نگاهی به فیلم جان دار؛ تجربه‌‌ای نو اما با بوی کهنه [فجر ۹۷]

نگاهی به فیلم جان دار؛ تجربه‌‌ای نو اما با بوی کهنه [فجر ۹۷]

ترکیب کارگردان جوان با کادر با تجربه و شناخته شده هیجان همه سینما دوستان را برای دیدن یک فیلم بیشتر می‌کند. همه می‌خواهند بدانند که چگونه بازیگران و اعضای تیم پشت صحنه تصمیم به همکاری با این کارگردان جوان گرفته‌اند. این اتفاق برای فیلم جان دار که کارگردانی آن بر عهده حسین امیری دوماری و پدرام امیری است رخ داده و بازیگران شناخته شده‌ای مانند فاطمه معتمد آریا، جواد عزتی، باران کوثری و حامد بهداد در آن حضور دارند. البته نمی‌توان این اثر را پدیده فجر امسال نامید اما حاوی نکاتی است که ما را به آینده این کارگردان‌های جوان امیدوار می‌کند.

قتل و دعوای ناموسی یکی از پرتکرارترین واژه‌های سینمای ایران از همان سال‌های ابتدایی شکل گیری این هنر در داخل کشور تا امروز بوده است. موضوعی که کارگردان‌های بزرگ و کوچکی با دیدگاه‌های مختلفی به آن پرداخته‌اند. از قیصر مسعود کیمیایی گرفته تا لانتوری درمشیان همه و همه غیرت مردانه ایرانی و تبعات آن را مورد بررسی قرار داده‌اند.

جان دار

هر دو فیلم بالا چه خوب و چه بد نگاه متفاوتی به این موضوع داشتند اما این نکته در مورد جان‌ دار به هیچ عنوان وجود ندارد. در شب نامزدی اسما (باران کوثری)، خاطرخواه قدیمی او (جواد عزتی) از برادرانش می‌خواهد تا جشن ازدواج را بر هم بزنند. در این میان پدر اسما (مسعود کرامتی) و برادران او مانع این کار شده و یکی از برادران به صورت نچندان اتفاقی قتلی را مرتکب می‌شود که زمینه‌ساز آغاز داستان جان دار است.

اگر نام فیلم را حذف کنیم، قطعا چند قصه و فیلم دیگر با مضمون کاملا مشابه به جان دار به ذهن شما خواهد رسید. البته تکراری بودن ایده اولیه چندان اتفاق بدی نیست اما مشکل از آن‌جایی شروع می‌شود که چنین تکرارهایی تقریبا در تمام سکانس‌های فیلم رخ می‌دهند.

در این میان، نویسندگان جان دار که دو تن از آن‌ها همان کارگردانان فیلم هستند، چند مضمون اجتماعی را هم درون داستان این فیلم قرار داده‌اند که آن‌قدر در جزییات قصه گم می شوند که نمی‌توان گفت این فیلم با دیدی دغدغه‌مند ساخته شده است.

با این حساب، مهم‌ترین کاری که جان دار انجام می‌دهد، تعریف کردن قصه است. شخصیت‌های جان‌دار مانند تمام بخش‌های دیگر این فیلم نکته منحصربه‌فردی در خود ندارند اما نویسندگان به خوبی لایه‌های متفاوتی را برای اکثر شخصیت‌های اصلی در نظر گرفته‌اند که با گذشت زمان و تا انتهای داستان در بسیاری از موارد شما را هیجان زده می‌کنند.

ریتم رخ دادن اتفاقات در جان دار حساب شده است. سکانس ابتدایی فیلم به طرز چشم‌گیری خوب از آب در آمده و دنبال کردن قصه شخصیت‌هایی مانند ثریا (فاطمه معتمد آریا) و به خصوص نعیم (حامد بهداد) جذاب است. حامد بهداد کار خودش در پروراندن کاراکتری مثل نعیم را به خوبی انجام داده و بازی او در این فیلم تفاوت زیادی با اکثر دیگر تجربه‌هایش در سینما دارد.

اما از سوی دیگر، در اکثر فیلم‌های درام مدرن دیگر شاهد حضور یک ابرقهرمان کاملا مثبت و یک ضد قهرمان کاملا منفی نیستیم تا بار رئال بودن فیلم حفظ شود. این اتفاق در مورد شخصیت منفی اصلی فیلم یعنی یاسر (جواد عزتی) رخ داده است. نویسندگان جان دار تصویر کاملا سیاهی را از او به نمایش می‌گذارند و حتی فضا از یک اثر درام به یک فیلم‌فارسی تنزل پیدا می‌کند. دیالوگ‌های او به‌گونه‌ای نوشته‌ شده‌اند تا تماشاگران از یاسر کاملا متنفر شوند. البته در بخش‌هایی از داستان نویسندگان فیلم سعی می‌کنند با گفتن چند دیالوگ کوتاه، کارهای این کاراکتر را دارای منطق جلوه دهند اما این موضوع به هیچ عنوان رخ نمی‌دهد.

از شخصیت پردازی که بگذریم، مشکل عظیم جان دار به کمبود تعلیق در داستان فیلم برمی‌گردد. همان‌طور که پیش از این گفتیم، محوریت جان دار در رابطه با رخ دادن یک قتل ناموسی است اما روند پیشرفت قصه در داستان به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که فیلم هیچ زمانی استرس در خطر بودن جان یک فردی که قتل را مرتکب شده را به شما نمی‌دهد.

برای مثال سکانس مربوط به دادگاه که می‌تواند نقطه اوج‌گیری هیجان فیلم باشد تنها با یک سری خرده اتفاقات عجیب و غریب به اتمام رسیده و به عنوان یک سکانس کلیدی، نتیجه خاصی در داستان فیلم نمی‌گذارد. این اتفاق در مورد سکانس‌های دیگری هم رخ می‌دهد و کاراکترهای فیلم در بعضی از صحنه‌ها مشغول به دیالوگ کردن‌هایی می‌شوند که هیچ‌تاثیری در روند داستانی نمی‌گذارند و در نتیجه آن‌ها تغییری در سرنوشت شخصی ایجاد نمی‌شود.

نکته عجیب دیگر در رابطه با قصه جان دار به لحظاتی مربوط می‌شود که اتفاقات بعدی در فیلم، به هیچ عنوان از لحاظ منطق خود دنیای فیلم هم قابل توجیه نیست. برای مثال، در یکی از صحنه‌های جان دار این اتفاق رخ می‌دهد که شخصیت‌های الف و ب برای رسیدن به نتیجه A باهم به توافق می‌رسند اما بعد از آن، اتفاق کاملا متفاوتی رخ می‌دهد و منطق خاصی هم برای این موضوع که چرا بعد از به تفاهم رسیدن دو شخصیت، چنین اتفاقی باز هم رخ داده است، وجود ندارد.

قبل از این هم گفتیم که موضوع قتل در جان دار به طور کامل به حاشیه می‌رود و فیلم یکی از بمب‌های تعلیق اصلی خود که می‌توانست به جذا‌ب‌تر شدن قصه کمک کند را به طور کامل از دست می‌دهد. در این میان و در نیمه دوم جان‌دار، گره‌های داستانی جالبی رخ می‌دهند اما تمام این اتفاق‌ها به همراه خط اصلی داستانی با پایان ناگهانی فیلم ناتمام و بدون توضیح رها می‌شوند.

نمی‌خواهم که به صورت کلیشه‌ای بازهم از فیلم‌هایی که با الهام از سینمای اصغر فرهادی قصد ارائه پایانی باز را دارند انتقاد کنم اما در مورد جان‌ دار هم یک نکته کلیدی مشترک با سایر فیلم‌هایی که چنین خطایی را تکرار می‌کنند وجود دارد.

در اکثر فیلم‌های فرهادی که با پایان باز به اتمام می‌رسند، فیلم در انتهای خود به نتیجه‌گیری لازم برای انتقال مفهوم اصلی می‌رسد و در نتیجه آن فرهادی لزومی برای ادامه یافتن و تعریف جزییات سرنوشت تمام شخصیت‌ها نمی‌بیند.

این اتفاق در جان دار رخ نمی‌دهد. چه موضوع اصلی فیلم و چه خرده قصه‌هایی که حتی در نیمه دوم مهم‌تر از موضوع اصلی شده و آن‌ را به حاشیه می‌برند بدون رسیدن به هیچ نتیجه خاصی در انتها، نصف و نیمه به حال خود رها شده و تماشاگر با تیتراژ ناگهانی فیلم غافلگیر می‌شود.

در مجموع نمی‌توان این موضوع را کتمان کرد که جان دار در اکثر لحظات می‌تواند مخاطب غیر حرفه‌ای سینما را سرگرم نگه‌ دارد و حضور پررنگ شخصیت‌های مردمی مانند فاطمه معتمد آریا و جواد عزتی نیز تضمین کننده فروش خوب فیلم در زمان اکران خواهد بود اما گم شدن داستان در میانه‌ها، اتفاقات غیر منطقی فیلم‌نامه و از همه مهم‌تر بی نتیجه ماندن داستان از ماندگار شدن قصه این فیلم جلوگیری می‌کنند.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود