با مادر ایلان ماسک آشنا شوید: سوپر مدل و متخصص تغذیه

با مادر ایلان ماسک آشنا شوید: سوپر مدل و متخصص تغذیه

«می ماسک»، سوپر مدل و متخصص تغذیه است. او به تازگی کتابی با عنوان «وقتی یک زن برنامه‌ریزی می‌کند» منتشر کرده و در آن شرح داده چگونه توانسته مادر، تاجر و یک مدل موفق باشد.

نکته جذاب در مورد Maye Musk این است که او مادر یکی از موفق‌ترین بلندپروازهای جهان است: ایلان ماسک، بنیان‌گذار و مدیر عامل کمپانی‌های مشهور تسلا و اسپیس‌اکس.

می ماسک در کتابش کاملا بی‌پرده و صادقانه در مورد نحوه آغاز بیزینس شخصی پس از جدایی از همسر سوءاستفاده‌گر خود سخن رانده.

همچنین رازهای تربیتی‌اش برای بزرگ کردن سه فرزند که هر کدام در زمینه کاری خود جزو بهترین‌ها هستند را نیز با مخاطبانش در میان گذاشته است.

«می» در کتابش در مورد پشت سر گذاشتن مشکلات متعدد، مصائب متکی به خود بودن و تبدیل شدن به یک ستاره درخشان در صنعت مد نیز توضیحات کاملی نوشته است.

انتشار این کتاب باعث شده تا توجه رسانه‌ها بیشتر از قبل به مادر ایلان ماسک جلب شود و سراغ او بروند و در مورد نحوه تربیت فرزندانش سوالاتی را مطرح کند.

بیشتر بخوانید: ایلان ماسک؛ نگاهی به سبک زندگی و سرگرمی‌های یک مخترع، نوآور و مهندس

مادر ایلان ماسک

می ماسک ۷۱ ساله در مورد ۵۰ سال فعالیت حرفه‌ای خود توضیحات کاملی ارائه داده. در بخش از کتابش متوجه می‌شویم او اولین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی به عنوان یک مدل سایز بزرگ وارد صنعت مدلینگ آفریقای جنوبی شد. ماسک همچنین یک مدل سن بالا بشمار می‌رفته زیرا در آن زمان نوجوانان و جوانان زیر ۲۵ سال در این صنعت مشغول فعالیت بودند.

در سال ۲۰۱۵ میلادی، وقتی می ۶۷ سال داشت با یکی از غول‌های دنیای مد و فشن، کمپانی IMG قراردادی را امضا کرد و دو سال بعد نیز پیرترین سخنگوی CoverGirl  شد.

در خارج از حیطه مدلینگ، او با عناوین دیگری نیز بر سر زبان‌ها بود؛ از جمله این عنوان: مادر ایلان ماسک، بنیانگذار کمپانی‌های تسلا و اسپیس‌اکس.

مادر ایلان ماسک

واکنش جذاب مردم وقتی می‌شنوند او مادر ایلان ماسک است

می ماسک از مادر ایلان بودن بسیار خوشحال است و به آن افتخار می‌کند. او گفته من از این فرصت استفاده می‌کنم تا دو فرزند دیگرم که در مشاغل خود بسیار موفق هستند را هم به دیگران معرفی کنم.

کیمبال ماسک، مدیر یک رستوران زنجیره‌ای و توسکا ماسک یک کارآفرین در حوزه فیلم‌سازی و مدیاست.

اما نکته جذاب در مورد می ماسک این است که از شهرت ایلان ماسک برای تبلیغ کار و مهارت‌های خود استفاده نمی‌کند.

مدیر برنامه‌های می در این باره گفته: «انرژی‌های مثبت، زیبایی و تیپ و استایل بسیار جذاب می باعث می‌شود تا همیشه مردم شیفته او شوند.»

مادر ایلان ماسک

داستان نگارش کتاب «وقتی یک زن برنامه‌ریزی می‌کند»

«وقتی به ایلان، کیمبل و توسکا گفتم قصد نگارش کتابی را دارم آنها به من گفتند که باید در مورد مشکلات و مصائبی که پشت‌سر گذاشته‌ای هم بنویسی.» دلیلش این بود که هر سه فرزندم در آن روزها همراه با من درگیر این مشکلات بودند.

در مورد زندگی می ماسک بیشتر بدانیم

می ماسک در سال ۱۹۴۸ میلادی در کانادا متولد شد. در دوران کودکی همراه با خانواده‌اش به شهر پریتوریا، در آفریقای جنوبی نقل مکان کرد.

می به واسطه داشتن والدین بسیار ماجراجو و پرانرژی، تقریبا هر زمستان در جست‌وجوی شهر گمشده به بیابان کالاهاری (قاره آفریقا) سفر می‌کردند. آنها همچنین با یک هواپیمای تک‌موتوره دور دنیا را گشته‌اند.

می در کتابش نوشته: «من هرگز از سفرهایم در بیابان نمی‌ترسیدم زیرا پدر و مادرم مراقبم بودند. حتی یک بار که با خود می‌گفتم کفتار حتما صورت مرا خواهد خورد، زیپ کیسه خوابم را کشیدم و دیگر کفتار نمی‌توانست …»

می می‌گوید ما آموخته‌ایم که در خانه زندگی راحتی نداشته‌ باشیم. این همان کاری است که مردم برای موفق شدن باید انجام دهند.

مادر ایلان ماسک

در سال ۱۹۷۰ میلادی، می با مردی به نام «ایرول ماسک» ازدواج کرد. او یک مهندس اهل آفریقای جنوبی بود. وقتی می ماسک ۲۲ ساله بود هر سه فرزند خود را داشت. ازدواج آنها دوام زیادی نداشت و در سال ۱۹۷۹ به طور رسمی از هم جدا شدند.

در آن تاریخ، می به همراه سه فرزند خود از پریتوریا به دوربان (آفریقای جنوبی) نقل مکان کرد. او فقط می‌خواست از دست شوهر بد خود فرار کند.

در ۳۱ سالگی، او یک مادر مجرد با سه فرزند کوچک بود. می با مشاوره‌های تغذیه‌ای در خانه و کار نیمه‌وقت به عنوان مدل کسب درآمد می‌کرد.

او می‌گوید: «من تقریبا همیشه برای خودم و فرزندانم لباس‌های دست‌دوم خریداری می‌کردم. ما هرگز توان مالی کافی برای رستوران رفتن نداشتیم. تقریبا همیشه به فرزندانم ساندویچ کره بادام‌زمینی می‌دادم. بچه‌ها این ساندویچ را دوست داشتند و نمی‌دانستند از سر فقر و بی‌پولی مجبورند همیشه این غذا را بخورند.»

مادر ایلان ماسک

در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی، زندگی اتفاق ناراحت‌کننده‌ای برای می ماسک رقم زد. پدر فرزندانش با کمک وکیل و با نامردی، سرپرستی بچه‌ها را گرفت و ایلان و کیمبل برای زندگی پیش پدر رفتند.

همسر سابق می ماسک هر سال به بهانه‌های مختلفی از او به دادگاه شکایت می‌کرد. این آزارها به حدی بود که هنوز یک هفته از دادگاه قبلی نگذشته، احضاریه دادگاه بعدی به دستش می‌رسید.

می در مورد روزهای تاریک زندگی‌اش نوشته: «وقتی ایلان ۱۰ ساله بود تصمیم گرفت نزد پدرش برود و با او زندگی کند زیرا پدرش دایره‌المعارف داشت و من پول کافی نداشتم که این کتاب را برایش بخرم. همچنین پدرش کامپیوتر هم داشت که در آن زمان بسیار نادر و محدود بود و همین باعث شده بود ایلان عاشق آن باشد.»

وقتی ایلان کودک بود متوجه شدم او همه‌چیز می‌خواند و هر آنچه خوانده رابه یاد می‌آورد. او همیشه در حال جذب اطلاعات بود. ما در خانه ایلان را «دایره‌المعارف» صدا می‌زدیم زیرا هر آنچه در دایره‌المعارف خوانده بود را حفظ بود. همچنین او را «پسر نابغه» هم صدا می‌کردیم. هر چیزی از او می‌پرسیدیم بلد بود و همه این هنرها به قبل از اینترنت و فراگیری آن در جهان باز می‌گردد.»

بریده‌ای از کتاب: وقتی یک زن برنامه‌ریزی می‌کند

جنگ طلاق می و همسرش تا چندین سال به طول انجامید تا اینکه فرزندان آنها به سن جوانی رسیدند. در سال ۱۹۸۹ میلادی، می و هر سه فرزندش با هم به کانادا نقل مکان کردند.

در حال حاضر مادر ایلان ماسک در لس‌آنجلس زندگی می‌کند. او برای کارهای مدلینگ مجبور است دایم در سفر باشد. ماشین شخصی او تسلا مدل S است و هر زمان که فرصت کند، پرتاب‌های راکت اسپیس‌اکس را تماشا می‌کند و هر بار هم عصبی می‌شود.

وقتی در مورد طرح ایلان ماسک برای زندگی روی کره مریخ از می سوال پرسیدند او پاسخ داد: او می‌تواند به هرآنچه می‌خواهد دست پیدا کند.

خون ماجراجویی در رگ‌های خانواده ماسک جریان دارد.

هر دو والدین می ماسک و حتی همسر سابق او همگی کارآفرین‌های خودساخته و تقریبا موفق بوده‌اند. حتی ۴ خواهر و بردار و سه فرزندش هم خودساخته، کارآفرین و موفق هستند.

به طور مثال، برادر بزرگ‌تر می، متخصص عصب‌شناسی و بنیانگذار یک موسسه غیردولتی به نام World Spine Care است. دو خواهرش همچون مادرشان کلاس رقص دارند و برادر کوچکشان در آفریقای جنوبی یک مدرسه‌ی بیزینس را مدیریت می‌کند. 

مادر ایلان ماسک

می در کتاب خود نوشته: شعار خانوادگی ما این است: «پر خطر اما هوشیار زندگی کن!»

می می‌گوید پدر من عاشق ماجراجویی بود اما همیشه هم آماده اتفاق‌های ناخواسته بود. همین ویژگی باعث شده تا من هم همیشه کنجکاو و عاشق کشف کردن دنیاهای جدید باشم. من تا جایی که آمادگی داشته باشم از خطر کردن نمی‌ترسم.

در خون و رگ ما چیزی به اسم بازنشستگی وجود ندارد. مادر من اکنون در سن ۹۶ سالگی و روی ویلچر هنوز عطش مطالعه کتاب دارد.

منبع: businessinsider ، observer
۲ نظر

ورود

  • Nazi بهمن ۶, ۱۳۹۸

    جالب بود ممنون

  • امیدم بهمن ۱۸, ۱۳۹۸

    عکاس شیطون توی عکس آخر به جا چییییز چی گفت بهشون که بگن ⁦ ⁦( ꈍᴗꈍ)⁩

    اَاا….⁦乁( •_• )ㄏاُاُا…