از پرده نقره‌ای تا رینگ؛ کشتی‌کج کاری که شوالیه شد

ستاره‌های هنرمند

از پرده نقره‌ای تا رینگ؛ کشتی‌کج کاری که شوالیه شد

این کار یک ریسک بزرگ برای هر ستاره ای است. اینکه بخواهند مسیر زندگی خود را به کل تغییر دهند از ورزش دل بکنند و به سمت هنر بیایند. این جور افراد دلایل خاصی برای این تغییر بزرگ دارند. عده ای از آن ها اتفاقی تغییر ژانر دادند؛ عده ای از ابتدا به این عرصه علاقه داشتند و عده ای در ورزش فراموش شده بودند و با امتحان این تجربه جدید، در پی احیای خود بودند. این اتفاق نه تنها در ایران بلکه در فراتر از مرزش ها هم رخ داده و بازهم حادث خواهد شد.

ایلوش خوشابه

شاید فکر کنید این مساله در چند سال اخیر مد شده و قبلا خبری از آن نبود. شاید آن ها که کمی بیشتر سینمای ایران را در دهه های قبل دنبال می کردند از محمد علی فردین به عنوان اولین ورزشکاری که به سمت هنر رفت نام ببرند اما جالب است بدانید اولین ستاره در این باب، سال ۱۳۱۱ خورشیدی در ارومیه زاده شد. در خانواده ای که پیرو آیین آشوری بودند. نوزادی که از ابتدا مشخص بود با بقیه کمی تفاوت دارد. اسم این ستاره، کسی نبود جز “ایلوش خوشابه”.

ایلوش خوشابه

روزگار گذشت و علاقه ایلوش به ورزش بیشتر و بیشتر شد. تفاوت او در این بود که به سراغ رشته ای رفت که چندان در آن زمان مورد توجه نبود. ایلوش، پرورش اندام را انتخاب کرد. رشته ای که حدود ۷ دهه بعد در ایران همه گیر شد. او در ۱۶ سالگی در مسابقات زیبایی اندام شرکت کرد و ضمن قهرمانی، آقای ایران شد. قهرمانی ها ادامه داشت تا اینکه نقطه عطف زندگی خوشابه از راه رسید. وقتی در ۲۲ سالگی با پیشنهاد بازیگری روبرو شد و در فیلم امیر ارسلان نامدار، نقش خود امیر ارسلان را بازی کرد و شد آنچه نباید می شد. ایلوش نمک گیر هنر هفتم شد. فیلم های بعدی از راه رسید. قزل ارسلان و بیژن و منیژه هم با ایفای نقش او بر روی پرده نقره ای فروخت و دیده شد.

ایلوش خوشابه

اینها باعث نشد او ورزش و عشق اولش را رها کند. به آمریکا رفت و در مسابقات زیبایی اندام و کشتی کج، دبل قهرمانی کرد. دوباره به ایران برگشت و فیلم بازی کرد اما او ماندنی نبود. سال ۱۳۴۰ به ایتالیا دعوت شد برای بازیگری. رفت و دیگر برنگشت. اگر هم بر می گشت؛ برای هنرنمایی بود ولاغیر. در ایتالیا با بازی در نقش های اساطیری جایزه های متعددی را گرفت و نشان شوالیه را از آن خود کرد. پس از اینکه گرد دوران کهنسالی و پیری را در آینه دید؛ درد غربت وجودش را فرا گرفت و به ایران بازگشت. بازگشت و در گوشه ای در کنار خانواده زندگی کرد. زندگی کرد تا بیست و نه فروردین ۹۱. وقتی که بیماری کلیوی وجودش را فرا گرفت و در بیمارستان دی تهران در ۸۰ سالگی دار فانی را وداع گفت.

ایلوش خوشابه خودمان و ریچارد لوییز فرنگی ها رفت اما فتح باب بزرگی را انجام داد. ریسک کرد و ریسکش جواب داد. باعث شد بعدها بزرگانی چون فردین و بیک ایمانوردی راه او را در پیش گیرند و حالا به امثال علی انصاریان، پژمان جمشیدی و شیث رضایی ختم شود. هرکول ایران روحت شاد.

بدون نظر

ورود