داستان هایی خنده دار از خلافکارانی که به خاطر اشتباهات احمقانه دستگیر شدند

داستان هایی خنده دار از خلافکارانی که به خاطر اشتباهات احمقانه دستگیر شدند

افراد خلافکار معمولاً انسان های خطرناکی هستند که کارهای غیرقابل باوری را انجام می دهند و فکر می کنند به خاطر “بهره هوشی بالا” می توانند بعد از هر عمل مجرمانه ای به راحتی فرار کنند. اگر چه در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده که این افراد توانسته اند به نحوی پس از انجام عمل خلافکارانه خود از مهلکه بگریزند اما خلافکارانی نیز وجود دارند که حماقت آن ها شما را شگفت زده خواهد کرد. در ادامه ی این مطلب می خواهیم شما را با خلافکاران “نابغه” ای آشنا کنیم که برای مخفی کردن رد خود زیاده روی کردند تا بدین ترتیب به خیال خود هیچ گونه ردی از خود به جای نگذاشته و پلیس را گمراه کنند. اما حماقت و گاهی غرور نابجای آن ها باعث شد که افراد پلیس خیلی زود ردشان را پیدا کرده و آن ها را دستگیر نمایند.

۱- آنتونی گارسیا: مردی که صحنه ی قتل را روی بدن خود خالکوبی کرد که این کار منجر به دستگیری او شد

آنتونی گارسیا، ۲۵ ساله، فکر می کرد که یک قتل هوشمندانه و بی نقص را مرتکب شده و گیر نیفتاده است. این عضو یک گروه خلافکار در سال ۲۰۱۴ از یک مغازه ی مشروبات الکلی سرقت کرده و در طول این کار با شلیک گلوله به صاحب مغازه باعث مرگ وی شد. آنتونی چهار سال آینده را در حال فرار به سر برد. آنتونی در سال ۲۰۰۸ به جرم رانندگی بدون گواهینامه دستگیر شد و وقتی که از وی برای درج در پرونده عکس گرفته می شد، یکی از افسران پلیس متوجه خالکوبی های با جزییات روی سینه ی او شد. وی با کنار هم گذاشتن این سرنخ ها متوجه شد که آنتونی گارسیا همان سارقی است که ۴ سال قبل در جریان یک سرقت باعث مرگ صاحب مغازه شده است.

گارسیا برای کامل کردن خالکوبی خود سال ها وقت صرف کرده بود و همین موضوع باعث شد که جزییات کاملاً دقیقی از صحنه ی قتل روی سینه ی او باشد.گارسیا به جرم قتل عمد محاگمه شده و ممکن است مجازات حبس ابد در انتظار وی باشد.

۲- ماریو گارسیا و دومینگو گارسیا هرناندز: سارقان بالقوه ای که بعد از درخواست صاحب رستوران برای برگشتن ظرف یک ساعت آینده دستگیر شدند

در ۱۳ آگوست سال ۲۰۱۳، ماریو گارسیا، ۳۹ ساله و دومینگو گارسیا هرناندز، ۲۸ ساله، نقشه ای برای سرقت از رستورانی در کنار پارک وست راجرز کشیدند. این دو وارد رستوران شده و تقاضای غذا کردند اما وقتی که صاحب رستوران به آن ها گفت که به شدت سرش شلوغ است، به گفته ی پلیس، گارسیا هرناندز چنین گفت:” تو را می کشم، من یک اسلحه دارم”. همچنین این دو مغز متفکر از تفنگ های آب پاش برای تهدید صاحب رستوران استفاده کرده بودند. وقتی که صاحب مغازه از آن ها خواست که یک ساعت دیگر برای خوردن غذا برگردند، این دو نابغه به حرف او گوش دادند.

در این حین، صاحب مغازه با اداره پلیس تماس گرفته و از آن ها خواست که به محل مراجعه کنند. زمانی که مامورین پلیس در حال بررسی ماجرا بودند،  ماریو و دومینگو ،در کمال ناباوری، با سلاح های آب پاش خود بازگشتند و به سرعت توسط پلیس دستگیر شدند.

۳- مائوریسیو فیرو: خلافکاری که قصد سرقت از یک داروخانه را داشت اما ماشین فرار و کیف پولش توسط سارقان دزدیده شد

مائوریسیو فیرو، یک دزد محلی، یک ماشین را به سرقت برد تا بتواند با آن از یک داروخانه دزدی کند. به همین دلیل این ماشین را روبروی داروخانه ی مذکور پارک کرده و به سمت داروخانه رفت. او که در حال سرقت از داروخانه بود نمی دانست که یک دزد محلی دیگر سوار ماشینش شده و آن را دزدیده است. وقتی که فیرو با کیف پر از پول از داروخانه خارج شد دریافت که ماشین فرارش غیب شده است. وی که بسیار عصبانی بود و می دانست وقت زیادی ندارد اطراف را نگاه می کرد تا ماشین دیگری برای فرار بیابد که در این حین مردی دیگر به او نزدیک شده و کیف او را قاپیده و پا به فرار گذاشت.

فیرو که از این همه بدشانسی به مرز جنون رسیده بود تصمیم گرفت که همه چیز را به دستان عدالت بسپارد به همین دلیل به اداره پلیس رفته و گزارش داد که ماشین و کیف پول او به سرقت رفته است. در اداره ی پلیس وی با صاحب داروخانه برخورد می کند و صاحب داروخانه بلافاصله او را شناخته و واقعیت ماجرا را گزارش می دهد در نتیجه فیرو دستگیر می شود. وقتی که یک رسانه ی خبری از ماجرا آگاه می شود درخواست می کند که مصاحبه ای را با وی انجام دهد که با آن موافقت می شود. در طول مصاحبه،فیرو از “نبود امنیت” در شهر  و این که وی نتوانسته از ماشینی که با خون دل زیاد به سرقت برده بود هیچ لذتی نبرده است شکایت می کرد.

۴- متیو آلن مک نلی و جوئی لی میلر: سارقانی که با ماژیک دائمی صورت های خود را خط خطی کرده و برای سرقت وارد یک خانه شدند

در ۳۰ اکتبر سال ۲۰۰۹، متیو آلن مک نلی و جوئی لی میلر تصمیم گرفتند که برای سرقت وارد خانه ای در شهر  کارول در ایالت آیووا شوند. آن ها نقشه ی بسیار خلاقانه ای داشتند که تنها باید آن را اجرا می کردند اما مشکل این بود که نقشه ی آن ها تنها به خوبی ضریب هوشی شان بود. آن ها برای مخفی کردن هویت و چهره ی خود از روشی غیرمعمول و عجیب استفاده کرده بودند. آن ها از هیچ ماسک یا کلاهی برای پوشاندن صورت خود استفاده نکردند بلکه تنها با خط خطی کردن صورت خود با ماژیک سیاه دائمی صورت خود را به خیالشان غیر قابل شناسایی کردند.

بعد از این که این دو سارق نابغه از خانه فرار کردند، صاحب خانه با پلیس تماس گرفت و آن ها نیز خیلی سریع در صحنه ی حادثه حاضر شدند. ماموران پلیس در چند خیابان آن طرف تر ماشینی که با جزییات ارائه شده از سوی صاحبخانه مطابقت داشت را متوقف کرده و نقاشی های صورت سرنشینان باعث شد که افراد پلیس کار سختی نداشته باشند. این دو به جرم سرقت تحت پیگرد قرار گفته و مک نلی نیز علاوه بر جرم سرقت به جرم رانندگی در حالت مستی نیز محکوم شد.

۵- محمد اسهان: یکی از فرماندهان طالبان که برای یک جایزه ۱۰۰ دلاری خود را لو داد

وقتی یک مجرم خود را تحویل می دهد کار برای اداره ی پلیس بسیار راحت می شود زیرا دیگر لازم نیست جان کسی به خطر بیفتد. یکی از فرماندهان محلی طالبان به نام محمد اسهان، به جرم دست داشتن در دستکم دو حمله به نیروهایی امنیتی افغانستان، توسط نیروهای ایالات متحده تحت تعقیب بود. با این وجود مردم محلی از دادن اطلاعات در مورد او خودداری می کردند زیرا از اقدامات تلافی جویانه افراد طالبان بیم داشتند. در کمال ناباوری، محمد اسهان خود پوستر جایزه ای که برای هر گونه اطلاعاتی در مورد او چاپ شده بود را دیده و قصد داشت ۱۰۰ دلار جایزه را به چنگ بیاورد. به همین دلیل نزد نیروهای آمریکایی رفته و گفت که اطلاعاتی از محمد اسهان دارد و از آن ها خواست که جایزه را به او بدهند. نیروهای آمریکایی به وی مشکوک شده و با انجام دادن بررسی ها متوجه شدند که وی همان محمد اسهان است که سال ها برای دستگیری وی تلاش کرده اند.

۶- بریتانی الدر، ترنت بلای و جوزف دیویس: سه سارقی که قصد داشتند لاستیک های یک خودرو را به سرقت ببرند اما مجبور شدند صاحب خودرو را نیز با خود ببرند

آزار دهنده است که ببینید شخصی در اطراف ماشین شما می چرخد و یا قصد دارد از آن دزدی کند. شرایط زمانی سخت تر می شود که سعی کنید با این فرد یا افراد مقابله کنید و آن ها سعی کنند شما را گوشمالی بدهند. این همان اتفاقی است که در سال ۲۰۱۲ در لوئیزویل ایالت کنتاکی رخ داد. بریتانی الدر، ترنت بلای و جوزف دیویس در حال سرقت لاستیک های یک ماشین بودند که صاحب ۲۲ ساله خودرو به نام شان بلومر و متصدی پمپ بنزین سعی کردند مانع آن ها شوند. سارقان به جای فرار کردن تصمیم گرفتند صاحب خودرو را نیز با خود ببرند به همین دلیل او را گرفته و پس از بستن دست ها و دهانش او را در صندوق عقب ماشین خودش قرار دادند.

سپس به چرخیدن در شهر پرداختند تا بتوانند مقداری مواد بخرند در حالی که بلومر در صندوق عقب خودرو دست و پا می زد. در کمال ناباوری تاریخ اعتبار پلاک ماشین بلومر تمام شده بود و یک افسر پلیس در حال گشت زنی متوجه این موضوع شده و ماشین را متوقف می کند. در حالی که افسر پلیس در حال سوال کردن از سرنشینان خودرو بود، بلومر می دانست که فرصتی برای نجات یافتن پیدا کرده است. از این رو بلومر شروع به دست و پا زدن و فریاد کشیدن کرد. پلیس به سرعت متوجه ماجرا شده و سارقان نابغه نیز به جرم دزدی و آدم ربایی به دادگاه فرستاده شدند.

۷- جیمز آلن: سارق بی تجربه ای که نمی توانست درب خروج را باز کند

شاید فیلم «قاپ زنی» (snatch) را دیده باشید که در آن دو سارق بعد از یک سرقت مسلحانه سعی می کنند از محل فرار کنند اما نمی توانند در خروجی را باز نمایند. یک سارق ۲۸ ساله به نام جیمز آلن، این صحنه ی کمیک را در زندگی واقعی تکرار کرده است. آلن از یک سوپرمارکت کوچک سرقت کرده و فکر همه چیز را کرده بود اما تنها مشکل بر سر راه نقشه ی او این بود که نمی دانست هنگام فرار، در فروشگاه را هُل بدهد یا به سمت خود بکشد. در این سرقت، آلن یک ماسک روی صورت خود گذاشته بود تان هویت خود را پنهان کند و از یک تفنگ قلابی نیز برای ترساندن صندوق دار استفاده کرد.

بعد از موفقیت در سرقت وی به سمت در خروجی رفت تا به سرعت پا به فرار بگذارد اما بزودی متوجه شد که در داخل فروشگاه گرفتار شده است. این سارق نابغه شروع به کشیدن دری کرد که روی ان نوشته شده بود:” برای باز شدن فشار دهید”. وقتی که در باز نشد، سارق ناشی از عصبانیت ماسک خود را برداشت. بدین ترتیب صندوق دار مغازه به سرعت او را شناخت و آلن سه ساعت بعد دستگیر شد و به جرم دزدی به سه سال زندان محکوم گردید.

۸- سارقان فیسبوکی: دو مردی که از یک کافی نت سرقت کرده اما یادشان رفت حساب فیسبوک خود را ببندند

دو سارق خوش آتیه در شهر کالیما در کلمبیا برای یادگیری درس های فیسبوکی خود بهای سنگینی پرداخت کردند. این دو سارق بلندپرواز پس از استفاده از سیستم یک کافی نت در شهر خود با کشیدن اسلحه به روی متصدی کافی نت پول های او را به سرقت بردند و کاملاً حساب شده از صحنه گریختند اما یادشان رفته بود که حساب های فیسبوکی که در این کافی نت باز کرده بودند را ببیندند. وقتی که مامورین پلیس در محل حاضر شدند در کمال ناباوری دیدند که حساب فیسبوک یکی از سارقان هنوز باز است. با استفاده از اطلاعات موجود در حساب فیسبوکی وی، پلیس توانست آدرس و شماره تلفن او را پیدا کرده و در نهایت هر دو سارق را دستگیر نماید.

۹- ریچارد المرویی: دزد نابغه ای که در دوران عفو مشروط وارد آپارتمان یک دانشجو شد تا لپ تاپ او را به سرقت ببرد

ریچارد المرویی به عنوان یکی از نادان ترین خلافکاران بریتانیا شناخته می شود. وی به جرم وارد شدن به خانه های مردم دستگیر شده و به چند سال زندان محکوم شده بود. بعد از آزادی وی مجبور بود که یک پابند ردیاب را برای مدتی همراه داشته باشد تا حرکات او را ثبت نماید. بلافاصله پس از آزادی، المرویی وارد آپارتمان شخص دیگری شده و لپ تاپ او را به سرقت می برد. افراد پلیس برای دستگیری سارق کار سختی نداشتند زیرا با توجه به اطلاعاتی که از پابند المرویی فرستاده می شد مشخص گردید که وی در صحنه ی جرم حضور داشته است. بدین ترتیب وی بلافاصله دستگیر شد و عفو مشروط او نیز لغو گردید. قاضی به وی هشدار داد که در صورت تکرار این موضوع با حکم زندان های طولانی تری مواجه خواهد شد.

۱۰- لوگان جیمز: خلافکاری که برای اداره ی پلیس پیامی با عنوان «اگه می تونین منو بگیرین» در فیسبوک فرستاد

لوگان جیمز به جرم زیر پا گذاشتن قوانین آزادی مشروطش تحت تعقیب قرار داشت.این خلافکار جوان به جرم زخمی کردن افراد، حمل چاقو و ایجاد مزاحمت و آشوب به چند سال زندان محکوم شده بود. وقتی که اداره ی پلیس در حساب فیسبوک خود از مردم درخواست کرد که هر اطلاعاتی در مورد او دارند به ادره ی پلیس اطلاع دهند، خود لوگان تصمیم گرفت که به این درخواست پاسخ دهد. وی در جواب درخواست اداره ی پلیس نوشت:” ها ها اگه می تونین منو بگیرین. دیگه اشتباه منو نمی بینین”. جیمز روز بعد از گذاشتن این کامنت دستگیر شد.

منبع: blowingfacts
مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
یک نظر

ورود

  • mohsen شهریور ۲۲, ۱۳۹۶

    خدایی مطلب جالبی بود کلی خندیدم مخصوصا واسه سومی.