مهاجرت داخلی، آستانه مهاجرت و کوچ اجباری: چالش های ایران ۱۴۰۰

ریشه های مهاجرت داخلی با تفألی به دیوان حافظ شیرین سخن

مهاجرت داخلی، آستانه مهاجرت و کوچ اجباری: چالش های ایران ۱۴۰۰

بیکاری، خشکسالی، مشکلات بهداشتی، عدم توزیع عادلانه منابع، نبود سرمایه گذاری مطلوب، کمبود آب و عدم بهره گیری از سیستم های نوین کشاورزی سبب شده تا ایران عصر ۱۴۰۰ با پدیده ای به نام مهاجرت داخلی مواجه شود. مهاجرت داخلی یعنی آنکه عده ای، از موطن خود که در آنجا به دنیا آمده و زندگی کرده و تحصیل کرده، برای اشتغال و کار و زندگی بهتر، به نقاط دیگر کشور کوچ کنند. مهاجرت داخلی، فرصت ها و چالش های بسیاری را فرا روی دولتمردان قرار می دهد که اگر برای آن برنامه ریزی درست و راهبردی انجام نشود، کشور را در سالهای آینده با چالش جدی مواجه می کند. مثل همین چالش کاهش جمعیت ایران که ضریب رشد جمعیت ما اکنون از کشورهای اروپایی هم پایین تر است.

در مقوله مهاجرت، موضوعی وجود دارد به نام آستانه مهاجرت. مثل آستانه تحمل در روانشناسی. آستانه تحمل یعنی اینکه چقدر شما در برابر ناهنجاری ها، سکوت می کنید و واکنش نشان نمی دهید. آستانه مهاجرت هم  یعنی اینکه شما چقدر  با وضعیت  فعلی خود کنار می آیید و تصمیم به مهاجرت نمیگیرید.

مثلا فرض کنید که شما و خواهر شما، هر دو از نظر اقتصادی و تحصیلات و علاقه به کشور، در وضعیت مشابه باشید. در زمانی، شما به این درک و تصمیم میرسید که مهاجرت کنید، چه داخلی چه خارجی، اما در همان وضعیت، خواهر شما تصمیم میگیرد به هر دلیلی، نه مهاجرت داخلی کند و نه خارجی و حتی برای ادامه تحصیل نیز، دانشگاه های استان محل سکونت را انتخاب کند.

این قضیه در واقع آستانه مهاجرت است که در مباحث مهاجرت داخلی به آن باید توجه داشت. آستانه مهاجرت افراد در استان های مختلف متفاوت است. مثلا آستانه مهاجرت یک هموطن در استان خراسان رضوی با آستانه مهاجرت یک هموطن در شهر اهواز با آستانه مهاجرت یک شهروند اراکی تفاوت دارد.

بگذارید مثالی بزنیم. قضیه آستانه مهاجرت، مثل داستان سعدی و حافظ، شعرای نامدار زبان پارسی است. حافظ و سعدی، هر دو اهل شیراز بودند. هر دو هم اهل شعر و ادب و سیاحت و تفریح و عرفان و مکتب و نگارش. تقریبا هم هم عصر بوده اند با اختلاف. اما، شیخ اجل سعدی شیرازی، دنیا را میگردد و سفرهای بسیار میکند و دیوانی فاخر که ماحصل تجارب  این اندیشمند بزرگ ادب پارسی است از  خود به جای میگذارد که مملو از مثل ها و حکمت ها و تجارب بی نظیر است.

اما رند صاحب ذوق ما یعنی حافظ شیرین سخن، اصلا اهل مهاجرت داخلی و خارجی نبود و فقط یک بار خواست از شیراز به هندوستان برود که طوفان، امان را از او برید و به شهرش برگشت و آن بیت طوفانی را سرود که می گفت:‌

 «کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز        باشد که باز بینیم دیدار آشنا را» 

اما بر این اساس نمی شود گفت در آن زمان چرا سعدی مهاجرت می کرده و تا طرابلس[لبنان] هم رفته است. ماجرای اسارت سعدی شیرین سخن در طرابلس را در باب دوم گلستان سعدی با نام «در اخلاق درویشان» مطالعه کنید که مملو از سخنان نغز است. اما بر این اساس نمیتوان تفسیر کرد که چرا حافظ عین سعدی نبوده است. باید فاکتورهای مهاجرت را به صورت چند وجهی مطالعه کرد و مورد کاوش قرار داد. یک قاعده کلی هست که هر جا سطح توسعه، پایین تر است مهاجرت، بیش تر است. حتی وقتی به مراکز استان ها مثل اصفهان و شیراز می آیند، همه این مراکز استان ها، دوباره مهاجر فرست به تهران هستند. آنهم تهرانی ها که از پر مصرف ترین و کم تولید ترین استان های کشور به شمار می رود. به هر حال، فاکتور خشکسالی را نباید از یاد برد.

استان لرستان از جمله استان های مهاجر فرست کشور در سال های اخیر است

خشکسالی:  یکی از مهم  ترین دلایل مهاجرت داخلی

روند خشکسالی کشور در دو دهه اخیر شتاب گرفته به گونه ای که تابستان ۹۷ را بحرانی  ترین وضعیت کشور در حوزه آب می دانند و بخش های زیادی از مساحت کشور را در بر می گیرد. به خصوص مناطق مرکزی مثل اراک، کاشان، یزد و اصفهان. این قضیه برای مناطق مرکزی فقط  نیست، بلکه سیستان و بلوچستان هم به دلیل کاهش ورودی آب هیرمند و چالش های آبی ایران با کشور افغانستان، هم چنان در بحران آب برای کشاورزی و آب شرب سالم هستند. منطقه محروم سیستان و بلوچستان با وجود ظرفیت های عالی تاریخی و فرهنگی که در رونق گردشگری  تاثیر گذار است (مثل شهر سوخته)، اما یکی از کانون های مهاجرت داخلی کشور است که شماری از هموطنان از این استان به سمت استان شمالی یعنی خراسان در حال کوچ هستند و برخی نیز به استان های مجاور می روند.

تهران-یزدو استان البرز از مهاجر پذیر ترین استان های کشور است

کوچ اجباری

برخی دلایل در مورد علل مهاجرت های قبلی وجود داشت که الان هم به قوت خودش باقی است. اخیرا در فاصله بین سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ برخی مسائل دیگر بر آن دلایل، اضافه شده که مهمترین آنها مساله تغییرات اقلیمی و خشکسالی است. بنابراین، این دو عامل جدید باعث شده از قسمت های غربی کشور، مواجه با جریانات جدید مهاجرتی باشیم. این ها عواملی است که سبب  تشدید کوچ اجباری شده و سبب می شود تا بخشی از جمعیت  کشور، از نقاطی که زمانی، حاصل خیز و ثروت آفرین بوده است، به نقاط دیگر کشور کوچ کنند.

طبق اعلام مهندس رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم نهاد ریاست جمهوری، ایران امروز با  ۳۳ هزار روستا و آبادی تقریبا بدون سکنه مواجه شده است. اما برخی از جمعیت شناسان این تعریف را درست نمی دانند. چرا که معتقدند مرکز آمار ایران، هر جایی را که قبلا محل فعالیت بوده یا کنار جاده چاهی حفر کرده یا قهوه خانه ای بود، آبادی به حساب آورده است. بعد حالا که آنها خالی از سکنه است، مرکز آمار می گوید آبادی های خالی از سکنه. بنابراین، آبادی های خالی از سکنه بر پایه آمارهای سرشماری های ایران بین ۵۹ هزار تا ۳۶ هزار شمارش شده. اما هیچکدام از اینها، آبادی های خالی شده از سکنه نیست.

فرق نمی کند که مهاجرت در داخل استان انجام شود یا فراتر از استان. هر آبادی که امکان معیشت مردم در آنجا، مشکل تر شود آن آبادی، رو به تخلیه و زوال است. این تخلیه هم در جاهایی، بیش تر انجام می شود که امکان معیشت مردم، به تنگی افتاده است. وقتی در محل زندگی، مسائل معیشتی حل نشود طبیعتا هر فردی که مختصر عقلی هم داشته باشد به دنبال کسب درآمد و زندگی جدید می رود و در یک جای جدید.

آبادی خالی از سکنه چیست؟

آبادی های خالی از سکنه، به آبادی هایی اطلاق می شود که قبلا سکنه ای داشته اند و هم الان خالی هستند. همچنین به آبادی هایی اطلاق می شود که قبلا هم سکنه ای نداشتند. برای مثال معدن خاک رس بوده یا محل حفر یک چاه بوده یا در وسط باغ و باغچه ای، یک آلاچیق بوده. اینها را به عنوان آبادی های خالی از سکنه محسوب کرده اند. بر این اساس مفهوم آبادی خالی از سکنه در آمارهای مرکز آمار ایران، مفهوم روشنی نیست و نباید روی آن حساب کرد.

مثلا در فاصله سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۷۵ گفته اند تعداد آبادی های خالی از سکنه از ۳۶ هزار به ۵۹ هزار رسیده است. معنی این صحبت این است که حداقل باید ۲۰ هزار از آبادی هایی که جمعیت داشتند کم شده باشد. در حالی که  وقتی آبادی های دارای سکنه در سال ۱۳۶۵ را با سال ۱۳۷۵ مقایسه می کنیم درخواهیم یافت که در سال ۱۳۷۵ تعداد ۶۸ هزار و ۱۲۲ آبادی دارای سکنه شمارش شده ولی در سال ۱۳۶۵ تعداد ۶۵ هزار و ۴۴۷ آبادی بوده است.

مهاجرت داخلی به استان تهران 

در سال ۱۳۷۵ سهم استان تهران از کل مهاجرت هایی که در آن سال انجام شده، در حد ۲۳.۵ درصد بوده. اما ۲۵ سال بعد سهم استان تهران به ۱۷.۷ درصد کاهش پیدا کرده است. میزان ورود مهاجران داخلی به تهران در سال ۱۳۹۰ نسبت به ۲۵ سال قبل از آن یعنی سال ۱۳۷۵ کم شده است. علت چیست؟ در این زمینه دو دلیل وجود دارد. یکی این که محدوده استان تهران آن زمان ، همین محدوده تهران امروز نیست. از سمت غرب استان تهران، استان البرز زاده شده. بنابراین بخشی از مهاجران که مهاجر تهران محسوب می شدند، الان جزو مهاجران البرز هستند.

دلیل دوم این است که بالاخره در طول زمان، تغییراتی از نظر تقسیمات کشوری پیش آمده است. البته اخیرا این وضع مهار شده. هر سال به تعداد شهرهای کوچک ما اضافه می شد. این شهرهای کوچک ما، آبادی هایی هستند که تغییر وضع داده اند.

استان های مهاجر فرست 

در ایران،  برخی از استان ها از قدیم الایام، مهاجرت فرست بوده  اند مثل آذربایجان شرقی، استان اردبیل، آذربایجان غربی  و همدان و زنجان. از این استان ها ظرف سه دهه اخیر،  مهاجران زیادی به  پایتخت امده اند. از استان لرستان تا یک دهه پیش،  مهاجر  کمتری به تهران می آمد، اما اکنون به شدت افزایش پیدا کرده است و فناوری اطلاعات و دسترسی مردم  به استارت آپ ها هم  زمینه گسترش این مهاجرت را فراهم کرده به گونه ای که بخشی از مهاجران لرستان در پایتخت، در  صنعت حمل  و نقل  عمومی که مبتنی بر  اپلیکیشن های خدماتی است مشغول به فعالیت هستند و بخشی از بار حمل و نقل  پایتخت را بر عهده دارند. بیکاری و گرد و خاک و عدم سرمایه گذاری بهینه دولت در این استان پر ظرفیت سبب  شده تا نیروی عادی تا تخصصی از لرستان عازم تهران و مناطق اطراف شود

در سال های  قبل، خوزستان، از جمله استان های حاصل خیز و پر  توان و بزرگ کشور بود که در فهرست استان های مهاجر پذیر قرار داشت. اما یک دهه است که گرد و خاک و ریز  گردها، امان از مردم بریده و شاهد اعزام مهاجر از این استان به  دیگر نقاط کشور هستیم. الان از همه شهرستان های استان خوزستان،‌ به خصوص از  شادگان و دیگر مناطق، مهاجر به اهواز می رود اما در عین حال، مهاجر فرست هم به شمار می رود.

داستان مهاجرت داخلی، اگر هرم جمعیت و توزیع منابع و زندگی عادلانه را دستخوش تغییرات اساسی کند، حتما کشور با چالش های جدید مواجه  می شود. امیدواریم دولت یازدهم و دولت های آینده، برای آینده، راهکارهای اساسی بیاندیشند  تا کشور در این حوزه، آسیب پذیر نشود. تجربه های خود را از مهاجرت داخلی در اختیار روزیاتو قرار دهید.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
۲ نظر

ورود

  • رحیم اردیبهشت ۲۸, ۱۳۹۷

    مهاجرت داخلی یه معضله مهم تر از جمعیته کم ایران هست برای ۲۰ سال دیگه. کسی هم متوجه نیست متاسفانه. الان خیلی ها دارن از خوزستان میرن استان های اطراف و بی آبی در یزد و اصفهان حتما مشکلات زیادی درست میکنه. دلار و بی آبی، از الان معضل شده.

    • علی زمانی اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۷

      دقیقا همینه. سلسله گزارشات مهاجرت داخلی روزیاتو درهفته های اینده نیز منتشر می شود