وقتی که سریال حلقههای قدرت (The Rings of Power) در سال ۲۰۲۲ برای اولین بار در پرایم ویدیو پخش شد، بعضی از تماشاگران در مورد ماهیت «هارفوتها» کمی دچار سردرگمی شدند.
نام آن ها هابیت نبود، اما هماندازه هابیت ها بودند. جی. آر. آر. تالکین اشاره کرده بود که هارفوتها در نهایت در بری، جایی که بسیاری از گروههای هابیتها متولد شده بودند، ساکن شدند. اما تفاوت این دو گروه چیست؟ چند نکته وجود دارد که هارفوتها را از هابیت ها را متمایز میکند.
هارفوتها چه کسانی هستند؟
باید پذیرفت که تالکین اطلاعات زیادی درباره هارفوتها در اختیار ما نگذاشته است. اما او در نوشتههای اولیهاش درباره سرزمین میانه به آنها اشاره کرده است.
در واقع، تالکین در مقدمه کتاب «یاران حلقه»، برای اولین بار به منشأ هابیتها پرداخته است. در این بخش، تالکین توضیح داده که هارفوتها اجداد موجوداتی هستند که بعدها به نام هابیتها شناخته شدند.
هارفوتها پوستی تیرهتر و قد کوتاهتری داشتند و بدون ریش و چکمه بودند. آن ها چابک بودند و ارتفاعات و تپهها را ترجیح میدادند.
واژه «هارفوت» از ترکیب کلمات قدیمی انگلیسی «هئر-فوت» برگرفته شده که میتواند به معنای «مو» و «پا» باشد یا به طور دقیقتر، پاهای پرمو.
تالکین سه نوع مختلف از هابیتها را در بخش «درباره هابیتها» توصیف میکند. در حالی که هارفوتها اولین نوع هستند، استورها و فالاهایدها نیز در این دنیا وجود دارند که هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند.
استورها معمولاً جثه بزرگتری داشتند و بیشتر در زمینهای مسطح و کنار رودخانهها ساکن میشدند، در حالی که فالاهایدها پوستی روشنتر و موهای طلایی داشتند، کمی قدبلندتر بودند و بیشتر در مناطق جنگلی زندگی میکردند.
در مقدمه تالکین، هارفوتها بهعنوان شناختهشدهترین دسته از هابیتها معرفی شدهاند و شاید به همین دلیل است که سازندگان حلقههای قدرت آن ها را در این سریال به تصویر کشیده اند.
تفاوت سبک زندگی هارفوتها و هابیتها
یکی از تفاوتهای بزرگ بین هابیتهایی که در عصر سوم و هارفوتهایی که در عصر دوم میبینیم، سبک زندگی کلی آنهاست.
هابیتها اجتماعیتر بودند و در مقایسه با اجدادشان در شرایط بهتری زندگی میکردند. شایر مکانی برای سکونت هابیتها بود و آنها به ندرت از این منطقه خارج میشدند. تنها بیلبو، فرودو، سم، مری و پیپین در عصر سوم تالکین بقیه سرزمین میانه را کاوش کردهاند. اما این موضوع در مورد هارفوتها صادق نیست، زیرا آنها نگاهی بسیار متفاوت به زندگی دارند.
در سریال «حلقههای قدرت» میبینیم که هارفوتها سبک زندگی کوچنشینی دارند. آنها تقریباً همیشه در حال سفر هستند و به نظر نمیرسد که برای مدت طولانی در یک جا مستقر شوند. آنها ارابههایشان را با خود حمل میکنند و اگر کسی عقب بیفتد، کمکی از سوی دیگران دریافت نمیکند.
در طول فصل اول، هارفوتها اغلب داستانهایی را درباره کسانی که از دست دادهاند، تعریف میکنند و حتی به مرگ برخی از آنها میخندند. این سبک زندگی کاملاً با هابیتهای شایر در عصر سوم و همچنین با کسانی که در گروه یاران حلقه آماده بودند که جان خود را برای یکدیگر فدا کنند، متفاوت است.
با این حال، تالکین اشاره کرده که هارفوتها اغلب با دورفها رابطه خوبی داشتند و در طول سفرهای خود «مدت زیادی را در دامنههای کوهها زندگی میکردند» (برخلاف فالاهایدها که بیشتر به الفها نزدیک بودند). امیدواریم که این موضوع در حلقههای قدرت بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
اما تالکین درباره شیوه زندگی هارفوتها توضیحات بیشتری داده است. او میگوید:
آنها به سمت غرب حرکت کردند و تا تپههای ودرتاپ در اریادور پرسه زدند، در حالی که دیگران هنوز در وایلدرلند بودند.
او همچنین اضافه کرده که «هارفوتها معمولیترین و پرجمعیتترین نوع هابیتها بودند». این توصیف با آنچه در حلقههای قدرت میبینیم که در آن تعداد هارفوتها کاهش یافته، کمی متفاوت است.
برخلاف نحوه نمایش هارفوتها در این سریال، هارفوتهای دنیای تالکین بیشتر شبیه به هابیتها بودند.
آنها بیشتر تمایل به مستقر شدن در یک جا داشتند و برای مدت طولانیتری عادت اجدادی خود به زندگی در تونلها و غارها را حفظ کردند.
شاید حلقههای قدرت این جنبه از زندگی هارفوتها را در آینده نشان دهد.
خواستار اخراج سریع افغان ها از خاک ایران هستم مردم شریف و غیور ایران هرچه سریعتر افغان ها از خاک ایران بیرون کنیم
این چه ربطی داشت به هابیت ها و هارفوت ها ؟
مملکت قانون داره و عواملی برای اجرای آن ……
پس از زندگی لذت ببرید دولت خودش بهتر میدونه چکار کنه ، شماهایی که الان میگید اخراج اتباع زمانی بهشون کار دادید راهشون دادید گوش به گوش چرخید گفتن ایران بقل گوشمان هست بریم هم کار کنیم هم زندگی حالا اشتباه خودتون رو نیندازید گردن دولت که باید میلیاردها دلار هزینه کنه تا اونا رو خارج کنه
دقیقا دوست عزیز خوبی حرفی زدی،تا قبل از این اتفاق ها خوب به افغانها کار می دادن اون موقعه به اینجا فکر نکردن،از ماست که برماست