۱۰ قاتل سریالی بیرحم و شیطان‌صفتی که بدترین و هولناک‌ترین جنایت‌ها را مرتکب شدند

۱۰ قاتل سریالی بیرحم و شیطان‌صفتی که بدترین و هولناک‌ترین جنایت‌ها را مرتکب شدند

قاتلان سریالی انسان هایی بیمار و متفاوت هستند که از کشتن دیگران لذت می برند. اگر چه یک قاتل سریالی به وضوح انسانی ناخوشایند و منفور است اما برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند. در این مطلب فهرستی از شیطان صفت ترین و بیرحم ترین قاتلان سریالی تاریخ ایجاد کرده ایم که هر یک از آن ها به دلیل ماهیت جنایت هایشان یا تعداد قابل توجه قتل هایشان در این فهرست جای گرفته اند.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۱۰- ژیل دو رایس

ژیل دو رایس یک نجیب زاده فرانسوی بود که بسیاری او را جد قاتلان سریالی امروزی می دانند. پیش از شروع قتل هایش، او در ارتش فرانسه به رهبری ژاندارک، از افسران ارشد بود. او بعدها به شکنجه، تجاوز و در نهایت قتل صدها کودک، عمدتاً پسربچه ها، متهم و گناهکار شناخته شد. بر اساس ادعای برخی از بازماندگان جنایت های وی، رایس کودکانی که موهای بلوند و چشم های آبی داشتند (همان ظاهر خودش دوران کودکی) به محل زندگی اش می کشاند و سپس آن ها را شکنجه می کرد و بعد از تجاوز سلاخی می کرد. این قاتل سریالی مخوف، در حالی که قربانیانش نفس های آخرشان را می کشیدند دست به خودارضایی زده و بدین ترتیب میل شیطانی اش را ارضا می کرد.

او و همدستانش در ادامه سرهای قربانیان خود را کنار هم قرار داده و زیباترین کودک را از میان آن ها انتخاب می کردند. تعداد دقیق قربانیان رایس مشخص نیست زیرا او جنازه قربانیانش را سوزانده یا دفن می کرد اما منابع مختلف تعداد آن ها را بین ۸۰ تا ۲۰۰ نفر تخمین زده اند. سن این قربانیان بین ۶ تا ۱۸ سال متفاوت بوده و از هر دو جنس بودند. یکی از همدستان و خدمتکار رایس مدعی شده که وی از حمام کردن در خون قربانیانش لذت می برده است.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۹- ریچارد ترنتون چیس

ریچارد ترنتون چیس یک قاتل سریالی آمریکایی بود که در مدت یک ماه ۶ نفر را در کالیفرنیا به قتل رساند. او به خاطر تمایلش به نوشیدنی خون قربانیان و خوردن گوشت آنان لقب «خون آشام ساکرامنتو» را از طرف رسانه ها دریافت کرده بود. او جنایت های هولناکش را تحت این توهم انجام می داد که نازی ها قصد کشتن او از طریق سمی که زیر ظرف سوپش پنهان کرده اند را دارند. در ۲۹ دسامبر ۱۹۷۷، چیس اولین قربانی خود را با شلیک از خودروش به قتل رساند که یک مهندس ۵۱ ساله به نام امبروز گریفین صاحب دو فرزند بود. دومین قربانی او ترسا والین بود که در هنگام مرگ سه ماهه باردار بود. والین در خانه اش با چیس روبرو شد و با سه گلوله شلیک شده توسط این قاتل سریالی به قتل رسید. او در ادامه به جنازه قربانی تجاوز کرده، آن را مثله کرد و در نهایت در خون او خود را شست.

در ۲۷ ژانویه، چیس آخرین جنایاتش را مرتکب شد و بعد از ورود به خانه اولین میروث ۳۸ ساله او و همسایه اش را به قتل رساند. او با به سرقت بردن کیف پول و سوییچ ماشین همسایه را برداشت و در ادامه جیسون ۶ ساله، فرزند میروث، و دیوید، برادرزاده ۲۲ ساله او را به قتل رساند. همانند مورد قبلی، چیس به جنازه میروث تجاوز کرده و بخش هایی از بدن او را خورد. وی در ادامه به خانه اش رفته خون دیوید را نوشیده و بخش هایی از اندام های جیسون را خورد و در ادامه جنازه او را در کلیسای محل رها کرد. بعد از دستگیری، بسیاری از زندانیان که از جنایات چیس خبر داشتند از او می ترسیدند و در حالی که وی به اعدام با گاز سمی محکوم شده بود با مصرف تعداد زیادی قرص ضدافسردگی خودکشی کرد.

اگر چه یک قاتل سریالی نمی تواند چیزی فراتر از یک شخصیت ناخوشایند و منفور هستند اما برخی از آن ها بسیار شیطان صفت تر هستند.

۸- جفری دامر

جفری دامر دستکم ۱۷ مرد و پسربچه را بین سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ به قتل رساند. قتل های او بسیار هولناک بوده و شامل تجاوز با نهایت خشونت، همخوابگی با جنازه قربانیان، مثله کردن جنازه آن ها و مرده خواری همراه بود. دامر اولین جنایت خود را زمانی که تنها ۱۸ سال سن داشت مرتکب شد و استیون هیکس ۱۹ ساله را پس از سوار کردن در کنار جاده به قتل رساند. او هیکس را به خانه اش دعوت کرد و به گفته خودش چون دوست نداشت این مرد جوان از خانه اش برود، او را به قتل رساند. در سپتامبر ۱۹۸۸، دامر به خاطر بدرفتاری جنسی با یک پسربچه ۱۳ ساله در میلواکی دستگیر شد و به خاطر آن ۱۰ ماه را در زندان گذراند. او توانست قاضی پرونده را متقاعد سازد که به روان درمانی نیاز دارد و بدین ترتیب به صورت مشروط آزاد شد.

مدت کوتاهی پس از آزادی، دامر قتل هایش را آغاز کرد که با دستگیری اش در سال ۱۹۹۱ پایان یافت. در ماه می ۱۹۹۱، یک پسر ۱۴ ساله لائوسی که اتفاقا برادر کوچکتر همان پسری بود که دامر سال ها پیش به خاطر سوء استفاده جنسی از او به زندان افتاده بود، در حالی که در خیابان برهنه راه می رفت پیدا شد. دامر مدعی شد که او و این نوجوان لائوسی پس از مصرف مشروبات الکلی با هم درگیر شده و مدعی شد که این پسربچه در واقع ۱۹ سال سن دارد و شریک زندگی اوست. هیچ مورد مشکوکی در مورد سناریو دامر وجود نداشت جز بوی بدی که از خانه وی می آمد و بعدها مشخص شد بوی جنازه های قربانیانش بوده است. همان شب دامر پسربچه لائوسی را کشته و سلاخی کرد و جمجمه او را به عنوان یادگاری نگه داشت. در تابستان سال ۱۹۹۱ دامر تقریباً هر هفته یک نفر را به قتل می رساند. در ماه جولای دامر مردی دیگر را به خانه اش کشاند و سعی کرد دست او را با دستبند ببندد که موفق نشد.

قربانی خوش شانس در حالی که دستبند از یک دستش آویزان بود پلیس را در جریان قرار داد. پلیس پس از تفتیش آپارتمان دامر با بشکه هایی پر از اسید، سرهای بریده شده در یخچال و محرابی از شمع ها و جمجمه های انسانی روبرو شد. او با جنازه قربانیان خود رابطه جنسی برقرار کرده، گوشت آن ها را می خورد و با مته جمجمه برخی از آن ها را سوراخ می کرد. جفری دامر در ۱۵ مورد قتل گناهکار شناخته شده و به ۱۵ بار حبس ابد و در مجموع ۹۳۷ سال زندان محکوم شد. هنگام شنیدن رأی دادگاه، دامر اعلام ندامت کرد و گفت که دوست دارد بمیرد. در نوامبر ۱۹۹۴، دامر و یکی دیگر از زندانیان در باشگاه ورزشی زندان توسط یک زندانی دیگر کشته شدند. دامر در مسیر بیمارستان در اثر ترومای شدید مغزی جان داد.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۷- آلبرت فیش

آلبرت فیش که یکی از نامزدهای دریافت عنوان شرورترین و شیطان صفت ترین قاتلان سریالی تاریخ است با نام مرد خاکستری، گرگینه وایستریا و خون آشام بروکلین نیز شناخته می شود. او به سوء استفاده جنسی از کودکان شهرت داشته و دستکم ۵ نفر را به قتل رسانده بود. او به قتل سه نفر و مجروح کردن دو نفر دیگر اعتراف کرد اما به خاطر قتل گریس باد دستگیر شده و بعد از محکوم شدن، اعدام شد. در زندان، مادر بیلی گافنی، یکی از قربانیانش، به دیدن او رفت تا در مورد جزییات قتل پسرش بیشتر بداند و آلبرت فیش ماجرا را چنین برای وی شرح داد: «یکی از کمربندهایم را دو تکه کردم و هر یک را به نوارهایی به طول ۸ اینچ تقسیم کردم. او را در حالی که لخت بود با شلاقی که درست کرده بودم کتک زدم تا خون از پاهایش جاری شد. گوش ها، بینی و دهنش را از زیر گوش هایش بریدم و در حالی که دهانم را روی بدنش می گذاشتم خونش را نوشیدم».

ادامه اعترافات فیش حتی از این بخش کوتاه نیز هولناک تر بود و وی مدعی شد بعد از مثله کردن تمام اعضای بدن پسربچه، بخش هایی از آن را نیز خورده است. در جریان دادگاه روانشناسان بسیاری به امیال جنسی شیطانی فیش مانند مدفوع خواهی، ادرار خواهی و مازوخیسم اشاره کرده و عکسبرداری اشعه ایکس از لگن او نشان داد که وی برای لذت جنسی بیشتر، سوزن هایی را در پوست لگن خود وارد کرده است.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۶- آندری چیکاتیلو

آندری چیکاتیلو یک قاتل سریالی اوکراینی بود که با نام قصاب روستوف و درنده سرخ نیز شناخته می شود. او در نهایت به قتل ۵۳ زن و کودک بین سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ متهم شد. او در سال ۱۹۷۸ به یک شهر کوچک در نزدیکی روستوف که دارای یک معدن زغال سنگ بود نقل مکان کرد و همانجا اولین جنایتش را مرتکب شد. در ۲۲ دسامبر، چیکاتیلو یک دختر ۹ ساله را به خانه ای قدیمی کشاند که بدون اطلاع خانواده اش خریداری کرده و سعی کرد به او تجاوز کند. وقتی چیکاتیلو با مقاومت دختربچه مواجه شد او را با ضربات چاقو به قتل رساند و در حالی که به بدن او چاقو می زد شروع به خودارضایی کرد. بعد از آن بود که چیکاتیلو تنها هنگام وارد کردن ضربات چاقو به بدن زنان و کودکان به ارضای جنسی می رسید. علیرغم وجود شواهد کافی مبنی بر ارتباط چیکاتیلو با قتل این دختر، مرد جوان دیگری دستگیر شده و به خاطر قتل او اعدام شد.

پس از آن چیکاتیلو در ایستگاه های قطار و اتوبوس به دختربچه های تنها نزدیک شده و بعد از بردن آن ها به جنگل های مجاور، آن ها را به قتل می رساند. قربانیان بالغ او را عموماً زنان روسپی و بی خانمان تشکیل می دادند. چیکاتیلو همواره سعی داشت با قربانیانش رابطه جنسی برقرار کند اما پس از ناتوانی در نعوظ، خشمگین شده و آن ها را به قتل می رساند. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، اخبار مربوط به تجاوز به کودکان و قتل های سریالی توسط رسانه های دولتی نادیده گرفته می شد زیرا چنین جنایاتی را تنها مختص کشورهای دارای نظام سرمایه داری لذت جویانه می دانستند. در نهایت چیکاتیلو در حالی که سعی داشت دختربچه دیگری را بفریبد دستگیر شده و در داخل قفسی که برای محافظت از او در مقابل خانواده قربانیان ساخته شده بود در دادگاه حاضر شد. در نهایت چیکاتیلو در ۵۲ مورد قتل محکوم شده و به ۵۲ بار اعدام محکوم شد. وی در نهایت در سال ۱۹۹۴ و بعد از مخالفت بوریس یلتسین برای تخفیف مجازات، به جوخه آتش سپرده شد.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۵- خواکیم کرول

خواکیم کرول یک قاتل سریالی آلمانی بود که جنازه قربانیانش را می خورد. او را با نام آدمخوار روهر و آدمخوار دویسبورگ نیز می شناختند. او به قتل ۸ نفر متهم شده بود اما در نهایت به کشتن ۱۳ نفر اعتراف کرد. در جولای ۱۹۷۶، کرول به خاطر ربودن و قتل یک دختر چهار ساله به نام ماریون کتر دستگیر شد. در حالی که نیروهای پلیس برای تحقیقات از خانه ای به خانه دیگر می رفت، یکی از همسایگان کرول به آنها گفت که پس از مسدود شدن فاضلاب از کرول در این مورد سوال کرده و او در پاسخ گفته است که «دل و روده» راه فاضلاب را مسدود کرده است. بعد از تفتیش خانه کرول، بخش هایی از جنازه دختر ۴ ساله در حالی که تکه تکه شده و در یخچال نگهداری می شد پیدا شد. یکی از دست های او در حال پختن در یک دیگ بوده و روده های او نیز در لوله فاضلاب پیدا شد. وی مدعی شد که برای کاهش هزینه های زندگی خود، از گوشت قربانیان به عنوان غذا استفاده می کرده است. او در نهایت در سال ۱۹۸۲ به نه بار حبس ابد محکوم شد و در نهایت در سال ۱۹۹۱ در اثر سکته قلبی در زندان درگذشت.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۴- دنیس ریدر

دنیس ریدر یک قاتل سریالی آمریکایی بود که دستکم ۱۰ نفر را در سجویک کانتی در کانزاس بین سال های ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۱ به قتل رساند. از او با لقب «قاتل بی تی کی» یاد می شد (مخفف بستن دست و پا، شکنجه کردن و کشتن). مدت کوتاهی بعد از هر قتل وی نامه ای برای پلیس و رسانه های خبری محلی ارسال می کرد و در این نامه ها در مورد دقت و پیچدگی قتل های خود صحبت می کرد. بعد از توقفی طولانی، ارسال این نامه ها در سال ۲۰۰۴ از سر گرفته شد که در نهایت دستگیری او در سال بعد را در پی داشت. ریدر معمولاً از عنوان «پروژه ها» برای قربانیانش استفاده می کرد و در یک مورد قتل هایش را به کشتن حیوانات از روی ترحم تشبیه کرده بود (خلاص کردن). او جعبه یا کیسه ای حاوی ابزار قتل درست کرده بود که حاوی تفنگ، نوار چسب، طناب و دستبند بود.

او همچنین لباس های خاصی را برای انجام قتل ها پوشیده و پس از اتمام کار آن ها را دور می انداخت. او آنقدر گلوی قربانیانش را می فشرد تا بیهوش می شدند، سپس به آن ها اجازه می داد دوباره نفس بکشند و سپس دوباره آن ها را تا مرز خفگی کامل می برد. او بارها و بارها این الگو را تکرار می کرد زیرا تماشای این صحنه او را از لحاظ جنسی تحریک می کرد. او در انتها آن ها را خفه کرده و روی لباس های آن ها، به ویژه لباس های زیرشان، خودارضایی می کرد. ریدر در تمامی موارد اتهامی گناهکار شناخته شده و به حبس ابد محکوم گردید، محکومیتی که اکنون در حال گذراندن آن است.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۳- جان هیگ

جان جرج هیگ که لقب «قاتل حمام اسید» را دریافت کرده در طی دهه ۱۹۴۰ یکی از ترسناک ترین قاتلان سریالی در انگلیس بود. او در نهایت به خاطر قتل ۶ نفر گناهکار شناخته شد اما مدعی شد که دستکم ۹ نفر را به قتل رسانده و جنازه های آنان را در اسید سولفور حل کرده است. او قبل از اینکه جنازه های قربانیان را از بین ببرد با جعل اسناد، دارایی های قربانیانش را به فروش رسانده و از این محل نیز پول قابل توجهی بدست آورده بود. او بر این باور بود که بدون وجود جنازه، پلیس نمی تواند او را محکوم کند اما در نهایت با توجه به مدارک دیگر گناهکار شناخته شده و در سال ۱۹۴۹ به دار مجازات آویخته شد.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۲- جاوید اقبال

جاوید اقبال موقال یک قاتل سریالی اهل لاهور، پاکستان بود که در طول ۱۸ ماه جان ۱۰۰ پسربچه را گرفت. او در سال ۱۹۹۸ به جرم سوء استفاده جنسی از دو پسربچه در مقابل پول دستگیر شد اما با قرار وثیقه آزاد شده و خیلی زود شروع به کشتن قربانیان خود کرد. اقبال پسربچه ها را در خیابان پیدا کرده و بعد از کشاندشان به خانه خود، به آن ها مواد مخدر داده و پس از تجاوز به قتل می رساند. او در ادامه جنازه قربانیان را تکه تکه کرده و در بشکه های پر از اسید هیدروکلریک قرار می داد. بعد از حل شدن جنازه ها، وی بقایای آن ها را دور می ریخت. جاوید اقبال در ابتدا از فاضلاب برای این کار استفاده می کرد تا اینکه با شکایت همسایه ها از بوی بد مواجه شد. از تمام قربانیان جاوید اقبال تنها جنازه دو پسربچه پیدا شد. وی همچنین کفش ها و لباس های قربانیانش را به عنوان یادگاری در خانه اش نگه می داشت و بعد از کشتن پانزدهمین قربانی شروع به عکس گرفتن از آن ها کرد.

اقبال بعدها مدعی شد که اگر می خواست می توانست ۵۰۰ پسربچه را به قتل برساند زیرا در جامعه شلوغ پاکستان کسی زیاد متوجه غیبت کودکان نمی شد. او در نامه ای که نوشته است چنین می گوید: «من جاوید اقبالم، قاتل ۱۰۰ کودک… من از این دنیا بیزارم. از کارهایم شرمنده نیستم و برای مرگ آماده ام. هیچ پشیمانی ندارم. من ۱۰۰ کودک را به قتل رساندم. من ۱۰۰ کودک را قبل از قتل مورد تجاوز جنسی قرار دادم. تمام جزییات قتل ها در کتاب خاطرات و دفترچه یادداشت ۳۲ صفحه ایم که در اتاقم است قرار دارند و برای مقامات نیز فرستاده شده اند. این ها اعترافات من است». او قبل از اعدام در حالی که خفه شده بود در سلولش پیدا شد. ظاهراً جاوید اقبال خودکشی کرده بود، سرنوشتی که برای یکی از همدستانش نیز رقم خورد.

اگر چه قاتلان سریالی عموماً انسان های ناخوشایند و منفوری هستند، برخی از آن ها شیطان صفت تر از بقیه بوده و قتل هایی بسیار هولناک تر مرتکب شده اند.

۱- تد باندی

تئودور رابرت باندی یکی از بدنام ترین قاتلان سریالی تاریخ است. او زنان جوان بسیاری را در سراسر ایالات متحده بین سال های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ بعد از تجاوز به قتل رساند. بعد از نزدیک به یک دهه تکذیب اتهامات، باندی در نهایت به ۳۰ مورد قتل اعتراف کرد هر چند تعداد واقعی قربانیان او هرگز مشخص نشد. او به طور معمول قربانیانش را بعد از تجاوز، با ضربات چماق به قتل می رساند یا خفه می کرد. او در مواردی با جنازه قربانیانش نیز رابطه جنسی برقرار می کرد. باندی قربانیانش را در مکان های عمومی پیدا می کرد، حتی در روشنایی روز یا در میان جمعیت. تد باندی روش های زیادی برای کسب اعتماد قربانیانش داشت. او گاهی اوقات خود را مجروح جا زده، وانمود می کرد استخوان هایش شکسته و دستش را به گردن آویزان می کرد. گاهی اوقات نیز باندی خود را مامور رسمی دولت جا می زد، مثلا پلیس. بعد از گول زدن قربانی و کشاندنش به داخل خودرو، باندی با استفاده از دیلمی که زیر خودرو فولکس واگنش یا داخل آن قایم کرده بود به سر او ضربه می زد.

تمامی جمجمه های پیدا شده از قربانیان نشانه هایی از ترومای شدید سر را نشان می دادند. باندی معمولاً قبل از یافتن قربانیانش الکل می نوشید. بعد از اعلام حکم اعدام، باندی تایید کرد که سر بسیاری از قربانیانش را با اره آهن بری قطع کرده و این سرها را مدت ها در آپارتمانش نگه می داشت. او همچنین اعتراف کرد که بارها و بارها به سراغ جنازه قربانیانش می رفته است. او می گفت که در برخی از موارد ساعت ها در کنار اجساد می ماند، آن ها را آرایش می کرد و با آن ها رابطه جنسی برقرار می کرد تا اینکه فساد جسدها باعث می شود او این کار را ترک کند. علیرغم داشتن ۵ وکیل تسخیری، باندی اصرار داشت خود نقش وکیل مدافع را بازی کرده و حتی خود با شاهدان صحبت می کرد. تد باندی صبح روز ۲۴ ژانویه ۱۹۸۹ با استفاده از صندلی الکتریکی اعدام شد.

بیشتر بخوانید:  ۱۰ قاتل سریالی مشهور که با اشتباهات ساده و بچگانه ای خود را لو دادند [قسمت دوم]

منبع: listverse
مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
۸ نظر

ورود

  • Nigma دی ۳, ۱۳۹۹

    تمام این قاتلین دارای انحرافات جنسی بودن که منشا تمام این ها دوری از خداوند رحمان و پیروی از هوای نفس هست و چقدر زیبا خداوند حال این گونه افراد را در ایه ۷۲ سوره حجر که در باره قوم لوط که همین مشکل را داشتند بیان کرده است.
    «ای محمد به جان تو سوگند، این ها در مستى خود سرگردانند.(حجر ۷۲)»