۱۰ تریلر روانشناختی ویرانگر، پرتنش و تکان دهنده ای که با روح و روانتان بازی می کنند

۱۰ تریلر روانشناختی ویرانگر، پرتنش و تکان دهنده ای که با روح و روانتان بازی می کنند

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی برای خلق اثری بی نقص و کامل هستند. با نیاز به پیچ و تاب دادن یک داستان قوی و شخصیت های عمیق و لایه دار با کلیشه های معمول خلق تنش و شوک های خلاقانه، تریلرهای روانشناختی اغلب فیلم هایی هستند که بیشترین فشار را به ذهن مخاطب وارد می کنند. از روزهای اوج کار آلفرد هیچکاک تا دنیای امروزی کارگردانانی مانند مایک فلاناگان و همکارانش، نمونه های متعددی از شخصیت ها و لحظاتی بوده اند که به خوبی توانسته اند این ویژگی ها را به خوبی به نمایش بگذارند.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

بازیگرانی مانند آنتونی هاپکینز و کوین اسپیسی نیز با تصویرسازی شان از شخصیت های اصلی با شخصیت نامشخص و مشکل دار توانسته اند مخاطبان را مسحور کنند، در حالی که کارگردانانی مانند ام نایت شیامالان به شکل هوشمندانه ای تمام انتظارات را دور زده و پیچش های داستانی غیرمنتظره ای را خلق کرده اند. وقتی یک تریلر روانشناسانه فرم مناسب خود را پیدا کند، تاثیر آن می تواند به شدت عمیق بوده و سخت است که بتوان تاثیر آن را در کوتاه مدت از بین برد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ تریلر روانشناختی تکان دهنده ای آشنا کنیم که ذهن و مغز شما را به شدت آشفته خواهند کرد.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۱۰- Se7en

به عنوان یکی از بهترین و تحسین شده ترین فیلم های تاریخ سینما، فیلم Se7en ساخته دیوید فینچر از ابتدا تا پایان یک چرخ و فلک مطلق است. با بازی برد پیت و مورگان فریمن در نقش یک کارآگاه جوان تازه کار و همکار و مرشد کارآزموده اش، فیلم در مورد یک قاتل سریالی مشهور به نام جان دو است که قتل هایش با الهام از هفت گناه کبیره بسیار مورد توجه قرار می گیرد. بازی کوین اسپیسی در نقش دو بدون شک به اضافه کردن یک لایه اضافی به عمق این تریلر جنایی روانشناختی کمک می کند.

صدای سرد و لحن بدون پشیمانی او در ترکیب با جنایت های هولناکش چنان برای برخی سینماروهای عام غیرقابل درک و فرازمینی است که تصور کسی با اعمالی شبیه به جان دو مغز و ذهنش را دچار آشفتگی می کند. همچنین فیلم دو اوج پرتنش در خود دارد که یکی تسلیم شدن دو به نیروهای پلیس و دیگری رساندن بسته ای به کارآگاه میلز در دل یک بیابان است. همه چیز در این فیلم، از اینکه چه چیزی در این جعبه قرار دارد، اصرار دو بر بیگناهی تا بازی به شدت تکان دهنده پیت در پایان داستان برای به نفس انداختن مخاطب کافی بوده و تا مدت ها از ذهنش پاک نخواهد شد.

۹- Gerald’s Game

با بازی کارلا گوگینو در یکی از بهترین نقش آفرینی هایش، فیلم Gerald’s Game اقتباسی از یک رمان کلاسیک استفن کینگ است که توسط مایک فلاناگان نویسندگی و کارگردانی شده است. داستان فیلم در مورد زوجی به نام جسی و جرالد بورلینگیم است که خانه ای در میانه ناکجاآباد را اجاره می کنند تا بتوانند مشکلات پیش آمده در رابطه شان را حل و فصل نمایند. در تلاش برای خلق یک رابطه جنسی متفاوت و هیجان انگیز، جرالد دست های همسرش را به تختخواب می بندد اما ناگهان در اثر سکته قلبی می میرد.

جسی که هنوز به تخت بسته شده، ناگهان باید در مبارزه ای برای زنده ماندن تلاش کرده و همزمان از دست هیولاهای درونی اش نیز فرار کند. در طول دوره رنج جسی بعد از مرگ شوهرش، افشاگری های تکان دهنده بسیاری رخ می دهد و او باید فشارهای جسمی و روحی بسیاری برای حفظ سلامت روانی و نوشیدن مقداری آب متحمل شود. در حالی که جسی موفق می شود در نهایت از شرایط بغرنجش رهایی یابد، مخاطب نفسی به راحتی می کشد اما کابوس دیگری در راه است. در اینجا باید به یک مرد رازآلود اشاره کرد که تمام شب جسی را دنبال می کند، شخصیتی که برای مدت طولانی یکی از ناخوشایند ترین و استرس زاترین شخصیت های سریال است و در نهایت فاش شدن هویت واقعی اش بیش از پیش مخاطب را دچار دلهره و آشوب ذهنی می کند.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۸- Hannibal

بعد از انتشار در سال ۱۹۹۱، فیلم The Silence of the Lambs به تنها سومین فیلم تاریخ سینما تبدیل شد که تمامی ۵ جایزه اصلی اسکار را بدست می آورد: بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن و بهترین سناریو اقتباسی (و البته تنها فیلم ترسناکی که به چنین موفقیتی دست می یابد). این فیلم دنیای سیاه دکتر هانیبال لکتر را به مخاطب معرفی می کند که یکی از بزرگ ترین شخصیت های شرور تاریخ سینماست و از همان ابتدا نیز مشخص بود که پس از چنین فیلم تحسین شده و موفقی، یک دنباله در راه خواهد بود.

دنباله این فیلم با نام Hannibal به وضوح جای خالی جودی فاستر در نقش مامور کلاریس استرلینگ حس می شود اما شخصیت هانیبال در مرکز داستان قرار گرفته و مخاطب فرصت بیشتری برای دیدن پیچیدگی های تکان دهنده زندگی او از دریچه نگاه خودش پیدا می کند. یک بار دیگر، هاپکینز در نقش هانیبال لکتر مسحور کننده ظاهر می شود و جذابیت شخصیت سادیستی و فراتر از تصور هانیبال را به نمایش می گذارد. با اضافه کردن میسون ورگر به عنوان تنها قربانی نجات یافته از دست لکتر، Hannibal یکی از خاکسترین ترین و پیچیده ترین فیلم های تاریخ سینما از لحاظ اخلاقی است.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۷- The Sixth Sense

فیلم The Sixth Sense به عنوان فیلمی که توجه همه را به ام نایت شیامالان جلب کرده و در زمینه پیچش های داستانی برای او اعتباری بی بدیل خلق کرد یک فیلم کلاسیک مطلق است. با بازی بروس ویلیس و هیلی جوئل اوزمنت، فیلم شیامالان داستان یک روانشناس کودک به نام مالکوم کرو و رابطه اش با یک پسربچه به نام کول سیر را روایت می کند. کول می گوید که او مردگان را می بیند و مدام با ارواحی در ارتباط است که از مرگ خود بی اطلاعند.

رازآلودگی و تنش فیلم به شکلی بی نقص با بازی های قوی از ویلیس، اوزمنت و شیامالان در پشت دوربین ترکیب می شود و The Sixth Sense نیز در تمام مدت روایت خود، نهایت استفاده را از تنش و فضای تاریک داستان می برد. اما در انتهای داستان افشاگری تکان دهنده فیلم همه را غافلگیر می کند، موضوعی که تحسین بسیاری از منتقدان را در پی داشته است. با این افشاگری، هر آنچه که تا آن زمان در مورد فیلم فکر می کرده اید تغییر می کند و جزییات و دیالوگ های جدید، معنای کاملاًٌ تازه ای یافته و همزمان بسیاری از سوالات مخاطب را پاسخ می دهند. بدون شک برای درک تمامی نکات فیلم The Sixth Sense باید دستکم دو بار آن را تماشا کنید.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۶- Rear Window

با ارجاعات بی پایان در تلویزیون و سینما از زمان انتشارش در سال ۱۹۵۴، فیلم Rear Window یکی از مشهورترین آثار آلفرد هیچکاک است که عموماً در میان بهترین آثار او جای می گیرد. جیمز استوارت در این فیلم نقش  ال بی جفریز را بازی می کند، عکاسی حرفه ای که بعد از شکستن پایش مجبور می شود مدتی در خانه بماند. او سیستمی را می سازد که به کمک آن می تواند با دوربینش، حرکات تمام همسایه ها را زیر نظر داشته باشد و به طور مرتبط نیز با نامزدش لیزا با بازی گریس کلی در ارتباط است. یک شب وقتی جف صدای شکستن شیشه و فریادهای زنی از خانه همسایه را می شنود، همه چیز تغییر می کند.

جف بر این باور است که یکی از همسایگانش همسر خود را کشته و به همین دلیل از اتاق خود او را تحت نظر می گیرد تا واقعیت ماجرا را مشخص کند و به همین خاطر تمامی حرکات همسایه اش ثوروالد را با دوربین تعقیب کرده و اشیائی که دست او می بیند را آلت قتاله تصور می کند. این فیلم در ابتدا برای برخی از اصلی ترین چهره های دنیای سرگرمی و مقامات رسمی سازمان ملل اکران شد و به یک شاهکار مطلق در زمینه خلق تنش و تعلیق تبدیل شد. اشارات و سرنخ های زیرکانه ای که هیچکاک در Rear Window به کار می گیرد باعث می شود که بارها و بارها مجبور به عقب و جلو کردن فیلم شوید و به همین خاطر بعد از اولین بار تماشا کردن، ذهن شما را دچار آشفتگی و ابهام خواهد کرد.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۵- The Butterfly Effect

اثر پروانه ای یکی از مشهورترین و البته ترسناک ترین مفاهیمی است که افراد می توانند ذهنشان را درگیرش کنند. این تئوری که خود از نظریه آشفتگی و آشوب سرچشمه گرفته است، بر این باور استوار است که حتی کوچکترین تغییرات در شرایط و احوال می تواند به مقادیر بزرگی از تغییر منجر شده و عواقب بسیار قابل توجهی خواهد داشت. فیلم The Butterfly Effect که در سال ۲۰۰۴ با بازی اشتون کوچر و ایمی اسمارت ساخته شده در مورد این موضوع است که چطور تصمیمات کوچک می توانند به عواقب غیرقابل پیش بینی و بزرگی منجر شوند.

فیلم داستان ایوان تربورن را روایت می کند، دانشجوی ۲۰ ساله ای با قدرت سفر در زمان و بازگشت به روزهای گذشته زندگی اش در حالی که ذهن دوران بزرگسالی اش همچان پابرجاست و بدین ترتیب با تغییر در گذشته، می خواهد آینده خود را تغییر دهد. طبیعی است که این تصمیمات باعث بروز عواقبی برای شرایط کنونی ایوان و دوستانش می شوند. روایت فیلم و اثر پروانه ای در کلیت آن، چیزی است که می تواند برای ساعت ها و شاید روزها ذهن مخاطب را به خود مشغول کند. همچنین این فیلم مملو از تصمیمات و لحظات متفاوتی است که می تواند به نتایج متفاوتی منجر شود که پردازش آن ها به مقدار قابل توجهی زمان نیاز دارد.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۴- The Machinist

فیلم The Machinist که با تغییر فیزیکی باورنکردنی کریستین بیل در نقش ترور رزنیک شناخته می شود، یک ماجراجویی تارکی و ناخوشایند است که هیچگاه در به چالش کشیدن ذهن و فکر شما شکست نمی خورد. این فیلم داستان یک کارگر دچار مشکلات روانی را روایت می کند که به خاطر لاغری بیش از حد و غیرطبیعی اش مورد بی مهری همکارانش قرار می گیرد، لاغری که در اثر بی خوابی های متوالی و مزمن گریبانگیرش شده است. بعد از اینکه در اثر حادثه ای در محل کار یکی از همکارانش دستش را از دست می دهد و رزنیک مقصر ماجرا شناخته می شود، دنیای این مرد نگون بخت بیش از پیش دگرگون می شود.

او گناه ماجرا را گردن یکی دیگر از همکارانشان به نام ایوان می اندازد که هیچ کس او را نمی بیند و به همین خاطر است که فیلم The Machinist مملو از تصویرسازی های رازآلود و فضاهای پرتنش است که باعث می شوند ترور به سمت پارانویا و شرایط روانی بسیار ناسالم و خطرناکی پیش برود. با جابجا کردن مرزها در این زمینه که نابودی و زوال فکری و فیزیکی انسان تا کجا می تواند پیش برود، این فیلم یک تریلر به شدت تاریک است که همیشه مخاطب خود را تکان می دهد. تماشای فاش شدن روایت گذشته ترور، دلیل پشت وخامت حال او و بلایی که یک سال بی خوابی بر سر فرد می آرود، برای هر کسی ساده نیست، تاثیری ویرانگر که بازی خیره کننده بیل آن را دو چندان می کند.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۳- Shutter Island

فیلم Shutter Island که یک شاهکار واقعی از مارتین اسکورسیزی است یک تریلر نئونوآر است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، فیلمی با بازی لئوناردو دی کاپریو در نقش یک مارشال به نام ادوارد تدی دانیلز که بعد از مفقود شدن یکی از بیماران یک بیمارستان روانی در جزیره شاتر، برای بررسی ماجرا به آنجا می رود. دانیلز و همکار جدید و تازه کارش چاک با بازی مارک رافلو، وارد جزیره شده و خیلی زود با تیم کارکنان بیمارستان آشنا می شوند که هم نسبت به تحقیقات او تهاجمی عمل کرده و هم بسیار مشکوک رفتار می کنند.

در جریان فیلم اینطور نشان داده می شود که دانیلز از میگرن رنج می برد و برخی از بیماران مرکز نیز به او هشدار می دهند که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. در نهایت یک افشاگری هولناک در فیلم رخ می دهد که تمام تصورات مخاطب را تا آن جای فیلم دگرگون می سازد. وقتی دوباره فیلم را نگاه می کنید متوجه خواهید شد که اشارات و سرنخ های متعددی برای این افشاگری وجود داشته که اسکورسیزی در سراسر فیلم خود تا آن نقطه به کار گرفته است، اشاراتی که بعد از افشای واقعیت جزیره شاتر، روح و روان و ذهن مخاطب را دچار آشفتگی غیرقابل تصوری می کنند.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۲- Psycho

فیلم کلاسیک Psycho به عنوان یکی دیگر از آثار بی نقص هیچکاک که در سال ۱۹۶۰ عرضه شد، مملو از سکانس های مشهور، دیالوگ های ماندگار و بدون شک یکی از شوکه کننده ترین پیچش های داستانی تاریخ سینماست. این فیلم با تزریق گزاره هایی مانند رفتارهای شنیع و غیرانسانی، جاذبه جنسی و خشونت معمول ژانر اسلشر به سینمای طراز اول هالیوود، داستانی را در مهمانخانه اکنون مشهور بیت ها روایت کرده و در ابتدا در مورد زنی جوان به نام ماریون کرین است که بعد از سرقت از صاحبکار سابقش در حال فرار است. در این مهمانخانه او با مدیر و مالک آنجا روبرو می شود که جوانی بسیار آرام و متین و مودب به نام نورمن بیتس است. نورمن می گوید که خود و مادرش مالکیت و مدیریت این مهمانخانه را بر عهده دارند اما از مادر او تنها یک سایه دیده می شود که گهگاهی به لطف لامپ روشن در رختخوابش از پشت پنجره یا پرده دیده می شود.

رازآلودگی مربوط به مادر بیتس اگر چه امروزه دیگر فاش شده اما همچنان یکی از بی نقص ترین نمونه های ایجاد تنش در یک فیلم تریلر بوده و افشای پایانی حقیقت آن نیز یک لحظه فراموش نشدنی و به شدت تکان دهنده است. آنتونی پرکینز به زیبایی و هر چه تمام تر شخصیت نورمن بیتس را به عنوان یک جوان خوشرو و مهربان به مخاطب می فروشد و سکانس پایانی با صدای مادرش و خنده شیطانی و دیوانه وار او همچنان یکی از ترسناک ترین سکانس های تاریخ سینمای وحشت به شمار می آید. جایگاه Psycho به عنوان یک فیلم افسانه ای نشان از کیفیت و بی نقصی این شاهکار هیچکاک دارد و پیچ و تاب های داستان و شخصیت منفی اصلی آن نیز برای به هم ریختن روح و روانتان کافی است.

از همان روزهای اول سینمای سیاه و سفید صامت در اوایل قرن بیستم میلادی، تریلرهای روانشناختی نشان دادند که یکی از دشوارترین ژانرهای سینمایی هستند.

۱- The Game

علیرغم استقبال نه چندان خوب سینماروها در هنگام اکران، فیلم The Game ساخته دیوید فینچر در سال ۱۹۹۷ همچنان یکی از تکان دهنده ترین و نادیده گرفته ترین فیلم های رازآلود تاریخ سینماست. با بازی مایکل داگلاس و شان پن، The Game در مورد شخصیت به نام نیکلاس ون اورتون و یک بازی عجیب و رازآلود است که برادرش در روز تولدش به او هدیه داده است. این بازی توسط یک کمپانی به نام Consumer Recreation Services ارائه شده و طوری طراحی شده تا افراد ثروتمند و ولخرج در جامعه لذت بیشتری از زندگی شان ببرند. اما اوضاع خیلی زود از کنترل خارج می شود و نیکلاس به سرعت در شرایط مرگبار متعددی قرار می گیرد که نشان از یک توطئه بزرگ دارند.

در یکی از سکانس های فیلم نیکلاس را روی پشت بام می بینیم که شرایط ذهنی شکننده و در آستانه اضمحلال مطلق او را به نمایش می گذارد. اوج داستان و پایان آن بدون شک یکی از بزرگ ترین چرخ و فلک های ذهنی است که برای درک آن به چیزی فراتر از تنها تماشا کردنش نیاز خواهید داشت. رازآلودگی بازی، بازیکنان، انگیزه ها و معنای واقعی آن در ترکیب با بازی های داگلاس و هیستری ها و پارانویاهای کلی موجود در زندگی روزمره افراد باعث شده که The Game یکی از تکان دهنده ترین و مبهوت کننده ترین تریلرهایی باشد که تاکنون ساخته شده است.

منبع:
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود