از خوردن مار و ملخ تا تمرینات طاقت فرسا با تکاوران ارتش

با تمرینات آموزشی طاقت فرسا دوره تکاوری ارتش ایران آشنا شوید

از خوردن مار و ملخ تا تمرینات طاقت فرسا با تکاوران ارتش

۳۴ روز مقاومت خونین شهری ها در برابر ارتش مسلح صدام حسین تکریتی که خود را سردار قادسیه  خطاب می کرد در مهر ۱۳۵۹، بی شک مدیون وفاداری و تلاش تاریخی تکاوران ارتش است. دوره تکاوری، یکی از سخت ترین و طاقت فرسا ترین دوره های آموزشی است که یک نظامی منتخب در مدت استخدام در نیروهای مسلح می بایست آن را به طور موفقیت آمیزی طی کند تا به افتخار تکاوری و رده کلاه سبزی و رده SBS برسد که هر یک داستان های باور نکردنی و جالبی دارد. امروز ۲۹ فروردین ماه به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و با یادآوری قهرمانی های ارتش دلاور ایران به خصوص در جنگ تحمیلی، شما را به خواندن واقعیت هایی از آموزش های دوره تکاوری در ارتش دعوت می کنیم.

با ما همراه باشید.

داستان تیپ ۶۵ نوهد

 در سال ۱۳۳۲ برای نخستین بار ده نفر از کارکنان نیروی زمینی ارتش برای گذراندن دوره چتربازی به فرانسه اعزام  شدند و پس از طی دوره ­های مختلف به کشور برگشتند و واحد چتر بازی در سال ۱۳۳۴ توسط این افراد پایه­ گذاری و در سال ۱۳۳۸ گردان “چتربازی” نامیده شد. در سال ۱۳۴۹ تیپ ویژه هوابرد با نام تیپ ۲۳ نیروهای مخصوص با سازماندهی پنج گردان عملیاتی، یک گردان پشتیبانی، یک دسته مخابرات و گروهان قرارگاه و آموزشگاه جنگ های نامنظم ایجاد شد.

در سال ۱۳۵۰ با اعمال تغییراتی در ساختار تشکیلاتی تیپ و پیچیده شدن عملیات ها و جایگزینی تکنیک ها و تاکتیک های جدید، دو یگان دیگر به نام های «رهایی گروگان» و گروهان «عملیات روانی» نیز به ساختار تیپ ۲۳ اضافه شد. در نهایت در سال ۱۳۷۰ تیپ ۳ نوهد از لشکر ۲۳ جدا شد و با سه گردان عملیاتی نوهد (نیروهای ویژه هوابرد) و آموزشگاه جنگ های نامنظم، گروهان عملیات روانی، یگان رهایی گروگان، گردان پشتیبانی، دسته مخابرات و گروهان قرارگاه تشکیل و به عنوان تیپ ۶۵ شناخته شد.

“تیپ ۶۵ نوهد” ارتش جمهوری اسلامی، هم اکنون با عهده دار بودن مسئولیت انجام عملیات های سخت و حساس در کشور، ویژگی های منحصر به فردی دارد.

نیروها طی دوره نوهد، دوره های جنگل را در قالب آموزش هایی که به صورت تئوری دیده اند به صورت عملی با دشمن فرضی در جنگل های کلاردشت تمرین می کنند و در اردوگاه های جنگل و کوهستان علاوه بر آموزش ها، در کارگاه های اعتماد به نفس که همان کارگاه های کوهستان است جهت اجرای تمرین عملی اعزام میشوند. تعدادی از افسران نیز در اردوگاه  تابستانی مثل سد کرج آموزش های عملی را می بینند و در فصل زمستان، نبرد در شرایط سرد را در نزدیکی امامزاده هاشم طی دوره های رزم و زنده ماندن در شرایط ویژه و اسکی در برف تجربه میکنند.

 وظایفی که در رزمایش های “تیپ ۶۵” به صورت “عملیات هدف زنی” تعریف می شود به این صورت است که  یک گروه ۱۲ نفره  به منطقه ای که معمولا خارج از محدوده است، به منظور نابودی هدف اعزام میشود. سلاح هایی که در این تیم استفاده می شود از سلاح های سبک است و هر نفر در هر زمان و در هر مأموریتی با توجه به آموزش ها و تجربیات میتواند به بهترین نحو آن ماموریت را به پایان برساند. اما اوضاع تکاورها چگونه است؟

سفر به منجیل:  شهر  باد و تکاوران دلاور

منجیل، پایتخت باد ایران است. جایی که ایران و جهان آن را به خاطر مزارع سر سبز زیتون و کشتزارهای وسیع و هم چنین زلزله وحشتناکش می شناسند. کمتر مردمی هستند که بدانند تنها پایگاه آموزش تکاوران دریایی و یکی از بهترین مراکز آموزش تکاور دریایی در غرب آسیا در این منطقه خوش منظره قرار دارد.

مرکزی که با پیشینه‌ای حدود نیم قرن تا امروز توانسته صدها تکاور کلاه سبز رشید و زبده تربیت کند که در ردیف بهترین تکاوران دریایی دنیا باشند. دیدن تمرینات سخت و طاقت‌فرسای این عزیزان در کوه و دریا و انگیزه مثال‌زدنی این جوانان که رنج ماه‌ها دوری از خانواده و فرزند را تحمل کرده تا با کسب آمادگی کامل برای روز مبادایی که میهن عزیزمان نیاز به ایثار آن ها دارد وارد صحنه شوند، شور و شوق انسان را دوچندان می‌کند و امنیت خاطری می‌دهد که مثال‌زدنی است.

قطعاً دشمن این مرز و بوم که از وجود چنین فرزندانی آگاه است در هزینه – فایده خود برای دست‌اندازی به ایران عزیز محاسبه برخورد با این نیروهای زبده را کرده و هرگز چنین خطای محاسباتی را نخواهد داشت، چراکه می‌داند درصورت چنین حماقتی پاسخی سخت و تکرارنشدنی برایش رقم خواهد خورد.

ملاقات با فرمانده

پایگاه تفنگداران و تکاوران دریایی منجیل که به نام دلنشین «قمر بنی هاشم (ع)» مزین شده حدود نیم قرن است (از سال ۱۳۴۸) که در دامنه کوه های مشرف به منجیل جای خوش کرده و با منظره ای زیبا از جنگل های سرسبز درهم تنیده در شمال و دریاچه نیلگون سد سپیدرود در جنوب مکانی زیبا برای زندگی و شاید تحمل تمرینات سخت تکاوری است.

فشارهای جسمانی و آموزش‌های تئوریک در کنار فشارهای روانی مصنوعی

ناوسروان تکاور دریایی علیرضا زهدی جلال ۳۵ سال دارد و اهل همدان است. او از سال ۱۳۸۰ وارد دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر در رسته تفنگدار دریایی شد و بعد از ۴ سال به عنوان نفر اول دوره فارغ‌التحصیل شد و آن‌چنان که خود می‌گوید به‌خاطر علاقه به رسته تکاور دریایی می‌پیوندد. در دوره تکاور دریایی هم نفر اول می‌شود و بعد از افتخار کسب کلاه سبزی به مرحله بعد تکاوری که SBS نام دارد وارد می شود ؛ در این مرحله نیز موفق بوده وهم کانون استاد دوره SBS  است.

۶ ماه آموزش ۲۴ ساعته بدون مرخصی

زهدی جلال می‌گوید: از بین بچه‌های تفنگدار دریایی عده‌ای داوطلبِ ورود به رسته تکاوری می‌شوند البته باید یک سری ویژگی‌ها را داشته باشند و آزمون‌هایی بدهند و بعد از این آزمون‌ها نفرات برای یک دوره ۶ تا ۸ ماهه انتخاب می‌شوند. در دوره تکاوری به جز فشارهای جسمانی و آموزش‌های تئوریک، فشارهای روانی مصنوعی هم تحمیل می‌شود تا فرد در شرایط واقعی قرار بگیرد. این افراد، به مدت ۶ ماه ۲۴ ساعته اینجا هستند و مرخصی یا اجازه خروج از پادگان را ندارند.

آموزشِ زنده‌ماندن در کویر و کوهستان و جنگل و دریا

ساعت چهارونیم صبح زمان بیدارباش است و بقیه مدت هم در فشار سخت هستند. حتی ممکن است کاری از آن ها بخواهند و انجام دهند اما مربی به راحتی آن کار را ازبین ببرد؛ چراکه تلاش داریم تا مربی افراد تحت آموزش را به لحاظ روانی به هم بریزد و افرادی که به لحاظ روحی و روانی قوی نیستند مشخص شوند؛

زیرا این نیروها ماموریت‌های سنگینی دارند که بیشتر خارج از کشور بوده و حتی ممکن است اسیر شوند که ما رفتار زمان اسارت را هم آموزش می‌دهیم. همچنین آموزش زنده ماندن در کویر و کوهستان و جنگل و دریا را هم دارند. فرمانده تاکید دارد این یک دوره داوطلبی بوده و اجباری در کار نیست و به این جهت دانشجویان با علاقه سختی‌ها را تحمل می‌کنند. از او پرسیدم سختی این تمرین‌ها حساب شده و تحت استانداردهای خاصی است؟ که پاسخ داد این آموزش ها در دوره طاغوت در انگلستان انجام می‌شد و بعد از آن منجیل انتخاب شد تا همین‌جا آموزش‌ها داده شود. بعد از انقلاب همه این آموزش ها با تجربیات جنگ تحمیلی تلفیق و به‌روز شد و امروز نیز آموزش‌های تکاوران ما متناسب با تهدیدات است. شاید برخی آموزش‌ها کنار گذاشته و آموزش‌های جدید جایگزین شود اما در هر صورت همه آموزش‌ها بومی هستند.

مبارزه با تروریسم و جنگ‌های شهری و خانه به خانه

 منظور از «متناسب با تهدید» یعنی چه؟ که وی پاسخ می‌دهد تهدید برای ما همیشه اسرائیل و آمریکا هستند و اینکه چگونه جزایر خود را حفظ کنیم. اینها به عنوان ماموریت ذاتی تفنگداران دریایی به شمار می روند اما در تازه ترین تهدید بحث داعش و نحوه مبارزه با تروریسم و جنگ های شهری را در دستور کار قرار داده ایم چون ممکن است به سوریه اعزام شویم و باید این آموزش های چریکی خانه به خانه و ضد تروریستی را فرا بگیریم که در این راستا آموزش‌های مربوط به جنگ‌های نامنظم و خانه به خانه را که به صورت محدود داشتیم، گسترش دادیم.

وقتی از فرمانده می‌پرسم شما آمادگی اعزام به سوریه و دفاع از حرم‌های شریف اهل بیت(ع) را دارید، با قوت و قدرت صد درصدی تایید می‌کند و ادامه می‌دهد:  البته الان موافقت نکردند والا ما آمادگی و آموزش‌های مورد نیاز را داشته‌ایم و خیلی از بچه‌های همین مرکز می‌خواستند داوطلبانه به منطقه اعزام شوند چون خود را آماده می‌دیدند و حتی برخی تجربیات را از تکاوران نیروی زمینی و سپاه گرفته‌ایم.

آموزش‌های سطحی و زیرسطحی برای مقابله با دزدان دریایی در خلیج عدن

یکی از مأموریت‌هایی که در سال‌های اخیر بسیار شنیده‌ایم مبارزه با دزدان دریایی است. در این زمینه «زهدی جلال» معتقد است برای مبارزه با دزدان دریایی در دریا آموزش‌های متفاوتی دارند و کمین در دریا و ضد کمین، نفوذ و ضد نفوذ، ناوبری سطحی و زیرسطحی از آن جمله است. ضمن اینکه کسانی به خلیج عدن اعزام می‌شوند که این درس‌ها را گذرانده باشند. در واقع هر ناو و شناوری که به خلیج عدن می‌رود حتما افرادی از تکاوران دریایی همراهشان هستند.

پیشرفت‌های خارق‌العاده در حوزه شبیه‌سازها

وی امکانات مرکز منجیل را در میان مراکز آموزشی کشور مثال‌زدنی می‌داند و در این زمینه به پیشرفت‌های صورت گرفته در حوزه شبیه‌سازها اشاره می‌کند و می‌گوید: ما بسیاری از شبیه‌سازها را داریم، سالن تیراندازی فاتح ما شبیه‌سازی همه تفنگ‌ها را دارد و شبیه‌ساز تیراندازی روی شناور را خودمان ساخته‌ایم. همچنین سامانه شبیه‌ساز خروج از زیردریایی‌های کلاس سنگین و سبک را نیز داریم؛ ما جایی که آموزش‌های میدانی را نتوانیم به حالت جنگی مناسب انجام دهیم دنبال شبیه‌ساز می‌رویم زیرا آموزش با شبیه‌ساز بسیار راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر است.

آزمون‌های سه‌ماهه از کلاه سبزها

دوره بعد از تکاوری و کلاه سبز شدن SBS نام دارد، از او که استاد این دوره نیز هست می‌خواهم در این زمینه بگوید و او توضیح می‌دهد: کسانی که دوره تکاور را گذرانده‌اند در ادامه الزاماتی دارند و هر جا که الزامات را نتوانند پاس کنند دیگر تکاور نیستند در واقع یک کلاه سبز دریایی باید هر ۳ ماه آزمونی در حوزه غواصی، چتربازی، دانش نظامی، تست ورزشی و چکاپ پزشکی انجام دهد و هر کسی که امتیاز لازم را کسب نکند دیگر نمی‌تواند تکاور باشد. از میان کسانی که تکاور شدند عده معدودی به عنوان SBS داوطلب می‌شوند. این دوره آموزش‌های بسیار سخت‌تری دارد زیرا آموزش‌ های این ها ویژه‌تر هست، غواصی عمق زیاد دارند و بیشتر در بحث شناسایی برون‌ مرزی و اطلاعاتی هستند.

برخی افرادی که رد می‌شوند گریه و زاری می‌کنند

به مسائل مادی این کار می‌رسیم که اگرچه سخت‌تر حرف می‌زند اما اذعان دارد که به لحاظ مادی چندان چنگی به دل نمی‌زند و در واقع انگیزه‌ های مادی تاثیر چندانی در تحمل سختی‌های این دوره‌ها ندارد. به نظر «زهدی جلال» اگر کسی بخواهد به پول برسد کارهای راحت تر و پر درآمدتری وجود دارد؛ کسی که در این رسته وارد می‌شود داوطلب و حتماً علاقه‌مند است حتی جالب است که برخی افرادی که رد می‌شوند گریه و زاری می‌کنند که به این دوره وارد شوند، کسی که تفنگدار دریایی است دوست دارد پیشرفت کند. اینکه بتواند بیشتر مفید باشد یا دیگران جور دیگری او را ببینند و اینکه خدمت بیشتری به کشورش داشته باشد باعث پیشرفت آنها در این کار می‌شود.

قبولی کمتر از ۱۰ نفر از بین ۲۰۰ متقاضی ورود به دوره تکاوری

از فرمانده «زهدی جلال» خداحافظی می‌کنم و به سراغ یکی از اساتید دوره‌های تکاوری می‌روم. او نیز جوان است و پرانگیزه. این را می‌توان در چشم‌هایش دید و این که چگونه ریزه‌کاری‌های این دوره‌ها را توضیح می‌دهد. شاید گمان کرده من هم شاید علاقه‌مند شوم و رخت نظام بپوشم. ناو سروان تکاور دریایی محسن محمدی یکی از مربیان مرکز آموزش منجیل است که حدود ۱۴ سال است در نیروی دریایی خدمت می‌کند و ۱۰ سال است کلاه سبز شده و البته دوره SBS را نیز گذرانده است.

او پس از ۷ سال خدمت در جاسک به منجیل آمده و ۳ سال است که استادی دوره‌های تکاوری و SBS را بر عهده دارد. او در مورد دوره آموزش کلاه سبزها می‌گوید: از بین بیش از ۲۰۰ نفر کسانی که خواهان ورود به دوره تکاوری هستند شاید کمتر از ۱۰ نفر می‌توانند وارد این دوره شوند و در ابتدای ورود یک دوره ۲ هفته‌ای به نام عملیات تکاور دارند تا ببینیم آیا در اوج سختی می‌توانند تحمل داشته باشند و آیا از لحاظ روانی در شرایط سخت آمادگی دارند؟

غواصی مسیر بسته بدون خارج شدن حباب

بعد از هفته‌های اول برخی افراد می‌مانند که این تعداد به عملیات ویژه وارد می‌شوند و باید در محیط‌های ویژه دریا و کوه و جنگل و کویر تست شوند و زنده بمانند که در قالب یک سناریو خواهد بود یعنی در یک نقطه رها می‌شوند و باید در زمان مشخص به نقطه مورد نظر برسند. مثلا در غواصی مسیر بسته باید عملیاتی انجام دهند بدون اینکه حبابی بیرون برود که مکانیزم خاص و سختی دارد. بعد از دوره تکاور دوره چتربازی اتوماتیک را در بوشهر می‌بینند.

ما دوره‌های ناوبری هم می‌بینیم تا در شرایط خاص بتوانیم شناور را هدایت کنیم ضمن اینکه در خروج از زیردریایی نیز تنها یگانی هستیم که آموزش می‌بینیم زیرا هر غواصی نمی‌تواند این کار را بکند و یک تخصص خاصی است که صرفاً عملیات ویژه می‌تواند انجام دهد. دوره بعدی SBS نام دارد که در آن کسانی را آموزش می‌دهیم که در شرایط بسیار خاص به صورت تیم‌های ۲ یا ۴ نفره وارد عمل شوند و نفوذ کنند و مأموریت انجام دهند این‌ها حتما باید خروج از زیردریایی‌های سبک و سنگین و کار با زیردریایی صابحات را فراگرفته باشند که با استفاده از شبیه‌سازها، عملیات‌هایی مشابه شرایط واقعی انجام می‌شود.

۱۶ کیلومتر دویدن تنها برای گرم شدن بدن

صبح روز بعد شاهد یکی از هیجان‌انگیزترین تمرینات نظامی بودم. ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بامداد است. ارشد دسته با روشن کردن چراغ آسایشگاه و فریاد برپا، همه را بیدار می‌کند تا آماده ادای نماز صبح شوند. پس از نماز و صرف صبحانه و نظافت هوا کم کم روشن شده و با سوت مربی، گروه ۱۵ نفره تکاوران فعالیت خود را آغاز می‌کنند.

آن ها با ۱۶ کیلومتر دویدن کار خود را شروع می‌کنند، وقتی بدن‌های‌شان به خوبی گرم شد، نوبت به تمرین در میدان موانع است، محوطه‌ای بسیار بزرگ که شامل برج‌های راپل، ماکت‌های شبیه‌سازی شده شناورهای کوچک و بزرگ، موانع پاندولی، سیم خاردار، حوضچه‌های آب، رودخانه خروشان و موانع طبیعی دیگر است که عبور موفقیت‌آمیز از هر یک از آنها نیاز به آمادگی جسمانی بسیار بالایی دارد. جایی که دو گروه تکاور ۴ نفره کلاه سبز باید مسیری ۶ مایلی (حدود ۱۰ کیلومتر) را در زمانی کمتر از یک ساعت بدوند و در این مسیر از تونل‌های خشک و فاضلاب و رودخانه و جنگل و جاده عبور کرده و البته همه این کارها درحالی انجام می‌شود که یک کوله‌پشتی و تفنگ ژ۳ را نیز حمل می‌کنند.

عبور از میان فاضلاب و قورباغه‌ها

مرحله اول عبور از تونل خشک است. دو تونل در عمق یک متری زمین که باید نیروها با صدای سوت مربی به سمت آن‌ها دویده و سینه خیز عبور کنند. پس از آن در استخری می‌پرند که اگر چه عمقش زیاد نیست اما بوی بد فاضلاب و البته قورباغه و پشه‌هایی که در آن دیده می‌شوند چندان دلنشین نیست و تکاوران باید در این حوضچه ضمن حبس نفس خود از درون لوله‌ای گذر کنند  که به نوعی شبیه‌سازی عبور از باتلاق و کانال‌های فاضلاب شهری است. این کار در سرما و گرما انجام می شود و به گفته مربیان حتی با شکستن یخ حوضچه نیز چنین تمرینی ادامه داشته است.

با خروج نیروها از حوضچه و با همان حالت خیس و آب کشیده باید شش مایل دیگر را بدوند ؛ آنها باید از رودخانه خروشان عبور کنند و هم زمان آرایش خاص نظامی بگیرند و دقایقی را در آن آب سرد سپری کنند و با استتار مخصوص از لابه لای گیاهانی که کنار رودخانه قرار دارند به نحوی که دشمن فرضی آنان را نبیند از آنجا بگذرند، این مرحله نیز سختی‌های خاص خود را دارد زیرا آب با سرعت زیادی موانع خود را از مقابلش برمی دارد و تکاوران باید آنقدر قوی باشند که تسلیم جریان آب نشوند.

تیراندازی بعد از ۶ کیلومتر دویدن سخت

تکاوران با عبور از تپه‌های پیش روی خود وارد منطقه‌ای با پوشش گیاهی انبوه درختان زیتون می‌شوند و این مسیر را باید همچون مراحل پیش با دویدن بگذرانند، آنها تاحدودی خسته شده‌اند و انرژی‌شان تحلیل رفته اما باید با ۱۲ فشنگی که در اختیار دارند به سوی سیبل‌هایی که پیش رو دارند شلیک کنند.

نکته مهمی که در این بخش وجود دارد این است که ضربان قلب تکاوران بالا رفته است، بنابراین تمرکز به روی هدف هایی که مقابلشان است کمی سخت می‌شود ولی به هر حال باید آنان یاد بگیرند با تمرکز بسیار بالا به سیبل ها شلیک کنند و نمره بالایی بگیرند. زمان برای گرفتن صد امتیاز این مرحله ۴۷ دقیقه است و زمان قبولی ۵۵ دقیقه در نظر گرفته شده و اگر کسی زمانش بیشتر شود، رد می‌شود.

اولین نفر بعد از ۵۲ دقیقه به نقطه اول بازمی‌گردد. از مربی پرسیدم آیا در عملیات ها نیز سلاح سنگینی همچون ژ ۳ به همراه دارند که پاسخ داد سلاح عملیاتی اینها یوزی یا تندر است که یک اسلحه ایرانی خوش دست، سبک و تاشو است که از گروه ژ۳ به شمار می‌رود. اسم این مرحله «تاب و توان» است تا تاب و توان فرد را مشخص کنند و کسانی که دوره تکاوری را می‌گذرانند باید ۵ بار دوره تاب و توان را طی کنند. علاوه بر تاب و توان آموزش‌های قایقرانی و غواصی نیز وجود دارد که در بندرانزلی انجام می‌شود.

تمرینات نیمه‌شب بعد از یک روز خسته‌کننده

 مربی به برنامه‌های شبانه نیروها نیز اشاره دارد و می‌گوید: پس از خاموشی و شروع استراحت تکاوران، شاید یکی از مربیان آنان را از خواب بیدار کند و آموزش های شبانه آغاز شود. از تخت‌هایشان پایین می‌آیند، پس از آنکارد تخت های خود به صورت خبردار می‌ایستند.

مربی از آنان می‌خواهد درباره موضوعی که عنوان می‌کند تکاوران آموزشی نظر خود را بدهند و درباره آن به تبادل اطلاعات بپردازند .پرداختن به یک موضوع آن هم ساعت یک بامداد، با پشت سرگذاشتن یک روز سخت و پرکار بسیار مشکل است. این ماجرا بخشی از آموزش است، زیرا آنان باید بدانند در هر شرایطی باید قدرت تصمیم‌گیری و برخورد با هر اتفاقی را داشته باشند.

او ادامه می‌دهد: کسانی که وارد این حرفه می‌شوند در ابتدا می‌دانند این کار سخت و طاقت‌فرساست و با عشق و علاقه مثال‌زدنی این لباس را بر تن می‌کنند و سختی آموزش‌ها را به جان می‌خرند تا تکاور شوند و به کشورشان خدمت کنند. تکاوری برای تفنگداران دریایی یک افتخار است و آموزش‌هایشان هرچقدر به انتهای دوره نزدیک می‌شوند سخت و سخت‌تر می شود زیرا آنان در روزهای آخر باید هر روز بین ۲۰ تا ۳۰ مایل یعنی ۵۰ کیلومتر بدوند تا بتوانند در هر شرایطی موفق شوند.

شبیه‌سازی رهایی شناورها از دزدان دریایی

تکاوران علاوه بر این که هرچند روز یک بار به تمرین تاب و توان می پردازند، تمرین های دیگری نیز انجام می دهند مثل شبیه سازی شرایط رهایی شناورهای دزدیده شده.آنان باید از یک صفحه آهنی به ارتفاع ۷ متر بالا بروند و خود را به قسمت عرشه برسانند، در ابتدا هریک کوله پشتی همراه با همه ادوات جنگی به وزن ۲۵ کیلوگرم و اسلحه ای پس از تحویل گرفتن به خود می‌بندند و سپس با گرفتن طناب باید با دست خالی و در سریع ترین زمان ممکن خود را به عرشه رسانده و دوباره از طناب پایین بیایند و اگر رکوردشان بیشتر از میانگین لازم باشد از ادامه دوره تکاوری بازمی مانند و باید در دوره عمومی یا دوره تفنگداران دریایی مشغول به آموزش شوند.

تکاوران برای آماده شدن و  حفظ تعادل و بالا و پایین آمدن از یک سازه برای اجرای عملیاتشان باید تمرین های ویژه ای را در دستور کارشان قرار دهند، یکی از این تمرین‌ها راپل است. کلاه سبزهای آموزشی باید با استفاده از یک طناب چندمتری برای خود یک طنابچه درست کنند و بتوانند از سازه‌های بلند که ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ متری دارد پایین بیایند یا این که از طریق کابل‌هایی که بین این دو سازه وجود دارد عبور و در بین راه تعادل خود را حفظ کنند و به سلامت به مقر دیگر وارد شوند. کلاه سبزها باید از زیر سیم خاردارها عبور کنند، این مرحله نیز سختی خاص خود را دارد، زیرا ارتفاع سیم خاردارها نسبت به سطح زمین بسیار کم است و آنان باید در کوتاه ترین زمان از زیر آن‌ها عبور کنند و به مانع بعدی که پاندولی است برسند.

تکاوران با همراه داشتن کوله‌های مخصوصی که ۲۵ کیلو وزن دارند و با همراه داشتن اسلحه ژ۳ به موانع پاندولی و با عبور از آنها به طناب معلق می‌رسند که در ارتفاع ۴ متری از زمین قرار دارد. آنان باید از این طناب چندمتری بدون آن که آویزان شوند، با یک شگرد بسیار جالب عبور کنند.

طی کردن و موفق شدن در هریک از مراحل بسیار مشکل و طاقت فرساست و نیاز به آمادگی جسمانی بالا و به کار انداختن فکر دارد. یکی از مهمترین فعالیت‌های تکاوران آشنایی با تجهیزات مورد استفاده در عملیات‌های شناسایی یا حمله است. آنان گذشته از فراگرفتن غواصی باید با راه‌اندازی قایق Gmini به صورت تئوری و عملی آشنا شوند. مربیان کارآزموده ابتدا طریقه استفاده از تجهیزاتی همچون راه‌اندازی قایق بادشونده را در کلاس‌های ویژه به دانش‌آموزان آموزش می‌دهند سپس برای یادگیری‌های عملی آنان را به داخل سالن‌های مخصوص این کار می‌برند. در ادامه و در آموزش تکمیلی تکاوران باید باز و بسته کردن قایق و استفاده از آن را در سد آبی به اجرا بگذارند.

از خوردن مار و ملخ تا تولید آب در چاله برای زنده ماندن

مربی در مورد آیتم زنده ماندن که از جمله جالب‌ترین و سخت‌ترین تمرینات است توضیح می‌دهد که  ۴۸ ساعت زنده ماندن فقط با یک کیلو یا دو کیلو آرد خام و یک قمقمه آب برای یک نفردر نظر گرفته شده و هرنفر باید رأس ساعت مقرر در روز و نقطه مقرر حضور داشته باشد. برای این کار باید با شرایط منطقه خو بگیرند، آب تهیه کنند و برای شکار حیوانات تله بگذارند. در این دوره می‌توانند انواع پرنده‌ها و خزندگان به ویژه مار و ملخ را بخورند و این کار به آن‌ها آموزش داده می‌شود.

در مورد مار و خوردنش پرسیدم که می‌گوید: مار را به ۵ تکه مساوی تقسیم می کنیم و یک قسمت سر و گردن را دور انداخته و سه تکه وسط را استفاده می‌کنیم. در واقع در این شرایط هیچ چیز نخوردنی نداریم حتی خون هم پروتئین زیادی دارد و خوردنش در شرایط بسیار اضطراری توصیه می‌شود و نفرات گیاهان خوردنی و غیر خوردنی را شناخته و روش درست کردن آب با چاله و پلاستیک را فرا می‌گیرند.

افتخار ماست که در خرمشهر ۳۴ روز تکاوران دریایی جلوی عراق ایستادند

بعد از یک ساعت دویدن طولانی مدت و سخت به نقطه شروع می رسد و همچنان در حال نفس نفس زدن است که او را به حرف می گیرم . ناوبان یکم تکاور محمد رضا فتحی فر هنرآموز ۳۰ ساله و متاهل دوره ۱۵ اس‌بی‌اس و شناسایی دریایی در منجیل است، او اهل استان فارس و شهرستان فساست. اما وقتی یادآوری می‌کنم که همشهری امیر سیاری فرمانده نداجا هم هست تاکید دارد که همه ایران سرای من است.

به این جوان پر انگیزه می‌گویم هیچ‌ وقت در این دوره پیش آمده که خسته شوی و بگویی ولش کن؟ پاسخ او صادقانه است: نمی‌شود دروغ گفت گاهی پیش آمد و بعضی مواقع با خودم گفتم رها کنم اما به آینده که نگاه می‌کنی شیرین است یا به پشت سر که می نگری می بینی خیلی جلو آمده‌ای و نصیب هرکس هم نمی‌شود که این کلاه سبز را سرش بگذارد من هم صددرصد افتخار می‌کنم. ما می‌گوییم افتخار ماست که در خرمشهر ۳۴ روز تکاوران دریایی جلوی ارتش عراق ایستادند. این افتخار بزرگی است که ما جا پای شهیدان تکاور گذاشتیم و همین برای ما بس است.

این ها بخشی از روایت جذاب و هیجان انگیز  از تمرینات افرادی است که در ارتش و سپاه، آموزش پاسداری از مرزهای کهن دیار هزاران ساله را می بینند و ما به ان ها افتخار می کنیم که دریغ است ایران که ویران شود، کنام پلنگان و شیران شود.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
بدون نظر