اشک‌ها و لبخندهای تفکر «پرایدی» در اقتصاد و زندگی ایرانیان

اشک‌ها و لبخندهای تفکر «پرایدی» در اقتصاد و زندگی ایرانیان

پراید در ایران، یادآور کالایی بی کیفیت، تداعی کننده تصادفات جاده ای و تولید در فضای انحصار است که رقیب نداشته و برای توسعه کیفی ، به تلاش ژرف و شگرفی نیاز ندارد. پراید در ایران یعنی خداحافظی با آن چه که ژاپنی ها را به سمت خلق TOYOTA سوق داد و آن در آغوش گرفتن اصل مدیریت کیفت جامع (TQM) بود که نقطه مقابل «تفکر پرایدی» محسوب می شود.

پراید در ایران، نماد تفکر بسته و غیر مولد و غیر خلاق است. پراید، محصول سازمان یادگیرنده (learning organization) نیست که برایش، کیفیت و رضایت مشتری و مسئولیت اجتماعی (CSR)، ارزش باشد تا ارزش آفرینی کرده و ارزش افزوده خلق کند. حتی اگر در شرکتی سهامی عام، باز طراحی، مونتاژ و عرضه شود.

پراید و نسل های بعدی، هم‌چنان نارضایتی ملی را به همراه داشته است و گاها شنیده می شود که چنین خروجی هایی از کارخانجات خودروسازی داخلی، حتی در کشورهای فقیر همسایه شرقی و غربی ما نیز مشتری خاصی ندارد. اما هم چنان شاهد جولان این وسایلی که نامش را خودرو سواری گذاشته ایم، در کوی و برزن استان های ۳۱ گانه کشور هستیم.

اگر از جمع کثیری از هموطنان بپرسید که کلمه پراید به چه معنا است حتما به شما می گویند که نام یک خودرو سواری است که فلان کارخانه در کره جنوبی تولید کرد و در ایران مونتاژ شد و احتمالا از خوبی ها و بدی هایش برای شما بگویند.

پراید یا Pride به معنی غرور و افتخار است. مفهومی که هیچ تناسبی با خودرویی که این روزها بیش از ۵۰۰ میلیون ریال در بازار بلبشوی اقتصادی ایران، قیمت گذاری شده ندارد و محصولات به روز شده نسل های جدید  پراید نیز، کارکردها و کیفیت خیلیی متفاوت با محصول تولیدی سال ۱۳۷۲هجری شمسی ندارد.

پراید پر افتخار و غرور آمیز کره جنوبی ها در اوایل دهه هفتاد شمسی و در دور دوم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، وارد چرخه صنعت همیشه زیان ده و معیوب خودروسازی ایران شد. این که چرا ایرانیان باید با وجود این همه صنایع پیشرو و موثر در خاک  خود، به دنبال صنعت خودروسازی با دانش و ابزار و تجربه ضعیف می رفتند و پس از ۴۰ سال، دستاورد و پیشرفت خاصی هم برایشان متصور نباشد، از جمله پرسش هایی است که نسل های آینده از نسل امروز من و شما خواهند پرسید.

پراید

مدل های نخستین پراید گویا از خودرو مزدا و فورد گرفته شده و توسط مهندسان کیاموتورز، با تغییراتی همراه می شود تا پس از پیکان نوستالژیک ایران ناسیونال دهه چهل هجری شمسی، خودرویی کم مصرف و نسبتا ارزان برای خانواده های ایرانی شود. موضوعی که پس از گذشت ۲ دهه، نقض غرض شد.

سازمان پزشکی قانونی کشور و برخی از مسئولان بارها نسبت به نقص ایمنی محصولات این خودرو به خصوص در حوادث رانندگی و تصادفات جاده ای، ابراز نارضایتی کرده با این حال، هم چنان صبا و نسیم و ۱۱۱ و ۱۳۲ و ۱۴۱ و۱۵۱ مشتری دارند و بعضی ها هم با کاسبی شرکت های حمل و نقل اینترنتی در سایه پراید، ارتزاق می کنند.

رئیس پلیس راه خوزستان در سال ۱۳۹۵ گفته بود که بیشترین آمار کشته شدگان تصادفات جاده ای مربوط به پراید است. ۳۰ درصد سوانح رانندگی مازندران نیز مربوط به این خودرو می باشد.

پراید، فرا تر از یک خودرو!

پراید و خودرو پراید و نسل های مختلف آن، همه بیانگر یک واقعیت است که پراید، صرفا یک خودرو سواری به نسبت ارزان و کم هزینه یا کم مصرف در اقتصاد امروز ایرانیان نیست. پراید را باید فرا تر از یک خودرو سواری دانست که هزار و یک انتقاد بر آن وارد است.

پراید، مدل و شیوه ای از تفکر و نوع نگرش و  دیدگاه ما و مسئولان ما  است. تفکر پرایدی می گوید که پول کم به مهندسان و متخصصان طراحی خودرو بده تا محصولی که برایش، از چند سال قبل، ثبت نام کردند و پیش خرید کردند و ظرف چند دقیقه، صدها هزار دستگاهش اینترنتی به فروش می رسد، ماکزیمم سود را کسب کنیم.

تفکر پرایدی می گوید که چون رقیب نداریم و انحصار  تولید داریم و تعرفه سنگین به واردات خودرو سواری بسته شده، در فضای غیر رقابتی خوشایند، باید بتازیم. سوار بر  روح و آرزو و جسم مشتری. تا ابد می توان پراید ساخت و پراید را فروخت. همواره تولید کننده تفکر پرایدی، ضرورتی برای اصلاح نگرش و تولید و طراحی خود ندارد. چون رقیبی ندارد.

چون نیازی به تحول احساس نمی کند. پراید، امروزه به ضد نام خود بدل شده و دستاورد خاصی برای GNP و صادرات غیر نفتی و افزایش کیفیت صنعت خودروسازی کشور، به ارمغان نیاورده است.

هر وقت به پراید فکر می کنیم، به استیصال صنعت خودروسازی پس از ۵۰ سال غبطه می خوریم  که چرا صنعت  خودروسازی ایرانیان با این همه متخصص و مهندس و طراح که دارد، قادر به توقف خط تولید این غرور کره جنوبی ها نیست تا شاهد تلفات جاده ای سهمگین سالانه نباشیم.

بیشتر بخوانید: ۱۳ سوال عجیب و غریب ایرانیان

تفکر پرایدی فقط منحصر به صنعت ورشکسته و غیر مدرن خودرو سازی ایران نیست. تفکر پرایدی را در صنعت، فرهنگ، آموزش، ورزش و هنر و جامعه ایران می توان به راحتی دید. تسری تفکر پرایدی در سبک زندگی ایرانیان نیز تا حدی مشهود است.

رسانه های انحصار طلب، موسساتی که خروجی کالا و خدماتش به واسطه انحصاری که قانون یا عرف برای آن وضوع کرده، رضایت مشتری (customer satisfaction) ندارد و چیزی که برایشان اهمیت ندارد، سهامدار (share holder) و ذی نفعان (stakeholder) است.

در تفکر پرایدی در ساحت ارتباطات و فرهنگ، محصول نهایی آن چیزی نیست که برآمده از تحقیق و نیازسنجی درست بازار و  درک شرایط به منظور توان افزایی جامعه باشد. شاید فیلترینگ غیر هوشمند یا هوشمند را بتوان نوعی مصداق تفکر پرایدی در دنیای دیجیتال دانست که معیارهای جامعه توتالتیه بر آن غالب است.

تفکر پرایدی، نیازمند سوبسید است. نیازمند کمک دولت یا دست هایی در اقتصاد است که مالیات نمی دهد و پولشویی دارد و به دنبال بیشترین سود در کمترین بازه زمانی است و برایش، کیفیت، بقا، رقابت، امنیت و HSE‌ و رضایت مشتری، معنا و  مفهومی ندارد.

نهادهای برآمده از انحصار، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی و چه در بخش خصولتی، مثل پراید، کم کیفیت و غیر خلاق هستند و آینده نگری ندارند. تفکر پرایدی، وصله ناجور برای دهکده جهانی است. جایی که اقتصاد دیجیتالی و انقلاب فناوری اطلاعات و شرکت های دانش بنیان و استارت آپ ها، غوغایی در سبک زندگی انسان های عصر مدرن به پا کرده اند و با لشکری از میلیونرهای زیر ۳۰ سال مواجهیم که به قول بیل گیتس، ارث پدری ندارند و نقطه مقابل تفکر پرایدی ایستاده اند.

۲ کتاب برای آشنایی با شیوه های رهایی از تفکر پرایدی

هر چیزی می تواند «پرایدی» شود. در هر عرصه و در هر کاری، می تواند معنی زیبا اما در عمل، ترکیبی نازیبا داشته باشد و نقض غرض کند. فکر پرایدی می گوید: آن که چاره ای ندارد، سوار پراید شود و آن که چاره دارد، سوار نمی شود و  با پول و زندگی و عمرش ریسک نمی کند.

تجربه تفکر پرایدی و تولید پراید برای ایرانیان در ۳ دهه اخیر یک تجربه بزرگ را به ارمغان آورد و آن، اهمیت تلاش برای رهایی زندگی و اقتصاد و صنعت از بندهای انحصار و تفکر بسته و روی آوردن به تفکر سیستماتیک است. از سیاست تا اقتصاد بایستی بندها را باز کرد و خلاقانه و مسئولانه فکر کرد. برای اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانش بنیان در ایران عصر ۱۴۰۰، چاره ای نداریم  که در اقتصاد و صنعت، سوئدی و ژاپنی فکر کنیم و عمل کنیم. چاره ای به اصلاحات نداریم و این اصلاحات را اول باید از خود آغاز کنیم.

بیشتر بخوانید: اتفاقات عجیب در بورس و خواب خرگوشی شما

صرف تغییر قانون اساسی، راه حل نیست. شعور و دانش همگانی باید ارتقا یابد تا تفکر پرایدی برچیده شود و در بستر یک ساختار شفاف و مسئولانه در عصر جدید، به افق هایی که ژاپنی ها و آلمانی ها در نیمه دوم قرن بیستم رسیدند، دست یابیم و ایران شایسته ای را از دهه سوم قرن بیست و یکم میلادی، بنیان گذاری کنیم.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
یک نظر

ورود

  • نامجو بهمن ۸, ۱۳۹۸

    آیا میشه انتظار داشت که ۸۰ میلیون نفر آدم با نژاد و سن و قومیت مختلف تفکری یکسان و مترقی رو بپذیرن؟ واقعیت اینه که چنین چیزی نشدنیه. این اقلیت نخبه ها هستن که می تونن این وضعیت رو تغییر بدن و جامعه رو به پیشرفت وا دارن که متاسفانه در چنین شرایطی قانون طوری نوشته شده از قدرت گرفتن نخبه ها جلوگیری میکنه.