از انرژی های منفی فرار کنید

از شادی و موفقیت دیگران، راهی به سمت شادی های خود باز کنیم

از انرژی های منفی فرار کنید

انرژی های منفی در واقع همه آن چیز هایی هستند که باعث می شوند شما مثبت فکر نکنید، شاد زندگی نکنید، امیدوارانه نیاندیشید و از همه مهم تر،‌ نقش موثری در تعالی خود و جامعه نداشته باشید.

آدم های انرژی مثبت،‌ همه تلاش خود را برای بهبود وضعیت به کار می گیرند و شادی شان را در شادی دیگران و موفقیت خود را در موفقیت دیگران می بینند. شاید این حرف برای خیلی ها خنده دار باشد و فکر کنند مگر می شود شاهد موفقیت سایرین بود و از موفقیت آن ها برای موفقیت خود بهره جست.

به نظر می رسد چنین امری امکان پذیر است. بسیاری از دستاوردهای علمی، صنعتی، اقتصادی و فرهنگی در یک صده اخیر، وابسته به پیشرفت هایی بوده که اشخاص حقیقی یا حقوقی در اقصی نقاط جهان بدست آورده و توسط محققان، صنعت گران، کارآفرینان و به طور کلی،‌ مغزهای نخبه، ارتقا یافته است.

با شادی دیگران، خودمان را شاد کنیم

n3

بنابراین، در طبیعتی که همه چیز به صورت زنجیره وار به هم متصل هستند و بقای هر چیزی به بقا و شادابی عناصر دیگر خلقت وابسته به نظر می رسد،‌ نباید نقص یا فقدان عضوی در این چرخه را یک امتیاز دانست. نه تنها امتیاز نیست، بلکه فرصت آفرین هم نخواهد بود.

علت این که در سازمان ها و موسسات دولتی و خصوصی، به مقولات مهمی چون سازمان یادگیرنده (LEARNING ORGANIZATION)، فرهنگ کار مشارکتی (Collaborative networks)، خرد جمعی (collective intelligence) و یا مسئولیت اجتماعی (CSR) توجه می شود، به همین خاطر است که از جامعه و پیرامون، بتوان درس هایی برای تعالی سازمان در راستای نیل به چشم انداز ها و ماموریت ها دریافت کرد.

این قضیه برای انسان ها نیز صادق است. همان طور که شرکت ها و موسسات برای بقا در بازار رقابت، نیازمند تحقیق و توسعه (R&D) و بازاریابی هستند تا مرتب بر دانش خود از پیرامون بیافزایند، انسان ها نیز در هر سطح سواد و موقعیت اجتماعی، نیازمند تعامل مثبت با جامعه هستند تا بر ادراکات خود بیافزایند.

هر اندازه یک شخص بتواند تعامل دو سویه خوبی با محیط پیرامون داشته باشد. در واقع توانسته ظرفیت هایی در خود ایجاد کند که از اطراف، یاد بگیرد و این یادگرفتن را در وجود خود نهادینه کرده و ذهن ناخودآگاهش را به سمت تحقق آروزهایی دست نیافتنی، متمرکز کند.

بر می گردیم سر موضوعی که اول گفتیم یعنی موفقیت ما، تا حدودی مرهون موفقیت ها و تلاش های دیگران است. برای اثبات این موضوع، مثالی ساده می زنیم. در سال ۲۰۰۲ میلادی، پرتال یوتیوب که بزرگ ترین درگاه به اشتراک گذاری فایل های ویدئویی بود، با هزاران برابر قیمت اولیه،‌ به مبلغ ۱.۶ میلیارد دلار توسط گوگل، غول جست و جوی اینترنت خریداری شد.

در آن سال و حتی اکنون که ۱۶ سال از قرن بیست و یک می گذرد، هیچ درگاهی به معروفیت، قدرتمندی و جامعیت این پرتال ویدئویی ارائه نشده است. گوگل از توان مندی های فنی، عملیاتی و اطلاع رسانی این درگاه استفاده کرد و بخشی از قابلیت های موتور جست و جوی خود را در آن پیاده نمود. از طرفی، یوتیوب سبب شد تا کاربران بیش تری از گوگل استفاده کنند و غول جست و جو بتواند مخاطبان و مشتریان بیشتری را به سمت ده ها سرویس مکمل خود، هدایت کند.

اکنون هم گوگل و هم یوتیوب، در فهرست ۱۰ پرتال پر بینده اینترنت هستند و ارزش بازاری هر یک،‌ به ده ها میلیارد دلار، یعنی خیلی بیش تر از ارزش بازاری مک دونالد و مرسدس بنز و خیلی از بزرگان کسب و کار سنتی دنیا می رسد.

اگر قرار بود که گوگل، در آن زمان به موفقیت یوتیوب اهمیتی ندهد و کسب و کار گوگل، چنین هوشمندی را به خرج ندهد که آینده مثبت و فعال این درگاه را در جامعه اطلاعاتی دنیا متصور شود، شاید اکنون یوتیوب، در سطحی که اکنون مشاهده می شود در دسترس نبود. یا شاید اهمیت امروز را نداشت و شاید هم سرمایه گذارانش از ادامه حیات، وا پس می زدند.

در واقع دنیای کسب و ادغام (Merger & Acquisition) دنیای پر رمز و راز است که در فضای دیجیتال، انرژی مثبت های بازار گرای دور اندیش را به سمت خود جلب می کند و تاریخ کسب و کار هم نشان داده که سود های سرسام آوری را برای بزرگان این عرصه به ارمغان آورده است.

پس مشاهده می کنید که شناخت موفقیت یوتیوب در زمان خوب، سبب شد تا اکنون گوگل بخشی از موفقیت هایش را مدیون پرتالی چون یوتیوب باشد.

پس به نکته مهمی خواهیم رسید که می گوید: انرژی مثبت ها، موفقیت دیگران را موفقیت خود می دانند.

اکنون گوگل، در موفقیت یوتیوب سهیم شده است. همان طور که فیس بوک اکنون در موفقیت اینستاگرام سهیم است و هزاران مورد دیگر.

برای موفقیت دیگران هم تلاش کنیم

n4بنابراین، همواره باید تلاش کنیم که برای موفقیت دیگران، تلاش کنیم تا در آینده، همان افرادی که روزگاری کمک های هر چند خیلی ناچیز ما، سبب شد آن ها در زندگی و کار موفق شوند، بتوانند به ما در مراحل گوناگون و موقعیت های مکانی و زمانی مختلف، یاری رسانند.

به طور کل، حس انرژی مثبت چنین بستری را می طلبد که انرژی مثبت ها،‌ با دیگران در تعامل دو سویه مثبت و فرصت آفرین بوده و همواره فرصت هایی را برای دستاورد های گوناگون افراد، فراهم کنند.

شما نمی توانید، گریه و غصه و ناراحتی دیگران را ببینید و احساس خوشحالی و شعف داشته باشید.

شادی آفرینی، هنر بزرگیست که در هیچ دانشگاهی در عصر مدرن تدریس نمی شود و در واقع شادی آفرین های روزگار ما،‌ افرادی به غایت هنرمند هستند، چرا که در عصر ماشین و دود و زندگی دیجیتالی و وضعیتی که با آن سر و کار داریم،‌ نشاندن لبخند بر صورت انسان های عصر صنعت و موج سوم تافلر، بسیار سخت است.

هنر شادی آفرینی را تمرین کنیم

n5هنر شاد زیستن، به هنر شادی آفرینی هم بستگی دارد. در جامعه ای که افراد با کوچک ترین کار های خود، زمینه شادی دیگران را فراهم می کنند، به شاد زیستن دیگران کمک می کنند. کمک به شاد زیستن دیگران، در واقع کمک به شاد زیستن خود است. چرا که سبب می شود تا سیگنال های انرژی مثبت کیهانی، در ذهن و جسم تاثیر گذاشته و عقل سالم را برای فکر مثبت، به تحرک وا دارد.

بنابراین اگر به دنبال فرار از انرژی های منفی هستید، تلاش کنید تا برای دیگران فرصت های شاد ایجاد کنید. گرفتن تولد برای فلان دوست به صورت از پیش تعیین نشده یا اعطای کادو به فلان عضو فامیل یا همکار به واسطه یادآوری فلان موفقیت او در فلان زمان،‌ حتی اگر اهمیت مادی نداشته باشد، شاید یک عمر در خاطر و ذهن طرف مقابل شما به عنوان حرکتی خاطره انگیز نقش ببندد.

روان شناسان معتقدند که با کارهای مثبت شادی آفرین کم هزینه‌، می توان اقداماتی انجام داد که شاید با میلیون ها دلار پول هم نتوان تدارک دید. این مساله، در حوزه های پزشکی و روان پزشکی بسیار مصداق دارد و حتما برایش مثال های زیادی در ذهن دارید. مثل اهدای عضو، اهدای خون و امثالهم.

خیلی از کار ها را انسان می تواند به صورت معنوی انجام دهد که دنیایی پول ومقام، قادر به انجامش نیست. این را تاریخ بشریت هم بارها اثبات کرده و در نثر و نظم و حکایت و مستند و کتاب و فیلم و سریال و موسیقی و هزاران رسانه و ادله دیگر، مشاهده کردیم.

همه این ها خود دلیلی است آشکار بر اثبات واقعی بودن حکمی که شیج اجل،‌ سعدی شیرازی در ۶۰۰ سال پیش به زبان آورد و بر سر در ملل متحد هم نقش بست: چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار.

در واقع نشاید که نامت نهند آدمی، اگر از محنت دیگران بی غم باشی …

منفی بافی نکنیم

n2برای رهایی از انرژی های منفی، باید از منفی بافی هایی که بعضا الکی است. پرهیز کنیم. باید قبول کنیم که هرچه بیشتر منفی‌بافی می‌کنیم، راهی هم برای رهاساختن آن نمی‌یابیم و انرژی خود را راکد نگه می‌داریم.

منفی بافی، یکی از نتایج زیان باری که همیشه به همراه دارد، خاصیت سلب اعتماد به نفس (self-efficiency)‌ و در گیر شدن با اضطراب های بی جا خواهد بود. وقتی منفی بافی رواج پیدا کند. افراد محافظه کار می شوند و این محافظه کاری وقتی بر پایه مستندات و استدلال های منطقی نباشد، مهارت های ارتباطی شخص را زایل می کند.

زایل شدن مهارت های ارتباطی و اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران، خود امری تهدید آمیز برای موفقیت های گوناگون کار و زندگی به شمار می رود که باید به آن اهمیت داده شود.

باید تلاش کنیم برای فرار از انرژی های منفی، تفکرات و ذهنیت هایی که پایه و ادله درست و منطقی ندارد را حتی به طور موقت هم که شده، از ذهن دور کنیم تا به تحقیق و ممارست و جمع آوری اطلاعات و فرهنگ تفکر، روی بیاوریم.

کسانی که منفی باف هستند، تلاش می کنند از واقعیت ها دور بشوند. از جمع آوری اطلاعات و تحقیق بیش تر طفره بروند و هزینه مواجه شدن با واقعیت ها را پرداخت نکنند. آن ها شنیده اند که فلان راه خطر ناک است، شنیده اند که فلان جا خیلی سرد است. شنیده اند که فلان کس با فلان محدویت طرف است. شنیده اند که فلان بازار، ‌مخصوص فلان قشر از جامعه است فقط، شنیده اند که فلان رشته بازار دارد یا ندارد . . .

یکی از خاصیت های بد منفی بافی، کاهش لذت شاد زیستن و تفکر مثبت است. منفی بافی، مانع تفکر مثبت و از همه مهم تر، شفاف اندیشی (CLEAR THINKING) می شود. فراموش نکنیم وقتی منفی‌بافی می‌کنیم ممکن است بخواهیم نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم ولی هنوز گرفتار احساس گناه و بی‌ارزشی هستیم. ما نمی‌توانیم خلوص، معصومیت و خوبی را که حاصل آن است احساس کنیم.

برای آینده زندگی کنیم، نه گذشته

خیلی ها حتما در طول روز و در زندگی خود با آن ها برخورد کرده اید که وقتی با آن ها معاشرت دارید. مرتب از دوران دور صحبت می کنند. دورانی که نه شما از آن حس درستی دارید نه آن ها در تشریحش واقعی و مستند صحبت می کنند.

اما به هر حال، مرتب از گذشته صحبت می کنند، گویی هنوز در گذشته و آن دوران هستند و برای حال و آینده برنامه ندارند. گذشته نگری،‌ اگر چه برای تجربه اندوزی برای طرح مسیر در حال و آینده خوب است، اما افراط در آن، مانع طراحی آینده خواهد شد.

امروز، گذشته آینده است. این جمله بزرگیست که بسیاری از بزرگان بر زبان آورده اند و ما مرتبا فراموش می کنیم. امروز، آینده گذشته ماست و برای موفقیت در آینده باید از اکنون تلاش کرد.

به هر حال،‌ این احتمال وجود دارد که شما به واسطه اشتباهات گذشته‌ احساس تباهی و بیهودگی کنید و نتوانید خودتان را مورد بخشش قرار دهید. در نتیجه، این احساس در شما وجود دارد که در قبال دیگران مسئول هستید. اگر هنگام کودکی برای اشتباهاتمان تنبیه می‌شدیم ممکن است خودمان هم مجازات‌کردن‌مان را ادامه دهیم.

n1(کتاب انرژی های منفی را پاک کنید، نوشته داینا پالم- نشر سال ۲۰۱۳)

اما به این توجه کنید که در واقع، روح ‌های حساس، منفی‌گرایی دیگران را به درون خود می‌کشند چون آنها بیشتر در معرض خطر هستند. منفی‌گرایی که آنها احساس می‌کنند ترکیبی از منفی ‌بافی‌های خودشان همراه با منفی‌بافی‌های دیگران است.

به همین خاطر، این گونه افراد منفی باف، هم چون اسفنجی به هر جا که می‌روند منفی‌بودن و احساسات منفی دیگران را به درون خود می‌کشند. اما چیزی که به دیگران اجازه می‌دهد حساسیت کمتری داشته باشند توانایی فرونشاندن احساسات است.

بعضی افراد هنگام عصبانیت نیاز ندارند احساسات‌شان را مورد بررسی قرار دهند تا به احساس بهتری برسند. این افراد فقط می‌خواهند احساسات‌شان را انکار کنند یا نپذیرند و سرانجام به راه خودشان بروند. این روش برای افرادی که حساسیت کمتری دارند مفید است ولی برای کسانی که حساس‌ترند نمی‌تواند مفید واقع شود.

پس برای رهایی از انرژی های منفی، تلاش کنیم که واقع گرایی را در خود تقویت کرده و ضریب حساسیت خود را با تلفیقی از واقع بینی و مثبت اندیشی، همراه کنیم تا عاملی موثر در جذب انرژی های مثبت باشد. برنامه ریزی برای آینده و تلاش همه جانبه برای رسیدن به آن، تلاشی برای دوری از منفی بافی است.

[ منابع: رهایی از انرژی منفی، قدرت ما، پاک کردن انرژی های منفی ]

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود