گاهی اوقات زندگی آن طور که انتظار دارید، پیش نمی رود. بعضی وقت ها پیش بینی ها درست از آب در نمی آید. یک زمان هایی یک شبه همه چیز خراب می شود. ستاره هایی در فوتبال بوده اند که اسم و رسمی برای خود داشتند و خیلی ها، خیلی حساب ها رویشان باز کرده بودند و رویاپردازی های گاه میل به بی نهایتی را برایشان تصور کرده بودند اما. اما به یک باره همه چیز عوض شد و رنگ باخت. زندگی سیاه و سفید شد. روی بدش را به طرز طعنه آمیزی نشان داد و قدرتش را به رخ کشید. به رخ کشید که می تواند چقدر راحت، آرزوها را پرپر کند و آینده ستاره ای را نابود.
می خواهیم در این پرونده پرقصه و پرغصه، از زندگی ستاره هایی بگوییم که جوانمرگ شدند. نه که به مرگ طبیعی بمیرند. نه، آن ها اولین مرگ خود را بعد از پایان دوران حرفه ای بازیگریشان، خیلی زودتر از موعد تجربه کردند.
مانده بودیم از کجا و از چه کسی شروع کنیم. نام های مختلفی از ذهنمان رد شد و دهه های مختلف را زیر و رو کردیم تا اینکه اسمی میخکوبمان کرد. سفرکوتاهی داریم به دهه۳۰. وقتی فوتبال هنوز بین خانواده های ایرانی جا نیفتاده بود و از آن به عنوان یک تفریح زننده که ویژه انگلیس های استعمارگر است؛ یاد می کردند. در همان زمان کسی متولد شد که قرار بود دو دهه بعد و در سن ۱۷ سالگی فیکس تاج بزرگ شود و یک سال بعد پیراهن تیم ملی را ازآن خود کند. قرار بود نصیب جوانی شود که گوش چپ تیم ملی را دهه ۴۰ را در قبضه خود قرار داده بود اما دنیای حرفه ای به او وفا نکرد.
“مهدی حاج محمد”؛ عزیزی که این روزها مویی سپید کرده و گهگاه در جمع های پیشکسوتان سرخابی ردپایی از او می بینیم. برگردیم به اصل ماجرا. بازی های آسیایی ۱۹۷۰ نزدیک بود که او مصدوم شد. نمی توانست بازی کند اما به اصرار “مکری”، رئیس وقت فدراسیون به مسابقات آسیایی رفت. رفت و در باخت ۱-۰ ایران به کره در زمین حضور داشت و اتفاقا، بازی دلچسبی هم به نمایش نگذاشت. آقای رئیس که آن زمان همه کاره بود انگ کم کاری به مهدی زد و او از تیم ملی کنار گذاشته شد. همان زمان با “تیمسار عباس خسروانی”، رئیس باشگاه تاج هم به مشکل خورد و نتیجه اش، تبعید شدنش برای گذراندن سربازی در بیابان ها بود. جایی به دور از فوتبال.
وقتی برگشت، دیگر آن “مهدی حاج محمد” که همه می شناختند، نبود. دیگر آن بازیکنی نبود که مرحوم “ایرج دانایی فر” را مجاب کرد تا پسرش، علی را به تیم دیگری بفرستد تا ذخیره او نشود. دیگر آنی نبود که “بیوک جدی کار” را نیمکت نشین خودش کرده بود. به عقاب رفت و سپس ماشین سازی و بعد هم در سن تقریبا ۲۵ سالگی فوتبال را کنار گذاشت.
ستاره ای که در دو فینال خاطره انگیز تاج و هاپوئل در فینال جام باشگاه های آسیا و همچنین، فینال مسابقات آسیایی ۱۹۶۸ برابر رژیم اشغالگر به میدان رفت و در بدست آمدن دو برد شیرین، نقش بسزایی داشت؛ زودتر از موعد مقرر کنار رفت.
فوتبال به آقا “مهدی حاج محمد” وفا نکرد ولی ای کاش همچنان تا سالیان سال، سایه او و امثال او بر سر این فوتبال باشد.
بدون نظر