گشت و گذاری در یوش؛ زادگاه زیبای نیما یوشیج

گشت و گذاری در یوش؛ زادگاه زیبای نیما یوشیج

یوش، یک منطقه ییلاقیِ خوش آب و هوا و زیبا در استان سر سبز مازندران است که روزگاری، زادگاه یکی از شعرای نامدار معاصر ایران به نام نیما یوشیج بوده است. یوش همان جایی هست که هم فال هست و تماشا! هم عشق است و هم عاشقی. هم گذری بر طبیعتی بکر هست و هم تاملی بر ادبیات معاصر ایران. با ۲ ساعت رانندگی از تهران به جایی می رسیم که روی تابلوی سبز رنگی، نام جالب و نوستالژیکی به ذهن منتقل می کند. این جا یوش است.

یوش کجاست؟

یوش یکی از ییلاق های ایران و زادگاه پدر شعر نوی ایران است و به همین دلیل، خانه نیما یوشیج در کنار گوهر تگه، عباس آباد بهشهر و مسجد فرح آباد، پر بازدید ترین مکان های گردشگری استان مازندران را به خود اختصاص داده است. اگر چه استان مازندران بیش از دو هزار و پانصد اثر تاریخی دارد، اما تنها یک پنجم آن ثبت ملی شده است.

گفتنی است پاییز یوش نیز همانند تابستانش بسیار زیبا و دل انگیز به نظر می رسد.

درباره نیما یوشیج و منطقه یوش، فیلمی به آن صورت که شایسته و بایسته باشد ساخته نشده است و صنعت سینما باید با همیاری مسئولان گردشگری یوش، زمینه ساخت یک فیلم از زندگی نیما یوشیج را فراهم کنند.

یوش در واقع روستایی در بخش بلده شهرستان نور از توابع استان مازندران است که بزرگانی چون شیخ فضل الله نوری از آن برخواسته اند. این روستا در دل البرز مرکزی جا خودش کرده است و ۱۴ چشمه پر آب دارد. روستای یوش از باغات گیلاس، فندق، زرد آلو، آلبالو، هلو و حتی سیب پر هست و اگر به این سرزمین زیبا سفر کردید، طعم میوه های شیرین و نوشیدنی های محلی را نباید فراموش کنید.

روستای یوش، روستایی با قدمت تاریخی هست و برخی از شاهان ایران، از این روستا به عنوان تفرج گاه استفاده می کردند. کسانی که به یوش می روند،‌ اسیر زیبایی باورنکردنی جاده یوش به بلده می شوند. جاده ای که همچون حیران سرعین در نزدیکی اردبیل، شما را مست زیبایی و دلفریبی خود می کند. مسیری مملو از مه و دشت های زیبا و سرسبز و روستاهایی با خانه هایی با شیروانی های جذاب.

اگر در آمل بودید، با یک ساعت رانندگی و طی مسیر یک صد کیلومتری به یوش می رسید. شغل مردمان یوش بیشتر دام داری و دامپروری و باغداری هست. یوش زمستان های خیلی سرد و تابستان خنک دارد و گیاهان دارویی فراوانی از جمله گون،‌ اسپند، خاکشیر، پونه و گزنه در این منطقه به وفور یافت می شود.

خانه نیما

یکی از دیدنی های یوش، غیر از میراث طبیعی آن، میراث فرهنگی این خطه هست که همگان را به یاد علی اسفندیاری می اندازد. نامی که پیش از ورود به منطقه نیز، بر روی تابلویی سبز رنگ، خودنمایی می کند.

(خانه نیما که با شماره ۱۸۰۲ ثبت ملی شده است و تحت نظارت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران قرار دارد)

خانه نیما، با خانه بروجردی های کاشان قابل مقایسه نیست و ظرافیت و قابلیت های جالب آن خانه های ۲۰۰ ساله را ندارد. اما به هر حال، یادآوری بخشی از فرهنگ سازان ایران است.

خانه نیما با ویژگی‌های سنتی منطقه کوهستانی نور ساخته شده و با پلان مربع شکل دارای یک حیاط مرکزی و اتاق‌های متعدد در اطراف حیاط است. ساختمان این خانه شامل حیاط مرکزی و اتاق‌های متعددی است که با داشتن عناصر تزئینی از قبیل آجرکاری و گچبری و ارسی‌های زیبا الهام ‌گرفته از مولفه‌های تزئینی دوره قاجاریه است.

فضای داخل خانه نیما را به موزه‌ای از اشیای قدیمی تبدیل کرده‌اند و در بخشی از آن هم اشیای خصوصی نیما را از جمله اخرین عینکش و سند ازدواج با عالیه قرار داده اند.

نیما که بود؟

علی اسفتدیاری متخلص به نیما یوشیج، ۱۲ساله بود که به همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه ها کناره گیری می کرد و به گفته خودِ با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول و شعر افسانه را به پاس قدر دانی به او تقدیم کرد. نیما پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن لویی در وزارت دارایی مشغول کار شد اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.

وی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضاء می کرد و در نخستین سال های صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است. نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه، که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی برپا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده بود.

گردشگری به نام هما نصرتی درباره سفر به یوش می نویسند:

«میهمانان یوش پس از بازدید از خانه تاریخی نیما و روستای یوش، خداحافظی می‌کنند اما سفر کماکان ادامه خواهد داشت. هفت‌کیلومتر بعد از روستای یوش به یگانه شهر این جاده کم‌نظیر، بلده می‌رسید. مشهورترین اثر تاریخی بلده را می‌توان از کنار تنها میدان شهر دید. بقایای قلعه پولاد متعلق به اوایل دوره اسلامی بر فراز صخره‌ای در جانب شمال شرقی شهر بلده نمایان است. قلعه پولاد بلده از معروف‌ترین و بزرگ‌ترین قلعه‌های به‌جای‌مانده در شمال ایران است. این قلعه تا اوایل دوره صفویه دایر و مسکونی بوده و مرکز یکی از مقتدرترین قدرت‌های محلی آن روز ایران محسوب می‌شد. آب‌قلعه از چشمه‌ای به نام ملرز با تنبوشه به قلعه فرستاده می‌شده و برای نگهداری آن آب ‌انبارهایی نیز تعبیه شده بوده است.»

نمونه ای از شعر فرزند یوش

«تو را من چشم در راهم شباهنگام

که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم

تو را من چشم در راهم.

شباهنگام، در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یادآوری یا نه،

من از یادت نمی‌کاهم

تو را من چشم در راهم.»

یوش، فرصتی برای آشتی با ییلاق زیبای سرزمین های سر سبز مازندران است که فضایی روستایی و فرهنگی دارد و در دنیا شناخته شده است. گردشگری روستایی ایران را می توان با محوریت چنین مناطقی گسترش داد و زمینه جذب گردشگر داخلی و خارجی را فراهم نمود. گردشگری که هم طبیعت گردیست و هم دیدار با فرهنگ و ادبیات و هم فرصتی برای گذر به سمت بلده، منطقه ای جذاب و زیبای مازندران.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
بدون نظر

ورود