نیکلاس وینتون؛ مردی که جانش را برای نجات ۷۰۰ کودک از هولوکاست به خطر انداخت

نیکلاس وینتون؛ مردی که جانش را برای نجات ۷۰۰ کودک از هولوکاست به خطر انداخت

داستان سر نیکلاس وینتون یکی از آن داستان هایی است که شاید تنها بر پرده ی سینما رخ دهد. سر نیکلاس وینتون مردی انگلیسی بود که با به خطر انداختن جان خود در طول جنگ جهانی دوم کاری انجام داد که هیچ کس دیگری نه توانایی آن را داشت و نه جرأت کافی برای انجامش را در خود می دید. وی به تنهایی توانست جان ۶۶۹ کودک یهودی را در یکی از کشورهای اشغال شده توسط آلمان نازی نجات داده و به صورت مخفیانه آن ها را به بریتانیا منتقل کند و سپس تمام تلاش خود را به کار گرفت تا برای هر کدام خانواده ای پیدا کند. این داستان قهرمانی است که به ما یادآور می شود در هنگام مواجهه با بی عدالتی و تبعیض های قومی و نژادی اقدام عملی کرده تا دیگر شاهد اتفاقات دردناک و وحشیانه ای مانند هولوکاست نباشیم.

اخیراً این داستان باورنکردنی بدنبال بازپخش یک برنامه ی تلویزیونی از شبکه ی بی بی سی به نام «زندگی این است» (That’s Life) که در سال ۱۹۸۸ پخش شده بود در فضای مجازی بازتاب گسترده ای یافت. بسیاری در سراسر دنیا برای آگاه شدن از واقعیت ماجرا با جزییات کامل دست به کار شدند و برخی نیز آن را بهترین داستانی دانستند که تا کنون شنیده بودند.

سر وینتون تمام ماجرا را تا سال ها بعد مخفی نگه داشت و با کسی در مورد آن سخن نگفت. حتی همسرش نیز تا ۵۰ سال پس از ماجرا هیچ اطلاعی از این شجاعت باور نکردنی و این عمل انساندوستانه ی بی نظیر نداشت. سر وینتون در زمان جنگ جهانی دوم برای دیدن یکی از دوستانش به پراگ در چکسلواکی سفر کرده بود که در آن زمان در آستانه ی اشغال آلمان نازی قرار داشت. وی که متوجه شده بود خانواده های یهودی این کشور به سوی اردوگاه های مرگ فرستاده می شوند با تشکیل یک سازمان سعی کرد کودکان یهودی را از خطر مرگ حتمی که در اردوگاه های یهودیان برای آنان رقم زده می شد نجات دهد.

وی هشت قطار را برای انتقال این کودکان از پراگ به نقاط دیگر ساماندهی کرد و توانست با موفقیت حدود ۷۰۰ کودک را به بریتانیا منتقل کند. متاسفانه آخرین قطار که ۲۵۰ کودک را در خود داشت به دلیل ممانعت نیروهای آلمانی و کشیده شدن چکسلواکی به جنگ نتوانست مسیر تعیین شده را طی کند و از این کودکان تنها ۲ نفر پس از جنگ جهانی دوم زنده مانده بودند. پس از پایان جنگ جهانی دوم هیچ کس در مورد این فداکاری چیزی نمی دانست تا اینکه ۵۰ سال بعد همسر او که در حال تمیز کردن اتاق زیر شیروانی بود، کتابچه ای را پیدا کرد که اسم تمامی کودکانی که سر وینتون نجات داده بود همراه با عکسی از آن ها در آن یادداشت شده بود.

وی این موضوع را با دوستانی که در شبکه ی بی بی سی داشت در میان گذاشته و آن ها نیز یکی از اپیزودهای برنامه ی تلویزیونی خود با عنوان «زندگی این است» را با افتخار عمل انساندوستانه ی سر وینتون اختصاص دادند.  همسر او برای تمام کسانی که در این کتابچه اسم آن ها یادداشت شده و هنوز زنده بودند نامه هایی فرستاد و با جواب بیش از ۲۰۰ نفر از آن ها مواجه شد که بسیاری از آن ها حاضر بودند در این برنامه ی تلویزیونی حضور یابند.

سر وینتون از این ماجرا هیچ اطلاعی نداشت و این موضوع در ویدیویی که در ادامه می بینید کاملاً مشهود است. وی در هنگام ضبط این برنامه ی تلویزیونی در میان حاضران در استودیو نشسته بود و مجری برنامه نیز در مورد نقش او در کمک به کودکان یهودی در طول جنگ جهانی دوم صحبت می کرد. وی اسم یکی از این بچه ها را عنوان می کند و بزودی مشخص می شود که او همان زنی است که الان در کنار سر وینتون نشسته و به او نگاه می کند. وی از این که می بیند دختر بچه ای که او سال ها پیش نجات داده اکنون به زنی بالغ تبدیل شده شوکه می شود و به شدت منقلب می گردد.

سپس مجری می پرسد که دیگر چه کسانی به خاطر شجاعت سر وینتون زنده مانده اند و اینجاست که ماجرا احساسی تر از قبل می گردد. تمامی کسانی که در جایگاه تماشاگران در اطراف او نشسته اند به یک باره بلند می شوند. سر وینتون که در بهت فرو رفته بلند می شود تا قیافه ی تمام کسانی که ایستاده و برای او کف می زنند و ادعا دارند که او جانشان را سال ها پیش نجات داده ببیند. همه به شدت او را تشویق می کنند و کسی نیست که در سالن تحت تاثیر این لحظه ی احساسی قرار نگرفته باشد.

در سال ۲۰۰۳، سر وینتون توسط ملکه ی بریتانیا به خاطر تلاش هایش برای نجات کودکان یهودی در طول جنگ جهانی دوم به مقام شوالیه ای دست یافت. وی همچنین جوایز متعددی را از دولت چکسلواکی دریافت کرده و حتی نامزد دریافت جایزه ی صلح نوبل نیز شد. حتی فضانوردان اهل چکسلواکی به افتخار شجاعت و از جان گذشتگی سر وینتون یک سیاره ی کوچک را به افتخار وی نام گذاری کردند. سر وینتون  در سال ۲۰۱۵، در کمال آرامش در خواب در سن ۱۰۶ سالگی درگذشت.

وی قبل از مرگ در مصاحبه ای که با رادیو بی بی سی انجام داد در مورد کار خود چنین گفت:” به نظر من ما هیچ عبرت نگرفته ایم… دنیای امروزی در موقعیتی بسیار خطرناک تر از هر زمان دیگری است”. بسیار مهم است که به سخنان سر وینتون فکر کنیم به ویژه در زمانی که سیاستمداران و گروه های افراطی به خاطر منافع خود سعی دارند از ایدئولوژی های مذهبی و تفاوت های فرهنگی و قومیتی برای ترغیب مردم به کشتار یکدیگر استفاده نمایند.

در روزگار کنونی که جنگ بر سر قدرت و ثروت و مسایل مذهبی دنیا را به آتش کشیده است و مردم بیگناه طعمه ی زیاده خواهی های این و آن می شوند، دنیا به کسانی شبیه سر وینتون نیاز دارد که برای نجات انسان های بیگناه جان خود را به خطر انداخته و به جای نگاه کردن به کشتار و بیرحمی، دست به کار شده و اقدام عملی می کنند.

ویدیو مربوط به برنامه ی تلویزیونی که گفته شد را می توانید در ادامه ی مطلب مشاهده کنید.

منبع: trend-chaser
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
۹ نظر

ورود

  • محمدرضا شاهی شهریور ۳۱, ۱۳۹۶

    خیلی مقاله زیبابی بود. جز انسانیت و احساسات چیزی نیست

  • Ben مهر ۱, ۱۳۹۶

    فوق‌العاده زیبا و تاثیرگذار بود. اگه تمام اونچه که هویت مونه و ما رو متمایز می‌کنه به کناری بگذاریم مثل ملیت،نژاد،زبان،مذهب و…در این صورت انسان ها تنها به دو دسته تقسیم میشن: انسان هایی که می‌سازن و انسان هایی که خراب می کنن. تمام انسان های طول تاریخ به همین دو دسته قابل تقسیم هستن.

    انسان های فرو رفته در نفرت و عقده از خراب کردن لذت می برن،از کشتن و ویران کردن. همیشه بهانه ای برای نفرت‌پراکنی وجود داره. سیاستمداران و نظامیانی که با سواستفاده از شرایط سخنرانی های پرشور ایراد می‌کنن و آتش به جان مردم ناراضی میزنن. همونطور که اگه بحران بزرگ اقتصادی ۱۹۲۹ نبود حزب نازی هرگز به قدرت نمی رسید. بعدش رژه سربازان و تکرار تاریخ و اتفاقات قابل پیش‌بینی از کشتار و تجاوز و ویرانی.

    چیزی که چشم های خون گرفته نمی بینه و درک نمی کنه اینه که همه به یه اندازه حق حیات دارن. زندگی چه تعداد انسان تباه شد و چه تعداد جونشون رو از دست دادن صرفا بخاطر اعتقاد یه گروه یا حزب یا ملت که «ما برتر هستیم». وقتی بتونی خودتو جای کسی بزاری که تو یکی از اردوگاه های مرگ بوده. خانواده اش رو از دست داده،ازادی و زندگی و همه چیزشو از دست داده و حالا داره با مرگ دست و پنجه نرم می کنه از خودت می پرسی :«به چه جرمی؟» و پاسخ اونقدر ابلهانه و کثیف و چندش آوره که نمی خوای بهش فکر کنی. چون تو «نژاد برتر» نیستی!

    اما دنیا تا امروز به چرخش خودش ادامه داده چون همیشه انسان هایی مثل این آقا وجود دارن که اهل خراب کردن نیستن. کسانی که به جای بهانه جویی برای نفرت و جنگ به دنبال صلح و نوع دوستی هستن. کسانی که دنیا رو می‌سازن.

  • حمید مهر ۱, ۱۳۹۶

    سلام
    من ۱۰۰ تا کودک را از هولوکاست نجات دادم. چندتا عکسم دارم که کودکان را بغل کردم ام. من را معرفی کنید مدال بگیرم. تا حالا حسش نبود بگم که اینکارهای قهرمانانه را انجام دادم ولی الان حسش است.
    نتیجه اخلاقی: مقداری فکر کنید و هر پاروپاگاندایی را باور نکنید.

    • ندا آذر ۲۴, ۱۳۹۶

      این چه تزی بود دادی آقای حمید
      انقدر کینه و نفرت وجودتون و دورو برتون رو پر کرده که همه آدمارو پست میبینید بزرگی بعضی آدما رو نمیبینید متاسفم برای خودم کشور خودم و مردم خودم دست شما بود تاریخم پاک میکردین

  • مملی بی پول اسفند ۲۲, ۱۳۹۶

    این قضیه نجات ۷۰۰ نفر چقدر عالی بود
    آن نجس ها کجا هستند ما مطهرها کجا
    فکر کنم چون نماز نمیخواند قعر جهنم جای اوست
    پس چی خیال کروی
    فکر کردی دنیا الکیه
    من که گریه ام گرفت دمت گرم دادا

  • سهیل شهریور ۳۱, ۱۳۹۷

    واقعا متأثر شدم، اولین بار بود که نتونستم جلوی اشک هامو بگیرم. روزیاتو خیلی ممنون مقاله ی فوق‌العاده ای بود.

  • حسین شهریور ۱۵, ۱۳۹۹

    انگلیسی ها معتقدند دروغ را آنقدر باید بزرگ گفت تا مردم عوام باور کنند به هرحال به دروغ بودن یا راست بودن قضیه کاری ندارم… ولی وقتی فیلم نگاه می کردم به یاد گشته شدگان مردمانی که در قلب اروپا قرار داشتند افتادم کشور بوسنی و کودکان بی دفاع شهر سربرنیتسا که بخاطر مسلمان بودنشان در آتش سوختند قطعه قطعه شدند و هیچکس به کمک آنها نرفت و سازمان ملل و مثلا حقوق بشر فقط و فقط نظاره گر بودند، چرا کسی در مورد کودکان تکه تکه شده مسلمان سوریه ، یمن ، عراق ، افغانستان، غزه ، جنوب لبنان، میانمار حرفی نمی زند… چرا ارکانی یا سازمانی به فکر نجات کودکان مسلمان نیستند

  • حامد شهریور ۵, ۱۴۰۰

    واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.در روزگاری که هیچ کس بر دیگری رحم نمیکنه مگه پیدا میشه همچنین انسانی.واقعا چطور اینهمه بزرگواری در وجود یه نفر جا گرفته.درود به شرفش.روحش شاد

  • شادی اردیبهشت ۸, ۱۴۰۲

    خداوند وقتی زندگی و فداکاری این طور انسانها رو می بینه به خودش میگه تبارک الله احسن الخالقین
    این جور انسانها ، آدم‌های شگفت انگیزی هستند واقعا بهشون افتخار می کنم ، خدایا شکرت که این انسانهای پاک و مهربون رو خلق کردی