با این راهکارها صبح ها کودک خود را سریع تر آماده مدرسه رفتن کنید

با این راهکارها صبح ها کودک خود را سریع تر آماده مدرسه رفتن کنید

صبح ها هر یک دقیقه اهمیت دارد، به خصوص اگر بخواهید کودک خود را به سرعت برای رفتن به مهدکودک یا مدرسه آماده کنید و چیزی را هم فراموش نکنید. برای اینکه از همان آغاز روز روحیه ی خوبی داشته باشید و تأخیر هم نداشته باشید، راهکارهایی هست که در این زمینه به شما کمک می کند.

۱- نزدیک در خانه جای مخصوصی درست کنید و هر چه قبل از خروج نیاز دارید را آنجا بگذارید

یک جای مخصوص در قسمت ورودی خانه درست کنید و هر وسیله ای مثل کیف را که قبل از خروج از خانه باید بردارید آنجا نگه دارید. به این ترتیب همه ی چیزهایی که برای مدرسه یا مهد کودک فرزندتان نیاز است یکجا قرار می گیرد و دیگر مجبور نمی شوید همه جای خانه را دنبال وسایل مورد نظرتان بگردید.

۲- یک فهرست از کارهایی که فرزندتان باید انجام دهد تهیه کنید. این کار به منظم و مستقل تر شدن او کمک می کند

هر کاری که انجام شد (مثل شستن دست و صورت، مسواک زدن دندان ها یا مرتب کردن تخت) می توانید یک علامت مثل برچسب فانتزی کوچک جلوی آن بزنید تا دقیقاً ببینید که کدام کارها انجام شده و کدام کارها خیر.

۳- از تایمر استفاده کنید. برای مدیریت بهتر زمان، برای هر کاری مدت زمان مشخصی را تعیین کنید

مثلاً ۵ دقیقه برای شستن دست و صورت و شانه کردن موها، ۱۰ دقیقه برای صبحانه و ۱۰ دقیقه برای پوشیدن لباس. با این کار فرزندتان راحت تر وقت خود را مدیریت می کند و متوجه می شود که چقدر فرصت دارد.

۴- کیف، وسایل و لباس های فرزندتان را از شب قبل آماده کنید

این کار به یک نظم شبانه نیاز دارد اما صرفه جویی زیادی در وقت تان می کند. وضعیت آب و هوای روز بعد را چک کنید، لباس ها را آماده و آویزان کنید. با توجه به برنامه ی درسی فرزندتان مطمئن شوید همه ی کتاب و دفترها و وسایل لازم در کیفش قرار گرفته است.

۵- با استفاده از ابزارهای نظم دهنده اکسسوری های دخترتان را دسته بندی کنید

این ابزارهای نظم دهنده برای دخترها واجب اند. بهتر است از مدل های شفاف استفاده کنید تا فرزندتان بتواند داخل آن را ببینید. هر نوع اکسسوری را در جای خودش بگذارید، مثل کش ها را در یک قسمت و گل سرها را در قسمتی دیگر. این کار درست کردن موها را راحت تر می کند و دیگر لازم نیست تمام خانه را به دنبال یک سنجاق سر کوچک بگردید.

۶- صبحانه را از شب قبل آماده کنید

هر چه که برای آماده کردن صبحانه نیاز است را در دسترس بگذارید یا اگر بخشی از صبحانه پختنی است، در صورت امکان آن را از قبل بپزید و صبح روز بعد تنها گرم کنید.

۷- لباس های فرزندتان را روی وسیله ی گرمایشی خانه گرم کنید تا صبح ها گرم و راحت از خواب بیدار شود

در زمستان مجبور کردن خود برای بیرون آمدن از زیر لحاف کار بسیار دشواری است. صبح ها هوای خانه بسیار سردتر از شب ها است. اگر لباس های فرزندتان را روی یک وسیله گرمایشی با دقت گرم کنید، صبح فرزندتان بسیار خوشایندتر می شود.

۸- بین فرزندان تان رقابت به راه اندازید

اگر بیشتر از یک فرزند دارید، می توانید بین آن ها مسابقه ی «چه کسی سریع تر آماده می شود» به راه بیاندازید. قرار نیست با این کار فرزندان تان را باهم مقایسه کنید، بلکه هدف تنها این است که سرعت انجام کارهایشان را به شکلی سرگرم کننده بالا ببرید. جایزه ای که به آن ها می دهید باید کوچک باشد و همه ی فرزندان تان را راضی کند. مثلاً به برنده ی مسابقه اجازه دهید بازی عصرگاهی خانواده یا کتابی که باهم می خوانید را او انتخاب کند. با این کار، همه در پایان برنده خواهند بود.

منبع: brightside
دیجیاتو
یک نظر

ورود

  • دهه شصعتتی مهر ۱۰, ۱۴۰۱

    جالبه.
    تو غرب هم یه اصطلاح هست به اسم بومرز. یه چیزی مثل دهه شصتی های خودمونه. منم یه دهه شصتی ام.
    اما حدود ۴۰ سال فاصله زمانی هست. اما از همه نظر اشتراک دارن. مثل شخصیت و فعالیت و علایق و غیره.
    مثلا دهه شصتیها بعد جنگ تحمیلی متولد شدن اونم تو تعداد بالا. بومرها تو غرب هم همینطوره. بعد جنگ جهانی متولد شدن تو تعداد بالا. و اتفاقا تو طرز لباس پوشیدن هم به اصطلاح جواد هستن. تو خارج هم بومرها جواد هستن تو لباس پوشیدن.
    و هیچ نسلی نسل شصت نمیشه. تو خارج هم هیچ نسلی نسل بومر نمیشه. چون بیشترین لذتها و خوشی ها تلخی ها رو یکجا کشیدن. اقتصاد کشورشون به این نسل وابسته هست. و اگه دقت کنین اقتصاد کشور خودمون به نسل دهه شصت وابسته هست. اکثر نخبه ها مهندسین کارافرینان همه متولد دهه شصت هستن.
    و چرا اینا رو گفتم؟
    چون این راهکارها تو این پست منو یاد کوچیکیم انداخت. والدین ما چقدر تلاش کردن تا مستقل باشیم. روی پای خودمون باشیم. چه صبح هایی که زحمت کشیدن تا برا مدرسه اماده بشیم.
    خیلیا میگن نسل دهه شصت نمیدونم بدبخت بود و فلان. اما من میگم برعکسه. خوشبخت ترین نسل ما هستیم. ما با نون و پنیر و سرمای زمستون رفتیم مدرسه درس خوندیم. اونم تو کلاس ۳۰ نفره با بخاری نفتی.

    دست مادراتونو ببوسید. مادر من یادمه صبح زود میرفت نون تازه میخرید. هنوز که هنوزه بر خلاف نسل بعد صبح زودبیدار میشه نون میخره. من مستقلم ها ولی خب برا خودشون منظورمه.