با ۱۰ وسیله ی نقلیه ی عجیب و غریب قرن بیستم آشنا شوید

با ۱۰ وسیله ی نقلیه ی عجیب و غریب قرن بیستم آشنا شوید

در طول سال های متمادی سازندگان خودرو با طراحی های مختلف خود سعی داشته اند که یک وسیله ی نقلیه ی اتوماتیک بی نقص را برای ارائه به مشتریان خود تولید کنند. تلاش های آن ها در این رابطه به ساخت وسایل نقلیه ی عجیب و غریب با اشکالی شگفت انگیز منجر می شد. بیشتر این خودروها به دلایل مختلفی به تولید انبوه نمی رسیدند که به صرفه نبودن تولید یا نداشتن امنیت کافی از جمله ی این دلایل به شمار می آمد. در ادامه متن ۱۰ مورد از این طراحی های تعجب برانگیز را برای شما آورده ایم که مطمئناً با دیدن آن ها تعجب خواهید کرد.

۱۰- ماشین انسان نمای سایبرنتیک (Cybernetic Anthropomorphous Machine)

ge-quadruped-y1-x640-w700

در دهه های ۱۹۶۰، ارتش ایالات متحده آمریکا پروژه ای را برای تولید یک وسیله ی نقلیه که توانایی حرکت در انواع عوارض زمین را داشته و بتواند نیروها و تجهیزات را حتی در سخت ترین و نامناسب ترین شرایط زمین جابجا کند. تلاش متخصصان ارتش ایالات متحده در این پروژه به ساخت «پدیپیولَیتور» (pedipulator) منجر شد.

پدیپیولیتور یک وسیله ی نقلیه ی چهار پا بود که به جای رانده شدن مانند اتومبیل بیشتر به یک انسان چهارپا که راه می رفت شباهت داشت. با کار بیشتر بر روی این وسیله محققان موفق شدند ماشینی به نام «ماشین انسان نمای سایبرنتیک» را طراحی کنند که یک اپراتور با قرار گرفتن در محفظه ی تعبیه شده در درون آن می توانست چهار پای آن را که هر کدام ۴ متر طول داشتند کنترل کند. دو پای عقبی این وسیله ی نقلیه حرکات پاهای راننده و دو پای جلویی نیز حرکات دست وی را  شبیه سازی می کردند.

ماشین انسان نمای سایبرنتیک هیچ جایی برای نشستن مسافر یا صندوق عقبی برای قرار دادن وسایل و تجهیزات نداشت. به جای آن ها، افراد و تجهیزات با استفاده از سکویی که به دو ماشین انسان نما متصل می شد جابجا می شدند. بعد از آن که ارتش ایالات متحده آمریکا برای فرود در زمین های ناهموار و خشن به استفاده از هلی کوپتر روی آورد پروژه ی توسعه ی ماشین انسان نمای سایبرنتیک متوقف شد.

با این وجود کار ارتش ایلات متحده آمریکا باماشین های متحرک چهار پا تمام نشده است و اخیراً در مشارکت با آژانس پروژه های تحقیقاتی دفاع پیشرفته (DARPA) قصد دارد پروژه ای کوچک تر را برای ساخت سگ های روباتیک چهار پایی که توانایی حرکت در همه نوع عوارض زمین را داشته باشند را آغاز کند.

۹- دایناسفر (Dynasphere)

14240886_1277996962233852_1420012206_n-w700

دایناسفر یک خودرو تک چرخ بود که در سال ۱۹۳۰ توسط جان آرچیبالد پیوروِس (John Archibald Purves) اختراع شد. دلیل نام گذاری این وسیله بدین نام این بود که ساختار آن مانند یک گوی بود که بغل های آن از دو طرف تراشیده شده بود که ظاهر آن را به یک لاستیک ماشین بزرگ که توسط راننده ای داخل آن هدایت می شد شبیه بود. عرض این ماشین خودکار ۳ متر بود.

راننده درست در وسط این ماشین نشسته و مسافران نیز در پشت سر وی قرار می گرفتند. دایناسفر توسط یک موتور به قدرت ۲.۵ اسب بخار مجهز شده بود که سوخت آن بنزین بود. بعدها یک نسخه ی کوچکتر تک سرنشین که با استفاده از انرژی برق حرکت می کرد توسط پیوروِس رونمایی شد.

پیوروِس بر این باور بود که دایناسفر می تواند با خودروهایی که در جاده ها حرکت می کنند رقابت داشته باشد، همان کاری که موتورسیکلت های امروزی انجام می دهند. اما این ایده هیچ وقت به واقعیت نپیوست. البته دایناسفر اولین خودرویی نبود که با این شکل ساخته می شد. دایناسفر تنها یک کلاس از خودروهای تک چرخه بود که به آن ها مونوویل (monowheel)، به معنای تک چرخ، گفته می شد.

به دلیل نبود مدارک ثبت شده کافی نمی توان تاریخچه ی تک چرخ ها را به خوبی دنبال کرد اما مطمئناً قبل از دایناسفر نیز انواعی از این خودروهای تک چرخ تولید شده است. در واقع پیوروِس ایده ی تولید دایناسفر را از یکی از طرح های لئوناردو داوینچی گرفته بود.

۸- اسکیت های موتوری کُنستانتینی (Constantini Motor Skates)

skate31-w700

اسکیت های موتوری کنستانتینی در اوایل قرن بیستم توسط شخصی به نام ام. کنستانتینی (M. Constantini) ابداع شدند. آن ها ظاهر و کاربردی شبیه اسکیت های چرخ دار امروزی داشتند و تنها تفاوت در این بود که اسکیت موتوری کنستانتینی یک موتور با قدرت ۱.۵ اسب بخار همراه با یک باتری، مخزن سوخت و سیستم احتراق داشت.

این موتورهای کوچک به کمربندی که دور کمر راننده بسته می شد متصل بودند. قسمت جلوی کمربند دکمه ای برای روشن کردن موتور و آغاز احتراق تعبیه شده بود که وظیفه ی خاموش کردن موتور را نیز بر عهده داشت. در قسمت پشتی کمربند یک مخزن سوخت تعبیه شده بود که حدود ۳ لیتر سوخت در آن جا می شد.

roller1-w700

اسکیت های موتوری کنستانتینی هیچوقت وارد مرحله ی تولید عمده نشدند و این اختراع بعد از مدتی به طور کلی از ذهن مردم پاک شد. مردی دیگر به نام مرسیه (Mercier) نیز اسکیت هایی با قابلیت نصب موتور ساخته بود اما تنها یکی از اسکیت های او موتور داشت.

اگر چه اطلاعات بسیار کمی در مورد این اسکیت ها در دسترس است اما مرسیه ادعا کرده بود که می توان با یک مخزن سوخت مسافتی به طول ۵۰ کیلومتر را با سرعت تقریبی ۳۰ کیلومتر در ساعت با این اسکیت ها پیمود.

۷- خودروهای لوبیایی فورد (Ford Soybean Car)

5913071956_dc7bcdd7de_b-w700

هنری فورد (Henry Ford) علاقه ی زیادی به استفاده از گیاهان و دانه های گیاهی به ویژه لوبیایی روغنی (soybean) در ساخت خودروهای موتوری خود داشت به طوری که یکی از آزمایشگاه های خود را به تحقیق در مورد این دانه ی گیاهی اختصاص داده بود. او در ابتدا از لوبیای روغنی برای ساخت قطعات خاصی از خودروهای خود استفاده می کرد اما بعد از مدتی تصمیم گرفت که تمامی قطعات خودرو را از لوبیای روغنی بسازد. اگر چه خودروی لوبیایی او قالبی فولادی داشت اما از پلاستیکی پوشیده شده بود که آن را از ترکیبی از لوبیای روغنی، گندم، کنف و دیگر دانه های گیاهی ساخته بودند.

اگر چه او ذاتاً دوست داشت که کشاورزی و صنعت خودروسازی را به هم پیوند بزند اما انگیزه ی اصلی او برای استفاده از لوبیای سبز در ساختن خودرو کمبود شدید فلزات در دوران جنگ جهانی دوم بود. فورد ادعا می کرد که خودروی لوبیایی او از خودروهایی که با فولاد معمولی ساخته شده بودند قوی تر و محکم تر بوده و در هنگام واژگونی هیچ صدمه ای نمی بیند. با این وجود زمانی که نمونه ی دوم این خودرو در حال ساخت بود به یک باره پروژه ی تولید آن متوقف شد.

۶- خودروی تاکر (Tucker Car)

four-w700

خودروی تاکر که به نام «تاکر تورپیدو» (Tucker Torpedo) مشهور بود بلافاصله بعد از اتمام جنگ جهانی دوم توسط یک پلیس آمریکایی به نام پرستون تاکر (Preston Tucker) که به حرفه ی ساخت ماشین روی آورده بود ابداع شد. این خودرو چند ویژگی منحصربفرد داشت که تا قبل از ان در هیچ خودروی دیگری دیده نشده بود از جمله شیشه ی جلویی خودرو که در هنگام تصادف باز شده و به بیرون پرتاب می شد، یک چراغ سوم که در هنگام چرخش خودرو به همان سمت چرخش پیدا می کرد و یک طراحی بسیار براق که باعث می شد خودرو همیشه در حال حرکت به نظر برسد حتی زمانی که در پارکینگ قرار داشت.

به خاطر سیاست های خاص آن دوره، کارخانه ی خودروسازی تاکر تنها بعد از تولید ۵۱ دستگاه از خودروی مورد نظر تعطیل و اموال آن ضبط شد. ماجرا از آن جا شروع شد که پرستون تاکر یک مجتمع تولیدی را از اداره ی مدیریت اموال جنگی اجاره کرد. این اداره از او خواسته بود که بعد از مهلت معینی سرمایه  ی خود را به میزان مشخصی افزایش دهد در غیر این صورت مجتمع تولیدی از وی پس گرفته خواهد شد.

تاکر که از شراکت خوشش نمی آمد سرمایه ی لازم برای ساخت خودروهای خود را با فروش حق نمایندگی محصولات خودرویی خود حتی قبل از آن که خودرویی تولید شده باشد تامین کرد. این موضوع باعث شد که اداره رسیدگی به تخلفات مربوط به داد و ستد تحقیقی را در مورد شرکت وی آغاز کند. تاکر پس از کش و قوس های فراوان موفق شد که اداره ی رسیدگی به تخلفات تجاری را قانع کند که تخلفی انجام نداده است و پس از مدتی موفق شد یک نمونه ی اولیه از خودروهای خود به نام «تین گووس» (Tin Goose) را به مرحله ی تولید اولیه برساند.

بعد از آن او سعی کرد که سهام کارخانه ی خود را در بورس به فروش برساند اما نتوانست سرمایه ی کافی برای شروع تولید را فراهم کند بنابراین شروع به فروش لوازم یدکی برای خودرویی کرد که در واقع هنوز ساخته نشده بود. این موضوع موجب شد که بار دیگر اداره ی رسیدگی به تخلفات تجاری و وزارت دادگستری وارد ماجرا شود. در نتیجه تاکر و چند تن از شرکای تجاری اش به جرم کلاهبرداری و نقض قوانین اداره ی رسیدگی به تخلفات تجاری تحت تعقیب قرار گرفتند.

دادگاه بیشتر بر روی نمونه ای اولیه و ناقص خودروی تین گوس متمرکز بوده و ۵۰ خودروی بهتر دیگری که تاکر آماده ی فروش داشت عمداً نادیده گرفته شدند. اگر چه تاکر و شرکای او بعدها از اتهامات وارده تبرئه شدند اما دیگر برای نجات خودروها و کارخانه ی تولید خودرو خیلی دیر شده بود.

۵- خودروی شیلوفسکی گایروکار (Schilovski Gyrocar)

SDFSD-w700

شیلوفسکی گایروکار یک خودروی ۶ نفره بود که دو چرخ داشت که یکی در جلو و دیگری در عقب خودرو قرار گرفته بودند و خودرو ظاهری شبیه موتورسیکلت داشت. ۶ صندلی این خودرو در سه ردیف قرار گرفته و موتور آن نیز در دو قدرت ۱۶ و ۲۰ اسب بخار تولید شده بود.

این خودرو می توانست به راحتی تعادل خود را روی دو چرخ حفظ کرده و در پیچ ها، هنگام دور زدن، هنگامی که افراد به آن تکیه می دادند یا زمانی که افراد سوار آن شده یا پیاده می شدند نیز خم نمی شد. این قابلیت های شگفت انگیز از آن جا نشات می گرفت که در داخل این خودرو دو دستگاه ژِیروسکوپ gyroscopes) تعبیه شده بود.

اگر چه این خودرو هیچوقت به تولید انبوه نرسید اما تنها خودروی دو چرخ گایروکاری نبود که ساخته شد. در سال ۱۹۶۷، شرکت سیستم های حمل و نقل گایرو (Gyro Transport Systems) یک گایروکار تک سرنشینه به نام گایرو ایکس (Gyro-X) تولید کرد. اما خودروی گایروکار هیچوقت نتوانست از مرحله ی تولید اولیه فراتر برود زیرا شرکت مادر این پروژه ی تحقیقاتی ورشکست شد.

اگر چه گایروکارها از خودروهای معمولی باریک تر و کوچک تر بودند اما هیچوقت مقبولیت عام پیدا نکردند زیرا ژیروسکوپ هایی که این خودروها برای حفظ تعادل به آن ها نیاز مبرم داشتند بسیار گران قیمت و ساخت آن ها بسیار پیچیده بود و نگهداری و تعمیر آن ها نیز کار مشکلی بود.

۴- خودروهای پروانه ای (Prop Cars)

7c91abde9138012a1f68302b21e6e43f-w700

چندین خودروی پروانه دار در قرن بیستم ساخته شده اند اما هیچ کدام نتوانستند به دلیل مشکلات ایمنی به مرحله ی تولید انبوه برسند. در اوایل دهه ی ۱۹۰۰ در سه کشور مختلف چهار مدل خودرو پروانه ای تولید شد:دو خودوری پروانه ای به نام های «هلیکا» (Helica) و «هلیکرون» (Helicron) در فرانسه، یک خودروی پروانه ای دیگر با نام «مَیباخ اکسپریمنتال» (Maybach Experimental) در آلمان و سومین خودرو با نام «اَیروکار» (Aerocar) در آرژانتین.

در آن دوره خودروی پروانه ای «هلیکا» بسیار معروف بود اما خودروی آرژانتینی «اَیروکار» در سرعت های بالای ۶۵ کیلومتر در ساعت دچار مشکل می شد. با این وجود یک شرکت خودروسازی آمریکایی قصد داشت که امتیاز تولید «اَیروکار» را خریداری کرده و آن را در آمریکا به تولید انبوه برساند.

یکی از نقاط قوت خودروهای پروانه ای این بود که دنده و پدال نداشتند. همچنین از خودروهای معمولی ثبات و تعادل بهتری داشته و با استفاده از موتور هواپیما نیز کار می کردند. مهم ترین نقطه ضعف آن ها پروانه ی خودرو بود که به راحتی می توانست باعث قطع عضو و یا حتی مرگ انسان یا حیواناتی می شد که به آن نزدیک می شدند.

۳- خودور دایماکسیون (Dymaxion)

Dymaxion-Yando-w700

دایماکسیون یک خودرو سه چرخه با ظرفیت ۱۱ نفر بود که توانایی پرواز داشت و توسط یک مخترع آمریکایی به نام باکمینستر فولر (Buckminster Fuller) در سال ۱۹۳۳ اختراع شده بود. اسم آن از ترکیب ۳ واژه ی “dynamic”، “maximum” و “ion” تشکیل شده بود. خودروی دایماکسیون مانند یک زِپِلین (zeppelin) (نوعی کشتی هوایی که اولین بار آلمانی ها آن را اختراع کردند. زپلین با گاز هیدروژن پر شده و به پرواز درمی‌آمد) طراحی شده بود و بال های آن که در قسمت سقف قرار گرفته بودند به صورت خودکار باز شده و خودرو به پرواز در می آمد. اما ویژگی پروازی آن عملاَ کاربردی نبود زیرا کنترل این خودرو در حالت پرواز کار بسیار مشکل و تا حدودی غیر ممکن بود.

خودرو دایماکسیون حتی با باله ای که در مراحل تکمیل ساخت برای آن طراحی شد روی زمین نیز تعادل کافی نداشت. در ابتدا سرمایه گذاران می خواستند که این خودروی پرنده را به مرحله ی تولید انبوه برسانند اما بعد از این که یکی از نمونه های اولیه تصادف مرگباری را به دنبال داشت از این کار صرفنظر کردند. متعاقب آن توسعه و تکمیل خودروی دایماکسیون متوقف شده و اخیراً نیز اسم آن به عنوان یکی از بدترین خودروهایی که تاکنون ساخته شده اند در فهرست مجله ی تایم قرار گرفته است.

۲- پینینفارینا ایکس (Pininfarina X)

181037_Rear_3-4_Web-w700

خودوری پینینفارینا ایکس با نام اختصاری «پی اف- ایکس» (Pf-X) یکی از اولین خودروهای آیرودینامیکی بود که تاکنون ساخته شده است. اگر چه همگان شخصی به نام باتیستا «پینین» فارینا (Batista “Pinin” Farina) را به عنوان سازنده ی این خودرو می شناسند اما در واقع چندین نفر دیگر نیز در طراحی و ساخت آن سهم داشتند.

این خودرو که بر روی شاسی خودرو فیات ۱۱۰۰ (Fiat 1100) ساخته شده بود ترتیب قرار گرفتن چرخ هایش به شکل لوزی بود: یک چرخ در جلو، دو عدد در وسط و یکی هم در قسمت عقب خودرو. موتور این خودرو در عقب آن قرار گرفته بود تا بتواند نیروی محرکه ی چرخ عقب را نیز تامین کند که این ویژگی پی اف ایکس را قادر می ساخت با همان یک چرخ نیز حرکت کند.

این خودرو سرعت میانگینی برابر با ۱۴۵ کیلومتر در ساعت داشت که آن را ۲۰ درصد سریع تر از فیات ۱۱۰۰ می کرد که بر روی شاسی آن سوار شده بود. فارینا با خودروسازان متعددی دیدار کرد اما هیچ کدام علاقه ای به تولید خودروی او در مقیاس گسترده نداشتند.

بعدها فارینا خودروی پینینفارینای وای (Pininfarina Y) که شکل ظاهری نمونه ی اولیه در آن حفظ شده بود اما ۴ چرخ داشت را طراحی کرد و ساخت.

۱- اُکتو اُتو (OctoAuto)

Eight-Wheeler-w700

خودروی اُورلند اُتوکار (Overland Autocar) در سال ۱۹۱۱ توسط میلتون ریوِس (Milton Reeves) ساخته شد. این خودرو ۸ چرخ داشت: ۴ عدد در جلو و ۴ عدد نیز در عقب. این خودروی در واقع ابداع جدیدی محسوب نمی شد زیرا ریوِس یک خودروی معمولی را با کمی تغییرات و افزودن ۴ چرخ دیگر به شکل جدیدی درآورده بود. تمامی ۴ چرخ جلو برای دور زدن و گردش به اطراف به کار گرفته می شدند و ریوِس ادعا می کرد که این خودروی ۸ چرخه از همتاهای ۴ چرخه ی خود بهتر است زیرا با وجود ۸ چرخ استهلاک لاستیک ها کاهش یافته و خودرو نیز ثبات و تعادل بسیار بهتری دارد.

octoauto-800-w700

این خودرو نتوانست سرمایه گذاران را اغوا کند اما این موضوع باعث دلسردی ریوِس نشد. بعد از مدتی او چرخ ها را به ۶ عدد کاهش داد: ۲ عدد در جلو و ۴ عدد در عقب خودرو. وی طراحی جدید خود را سکستو اُتو (SextoAuto) نامید. اما این خودرو نیز چیز جدیدی برای عرضه نداشت. اُورلند اُکتو اُتو نیز مانند خودروی دایماکسیون جایی برای خود در فهرست ۵۰ عددی بدترین خودروهای ساخت انسان در مجله ی تایم به خود اختصاص داد.

منبع: listverse
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
یک نظر

ورود