شاید شما هم شنیده باشید که می گویند ترجیحا دوستان صمیمی خود را از میان همکارانتان انتخاب نکنید زیرا اصل رابطه های اینچنینی روی کار تعریف شده و این احتمال وجود دارد که مخاطب موردنظر شما برای حفظ منافع خود، تمام محبت ها و توجهاتتان را نادیده گرفته و حتی گاهی دست به دامن زیرآب زدن یا شایعه پراکنی هم بشود.
کم نیست تعداد افرادی که در محل کار خود همه توان و استعدادهایشان را به کار می گیرند تا به چشم مدیر وفادار، دلسوز، پر تلاش و خوب دیده شوند و برای این منظور از هیچ گونه کوششی هم فروگذار نمی کنند؛ حتی شاید یکی از تقلاهایشان در این راستا، انداختن تقصیر اشتباهات خود به گردن دیگران باشد. یا حتی با سرکشی ها و دخالت های نامربوط سعی در تخریب چهره همکاران خود داشته باشند تا به این وسیله خودشان را اصطلاحا خوبِ کنند.
اگر شما هم از گزند چنین همکارانی در امان نبوده اید و طعم تلخ نامردی هایشان را چشیده اید، باید بگوئیم که تنها نیستید. بر اساس تحقیقات جدیدی که در این زمینه صورت پذیرفته و در مجله روانشناسی کاربردی به چاپ رسیده، این فرایند «تضعیف اجتماعی» و «اندیشه ضعیف» نام دارد.
فرایند یاد شده زمانی روی می دهد که یک کارمند همه تلاش خود را برای موفقیت به کار می گیرد و در این مسیر حتی حاضر است همکاران خود را زیر پا گذاشته و بدون توجه به وجدان، همچنان به روند صعود خود ادامه دهد.
همچنین، تحقیق دیگری که در دانشگاه DePaul انجام شده نیز نشان داده که همکاران یا حتی سرپرست ها هنگامی که احساس خطر می کنند و تصور می کنند ممکن است موقعیتشان دچار خدشه بشود، به خصومت و دشمنی روی می آورند. این در حالی است که شاید در مواقع عادی هرگز چنین حرکات ناشایستی از آنها سر نزند.
در چنین مواردی بهترین و منطقی ترین کار این است که رفتار این انسان ها را نادیده بگیرید و بی اهمیت از کنار تلاش های آنها بگذرید. اگرچه بی تفاوتی در برخی مواقع چندان آسان نیست اما فقط در صورتی واکنش نشان دهید که می دانید سخنان یا رفتارهای این فرد تاثیر منفی زیادی روی زندگی یا شغل شما خواهد داشت. در غیر این صورت، سکوت اختیار کرده و به انجام کارهای خود به بهترین شکل ادامه دهید.
ندای درونی خود را نادیده نگیرید
وقتی در محل کار خود با آدم های گوناگونی که هر کدام طرز فکر متضاد از همدیگر دارند مواجه می شوید، ندائی از درون به شما می گوید که اینجا مکان مناسبی برای کار کردن نیست. مثلا وقتی یکی از همکاران، دائم در مورد دیگران غیبت کرده و شایعه پراکنی می کند و دیگری هم بی وقفه هشدار می دهد که در این شرکت به هیچ کسی اعتماد نکنید، باید بدانید که یک جای کار می لنگد و با شرایط نرمالی مواجه نیستید.
در چنین شرایطی شاید تصور کنید که شاید شما زیاد از حد بدبین شده اید و سهوا در مورد دیگران برداشت اشتباه دارید. اما لازم است بدانید که «حس های درونی» شما در نتیجه مجموعه ای از جزئیات ریز شکل می گیرند و یک الگوی کلی را می سازند. اگر در مورد الگوی نهائی شکل گرفته در ذهنتان، شک دارید بهتر است به صورت موضوعی، حقایق موجود را مورد بررسی قرار دهید.
به طور مثال، چه چیزی باعث شده تا شما به شخص X دید منفی داشته باشید؟ آیا برای این است که مثلا او همیشه لباس های قرمز می پوشد و این مساله از نظر شما غیرقابل تحمل است؟ در این صورت باید بگوئیم که شما انسانی بدبین بوده و خیلی زود اطرافیان را قضاوت می کنید. اما اگر از اینکه وی دائما در حال نظر دادن در مورد دیگران است و یک لحظه از غیبت کردن دست بر نمی دارد ناراحت هستید، داستان کاملا فرق خواهد داشت.
از این افراد فاصله بگیرید
اگر همچنان به بدبین بودن خود و واقعیت امر مشکوک هستید، می توانید به یک دوست قابل اعتماد یا حتی اعضای خانواده در مورد رفتار وی توضیح داده و از آنها بپرسید که آیا شکتان به بد بودن این شخص درست است یا خیر. اگر درست بود، تا حد امکان فاصله خود را از این افراد حفظ کنید. ساده ترین کار این است که مثلا دیگر با او به طور هم‌زمان ناهار نخورید یا به نظراتش در مورد دیگر همکاران گوش ندهید.
این افراد منفی بسیار خطرناک به نظر می رسند زیرا با مهارت زیاد از زندگی، علاقه مندی ها و مسائل شخصی شما از خودتان اطلاعات گرفته و از آنها علیه خودتان استفاده می کنند. بنابراین هر چه کمتر بدانند برایتان بهتر خواهد بود.
البته با استناد به مقاله منتشر شده در پایگاه اینترنتی The Bolde در رابطه با همین موضوع، لازم است تاکید کنیم که با تمامی تفاسیر یاد شده شما بهتر است به ارتباط خود با چنین اشخاصی ادامه دهید. اما روش جدیدی را در پیش بگیرید.
به این صورت که اگر مثلا همکار اصطلاحا موزمارتان از شما درخواست نمود تا کاری را به انجام برسانید، ترجیحا روند کار را از طریق ایمیل دنبال کنید زیرا این امکان وجود دارد که فرد یاد شده برای خراب کردن چهره شما دروغ هایی مطرح کند و شما را به اشتباه بیندازد.
در این مواقع، بهترین کار این است که اگر سوالی برایتان پیش آمد آن را از مدیر پرسید و پاسخ آن را برای آن شخص نیز ایمیل کنید. هر گاه به گفته های فرد مذکور شک کردید، بی معطلی به سراغ مدیر رفته و از وی در مورد روش کار یا … سوال بپرسید. هر چه بیشتر حواس خود را جمع کرده و احتمال خرابکاری دیگر را کاهش دهید، کمتر نگران موقعیت خود خواهید بود.
همچنین بد نیست اشاره کنیم که در ارتباط گرفتن با همکارانی که دانش کمی داشته و خود از آن بی خبر هستند هم باید با هوشیاری بیشتری رفتار کنید. این افراد خیلی راحت می توانند از شما سواستفاده کرده و تقصیر اشتباهات خود را به گردن شما بیندازند.
مستقیم و بی حاشیه رفتار کنید
«کیتی رابینسون»، موسس کمپانی TurningPoint واقع در مارلینگتون در ایالت تگزاس در این رابطه اظهار داشته: «اگر مثلا متوجه شدید که از شما برای حضور در جلسه کاری که لازم بوده باشید دعوت به عمل نیامده، بهترین این است که بدون نمایش هرگونه واکنش منفی، به فردی که مسوول این مشکل بوده یادآوری کنید که احتمالا اشتباهی سهوی روی داده و از وی درخواست نمائید تا در جلسات بعدی نام شما را نیز در لیست مدعوین بگنجاند. به این ترتیب، به فرد خاطی به صورت غیر مستقیم تذکر داده اید و وی را متوجه کرده اید که نباید دوباره چنین کارهایی را انجام دهد.»
این را در نظر داشته باشید که واکنش های هیجانی و ناشی از عصبانیت در مقابل افراد خرابکار بزرگ ترین اشتباه رفتاری است زیرا آنها در چنین مواقعی سکوت اختیار می کنند و شرایط را به گونه ای جلوه می دهند که شما مقصر هستید و همه حرف هایتان هم فقط یک مشت توهم هستند.
حواستان به تاکتیک های آنها باشد
یکی از بهترین راهکارهای مقابله با انسان های خرابکار این است که بفهمید به چه موضوعاتی حساسیت دارند و با مشاهده آنها به اعمال زشت خود اقدام می کنند. هر زمان که از نامردی های همکار خود مطمئن شدید، بهتر است جست‌وجو کرده و کشف کنید که چگونه کار خود را انجام می دهد. در این صورت می توانید از اقدامات آتی وی پیشگیری نموده و موجب بهبود موقعیت کاری خود بشوید.
به طور مثال، مدیرتان از شما هم خواسته تا در یکی از پروژه های کاری سهیم شوید، اما همکار منفی شما را از حضور در این کار منع می کند و مثلا در ایمیلی که نشانی پستی مدیر در آن CC نشده به شما می گوید که کار شما برای این پروژه ضروری نیست. راهکار چیست؟ اینکه همیشه مطمئن شوید که مدیرتان نیز در نامه های الکترونیک CC می شود زیرا به این صورت او نمی تواند از پیش خود نظراتی بدهد که در حوزه کاری اش نیست.
در چنین موردی می توان گفت که آن فرد می خواسته خودش همه کارها را انجام داده و مورد تشویق قرار بگیرد و به همین خاطر شما را یک تهدید به شمار می آورده. در نتیجه به صورت غیرمستقیم سعی کرده تا شما را از پروژه حذف نماید.
حمایت افراد مثبت را به خود جلب کنید
بدون شک، کار در محیطی که انسان های خرابکار و زیرآب زن حضور دارند ناامید کننده به نظر می رسد زیرا شما هر چقدر هم تلاش کنید و با کیفیت خوب وظایف خود را به انجام برسانید، باز هم شاید از حمایت کافی مدیر یا سرپرست خود برخوردار نباشید.
برای رفع این ناامیدی بهتر است از حمایت افراد مثبت و دیگر همکاران خود بهره بگیرید تا به شما انگیزه کافی برای ادامه مسیر را بدهند.
در همین رابطه یک مقاله تحقیقاتی در مجله «سوشال ساینس اند مدیسِن» به چاپ رسیده و نشان می دهد که این تاکتیک، حتی وقتی حمایت های مشکوک وجود دارند هم می تواند در شرایط تغییر ایجاد کند: «دریافت حمایت مثبت از طرف دوستان صمیمی و اعضای خانواده می تواند موجب کاهش افسردگی شود و درست برعکس، دریافت حمایت دروغین نیز به بیشتر شدن این عارضه کمک می کند.»
هر زمان احساس کردید یکی از همکاران کار شکنی می کند و قصد تخریب چهره شما را دارد، کاملا حرفه ای برخورد کرده و هرگز همانند او رفتار نکنید و به هیچ عنوان از کوره در نروید. در عوض وقت خود را با همکارانی سپری کنید که مثبت هستند و شما را برای موفقیت بیشتر مورد تشویق قرار می دهند.
در آخر هم اشاره کنیم که خصومت و دشمنی همیشه نشانه ضعف انسان هاست. آدم ها وقتی توان رقابت در خود نمی بینند دست به دامن عداوت، شایعه پراکنی و زیرآب زنی می شوند تا بدین واسطه بتوانند تا حد ممکن روی ذهنیت اطرافیان تاثیر گذاشته و ضعف های خود را مخفی نگه دارند.
بدون نظر