ما همه حل کردن معما را دوست داریم، از معماهای ساده که تنها چند ثانیه فکر کردن می خواهند تا معماهایی پیچیده که ساعت ها وقت ما را خواهند گرفت. چنین معماهایی باعث به کار افتادن مغز و تقویت آن می شود و با این کار حتی در سنین بالا نیز می توان آن را در شرایط خوبی نگه داشت. در ادامه این مطلب ۵ معما آمده است که هر کدام درجه سختی متفاوتی دارند. برای برخی تنها چند ثانیه فکر لازم است اما برخی دیگر ممکن است دقایق طولانی وقت شما را بگیرند. بهتر است این چالش ها را پذیرفته و هوش خود را در بوته آزمایش قرار دهید. در انتهای متن نیز می توانید جواب معماها را بیابید.
۱- چالش برای آشپز
یک سرآشپز برای برنده شدن در مسابقه آشپزی باید ۶ استیک را در مدت ۱۵ دقیقه سرخ کند. اما نکته اینجاست که وی تنها یک ماهی تابه داشته و این ماهی تابه تنها برای ۴ استیک جا دارد. این سراشپز چگونه می تواند با همین شرایط در مدت زمان قانونی استیک ها را سرخ کند؟
۲- دستمزد کارگر
یک کشاورز تصمیم می گیرد برای ساخت یک آسیاب آبی کارگری را استخدام کند. کشاورز به کارگر خود قول می دهد که هر روز دستمزد او را به صورت طلا بپردازد. کارگر می گوید که ساخت آسیاب مورد نظر یک هفته طول کشیده و کارش را از دوشنبه آغاز می کند. کشاورز یک شمش طلا داشته و قصد دارد هر روز یک هفتم از این شمش را بریده و به کارگر بدهد. اما وقتی به اره خود نگاه می کند می بیند که تنها می تواند دو برش انجام دهد. وی برای این که زیر قول خود نزد چه باید بکند؟
۳- مرغ و تخم
این روزها که بحث تخم مرغ داغ است حل کردن این معما جذاب تر نیز خواهد بود! یک زن پیر سه مرغ دارد که روی هم رفته سه تخم در سه روز می گذارند. یک روز که مثل این روزهای ما تخم مرغ گران می شود او تصمیم می گیرد که ۱۲ مرغ بخرد تا تخم های بیشتری گیرش بیاید. این پیرزن پس از ۱۵ روز چند تخم مرغ خواهد داشت.
۴- شوالیه ها و شاهزاده
روزی روزگاری، پادشاهی می خواست شوهر مناسبی برای دختر خود پیدا کند. از این رو یک دوره مسابقه بین شوالیه ها برگزار کرد تا لایق ترین شوالیه را به عنوان داماد خود برگزیند. شوالیه ها مسابقات و مبارزات بسیاری انجام دادند و در نهایت تنها دو شوالیه باقی ماندند که یک نفر از آن ها می توانست شوهر دختر پادشاه باشد. در نتیجه پادشاه به دو شوالیه دستور داد که سوار بر اسب هایشان به سمت دریاچه بتازند و هر کسی که دیرتر برگردد همسر دختر او خواهد بود.
شوالیه ها خیلی آرام با سمت دریاچه راه افتادند. یک هفته گذشت و هیچ یک از شوالیه ها از دریاچه بازنگشت زیرا هیچکدام نمی خواست اولین کسی باشد که نزد پادشاه باز می گردد. در نهایت آن ها که از این همه صبر و تلاش خسته شده بودند از اسب پیاده شده و با هم دست داده و تصمیم گرفتند به خانه هایشان بازگردند. اما در همین حین دختر پادشاه نزد آن ها آمده و خیلی آرام چیزی در گوش آن ها گفت. ناگهان شوالیه ها سوار اسب هایشان شده و با سرعت تمام به سمت دریاچه رفتند. به نظر شما دختر پادشاه به این دو چه گفته است؟
۵- درهای سه گانه
پسربچه ای در حال قدم زدن در جنگل بود که به یک کلبه متروکه رسید. او تصمیم گرفت که وارد کلبه شود اما به محض ورود، در کلبه بسته شد و اتاق نیز کاملاً تاریک بود. پسر بچه توانست کلید برق را پیدا کند اما برق نداشت. ناگهان وی از گوشه ای از کلبه صدایی شنید که به او می گفت می تواند از یکی از سه در کلبه خارج شود. این سه در عبارتند از:
- پشت اولین در هزاران مار سمی هستند که نیش آن ها در کسری از ثانیه او را خواهند کشت.
- پشت دومین در یک صندلی الکتریکی و یک مامور اعدام هست که هر کسی را ببینید خیلی زود با استفاده از صندلی الکتریکی خواهد کشت.
- پشت سومین در نیز یک شیر گرسنه هست که شدیداً گرسنه بوده و روزهای زیادی است که نتوانسته غذا بخورد.
در نهایت پسربچه از یکی از این درها خارج می شود. به نظر شما کدام در بوده و به چه طریقی؟
پاسخ معماها را در ادامه مطلب بخوانید.
.
.
.
.
پاسخ معمای ۱:
آشپزباشی باید ۴ استیک را در ماهیتابه قرار داده و به مدت ۵ دقیقه آن ها را سرخ کند. سپس دو عدد را برگردانده و دو استیک دیگر را خارج کرده و دو استیکی که باقی مانده را در ماهیتابه قرار دهد. سپس ۵ دقیقه دیگر صبر کند. در کل پس از ده دقیقه دو دانه از استیک ها کاملاً سرخ شده و باید خارج شوند. دو استیکی که نیمه سرخ شده را در ماهیتابه برگردانده و دو استیکی که قبلا یک طرف آن ها سرخ شده و از ماهیتابه خارج کرده بود را به ماهیتابه باز می گرداند تا طرف دیگرشان سرخ شود. بدین ترتیب در ۵ دقیقه آینده و در کل در ۱۵ دقیقه تمام استیک های به طور کامل سرخ خواهند شد.
پاسخ معمای ۲:
کشاورز باید شمش را به سه قسمت تبدیل کند: یک هفتم، دو هفتم و چهار هفتم. برای این کار تنها دو برش لازم است و شیوه پرداخت او نیز به ترتیب زیر خواهد بود:
دوشنبه: تکه یک هفتمی را به کارگر خواهد داد.
سه شنبه: تکه دو هفتمی را به کارگر داده و تکه یک هفتمی را از او بازپس خواهد گرفت.
چهارشنبه: بار دیگر تکه یک هفتمی را به کارگر خواهد داد.
پنج شنبه: تکه چهار هفتمی را به کارگر داده و تکه های یک هفتمی و دو هفتمی را از او پس خواهد گرفت.
جمعه: بار دیگر تکه یک هفتمی را به کارگر خواهد داد.
شنبه: تیکه دو هفتمی را به کارگر داده و تکه یک هفتمی را از او پس می گیرد.
یکشنبه: تکه یک هفتمی را نیز به کارگر خواهد داد.
پاسخ معمای ۳:
اگر جواب شما ۱۵ عدد تخم مرغ باشد اشتباه کرده اید. اگر سه مرغ در سه روز سه تخم بگذارند بدین معنا خواهد بود که هر مرغ در مدت سه روز تنها یک تخم خواهد گذاشت. بدین ترتیب هر مرغ در ۱۵ روز ۵ تخم می گذارد که در نهایت ۱۵ مرغ در طول ۱۵ روز روی هم رفته ۷۵ تخم خواهند گذاشت.
پاسخ معمای ۴:
دختر پادشاه به شوالیه ها گفت که برای حل این مشکل اسب هایشان را عوض کنند.
پاسخ معمای ۵:
پسرک از دری که صندلی الکتریکی پشت آن قرار دارد خارج می شود زیرا در کلبه برقی وجود ندارد که مامور اعدام با استفاده از آن او را اعدام کند.
من اون معما دختر پادشاه رو نفهمیدم جوابش رو. چه ربطی داشت که اسب هاشون رو عوض کنند؟ یکی کلا این معما رو برام توضیح بده
خب آسونه که وقتی اسب ها را جا به جا کنند در نتیجه هرکدوم که سریع تر برسه برده دیگه… ??
چون که هرکی زود تر برسه میبازه پس آنها تلاش میکنند زود تر برسند که حریفشان ببازی
معمای ۱ و ۴ مضخرف بودن.تو سوال ۱۵ دقیقه رو برای سرخ شدن استیک تعیین کردین تو جواب با ده دقیقه سرخ کردن سروتهشو هم اوردین…تو چهارمی هم اصلا خودتون فهمیدین چی شد؟اسب عوض کنن که چی بشه؟؟؟؟بازم هرکی زودتر برگرده چیزی گیرش نمیاد.حالا میخواد با اسب حریف برگرده یا پای پیاده…چه ربطی به سوال داشت؟؟؟؟؟اخرش یکی به دختره نمیرسه…نکنه قراره نصف هفته به یکی بدنش نصف دیگه هفته به یکی دیگه.یا شایدم به اسبه بدن دختره رو….
معمای چهار وقتی اسب ها را جابه جا کنند به خاطر این که صورت شوالیه ها معلوم نیست هر کدوم که سریع تر برسن برده … خیلی آسون بود انقدر فک کردن نداشت
باهوش زره هاشون هم با هم ممکنه فرق کنه کجا نوشته زره ها یکی هست در ضمن اصلاً زره ها هم یکی باشه بعداً که نقاب هارو بالا میزنن هویتشون معلوم میشه که در این صورت اونیکه زود تر رسیده میبازه مگر اینکه اسب هرکس دیر تر برسه دختر به صاحب اسب برسه
کلاً شعر وره مسخرست مضحکه
جالب بودن.
ولی خدایی من شوالیه هارو نفهمیدم.شماره ۴…
معمای آخرتون جوابش اشتباهه ـ دری که شیر داخلشه درسته چون مدت زمان زیادی غذا نخورده پس نای حمله کردن هم نداره ـ البته اینو من نمیگم این معما رو یجا خونده بودم ـ به هر حال با جواب که شما گذاشتین یکی هست که اون پسر رو بگیره ـ شاید یارو …. باشه . خوشحالم روزیاتو در مدارج ساندیس خوری به درجات والایی رسید الان مشکل ما شده حل معماهای شعر…
عزیزم اون معمایی ک شما میگی یکسال چیزی نخورده ولی این فقط چند روزه
نمی تونست تو معمای ۵ از دری که اومد تو خارج بشه هیچ جا ذکر نکرد که دره دیگه باز نمی شد. تازه اون اتاقی که توش صندلی بود به نظر من اون دیوونه ممکن بود هر کسی رو به هر طریقی بکشه
یک نگاه به عکس بکنید، توی عکس زره شوالیه ها یکیه. نمیتونن وقتی اسباشونو عوض کنن تشخیص داده بشن ?
معمای سراشپز منطقی نیست،چون نگفته برای سرخ شدن کامل هر استیک ده دقیقه زمان لازم است.
شوالیه ها چرا باید اسبهاشونو عوض کنن؟؟؟؟
ربطی به عکس نداره اگه اینجوری باشه مرغای خانمه هم خروسن.
من اصلا معمای شماره ۳ رو نفهمیدم.چرا باید سه تا مرغ جدا کنیم؟ اصلا عدد ۳ از کحا اومد؟؟؟
سلام سوال سه (مرغ و تخم مرغ)من به ذهنم رسید صفر چون مرغ به تنهایی تخم نمیزاره و باید چند خروس هم میخرید.
سلام
فکر کنم در بیانتون … به معماها رفته وگرنه مرغ ها همشون تخم گذارن؟ مدت زمان پخت هر استیک چقدره؟ من بودم شعله را زیاد میکردم ۱۰۰ تا استیک در ۱۵ دقیقه آماده میکردم چون نگفتید هر سمت ۵ دقیقه گرما لازم داره. همچنین نگفتید شوالیه ای که اسبش دیر برگرده و اینکه منظورت از روزهای زیاد چقدره ۱۰۰۰ روز؟! یا مامور اعدام نمیتونه صندلی را بکوبه توی سر این جوجه؟ شایدم اصلا اینور لامپ سوخته و برق باشه چون چیزشو که نکرده تو پریز ( فازمترشو)