واکنش‌ها به خودسوزی دختر آبی؛ عاشق فوتبال و هوادار استقلال

واکنش‌ها به خودسوزی دختر آبی؛ عاشق فوتبال و هوادار استقلال

اگر از کنار خودسوزی «یک» انسان به سادگی می‌گذریم، شانه بالا می اندازیم که به ما چه؟ استقلالی بود من پرسپولیسی ام! می‌خواست این کار را نکند و … ما این استعداد را داریم که از کنار مرگ هزاران نفر دیگر هم بگذریم.

احسان محمدی در عصر ایران نوشت: آدم عاقل به اندیشیدن خطر نمی‌کند. یک گوشه می‌نشیند، حرف بودار و دو پهلو نمی‌زند، برای خودش دردسر و پرونده درست نمی‌کند، وقتی هم اتفاقی می افتد آن قدر سکوت می‌کند که آب‌ها از آسیاب بیفتند و بعد موضع بی‌ضرر هم‌راستا با نهاد قدرت می‌گیرد و اینطور پاک و پاکیزه می‌ماند و احتمالاً بتواند پست هم بگیرد. اینطور دنیا و آخرتش را هم احتمالاً تضمین می‌کند.

چند روز است که خبر خودسوزی دختر جوانی با تائید و تکذیب‌ها در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. عده‌ای به او لقب دختر آبی داده‌اند. گفته می‌شود او به دلیل اینکه مخفیانه و با گریم پسرانه برای دیدن یکی از بازی‌های استقلال به ورزشگاه رفته بود احضار شده و بعد از خبردارشدن از حکم زندان شش‌ماهه دست به خودسوزی زده است.

خودسوزی «دختر آبی»؟ به من چه؟!

در مقابل کسانی موضع گرفته اند که دختر جوان دچار اختلال دو قطبی بوده و نباید بُعد ورزشی آن را پررنگ کرد. افراد مبتلا به اختلال دو قطبی یا افسردگی شیدایی دچار تغییرات شدید خلق می‌شوند. اما همه این حدس و گمان‌ها و تائید و تکذیب ها در یک چیز خلل وارد نمی‌کند و آن هم سوختن تن نازک دختر جوانی است که اگر زنده بماند هم جای سوختگی‌هایش تا همیشه با او می‌مانند.

بیشتر بخوانید: هر آنچه که باید در مورد شخصیت دو قطبی، افسردگی و اختلال شیدایی بدانید

قصد بحث در مورد حضور یا عدم حضور زنان در ورزشگاه‌ها را ندارم که پیش از این بسیار در موردش نوشته‌ام و علیرغم درک نگرانی مخالفان، نمی‌توان «حق» بودن آن را منکر شد. نکته «جان آدم‌هاست» که حرمت دارد و عزیز است و نباید این همه خبر خودسوزی یک جوان ساده، دم دستی و اسباب دعواهای اجتماعی-سیاسی شود.

اصرار بر اینکه دختر جوان اختلال دو قطبی داشته فقط پاک کردن صورت مسئله است. این مورد اولین و آخرین مورد نیست. خودسوزی یکی از هولناک‌ترین شیوه‌های خودکشی است. اینکه آدم تن‌اش را به شعله آتش بسپارد از سرخوشی نیست.

خبر خودسوزی یک زن جوان عاشق فوتبال و هوادار تیم استقلال تهران در مقابل دادگاه، همدردی بسیاری را برانگیخته است. او روز ۱۱ شهریور در مقابل ساختمان دادگاه انقلاب در تهران خود را به آتش کشید و گزارش شده که با ۹۰ درصد سوختگی در بیمارستان بستری است.

بهمن ۱۳۸۷ رسانه‌ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای‌اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی‌ها را دل آزرده کرد. اما آقای لاریجانی رئیس مجلس اعلام کرد که جانباز نبود، معتاد بود!

همان روز در نشریه‌ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما «انسان و هموطن» که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت‌اش، نمی‌گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه‌ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!

به جای به وسط کشیدن واژه‌هایی که قباحت مرگ را کم می‌کند با شجاعت به اصل موضوع بپردازید. چه شده که یک دختر جوان خودسوزی را به عنوان «راه حل» انتخاب کرده است؟ باید وقتی این واژه را می‌شنویم تن‌مان بلرزد. وحشت کنیم، دنبال توجیه‌اش نباشیم. پای جان یک انسان در میان است. یک هموطن. دختری که پاره تن یک خانواده است و حالا مثل پروانه‌ای سوخته است.

اگر از کنار خودسوزی «یک» انسان به سادگی می‌گذریم، شانه بالا می اندازیم که به ما چه؟ استقلالی بود من پرسپولیسی ام! می‌خواست این کار را نکند و … ما این استعداد را داریم که از کنار مرگ هزاران نفر دیگر هم بگذریم. این ماجرا تا وقتی ادامه دارد که نوبت خودمان بشود … دیر و زود دارد ولی بالاخره نوبت ما هم می‌شود. به هر دلیلی!

در جامعه‌ای که «مرگ» و «خودسوزی» تا این درجه معمولی و گروه و جناح‌بندی بشود، «زندگی» معنا ندارد. عمق ندارد. جان یک شهروند عادی باید به اندازه رئیس جمهور و هر وکیل و وزیری ارزشمند باشد. اتفاقاً یکی از شاخصه‌های حکمرانی خوب این است که شهروندان احساس کنند «جان» و مال و آبرویشان برای حکومت ارزش دارد. از آنها که این روزها حتی تقلا می‌کنند شهروند عمان یا آذربایجان شوند بپرسید. یکی از دلایل همین است. همین محترم شمرده شدن جان. اینکه در ذهن سیاستمداران «عدد» نباشند.

خودسوزی «دختر آبی»

به نوشته روزنامه ایران، داریوش مصطفوی، رئیس سابق فدراسیون فوتبال ایران به خبر منتشره در مورد زنی ۲۹ ساله از هواداران تیم استقلال که ظاهرا “به خاطر رفتن به ورزشگاه آزادی” به شش ماه زندان محکوم شد و خود را به آتش کشید واکنش نشان داد.

خواهر این دختر در گفت‌وگو با “رکنا” گفت، خواهرش که به دلیل “ورود به ورزشگاه آزادی در بازی استقلال و العین بازداشت شده و به زندان ورامین انتقال داده شده بود” بعد از آزادی با قید وثیقه به دادسرای تهران مراجعه می‌کند و در آن‌جا متوجه می‌شود که حکم شش‌ ماه زندان گرفته است. سپس او “در اعتراض به این حکم” در آن‌جا خود را آتش می‌زند.

داریوش مصطفوی می‌گوید: «متأسفانه در نظرنگرفته‌اند این خانم آمده فوتبال ببیند یا در کار خلاف شرکت کند؟»

مصطفوی با تأکید بر این که هواداری از فوتبال “یک عشق پاک است نه یک عشق کثیف” می‌افزاید: «من اگر رئیس فدراسیون یا وزیر ورزش بودم، در دادگاه حاضر می‌شدم و سعی می‌کردم رضایت این بچه را بگیرم. کار مشکلی هم نیست. وقتی با قاضی پرونده صحبت کنیم و به او بگوییم فوتبال چه ویژگی‌هایی دارد و شرایط جامعه به چه صورت است او متقاعد می‌شود.»

ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه

مسعود شجاعی، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران، در اینستاگرام خود ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه را با کشف حجاب اجباری و ممنوعیت تحصیل دختران در تاریخ گذشته ایران مقایسه کرد:

“خودسوزی دختری که دلیل کارش تمدید حکم بازداشتش به اتهام تلاش برای دیدن یک مسابقه فوتبال بوده، برای آیندگان غیرقابل درک است.”

وریا غفوری، کاپیتان تیم استقلال تهران هم گفته: “این طرز تفکر و اندیشیدن که منجر به راه ندادن زنان در ورزشگا ها میشه قابل توجیه نیست مثل بسیاری از قوانین پوسیده که در گذشته وجود داشته و اکنون ما گذشتگانمان را مواخذه میکنیم و غافل از اینکه همین راه ندادن خانمها به ورزشگاه که در سالهای عمر ما اتفاق افتاده و وجود دارد.”

میلاد میداودی بازیکن سابق تیم ملی ایران هم گزارشی درباره این زن جوان را همرسانی کرد و نوشت: “برای رویاهایی تا این اندازه ساده و پاک مثل رفتن به ورزشگاه چه هزینه‌های بزرگ و جبران ناپذیری را می‌دهیم. جان عزیز دختری که استقلال را دوست داشت و آتش به خود و آتش به قلب همه ما زد. چه هزینه‌ای بزرگتر از آن آتش مهیب و جانسوز را باید پرداخت تا درها را به روی زندگی بگشایند؟”

پوریا پورسرخ، بازیگر ایرانی هم در این باره نوشت: “قسم میخورم تا عمر دارم، پام رو به استادیومى نذارم که تو براى دیدنش باید بسوزى …”

شمار زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران هم خواهان تحریم رفتن به ورزشگاه‌ها برای ابراز همدردی با این زن جوان شده‌اند.

ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه

خبرگزاری میزان قوه قضاییه درباره این زن نوشت که او هنگام بازداشت “پوشش نامناسب داشته است و با مامورین نیروی انتظامی درگیر می‌شود و به آن‌ها توهین می‌کند” و بر همین اساس برای “جریحه دار کردن عفت عمومی و توهین به مامورین” پرونده تشکیل شده است.

خبرگزاری رکنا از قول خواهر این زن هوادار تیم استقلال نوشته: “خواهرم بیماری دو قطبی دارد و از دو سال پیش تحت نظر پزشک است مدارک کاملی داریم که به دادسرا ارائه کردیم اما بعد از اینکه خواهرم ناسزاگویی‌هایی نزد ماموران داشته او را مثل آدم سالم مورد بررسی قضایی قرار می‌دهند و به زندان ورامین می‌اندازند.”

به گفته خواهر این زن، او لیسانس مترجمی زبان انگلیسی داشته و عاشق فوتبال و تیم استقلال است.

ورود زنان به ورزشگاه یکی از مسائلی است که فشارها برای تحقق آن، هم از طرف شهروندان و هم از طرف نهادهای بین‌المللی، بیشتر شده و فیفا به ایران برای راه دادن زنان به ورزشگاه ضرب الاجل داده است.

بدون نظر

ورود