باورتان میشود هیتلر نقاش معروفی بوده و در قامت رئیس شهربانی جنایات بسیاری را انجام داد، سرپاس مختاری که در دوران رضاشاه، استاد طراز اول ویولننوازی باشد؟ اساسا هنر همیشه هم روح را لطیف نمیکند.
آنقدر که میتوان باور کرد در این دنیا همه چیز میتواند یک سویه مثبت و یک سویه منفی داشته باشد که البته مواجهه ما با آن مثبت و منفی بودنش را مشخص میکند. هنر هرچند مسیر افراد زیادی را در دنیا تغییر داده و زندگی خیلیها را تغییر داده است، اما در برخی موارد هم در تاریخ با جنایتکارانی روبهرو هستیم که آثار هنری از خود به جای گذاشتهاند.
درواقع اینکه تصور کنیم هنر، همیشه با گل و بلبل سر و کار دارد و باعث لطافت طبع میشود، امری درست نیست. نمونههایی در تاریخ بودهاند که نهتنها دارای ذوق هنری قابل توجهی بودند؛ بلکه دستی در عالم هنر داشتند، اما فجایعی آفریدند که هنوز هم گریبانگیر بشر است.
هیتلر، نقاش و نویسنده
نمونه بارز این دست شخصیتها، آدولف هیتلر رهبر نازیهاست. هیتلر، رهبر حزب نازی آلمان بزرگترین جنایتکار تاریخ جهان است. قبل از اینکه او دست به فرمانروایی وحشتناکترین نیروی نظامی زمان خود ببرد، در سن جوانی دو بار برای قبولی در آکادمی هنر اقدام کرد، اما در هر دو بار ناموفق بود. بسیاری بر این باورند که اگر هیتلر عالم هنر را میپیمود، فجایع وحشتناکی که در جریان جنگ جهانی دوم و در مقیاسی وسیعتر بر بشریت رفت، هرگز رخ نمیداد. حالا دههها از آتشی که او بر جهان افروخت میگذرد و گویا توجه منتقدان هنری به آثار این دیکتاتور روزبهروز بیشتر میشود.
آدولف هیتلر در دوران جوانی، هنگامی که در مونیخ و وین زندگی میکرد، صدها اثر نقاشی خلق کرد که البته نمونههای جعلی فراوانی نیز از آنها در بازار آثار هنری وجود دارد و از آنجا که او سبک منحصربهفردی در نقاشی نداشت و فقط کپی میکرد، تشخیص اصالت کارهای او بسیار دشوار است.
البته هیتلر جدای از نقاشی، دستی هم بر قلم داشت. کتاب مهم او با عنوان «نبرد من» تاکنون به زبانهای بسیاری ترجمه شده و یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ است. این کتاب به نوعی دکترین سیاسی هیتلر محسوب میشود.
قذاقی، عودنواز
گویا قرن بیستم، زمان ظهور دیکتاتورها بوده است. یکی دیگر از رهبران دیکتاتور تاریخ در قرن بیستم، معمر قذافی رهبرپیشین لیبی است. گفته میشود او نیز به هنر بسیار علاقه داشته است و این علاقه چنان بوده که حتی او را عود نواز قهاری میدانند. فکرش هم بعید به نظر میرسد که آن دیکتاتور سرنگون شده، با آن لباسهایش عود بنوازد.
صدام، رماننویس
اگر بخواهیم به یکی دیگر از دیکتاتورهای جهان اشاره کنیم که دستی در عالم هنر داشت، میتوانیم به صدام حسین اشاره کنیم. بله، تعجب نکنید، صدام، دیکتاتور ملعون عراقی هم در این فهرست قرار میگیرد. او رمانی دارد با نام «زبیبه و الملک» که اتفاقا در میان کشورهای عربی رمان پرفروشی است. صدام این اثر را در روزهای پایانی عمر خود در زندان نوشت. کارشناسان بر این باورند که او خودش را در این داستان نوشته است. همین چند هفته قبل بود که کمپانیهای سرشناس هالیوود اعلام کردند براساس این رمان میخواهند فیلم بسازند.
لنین، نظریهپرداز
لنین هم از دیگر دیکتاتورهای تاریخ است که جهان او را با نظریههایش میشناسد. او به قدری بر فلسفه و نظریهها اشراف داشت که خودش نظریهپرداز انقلاب روسیه شد و به حکومت سزارها پایان داد.
ولادیمیر ایلیچ اولیانوف انقلابی، سیاستمدار و نظریهپرداز کمونیست اهل روسیه بود. او از سال۱۹۱۷ رئیس حکومت جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی روسیه و از سال ۱۹۲۲ رئیس حکومت اتحاد شوروی بود و تا پایان عمر در این مقام ماند. عقایدش که براساس مارکسیسم پرداخته شده، به نام لنینیسم شناختهشده است.
مجموعه آثار لنین مشتمل بر ۵۴ مجلد، هریک دارای نزدیک به ۶۵۰ صفحه به زبان انگلیسی ترجمه و در ۴۵ مجلد از سوی انتشارات پروگرس در مسکو در سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ منتشر شده است. در ایران مجموعه آثار لنین شامل پنج کتاب منتشر شده است.
چرچیل، برنده نوبل ادبیات
وینستون چرچیل هم که یکی از سیاسترین شخصیتهای تاریخ است، نویسنده مطرحی بوده است. سیاستمداری چرچیل آنچنان بوده که حتی در زبان فارسی تبدیل به ضربالمثل شده است. وقتی بخواهند کسی را فوقالعاده زیرک و سیاس معرفی کنند به او میگویند چرچیل. حالا این شخصیت را در نظر بگیرید که حتی جایزه نوبل ادبی هم برده است. چرچیل، نویسندهای سختکوش بوده و بهنوعی از نویسندگی امرار معاش میکردهاست. او بهخاطر نوشتههایش (بخصوص جنگ جهانی دوم) جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۵۳ را دریافت کرد. چرچیل در طول فعالیتش بهعنوان نویسنده، افتخارات زیادی کسب کرده است. او جایزه نوبل ادبی سال ۱۹۵۳ را بهخاطر «چیرهدستیاش در توصیف وقایع تاریخی و زندگینامهای و نیز فصاحت بیانش در دفاع از آرمانهای والای انسانی» برد. جالب آنکه مردم بریتانیا در رأیگیری نوامبر ۲۰۰۲ بی.بی.سی، چرچیل را بهعنوان بزرگترین بریتانیایی تمام تاریخ، انتخاب کردند.
ناصرالدین شاه، شاعر و نقاش
اگر بخواهیم به این دست نمونهها در تاریخ ایران هم اشاره کنیم بیش از هر شخصیتی میتوانیم از دو نفر یاد کنیم؛ نخست ناصرالدین شاه قاجار که بیشترین عمر حکومت در تاریخ ایران را با ۵۰ سال شاهنشاهی در اختیار دارد. ناصرالدین شاه گرچه به عنوان حاکمی بی کفایت در تاریخ ایران شناخته میشود، اما او یکی از متناقضترین شخصیتهای تاریخ سیاست ایران است. شاهی که با وجود همه اشتباهاتش، علاقه وافری به نقاشی داشت، کاشف کمالالملک بود، خودش نقاشی میکشید و دیوان شعری از او بهجا مانده است. این شخصیت متناقض هنوز هم از هر منظری قابلیت بررسی دارد.
سرپاس مختاری، ویولنیست
نفر دیگر رکنالدین مختاری، معروف به سرپاس مختاری رئیس شهربانی دوره رضا شاه است. او با گرد آوردن گروهی به نام ژاندارم، نخستین سنگ بنای ژاندارمری ایران را پدید آورد، اما جنایتهای او در طول دوران پهلوی اول هنوز در تن این مرز و بوم بیداد میکند. حال چنین شخصیتی را تصور کنید که از بزرگترین آهنگسازان و ویولننوازان ایران به شمار میرود. به دلیل گذشته سیاسی و شغلی او، روحالله خالقی در کتاب خود با احتیاطی آمیخته با تاسف از او یاد میکند و برخلاف دیگر هنرمندان که شرح حال کاملی از آنان به دست میدهد، کمتر به او میپردازد و حتی هیچگاه نام او را به طور کامل نمینویسد.
خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» از مختاری تحت عنوان ویولن همسایه و گفتوگویی درباره یک آهنگساز یاد میکند و ضمن عنوان کردن بهترین نوازنده ویولن با دریغ اظهار میکند: ای کاش همواره چون آغاز عمرش، وقت خود را صرف موسیقی کرده بود تا مشاغل دیگرش برای پایان زندگانی، شرابی تلخ به بار نمیآورد.
مامون، رسالهنویس
مامون، خلیفه عباسی و قاتل امام رضا(ع) هم خلیفهای اهل ذوق و هنر بوده است. او رسالهای در سیاست دارد با عنوان «رساله مامون» که این اثر هم از جمله آثار شاخص جهان عرب به شمار میرود.
آری، تاریخ نشان میدهد ظالمان و جنایتکاران هم روحی لطیف و سرشتی داشتهاند که اگر به همان لطافت پرداخته میشد، نه آنها جانی بودند و نه تاریخ و بشریت این همه رنج متحمل میشد.
یزید، غزلسرا
بگذارید کمی تاریخ را به عقبتر ببریم و به دوران خلافت اموی و عباسی برسیم. شاید باورش هم سخت باشد که یزید، پسر معاویه و نوه ابوسفیان، دشمن امام حسین(ع) شاعر بوده و غزلیات مهمی هم در ادبیات عرب دارد. حافظ شیرازی آغاز دیوانش را با شعر «الا یا ایها الساقی» برگرفته از یزید آغاز میکند.
بدون نظر