معرفی کتاب: راز فال ورق و طعم دلچسب نوشابه رنگین‌کمان

در تعطیلات نوروز 97 با کتاب سرگرم شوید

معرفی کتاب: راز فال ورق و طعم دلچسب نوشابه رنگین‌کمان

«راز فال ورق» نوشته یوستین گردر، نویسنده توانمند نروژی یکی از جذاب‌ترین کتاب‌هایی است که می‌توانید با شخصیت‌های اصلی آن سفر کرده، در رویدادهای گوناگون شانه‌به‌شانه آنها حرکت کنید و از فلسفه جذاب زندگی غرق در شگفتی شوید.

چند لایه بودن ماجرای داستان، به‌قدری دوست‌داشتنی است که مدت‌ها پس از مطالعه آن، همچنان به ماجراهای دریانورد در جزیره، خشت‌های مو نقره‌ای و تکِ دل غمگین فکر خواهید کرد. رمان «راز فال ورق» یافته های عمیق فلسفی را در قالب داستانی ساده و در عین حال معمایی و تخیل برانگیز به خواننده منتقل می کند. در این کتاب نشانه های آشکاری از اندیشه فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون و فردریش نیچه به چشم می خورد.

کتاب راز فال ورق

داستان راز فال ورق

داستان این رمان فلسفی درباره پسری به نام «هانس توماس» است که مادرش سال ها قبل همسر و فرزندش را ترک کرده است. پدر خانواده پس از دیدن عکس همسرش در مجله مانکن ها متوجه می‌شود که او در یونان زندگی می‌کند و در نتیجه تصمیم می‌گیرد به جست‌وجوی همسرش برود. هزینه این سفر را پدر طی یک بخت آزمایی برنده شده‌است و مسافرت با اتومبیل فیات شخصی صورت می‌گیرد.

در مسیر حرکت به سمت یونان یک سلسله حوادث اسرارآمیزی روی می دهند. «هانس توماس» با نانوایی آشنا می‌شود و او یک کتاب کوچک که با حروف بسیار ریز نوشته شده به هانس می‌دهد. هانس با کمک ذره‌بینی که کوتوله‌ای به او داده شروع به خواندن کتاب می‌کند و  با ماجراهای عجیبی رو به رو می‌شود و پی به رازهای عمیقی می‌برد که نه تنها به وی بلکه به سرنوشت همه انسان ها مربوط می‌شود.

در این قسمت از کتاب، یک داستان موازی دیگر در داستان اصلی ایجاد می شود. داستان دوم، ماجراهایی است که در کتاب کوچک با عنوان «کتاب نان شیرمالی» آورده شده است.

کتاب دوم، خاطراتِ شخصی است که کشتی‌اش در دریا شکسته و بعد به ساحل یک جزیره بسیار عجیب با موجوداتی به شکل کارت های ورق بازی و یک نفر انسان به نام فرود می‌رسد.

با حوادثی که اتفاق می‌افتد، رفته‌رفته داستان به رأس هرم نزدیک می‌شود تا ما به رمز و رازهایی که مطرح می‌شود پی ببریم. بسیاری از رمزها در کتاب کلوچه‌ای گنجانده شده است. مثل نوشابه رنگین‌کمان که هر کس از آن بنوشد، همه مزه‌هایی را که قبلا‌ً تجربه کرده بود در تمام اعضای بدنش احساس می‌کند. مثلا‌ً شوری و شیرینی را می‌تواند با نوک انگشتهایش هم احساس کند.

هانس توماس به تدریج متوجه می‌شود، در این دنیا چیزهایی شگفت انگیز زیادی وجود دارد و برایش سوال‌هایی فلسفی دربارهٔ ماهیتِ وجودیِ انسان، هدفِ ما روی این کرهٔ خاکی و  اینکه از کجا آمده‌ایم و به کجا خواهیم رفت، مطرح می‌شود.

بعد از حوادثی که در داستان پیش می‌آید هانس متوجه می‌شود که نویسنده کتاب کلوچه‌ای خود‌ِ نانواست، که خاطراتش را در اختیار او قرار داده است. همچنین، او و پدرش مراحل مختلفی را در جاده و کشتی پشت سر می‌گذارند و تا در نهایت مادر هانس توماس را که به مدلی برای عکاسی حرفه‌ای تبدیل شده‌است می‌یابند و با هم به محل زندگیشان بر می‌گردند.

هر فصل این کتاب به یک ورق نسبت داده شده است.

مسائلی که در این رمان مد نظر بوده و در جریان داستان به دقت پیگیری شده است، جزء مسائل اساسی فلسفه است و از آنجا که نویسنده کتاب با فلسفه غرب به خوبی آشنا بوده و سالها به تدریس فلسفه پرداخته است؛ در این کتاب سعی داشته مسائل عمیق فلسفی را به گونه ای ساده و دلچسب و در ماجرایی جالب بیان نموده و در عین حال پاسخی برای دغدغه های فکری خویش بیابد.

یوستین گوردر در این کتاب نیز چون اثر پرآوازه دیگرش، دنیای سوفی، توانایی ادبی خود را در آمیختن جهان‌های واقعی و تخیلی و جهش از یکی به دیگری را با طرح پرسش‌هایی فلسفی و هستی‌شناختی، به رخ می کشد.

هر فصل این کتاب به یک ورق نسبت داده شده است. نویسنده با مهارت و ظرافت تمام رابطه بین خدا و مخلوق، جایگاه انسان، تفکرات فلسفی فلاسفه از سقراط تا بحث های جالب نیچه را در قالب مکالمات ساده بین پدر و پسر و در یک کتاب کلوچه ای که بین ژوکر و ملوان ردوبدل می شود، بیان می کند. یکی از مباحث جالب کتاب نیز ژوکر است که در قالب شخصی تنها، عجیب، عاصی و ژرف نگر به تصویر کشیده شده است.

قسمت های برگزیده از متن کتاب

  • پنج میلیارد آدم روی این کره ی خاکی زندگی می کنند ولی آدم فقط عاشق یکی از آنها می شود. یک انسان به خصوص. هیچ وقت هم دوست ندارد او را با کس دیگری عوض کند.
  • شاید با یک مریخی برخورد نکنی، اما به احتمال زیاد روزی با خودت برخورد خواهی کرد. روزی که این اتفاق بیفتد نیز احتمالا از ترس جیغ کوتاهی خواهی کشید. و چنین واکنشی کاملا درست است چون این قضیه که تو درک کنی یک موجود زنده ی ساکن در یک سیاره، بر جزیره ای کوچک در کاینات هستی، هر روز برایت اتفاق نمی افتد.
  • نشسته بودم و فکر می کردم چقدر غم انگیز است که مردم طوری بار می آیند که به چیزی شگف انگیز چون زندگی عادت می کنند.
  • او عقیده داشت هرچه زن زیباتر باشد، در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری روبه‌رو خواهد شد.
  • پدر پرسید: در مدرسه به شما چی یاد می دهند هانس توماس؟
    جواب دادم: ساکت نشستن. و این کار آن قدر مشکل است که برای یاد گرفتن آن سال ها وقت صرف می کنیم.

بدون نظر

ورود