از همان زمانی که قسمت اول مینی سریال «مدیر شب/The Night Manager» پخش شد انتظار میرفت که یکی از مهم ترین آثار تلویزیونی سال لقب بگیرد. چند دلیل کاملا مشخص هم داشت. اول اینکه سریال تولید یکی از موفقترین شبکههای تلویزیونی در زمینه ساخت مینی سریال «BBC One» است، شبکهای که در سالهای اخیر آثار بسیار موفقی چون «Sherlock»، «Luther» و «Happy Valley» را تولید و پخش کرده است. دوم اینکه کارگردان این مینیسریال موفقترین کارگردان زن سینمای دانمارک در یکی دو دهه اخیر است:«سوزان بی یر»، سوم اینکه سه بازیگر محبوب و توانا نقشهای اصلی این مینیسریال را به عهده دارند: تام هیدلستون در نقش جاناتان پاین، هیو لوری در نقش ریچارد روپر و اولیویا کولمن در نقش آنجلا بر.
استقبال بالای مخاطبان و منتقدان در زمان پخش سریال نشان داد انتظارها چندان بیراه هم نبوده و با اعلام نامزدهای جایزه «امی ۲۰۱۶» مشخص شد سریال در فصل جوایز تلویزیونی احتمالا یکی از اصلیترین گزینه ها برای دریافت جوایز مختلف بین المللی خواهد بود. «مدیر شب» توانست در بین نامزدهای بهترین مینی سریال، بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی قرار بگیرد تا اولین تجربه جهانی سوزان بییر فراتر از حد تصور خودش مورد توجه قرار گیرد.
اما داستان «مرد شب» از چه قرار است. جاناتان پاین مدیر شیفت شب هتلی شیک و مجلل در قاهره مصر است، آن هم زمانی که انقلاب در مصر به روزهای اوج خودش رسیده و هر روز حملات گروههای مختلف مسلح در این کشور یک جا را به آتش میکشد. پاین که از سربازان کهنهکار ارتش انگلستان است به دور از همه اتفاقات مشغول اداره شبانه هتلی است که در آن کار میکند تا اینکه یک شب از بد حادثه با زن جوان و جذابی به نام سوفی آشنا می شود. سوفی با توجه به اینکه پاین انگلیسی است به او اعتماد کرده و مدارک مهمی از یک تجارت بزرگ و غیرقانونی اسلحه را تحویلش میدهد تا به دست وزارت اطلاعات انگلستان برساند، مدارکی که نشان میدهد یکی از پرنفوذترین چهرههای اقتصادی و رسانه ای انگلیس به نام ریچارد روپر که ظاهرا در امور خیریه هم فعال است در واقع یکی از بزرگترین دلالان اسلحه دنیاست و در بسیاری از معاملات غیرقانونی اسلحه دست دارد و در مصر هم با مردی به نام فردی حمید که سوفی معشوقه اوست در حال معامله اسلحه و رساندن سلاحهای روز به شورشیان مصری است.
پاین که ته دلش علاقه ای هم به سوفی پیدا کرده درخواست او را اجابت می کند اما سیستم فاسد «MI6» باعث می شود مدارک به دست حمید و روپر بیفتد به این ترتیب جان سوفی به خطر می افتد، پاین یک بار با کمک آنجلا بر مامور قابل اطمینان سازمان اطلاعات مخفی انگلستان جان سوفی را نجات میدهد اما برای دومین بار موفق نمیشود و سوفی به قتل میرسد. آنجلا بر که سالهاست به دنبال جمع کردن مدارکی علیه ریچارد روپر است به پاین پیشنهاد میدهد با او برای دستگیری روپر همکاری کند اما پاین که شوک تکان دهندهای به او وارد شده قبو.ل نیم کند و تصمیم میگیرد مصر را ترک کند.
چهار سال پس از این وقایع پاین راهی هتلی در کوهستان های زوریخ شده و آنجا هم به عنوان مدیر شیفت شب مشغول به کار است تا اینکه یک شب در میان بهت او سر و کله روپر پیدا می شود. ناگهان همه خاطرات چهار سال پیش پاین جلوی چشمش می آید و تصمیم میگیرد یک بار برای همیشه با کمک آنجلا بر تیشه به ریشه این مرد خطرناک که ظاهری آراسته و موجه دارد بزند. اما روپر شیطان صفتتر از آن چیزی که پاین تصورش را میکند.
سریال شش قسمتی «مدیر شب» بر اساس رمانی به همین نام نوشته جان لیکیر نوشته شده، لیکیر این رمان را در سال ۱۹۹۳ نوشته و داستان در زمان جنگ سرد می گذرد و دیوید فار نویسنده فیلم نامه سریال، هنرمندانه توانسته با حفظ قالب داستان اتفاقات را به دوره معاصر بیاورد. انتخاب بازیگران برای سه نقش اصلی با توجه به ویژگیهایی ظاهری و رفتاریشان بسیار درست و دقیق است. هیو لوری که بیش از همه او را با سریال «دکتر هاوس» در دنیا میشناسند چهره ای دارد که در عین جذاب میتواند بسیار شرور و خطرناک هم باشد. کارگردان هم از این خصوصیات انتسابی لوری تمام و کمال استفاده کرده است. شخصیت روپر با بازی او از هوش بسیار سرشاری برخوردار و همین هوش او را برای سخت کردن ماموریت هیدلستون در نقش پاین تبدیل به گزینه بسیار مناسبی کرده است. هیدلستون می تواند با توجه به چهره جذابی که دارد هم وجه رماتیک داشته باشد و هم روی انتقام گیر و اولیویا کولمن که از سر و رویش استرس و مبارزه طلبی می بارد و برای یک مامور مدام شکست خورده «MI6» که به دنبال روزنه ای برای انتقام و پیروزی است این دو ویژگی بسیار مهم است.
از مهم ترین ویژگیهای سریال تیتراژ بسیار خلاقانه آن است که یادآور برخی از بهترین تیتراژهای ابتدایی مجموعه فیلم های «جیمز باند» است، حتی شباهت جنس بازی و پوشش پاین به شدت یادآور ویژگیهای مامور ۰۰۷ است البته با چند تفاوت مهم که یکیشان نداشتن حرص و طمع آن چنانی به ارتباط با زنان زیبا روست که در جیمز باند بسیار زیاد است و در جاناتان پاین بسیار کم. ضمن اینکه بدمن یا همان ضد قهرمان سریال «مدیر شب» یک سر و گردن از همه ضد قهرمانهای فیلم های جمیز باند جذاب تر و دل نشینتر! است.
در کارنامه کاری سوزان بییر کارگردان ۵۶ ساله و دانمارکی این فیلم که با «در دنیای بهتر» اسکار بهترین فیلم خارجی زبان سال ۲۰۱۱ را به دست آورده بود ساخت این سریال یک نقطه عطف بسیار مهم است. البته او پیش از این فیلم های جنایی پلیسی دیگری چون «برادر» را هم ساخته بود اما بدون تردید «مدیر شب» درخشانترین اثر او در این زمینه است.
البته سریال نقاط ضعفی هم دارد، از جمله استفاده از کلیشههای رایج در به تصویر کشیدن نوع زندگی دلالان اسلحه، بحث همیشه پر مناقشه توهم توطئه در بین جنایتکاران، سرنوشت برخی شخصیت های داستان که به نوعی الگو گرفته شده از سرنوشت بسیاری از شخصیتهای فرعی فیلم های گنگستری دهه هفتاد و هشتاد هالیوود است، حادث کردن برخی اتفاقات قابل حدس برای جلو بردن روند داستان در مقاطع حساس و کمی هم کش دادن ماجرا که البته هیچ کدام از این ایرادات در زمان دیدن سریال به چشم نمیآید و مخاطب لذت کافی و وافی خود را میبرد. خصوصا که بازیها، انتخاب لوکیشن ها، یک سری صحنه های تعقیب و گریز و از همه مهم تر دیالوگ های رد و بدل شده بین شخصیت های اصلی خصوصا از جانب روپر همگی در حد استاندارد و بالاتر از آن است.
«مدیر شب» امسال رقیبان گردن کلفتی دارد و کار سختی برای درو کردن جوایز تلویزیونی سال مقابل خود میبیند اما بعید است که کاملا دست خالی از جوایزی چون «امی» و «گلدن گلوب» بیرون بیاید. با این حال اگر هم جایزه ای نگرفت خیلی قابل توجه نیست ،این سریال حتما ارزش یک بار دیدن و لذت بردن را دارد.
بدون نظر