اینکه فیلم «دختر» آخرین ساخته رضا میرکریمی فیلم خوبی از آب درآمده یا نه، بحث مجزایی است از بازی بازیگر دهه هفتادی فیلم، ماهور الوند. دختری که دانشآموخته تیاتر است و هنوز هم در تحصیل دانشگاه بهسر میبرد. نسبتی با سیروس الوند هم دارد و از قضا دختر این کارگردان مطرح هم هست. همین نسبت نیز سبب شد تا وقتی که لو رفت همه گفتند خب حتما با لابی پدرش در این فیلم بازی کرده، یعنی از همان حرفها که همیشه این مواقع پیش میآید اما نه، او تست بازیگری داده و از میان چند صد نفر انتخاب شده است. خودش درباره این حرف و حدیثها میگوید: «دانشجوی رشته تئاتر هستم و حضور در این محیطها باعث میشود که از تستهای بازیگری مختلف باخبر بشوم. به همین دلیل هم باخبر شدم که آقای میرکریمی برای فیلم جدیدشان از دخترهایی که همسن و سال من هستند، تست میگیرد. تماس گرفتم و به دفتر ایشان رفتم. آن جا بود که فهمیدم برای فیلم یک نقش دختر نمیخواهند و به جز یک نقش اصلی، چند دختر دیگر هم هستند. همانجا با خودم گفتم نقش اصلی هیچ، ولی نقشهای دیگر میتوانند تجربه خوبی برایم باشند. بعد از تست به من گفتند که از بازی من راضی بودند و قرار شد تماس بگیرند. با خودم میگفتم حتما مرا انتخاب نکردهاند. یک شب اما آقای میرکریمی با من تماس گرفتند و گفتند که با دیدن همه فیلمهای تست و بررسیهایی که داشتند، من بهترین گزینه نقش بودم. نمیدانم چطور باید خوشحالی آن زمانم را توصیف کنم». الوند از اینکه چرا اولین تجربهاش با پدرش نبوده است میگوید و توضیح میدهد که « هردو با این موضوع موافق هستیم که شروع کار بازیگری من نباید با کار پدرم باشد. به این دلیل که فکر میکنم اگر قرار است من جایگاهی در این سینما داشته باشم، از طریق خودم و کارم باشد، نه با برچسب اینکه دختر سیروس الوند هستم و در فیلم پدرم بازی میکنم، در حقیقیت با این کار به دنبال این بودم که حاشیهها را تا جای ممکن کم کنم، چون به هر حال از بین که نمیتوانم ببرم، ولی دلم میخواست نشان بدهم که با فیلم دیگری کارم را شروع کردم و راهم از پدرم جداست، با اینکه در آینده با هم کار خواهیم کرد، اما میخواستم اول جایگاه خودم را پیدا کنم».
این توضیحات و توصیفات کفایت میکند که ماهور الوند بهدنبال جایگاه خودش بوده و اولین قدم حرفهایش در حیطه بازیگری نه به واسطه پدر کارگردانش که به واسطه استعداد خودش رقم خورده است. البته که هیچوقت نمیتوان جلوی حرف و حدیثها را گرفت. از او اما درباره این پرسیدم که با کاراکتر فیلم دختر با توجه به اینکه همسن و سال خود او نیز هست، چه ارتباطی برقرار کرده و اصلا توانسته همذات پنداری کند؟ او توضیح داد که «در ابتدا خیلی کم و حتی فکر میکردم اصلا بعضی چیزها منطقی نیست و درباره این موضوع با آقای میرکریمی هم صحبتهای زیادی داشتم که میگفتم شما مطمئن هستید اینجا گریه میکند یا چنین رفتاری نشان میدهد؟ اما هرچه جلوتر میرفتیم بیشتر ستاره را میشناختم و دغدغههایش را درک میکردم و دلایل کارهایش را میفهمیدم و دیگر اواخر فیلم کاملا او را میفهمیدم». کمی به دنیای خودش سرک کشیدم که بین زندگی خودت و کاراکتر فیلم یعنی ستاره شباهت ندیدی؟ که خندید و گفت: « نمیتوانم بگویم نداشتم، به هر حال ستاره دختری است هم سن و سال من و هر طوری که حساب کنیم همین موضوع اولین نکته اشتراک ما خواهد بود و به هر حال تجربههایی هست، اما در ابتدا خیلی کم بود و هرچه میگذشت من ستاره را بیشتر درک میکردم».
از او درباره واکنش سیروس الوند پدرش پرسیدم وقتی که خبر قبولی او در تست بازیگری را شنید و گفت که گمان کنم آنها از من خوشحالتر هم شدند: « خیلی خیلی خوشحال شدند، حتی احساس میکنم پدر و مادرم از خودم بیشتر خوشحال شدند، چون به هر حال من استرس انجام کار را هم داشتم. پدرم در همه مراحل کنارم بود و در نهایت و وقتی فیلم را دید، بازی من را به صورت کلی قبول داشت و میگفت بازی قابل قبولی داشتم، اما اشکالها و ایرادهایی را هم گرفت. مثلا گفت که بعضی از بازیهای من را مصنوعی میدانست و میگفت خودت بعضی رفتارها را نپذیرفتی و بازی کردی. نسبت به قسمتهای ابتدایی فیلم میگفت که خیلی با نقش کنار نیامده بودی و نکاتی را گوشزد شد، اما به طور کلی خوشش آمده بود».
آخرهای گپمان از او درباره تصویرش از آینده پرسیدم. ازینکه فکر میکند قدمهای بعدی مسیرش چگونه است؟ پرسیدم که «دوست داری با چه کارگردانهایی کار کنی؟» و گفت: «خیلیها هستند. سوال سختی است، چون من تنها یک فیلم بازی کردم و از طرفی هم دوست دارم ژانرهای مختلف را امتحان کنم و نقشهای مختلف را تجربه کنم. رویای من این است که با همه کارگردانها کار کنم. رویای من این است که با کارگردان سختگیر، منعطف، جوان، زن، با تجربه، فیلماولی کار کنم که بعد از این بتوانم به شکل مشخص بگویم من در این زمینه یا از کار فلان کارگردان خوشم میآید. الان هیچ ایدهای ندارم» تاکید کردم که یعنی هیچ ایدهای در ذهنت نیست؟ واقعا نمیدانی دوست داری چه نقشی بازی کنی در مسیرت؟ که خندید و گفت: «چرا میدانم» و ادامه داد: «دلم میخواهد نقشی خیلی متفاوت از «دختر» را بازی کنم. چون حتی در چند تئاتری هم که حضور داشتم، همین حال و هوا تکرار میشد، دختر سادهای که بچه کوچک خانواده است، به همین دلیل دلم میخواهد در نقش بعدی تفاوت داشته باشم و حتی دختر برونگراتری بشوم، شاید جدیتر و سختگیرتر باشد و ویژگیهایی متفاوت با ستاره داشته باشد».
بازیگران جوان که از راه میرسند، باید درست نقد شوند تا نهال مسیرشان به خوبی رشد و نمو کند. ماهور الوند را شاید بتوان جدیترین بازیگر دهه هفتادی تا این زمان دانست. باید دید که در مسیرش به کدام سو میرود. تماشای مسیر آینده او، خالی از لطف نیست.
بدون نظر