ماجرای طلاق پسر سفیر ایران در دانمارک از همسر معروفش

ماجرای طلاق پسر سفیر ایران در دانمارک از همسر معروفش

امیر محسن مرادیان ، فرزند مرتضی مرادیان، سفیر ایران در دانمارک و همسر سابق آناشید حسینی ، اینفلوئنسر اینستاگرامی با انتشار پستی در اینستاگرام از طلاق خود به دلیل حواشی ایجاد شده برای زندگی مشترک شان خبر داد.

مرادیان در پست اینستاگرامی خود نوشت:

«سلام. امیدوارم حالت خوب باشد.اما حال من خوب نیست. امیدوارم زندگی بر وفق مرادت باشد ولی برای من نیست. امیدوارم کانون گرم خانواده برایت گرم تر از همیشه باشد ولی برای من نیست. امیدوارم دخترانت در کمال سلامتی باشند ولی من فرزندی ندارم. امیدوارم رابطه ات با همسرت خوب باشد ولی من همسرم را از دست دادم. میدانی چرا؟ بگذار برایت بگویم:

تقریبا دو سال پیش درست در شب عروسی من، شبی که برای همه بهترین شب زندگیشان حساب میشود تو با هر نیتی که داشتی آن شب را برای من تبدیل به بدترین شب زندگیم کردی. هرچقدر از تو خواهش کردم هر چقدر با تو حرف زدم هر چقدر دلیل آوردم که آن عروسی لاکچری نبود و من هیچ چیزی از آن عروسی منتشر نکردم، زیر بار نرفتی و با سوالات و استدلالهایت شرایط را برای من پیچیده تر کردی. یادت می آید از تو خواستم از قم به تهران بیایی و از نزدیک با ما اشنا شوی؟ یادت میاید از تو خواستم تحقیقی در مورد پدر و خانواده ام کنی؟ یادت میاید گفتم همسرم مدتیست با حجاب شده و توان تحمل این فشار را از سمت مذهبیون به اصطلاح مذهبی ندارد؟ یادت میاید با شعار #صدرالساداتی_تنها_نیست تشویقت میکردند و تو روز به روز خوشحالتر به ادامه راحت امیدوار میشدی؟ یادت هست چند بار به تو گفتم نوک این پیکان عدالت خواهی ات انقدر سنگین میشود که با سر به زمین خواهی خورد؟ حالا ببین همانهایی که بخاطر مقاصد سیاسی در ماجرای ما برایت سوت و کف میزدند چگونه بر خودت میتازند! ببین آنهایی که بخاطر رقابت و‌ حسادت پشت تو ایستادند و با دلهای کوچکشان بر یک زوج تازه مزدوج تاختند تا آنجا که میتوانستند لگد زدند حالا کجایند و تو کجایی، شده اند منتقدین خود تو. سید مهدی تو زندگی ام را گرفتی. فقط اینرا بدان بعد از انتشار خصوصی ترین عکسهای همسرم بخاطر بستری که تو برایشان فراهم کردی دیگر آن آدم سر پا نشد، شاید به ظاهر خوب اما در باطن متلاشی ترین، به ظاهر خوشحال ولی از درون افسرده. سید مهدی من برای تو دعا میکنم، برای عاقبت بخیری تو، برای داشتن آرامش در زندگیت ولی یادت باشد من خدایی دارم که هیچوقت دستم را رها نخواهد کرد. راستی برادر حال عدالتخواهیت چطور است؟ بگذریم به من بگو حال خودت چطور است؟ خوبی؟»

مخاطب این پست در واقع روحانی ای است به نام حجت الاسلام سید مهدی صدر الساداتی.

ماجرا به مرداد سال ۹۷ برمی گردد، زمانی که عروسی پر زرق و برق پسر مرتضی مرادیان سفیر ایران در دانمارک مورد توجه رسانه‌ ها قرار گرفت، مراسمی که در یکی از گران قیمت ترین تالارهای شهر تهران و با حضور برخی چهره های سیاسی برگزار شد.

در آن زمان حجت الاسلام صدر الساداتی در واکنش به انتشار تصاویر عروسی مجلل پسر سفیر ایران در دانمارک با انتشار پستی در اینستاگرام به انتقاد از این اتفاق پرداخت.

پس از انتشار این پست، انتقادات به حجت الاسلام صدر الساداتی بالا گرفت و او پست خود را پاک کرد. حجت الاسلام صدر الساداتی سپس پست دیگری منتشر کرد که بازتاب گسترده ای داشت و نظرات زیادی دریافت کرد.

امیرمحسن مرادیان ، فرزند سفیر ایران در دانمارک اعلام کرد پدرش از جزئیات مراسم مطلع نبوده و در عمل انجام شده قرار گرفته و اینگونه سعی کرد او را از حواشی پیش آمده برای مراسم عروسی خود مصون نگه دارد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد.

با انتشار خبر جدایی پسر سفیر دانمارک در ایران حالا حجت الاسلام صدر الساداتی که مخاطب اصلی پست امیر محسن مرادیان بود در پستی ایسنتاگرامی اینگونه به پسر سفیر پاسخ داده است:

«آقای امیر محسن مرادیان! بعد از ۲۷ ماه دیدم دل نوشته ای خطاب به من نوشته اید و فرمودید حرف من بستری شد که شما امروز از عیالتان جدا شوید!

البته که امروز حال شما خوب نیست و من هم دوست ندارم شما را سرزنش کنم ! خودم محتاج دعا هستم و اسیر نفس و دستانم واقعا خالی خالیست و خداوند با فضلش درمورد همه ما قضاوت کند!

برادر عزیز! یادتان هست در مکالمه خصوصی گفتم این فخر فروشی که شما و عیالتان میکنید و آه از نهاد افراد عادی و مستضعف جامعه بلند میکنید ، آن هم به عنوان یک آقازاده، این آه ها بی اثر نیست؟! یادتان هست آن همه عکسهای سفر به اروپا؟! آن لباسهای برند آنچنانی؟! نشان دادن سینمای خصوصی دو نفره؟! یادتان هست گفتید که اگر پول ندارید جنس فیک هم نخرید و برندی در حد پولتان بخرید؟! اینها که جنس فیک میخرند فلانند و بهمان؟!

یادتان هست که گفتم من کاری به شخص شما و عیال شما ندارم و چند جمله ای پدر شما به عنوان سفیر جمهوری اسلامی را مخاطب قرار دادم و تذکر دادم و شما خودتان را جلو انداختید؟!

هر چه را انکار میکردید با واقعیتی که خودتان در فضای مجازی گذاشتید تطابق نداشت و بالاخره شد آنچه شد!

بعد از آن نیز هر ماه ایونت و فستیوال بهتر و بزرگتر و پرطرفدارتری برگزار شد و عکسهای عاشقانه تان را گرفتید و پخش کردید و همان وضع برند بازی و زندگی خوش اینستاگرامی را ادامه دادید … و خوش به حال روزهای خوبتان! دمتان هم گرم!

برادر عزیزم! این را هر انسانی درمیابد که اساس زندگی به عشق است و یک عشق محکم با این حرف و حدیثهایی که چند روز در سالهای گذشته بر شما گذشته کمرنگ نمیشود، بلکه هر روز و هر ساعت و هر لحظه با انس با معشوق اوج میگیرد و عمیقتر میشود! اگر بنیانی از عشق پا برجاست، ان شا الله پایدار میماند!

به امید روزهای خوب»

آناشید حسینی کیست

آناشید حسینی متولد سال ۱۳۷۰ در اهواز است. او فارغ التحصیل رشته معماری در مقطع کارشناسی است اما به خاطر علاقه اش وارد حوزه طراحی لباس شد.

حسینی به کار طراحی لباس مشغول است و گرچه در حوزه ی مدلینگ پوشش اسلامی هم فعالیت دارد و به عنوان یک مدل محجبه شهرت یافته اما خود عنوان کرده دوست ندارد مدل خطاب شود. آناشید حسینی همچنین خود را مبلغ حجاب نمی داند و گفته پوشش خودش به این شکل است و تنها می خواهد اثبات کند زیبایی و شیک بودن تناقضی با محجبه بودن ندارد.

او در مصاحبه ای در واکنش به نظرات مردم در اینستاگرام درباره ی خوش لباسی و پولدار بودن او گفت: «خوش تیپ بودن ربطی به پول ندارد، با رنگ شناسی و آراسته و تمیز بودن می شود خوشتیپ بود.» وی همچنین گفت: «لباس هایی که می پوشم بیشتر شاید خارجی است. چون ما تو ایران نه واقعاً برند داریم، نه نمایندگی داریم نه حتی برندهای خود ایرانی فکر می کنم آنقدری قوی باشند که بتوانیم از آن ها انتخابی داشته باشیم.» این صحبت های حسینی بازتاب گسترده ای داشت و با نظرات مختلفی از سوی هواداران و منتقدانش همراه شد.

پس از انتشار تصاویر عروسی مجلل آناشید حسینی و همسر سابقش، امیرمحسن مرادیان، وی در واکنش به انتقادات مطرح شده، آقازاده بودن همسرش را نپذیرفت و ادعا کرد او و همسرش اجاره نشین هستند و به سختی ماشینی برای خود تهیه کرده اند.

آناشید حسینی همچنین درباره ی حواشی پیش آمده برای ازدواجش گفت: «پدر من یک فعال اقتصادی هستند و هیچگاه شغل دولتی نداشته اند و من با امیرحسین مرادیان یک سال است که ازدواج کرده ام. شایعاتی که درباره‌ی ازدواج و مراسم عروسی ما نوشته شد و در فضای مجازی پخش شد ما را بسیار آزرده خاطر کرد چرا که همش صحبت از عروسی لاکچری و هزینه‌های میلیاردی شده بود و به همسر من عنوان آقازاده داده بودند و این نهایت بی انصافی است.

ما هم شرایط بد اقتصادی را می‌بینیم و درک می‌کنیم به صورتی که من در همایش هایم لباس‌ها را با سود ناچیزی به فروش رساندم چراکه از وضعیت مردم آگاهیم. من و همسرم هردو شاغل هستیم و هزینه‌ی مراسم ازدواجمان را باهمدیگر پرداخت کردیم و حتی از تمامی خدمات سالن عروسی استفاده نکردیم. مراسم عروسی ما معمولی نبود، ولی معقول بود و به دلیل حضور مهمان‌های سیاسی این حواشی بیشتر شد. عکس‌هایی ام که از مراسم عروسی مان پخش شد بدون اطلاع ما بوده و غیر قابل قبول است.»

بیشتر بخوانید:

شاخ جدید اینستاگرام: آناشید حسینی، همسر پسر سفیر ایران در دانمارک

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
۵ نظر

ورود

  • آرزو مهر ۲۱, ۱۳۹۹

    واقعا آه ده پانزده میلیون جونی که در سن ازدواج بودن ولی بخاطر فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی نمیتونن ازدواج کنن پشت سر زندگی لاکچری ایشون و خانمش بود??

  • آنتی رضا ستوده مهر ۲۱, ۱۳۹۹

    بهترین خبری که تو این چند وقت شنیدم???

  • یه نفر مهر ۲۱, ۱۳۹۹

    سفر کن به هیچ کس هم نگو
    یه رابطه عاشقانه را زندگی کن و به هیچ کس هم نگو
    شاد زندگی کن و به هیچ کس هم نگو
    آدم ها چیزهای قشنگ را خراب می کنند
    والسلام…

    مشکل نمایشه
    نمایش
    ولاغیر.‌.‌.

    • md Hassan مهر ۲۳, ۱۳۹۹

      جالبه این آدمها صبح تا شب زندگیشون رو تو اینستاگرام در معرض دید عموم کی‌ذارن بعدش هم میگن تو زندگی خصوصی ما سرک نکشید

  • آنا اسدی مهر ۲۲, ۱۳۹۹

    میدونی چیه آناشید .امروز بهترین خبر زندگیم رو شنیدم اونم خبر طلاق تو بود ..حالا نمی دونم طلاقت واقعی یا داری نقش بازی میکنید ..چون بین خودمون باشه شما کثافت ترین ادمهای بودید که تا حالا دیدم اره قیافه و لباس و زندگی لاکچری ووووو ..ولی بازم بوی گند لجن میدید …اره اذیت میشم .خیلی هم اذیت میشم که تورو شوهرتو انقد خوشبخت میبینم منم یه شهروند ایرانیم حق دارم خوشبخت باشم منم ارزو دارم رویا دارم اما فقط شما برنده میشید .چرااااا چرااااا؟؟؟؟ چون شما آقا زاده هستین …این همه پولو از کجا اوردین …تو میدونی من چقد عصبی میشم لاکچری بودنتونو ببینم در حالی که من پول لباسمم توش موندم …مگه تو چیت از ما بالاتره چون عروس سفیری چون بابا….. فقط میخوام بدونی تو حقیر ترینی …برات ارزوی بدبختی ندارم چون الان از بدبختم بدبخت تری…..عده ای ماندند و فتوا داده اند از اجتهاد عده ای رفتند شب اماج بمباران شدند عده ای هم با عمامه با شعار اعتدال در لباس دین با ابلیس هم پیمان شدند ….دیدار به قیامت