روایت نیویورک تایمز از المپیک ریو

رویاهایی که به حقیقت می‌پیوندد

روایت نیویورک تایمز از المپیک ریو

روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» نوشت: میزبانی بازی های المپیک برای کشوری در حال توسعه چون برزیل هر چند دشوار اما افتخاری بزرگ برای این کشور است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی روزنامه «نیویورک تایمز»، «راجر کوهن» دیدگاه نویس این روزنامه در خصوص وضعیت میزبان بازی های المپیک ۲۰۱۶ ریو نوشت: ۳۰ سال قبل کشور برزیل نرخ تورم تصاعدی داشت. نرخ تورم در این کشور بین سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ به طور میانگین ۷۰۷.۴ درصد بود. این تورم آن قدر سرسام آور بود که لایه های فقیر جامعه به محض آنکه حقوق خود را دریافت می کردند، تنها چند ساعت بعد، دیگر پولی برای شان باقی نمانده بود.

برزیل سه واحد پول ملی داشت «کروزیرو»، «کروزادو» و «کروزادو نووو». مردم به شوخی می گفتند تنها راه نجات برزیلی ها از این وضعیت هلاکت بار، فرودگاه بین المللی «گالئائو» است.

این کشور، هرگز کشوری برای مبتدیان و تازه کارها نیست. نه آن موقع این گونه بود و نه امروز چنین است. برزیل کشوری است پهناور که اصطلاحا به آن آمریکای گرمسیری اطلاق می شود.

شکاف عمیقی در برزیل میان طبقه ثروتمند و مرفه و طبقه فقیر جامعه وجود دارد. آمار بالای جرم و جنایت خود موید آن است.

المپیک ریو

کشوری که فرهنگ عمومی حاکم بر آن متاثر از آب و هوای گرمسیری آن است و زیستن در لحظه و شادمانه زیستن فارغ از همه غم ها و آلام و رقص سنتی «سامبا» فرهنگ رایج مردم است، در یک چنین کشوری قانون هم سر تسلیم فرود می آورد و بالطبع انعطاف پذیری یک اصل است.

هزینه زندگی کردن در اینجا چندان بالا نیست. در اینجا انسان یا به راحتی خود را با شرایط سازگار می کند و یا از فرط گرسنگی هلاک می شود.

از لحاظ ویژگی های عمومی شاید در میان کشورهای جهان برزیل با هند قابل مقایسه باشد. در شمال شهر ریودوژانیرو در مسافتی بسیار دورتر از سواحل «ایپانه ما» و «لبلون» مردمان فقیری زندگی می کنند که جوانان آن به جای موج سواری روی امواج سواحل نیلگون اقیانوس اطلس، روی سقف واگن قطارهایی که سریع از محل می گذرند، موج سواری می کنند.

من هرگز لاشه جوانی در سردخانه شهر که زیر چرخ های قطار له شده بود را فراموش نمی کنم. شکی نیست که نابرابری و بی عدالتی، یکی از قاتلان این جوان بود. این همه داستان شهر ریودوژانیرو نیست.

المپیک ریو

ماجرای آلونک ها و کپرها در حومه شهر هم خود داستانی است پر اشک و آه. فقری که در آفتاب هویدا است، فقری نیست که در هوای خنک مشهود است. با وجود همه این مشکلات، نکته ای که بسیار جالب و قدری هم عجیب و غریب نشان می دهد، آن است که مردم برزیل هرگز انسان های نومید و افسرده ای نیستند. هنگامی که از یک برزیلی سئوال می شود آینده کشور را چگونه می بینید، پاسخ می دهد: من به آینده کاری ندارم، همین که این ماه را به آخر برسانم، برایم کافی است.

در حقیقت برزیل را باید قبرستان «نه گوها» یا «منفی باف ها» دانست. برزیل از دهه ۱۹۸۰ میلادی به کلی متحول شد. در آن دوران هم دمکراسی و هم پول رایج کشور به ثباتی منطقی رسید. در این مدت، لایه های میانی جامعه به طرزی مشهود رشد یافته، حتی با وجودی که این طبقه امروز به شدت تحت فشار است.

برزیل، کشوری است که اجرای قانون در آن کار چندان سهل و آسانی نیست. برزیل در تاریخ معاصر خود تا به حال یک رئیس جمهوری را به نام «فرناندو کولور دو مللو» پس از استیضاح برکنار کرد. امروز هم «دیلما روسف» رئیس جمهوری این کشور به اتهام دست کاری در بودجه عمومی کشور در انتظار فرآیند استیضاح است.

on Day 4 of the Rio 2016 Olympic Games at the Lagoa Stadium on August 9, 2016 in Rio de Janeiro, Brazil.

رونق تولید که سالیان متمادی باعث رشد سریع اقتصادی برزیل شد دیگر به انتها رسیده است. با این وجود، برزیل هنوز هم به زحمت خود را در میان ۱۰ اقتصاد بزرگ جهان جای داده است.

سطح بی سوادی در کشور هنوز بسیار بالا است، البته این نرخ به سرعت پایین آمده است. در مقام مقایسه می توان برزیل را یک «اندونزی دوم» دانست تا یک «فرانسه دوم». این کشور هیچگاه عاری از مشکلات نبوده و هنوز هم معضلات بغرنج آن وجود دارد. منتها با یک «اما»ی بزرگ، اینکه فقط یک آدم احمق است که می تواند این واقعیت را انکار کند که در قرن بیست و یکم، هم بازیکن قرن، همچنان یک برزیلی خواهد بود.

تمام افرادی که در بازی های المپیک ۲۰۱۶ ریو حضور دارند همه معترف به این واقعیت هستند که برزیل یک فرهنگ غنی ملی سرخوشی و جشن و شادمانی دارد.

برزیل ریو

برزیل سرزمین «تودو بم» – Tudo bem – به معنای «بسیار خوب» است. از زمان آغاز بازی های المپیک ۲۰۱۶ ریو تمام اخبار حاشیه ای بازی ها ؛ خبرهایی نومید کننده و بسیار منفی نگر از بازی ها و میزبان آن بوده است. خبرهایی از محله های کثیف و شلوغ و پرجمعیت شهر ریودوژانیرو، خشونتی که بی وقفه و بی امان ادامه دارد، سرقت از ورزشکاران حاضر در بازی ها، شکاف عمیق و پایدار میان اغنیا و فقرا، عذاب برگزارکنندگان برای برگزاری مطلوب بازی ها و به سرمنزل مقصود رساندن آن، دوپینگ روس ها و پشه بیماری زای برزیلی، پولی که بهتر بود به جای گسترش مترو در جاهای دیگر خرج می شد تا اشتغال بهتری برای فقرای شهر فراهم می شد، همه و همه، سرفصل همه اخبار حاشیه ای بازی ها را به خود اختصاص داده است.هم اکنون متروی شهر از مرکز شهر به منطقه مرفه «بارا دو تیجوکا» کشیده شده است.

هزار و یک اما و اگر دیگر هم مطرح است که اگر اجرا می شد نتیجه بهتری برای حال و آینده شهر ریو و طبقات فقیر آن عرضه می کرد.

این یک واقعیت آزاردهنده است که همواره در جهان توسعه یافته چیزی هست که چندان خوشش نمی آید یک کشور در حال توسعه میزبان رویداد پر اهمیتی چون بازی های المپیک باشد.

Olympic Park. Aerial view looking south through the parklands. Picture taken on 5th December 2011 by Anthony Charlton.

رجزخوانی هایی که در مورد میزبان ریو ۲۰۱۶ مطرح است، در مورد کشور آفریقای جنوبی که میزبان مسابقات فوتبال جام جهانی ۲۰۱۰ بود هم خوانده می شد. در همان رویداد مهم ورزشی هم از آمار بالای جرم و جنایت در آفریقای جنوبی که امکان آن را دارد که همه چیز را در این مسابقات خراب کند، فقری که برای میزبان یک چنین مسابقاتی شرم آور است و ضعف و ناتوانی میزبان که می تواند بلایی برای مهمانان خارجی این مسابقات باشد، از زمره زمزمه هایی بود که در حاشیه مسابقات فوتبال جام جهانی ۲۰۱۰ به گوش می رسید.

اما به رغم همه آن رجزخوانی ها، این مسابقات با موفقیتی غیرقابل تصور برگزار شد. چرا یک چنین رجزخوانی هایی در مورد بازی های المپیک ۲۰۱۲ لندن مطرح نشد. هیچ خبرنگاری پیدا نشد که به فقیرترین و محروم ترین محله های شهر لندن که جنایت خیزترین اماکن کشور انگلیس هستند، برود و در جستجوی یافتن شهروندانی باشد که از برگزاری این بازی ها غرولند می کنند.

المپیک ریو 2016 ماراکانا

حقیقت این است که میزبانی بازی های المپیک، هم برای برزیلی ها مفید و مثمر ثمر است و هم برای بشریت. این بازی ها همان داروی نیروبخشی است که برزیل بدان نیاز مبرم داشت. بیایید فارغ از همه مشکلات برشمرده شده، به تماشای نمایش درخشانی که «اوسن بولت» قهرمان دوی ۱۰۰متر از جامائیکا و یا «سیمون بایلز» قهرمان ژیمناستیک نمایشی بازی ها از آمریکا، انجام دادند، بنشینیم و لذت ببریم.

از میان همه تصویرهای ارائه شده از برزیل؛ تصویر مورد علاقه من همان است که «رافائل سیلوا» دختر برزیلی از محله فقیرنشین و کثیف و شلوغ و خشونت خیز ریو به نام «سیداده دو دیوس» و صاحب مدال طلای جودو زنان بازی ها شد و هنگام دریافت مدال گفت: این مدال ثابت می کند کودکی که رویایی دارد، باید به رویایش ایمان داشته باشد. البته زمان نیاز دارد، چون رویا می تواند روزی به حقیقت بپیوندد.

همین امروز هم کودکان بی شماری در آلونک های فقیرنشین حومه شهر ریو وجود دارند که رویای زندگی کردن به گونه ای دیگر را در سر می پرورانند. یقینا آنها هم در آینده داستان خود را خواهند داشت.

بدون نظر

ورود