سال ۲۰۱۲ میلادی بود که در جریان یک سانحه دوچرخه سواری در آمریکا، پروفسور استفان کاوی، سخنران و اندیشمند شهیر دنیای کسب و کار و روان شناسی که کتاب های بسیاری از او منتشر شده بود، در بیمارستانی در سن ۷۹ سالگی فوت کرد. او یکی از مشهور ترین نویسنده های کسب و کار و روان شناسی در اواخر قرن بیستم بود.
برخی از کتاب های وی از جمله هفت عادت مردان موثر که با نام ۷th Habits of Highly effective People در سال ۱۹۸۸ میلادی منتشر شد، ده ها میلیون بار چاپ و در ۷۰ کشور دنیا به ده ها زبان مختلف ترجمه شد. وی از جمله اندیشمندان دنیای کسب و کار و روان شناسی در قرن بیستم بود که به زبان ساده و با نگرش خلاقانه خود،ساده ترین راهکارهای پیش برد موفقیت در اقتصاد و کسب و کار را به طیف های مختلف مردم آموزش می داد.
در کتاب هفت عادت مردان موثر که رکورد انتشار بیش از ۲۰ میلیون جلد را یدک می کشد، او به افرادی که قصد دارند انرژی مثبت باشند توصیه می کند که همواره عامل بوده و جمع را به جزء و نگاه جامعه محور را به نگاه فرد محوری، ارجحیت بدهند.
هم چنین او توصیه جالبی دارد به انسان های عصر روزگار ما که برای کسب موفقیت و انرژی مثبت و به طور کل، زندگی موثر، به دنبال معنویت باشند.
او از عنوان کتاب هفت عادت مردان موثر الهام گرفت و کتاب هایی با این مضامین برای کودکان و والدین و دیگر صنف های جامعه نوشت و صد ها سخنرانی پر شور از خود به یادگار گذاشت. استفان کاوی را باید یکی از جامعه دانش آموختگان موثر دانشگاه هاروارد قلمداد کرد. جایی که محفل بزرگان و انسان های موثر قرن بیستم بود.
کتاب هشتمین عادت: از اثربخشی تا عظمت که با نام لاتین: The 8th Habit: From Effectiveness to Greatness در سال ۲۰۰۴ میلادی منتشر شد، در واقع نسخه به روز شده کتاب معروف و پر فروش قبلی وی به نام هفت عادت مردان موثر بود. عادت هشتم، حرف ساده اما تاثیر گذاری می زند.
دکتر کاوی معتقد است که کسانی که چهره کاریزماتیک و الهام بخشی دارند، رهبرانی هستند که برای حال و آینده بشریت نیاز خواهند بود. کاوی اعتقاد دارد که انسان باید ۴ جنبه را به طور همزمان در اختیار داشته باشد تا در فرآیند تعالی، با ثبات و تعادلی نسبی، همه قابلیت ها و توان مندی های بشر رشد کند.
این ۴ هوش و خصلتی که وی از آن یاد می کند عبارتند از: قابلیت های جسمانی، ذهنی، حسی و معنوی. در واقع او به ۴ گزینه PHYSICAL، INTELLECTUAL-EMOTIONAL و SPIRITUAL اشاره دارد.
عدم تلاش برای رشد هر یک از این جنبه های چهار گانه وجود آدمی، شانس افراد در کسب موفقیت را کاهش می دهد و سبب ایجاد مشکلات بسیاری خواهد شد.
دکتر کاوی در این کتاب به ۵ موضوع کلیدی اشاره می کند که در زیر آمده است:
داستان خالق مردمان موثر
خالق کتاب هفت عادت مردمان موثر، از جمله معدود نویسندگان آمریکایی دهه هشتاد میلادی بود که کتابش از ۲۵ میلیون نسخه به فروش رسید. نسخه صوتی کتاب وی نخستین audio-book در آمریکا معرفی شد که بیش از یک میلیون نسخه از آن عرضه شد.
رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، بیل کلینتون که به واسطه روابط پنهانی با مونیکا لوویسنکی در دهه نود میلادی، جنجالی ترین رهبر کاخ سفید در قرن بیستم لقب گرفته بود، کاوی را مشاوری موثر برای توسعه اقتصاد و ثروت ملی و حتی بهره وری این کشور می دانست.
جالب است که بدانید، بیش تر شرکت هایی که در لیست FORTUNE500 قرار دارند و در واقع ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا محسوب می شوند، مدت ها از مشاوره های مدیریت کسب و کاری که موسسه مشاوره استیفن کاوی ارائه می کرد، سود بردند.
باید اذعان داشت که در واقع موفقیت درخشان استیفن کاوی برای خود او تا حدی عجیب بود. او میگفت که به مردم فقط آن چیزهایی را گفته که فکر میکرده میدانستهاند: تاثیرِ رفتارِ خوب.
در واقع تمام آنچه که مردم باید انجام دهند، به شکلِ عادت درآوردنِ بهترین ویژگیهای درونیشان است. کاوی میگفت: «ما باور داریم که رفتار سازمانی (organizational behavior)، همان رفتارهای فردی است که به اشتراک گذاشته میشود.»
استفان کاوی پس از کوله باری از تجارب، کتاب عادت هشتم را هشت سال پیش از مرگش تالیف و منتشر کرد و به همین خاطر، استفان و عدد ۸، حس نوستالژیکی برای هوادارانش به ارمغان آورد.
در این کتاب، او انسانها را ترغیب میکند که صدای یکتای خود (بهعبارت دیگر، شخصیت یکتای خود) را بیابند و دیگران را نیز تشویق به این کار کنند. ۴ سال بعد، یعنی در سال ۲۰۰۸ میلادی ، leader in Me یا «رهبرِ درون من» را منتشر کرد.
اندیشههای او در خصوص اصلاحات آموزشی را در بر دارد. در سال ۱۹۹۶، استیفن کاوی از سوی مجله تایم بهعنوان یکی از ۲۵ شخصیت تاثیرگذار نامیده شد؛ و مجلۀ فوربس کتاب «هفت عادت مردمان موثر» را یکی از ۱۰ کتاب برتر در زمینۀ مدیریت کسبوکار که تاکنون منتشر شده است، عنوان کرد.
کتاب عادت هشتم چه می گفت؟
کتاب عادت هشتم، همان ادامه دهنده ۷ عادت قبلی به شمار می رود که مطالعه آن را به علاقمندان به مباحث روان شناسی و مدیریت کسب و کار به خصوص کارآفرینان جوان و علاقمندان به دنیای استارت آپ های دیجتیالی توصیه می کنیم.
عادت هشتم استفان کاوی در واقع اهتمامی است با ارائه راهکار های هوشمندانه و خلاقانه پیر دنیای کسب و کار (استفان کاوی) به خوانندگان نسل امروز تا بر چالشها و پیچیدگیهای موجود در روابط خانوادگی، اجتماعی و شغلیشان روبهرو شوند و راه حل هایی برای برون رفت از مشکلات پیدا کنند.
عادت هشتم مربوط به طیف خاصی از جامعه یا ملیت های خاص نیست. فقط مخصوص متخصصان یا فرهیختگان نیست. هر کسی می تواند مخاطب این کتاب باشد. کتاب در ۴ بخش و ۱۵ فصل مختلف ارائه شده است. ۴ بخش کتاب عبارتند از:
- صدای خود را دریابید.
- به دیگران الهام بدهید تا صدای خود را پیدا کنند.
- اجرا- هم خوان کردن و اقتدار بخشیدن.
- عصر خرد و دانش
او در بخش اول به موضوع دریافت صدای خود اشاره می کند. به این موضوع اشاره دارد که همواره باید به صدای درون گوش کرد. صدای درون، بخشی از وجود ما بوده و قسمتی از موفقیت ما، بستگی به شناخت درست از خود و صدای درون دارد. در واقع شناخت خود، مقدمه شناخت طبیعت و پیرامون است.
او می نویسد:
«به این صدا گوش بدهید: “نمیدانم با این دردسر یکنواختی چه کنم.”، “زندگیای برایم باقی نمانده. فرسوده شدهام. از پا درآمدهام.”، “من تفاوتی ایجاد نمیکنم، تاثیرگذار نیستم.”، “دلخورم از کاری که میکنم لذت نمیبرم” و… اینها جملگی حرفهای اشخاص در خانه و در محل کار است ـ سخن میلیونها پدر و مادر، کارگر و کارمند، کارکنان بخش خدمات، مدیران، حرفهایها، روسای سرتاسر جهان که تلاش میکنند در میان واقعیتهای مسلم زندگی امروز، راه به جایی ببرند. این درد و رنج، شخصی و عمیق است.
فصل اول : درد
فصل نخست را کاوی به مقوله درد اختصاص داده است. وی می گوید: بسیاری از افراد جامعه با موقعیتی روبرو هستند که در دنیای به شدت پیچیدهای که در آن زندگی میکنند، از آنان انتظار میرود که در ازای دریافت کمتر، بیشتر تولید کنند. با این حال، به این اشخاص اجازه داده نمیشود که از بخش قابل ملاحظهای از استعدادهای خود بهره بگیرند.
او اشاره دارد: البته بعضی ها در وضعیت بهتری قرار دارند. آنها تاثیر گذارند و در محل کارشان پرانرژی ظاهر میشوند. اما تعداد آنها بسیار کم است. اغلب اشخاص، از تشکیلاتی که برایشان کار میکنند دل خوشی ندارند. نه راضی میشوند و نه به هیجان میآیند. آنها ماُیوس و ناراحت هستند. و از همه اینها مهمتر احساس نمیکنند که میتوانند چیزی را تغییر دهند.
او تصریح می کند که کتاب عادت هشتم، در واقع گذرگاهی به جنبه به شدت امیدبخش واقعیت امروز است. این نقطه مقابل درد و رنج و ناراحتی است. این صدای روح انسان است، پر از امید و هوش و فراست، با طبیعتی انعطاف پذیر، با توانایی تمام نشدنی برای رسیدن به وضعیت بهتر.
او می گوید: هدف این کتاب این است که نقشه راهنمایی به شما بدهد تا شما را از این رنج دور کند و به موفقیت واقعی برساند، کوتاه سخن آنکه میخواهیم به شما کمک کنیم که “صدا”ی خود را پیداکنید.
صدا، در واقع اهمیت شخصی (Personal significance) منحصربفرد است. صدا در کانون اصلی استعداد، اشتیاق، نیاز و وجدان قرارگرفته است. وقتی به کاری میپردازید که استعدادهای شما را به کار میگیرد و اشتیاق شما را افزایش میدهد، صدای شما، کار شما و وظیفه شما در آن قرار میگیرد.
فصل دوم: رویارویی با مشکلات
کاوی در فصل دوم، وارد مقوله مشکلات می شود که هر انسانی به هر حال در طول زندگی خود با آن روبروست. وی معتقد است که انسان پس از گذراندن عصر صنعتی که آلوین تافلر از آن به عنوان موج دوم یاد می کرد، وارد عصر اطلاعات (موج سوم) شده است .
در واقع دانش کیفی به قدری ارزشمند است که اگر بخواهیم از تمام توانمندی آن استفاده کنیم، ارزش فوق العادهای تولید میشود. ارزشی دهها برابر کار با دست در عصر صنعت. ما در عصر صنعت تحت این باور بودیم که باید اشخاص را مدیریت کنیم.
او مثالی می آورد : مثلاّ این در حسابداری ما سببی بود تا اشخاص را هزینه و ماشینآلات را سرمایه حساب کنیم. یعنی با فرد به عنوان یک شی برخورد میکردیم. اما امروزه وقتی با اشخاص مانند اشیا برخورد میکنید چه اتفاقی میافتد؟ این توهین به آنها محسوب میشود و از اعتماد و اطمینان آنها میکاهد.
استفان کاوی در این فصل می گوید که در واقع عصر دانش (Knowledge age) بر اساس الگوی دیگری استوار است که متفاوت با شی دیدن افراد است. اسم این الگو را الگوی انسان کامل میگذاریم. در این الگو به تمام ابعاد وجودی انسان: جسم، ذهن، دل و روان اهمیت داده میشود.
این ۴ بعد را ابتدای مطلب معرفی کردیم.
- بعد ذهن انسان میگوید از من به طور خلاق استفاده کن.
- جسم انسان میگوید به من حقوق منصفانه بده.
- دل انسان میگوید با من به مهربانی رفتار کن.
- و روان انسان، مشتاق خدمت به نیازهای انسانی به شکلی اخلاقی است.
و در واقع الگوی شیء، الگویی است که حداقل به یکی از ابعاد انسان توجه نمیکند. با کمال تاُسف باید گفت که الگویی است که در جوامع حاکم است. و بدتر از آن اینکه این الگوی بازمانده عصر صنعتی بر تمام روابط ما سایه افکنده است. مشکل اصلی این الگوی حاکم است.
فصل سوم: راه حل
دکتر کاوی سومین فصل از کتاب عادت هشتم خود را به مقوله solution معطوف کرده است و ان را با گفته ای از دیوید تورو آغاز می کند که می گفت:
“وقتی به ریشه حمله کنید، شاخهها خشک میشود.”
او معتقد است که هدف این کتاب ضربه زدن به ریشه مشکلات مهمی است که با آنها درگیر هستیم. کتاب حاضر دو بخش مهم دارد:
۱- صدای خود را بیابید ۲- به دیگران الهام دهید تا آنها هم صدای خود را بیابند. این دو کار جاده ای هستند که به عظمت منتهی میشوند و باعث آزادکردن توانمندیهای خود و اطرافیان میشوند.
دکتر کاوی معتقد است که هر انسانی می تواند با برخورد درست با بیماریای مهلک، بزرگ کردن فرزندان با اعتماد به نفس، فراهم آوردن زمینههای تغییر در سازمان و تشکیلات، و یا اقدامی مبتکرانه در جامعه، به خواسته خود برسد.
این سخنران شهیر و نظریه پرداز کسب و کار خودمانی موفق، اضافه می کند که همه ما دارای این قدرت و توان هستیم که زندگی با عظمت را انتخاب کنیم. وقتی صدای خود را یافتید، وقتی انتخاب کردید که نفوذ خود را بسط دهید و بر اهتمام خود بسط دهید، در واقع انتخاب کردهاید که به دیگران الهام بدهید صدای خود را پیدا کنند.
الهام به معنای دمیدن حیات در شخصی دیگر است. وقتی انتخاب میکنیم که به دیگران احترام بگذاریم و راههایی برای دیگران بجوییم تا به چهار بخش طبیعی خود صدایی بدهند، نبوغ پنهان انسانی، خلاقیت، شور و اشتیاق، استعداد و انگیزه آنها را از قید آزاد میکنیم
فصل ۴: صدای خود را بشنوید!
این جمله خیلی عمومی در سخنرانی های دکتر کاوی شنیده می شد:
(صدای خود را بشنوید) FIND YOUR VOICE-FIND YOUR VOICE
به نظر می رسد گمشده خیلی ها در عصر امروز، گم کردن صدای درونشان است. صدایی که آنها را به معنویت و حقیقت و مهربانی و زندگی سالم و جمع مدار سوق می دهد و دعوت می کند.
او یک فصل از کتاب هشتمین عادت را به این مقوله مورد علاقه اش اختصاص داده است. وی می گوید:
صدای خود را بیابید، استعدادهای مادرزادی ناگشوده اجازه بدهید سه نعمت خداداد خود را بیشتر بررسی کنیم، اول آزادی و داشتن قدرت انتخاب. دوم قوانین یا اصول طبیعی که جهانی هستند و هرگز تغییر نمی کنند. سوم چهار هوش/ توانمندی ما- جسمی/اقتصادی، احساسی/اجتماعی، ذهنی و معنوی.
این چهار هوش و توانمندی با چهار بخش از طبیعت انسان سروکار دارد که با جسم، دل، ذهن و روان نشان داده می شود.
موهبت مادرزادی اول: انتخاب.
اساسا انسان، محصول انتخاب است. البته ژنها و فرهنگ اغلب روی ما تأثیرات قدرتمند دارند، اما آنها تکلیفی را روشن نمی کنند. این قدرت انتخاب بدین معناست که ما محصول گذشته یا ژنهای خود نیستیم، محصول رفتار دیگران با خود نیستیم. با انتخابی که می کنیم خودمان را تعیین می کنیم.
موهبت مادرزادی دوم: قوانین یا اصول طبیعی.
این اصول فراگیر و جهانی هستند، در ضمن بی انتها هستند و مشمول زمان خاصی نمی شوند. اصول هرگز تغییر نمی کنند. اصولی مانند انصاف، مهربانی، احترام، صداقت، خدمت و اهتمام از این ویژگیها برخوردارند. اقتدار اخلاقی به معنای استفاده اصولی از آزادی و قدرت انتخاب است. ارزشها هنجارهای اجتماعی هستند؛ آنها شخصی، عاطفی، ذهنی و قابل بحث هستند.
همه ما برای خود ارزشهایی داریم. سوالی که می توان پرسید این است که آیا ارزشها بر اساس اصول هستند؟ در تحلیل آخر اصول همان قوانین طبیعی هستند؛ غیر شخصی، واقعی، عینی و کاملا بیانگر هستند. پیامدها و عواقب تحت تاثیر اصول، و رفتار تحت حاکمیت ارزشهاست؛ بنابراین اصول ارزش است.
موهبت مادرزادی سوم: چهار هوش/توانمندی طبیعی ما.
هوش ذهنی یعنی توانایی تحلیل، استدلال، اندیشه انتزاعی، استفاده از زبان، تصویرسازی و درک است. هوش جسمانی شامل کارهای هوشمندی است که بدن انسان اغلب به صورت غیر ارادی انجام می دهد.
هوش عاطفی دانش شخصی، خودآگاهی، حساسیت اجتماعی، همدلی و توانایی برقراری ارتباط موفق با دیگران است. افزودن بر هوش عاطفی، یکی از بزرگترین چالشهایی است که والدین و رهبران در سطح سازمانها به آن نیاز دارند.
هوش معنوی اصولی ترین هوش هاست، زیرا در واقع مانند قطب نما راهنمای سه هوش دیگر می شود. هوش معنوی مبین میل و انگیزه ما برای رسیدن به معنا و ارتباط بی منتهاست.
فصل ۵: صدای خود را ابراز کنید
در فصل ۵ کتاب، دکتر کاوی به خواننده می گوید که وقتی صدای درون را شنیدید، آن را با صدای بلند ابراز کنید. او در این جا به ۴ خصلت اشاره می کند که عبارتند از: پنداره، انظباط، اشتیاق و وجدان.
وی معتقد است که وقتی زندگی افراد موفق را مطالعه می کنید، به انگاره ای برمی خورید. این افراد با کوشش های مستمر توانسته اند چهار هوش ذاتی خود را افزایش دهند. بزرگترین مظاهر این چهار هوش عبارتند از: برای ذهن، پنداره؛ برای جسم، انظباط؛ برای عاطفه، اشتیاق؛ و برای معنویت، وجدان.
پنداره در واقع توانایی ذهن برای خلق کردن است. انظباط پرداخت بهایی است که پنداره را به واقعیت تبدیل می کند. اشتیاق انگیزه ای است که انظباط را به پنداره پیوند می دهد.
وجدان حس درونی درباره درست و غلط است. پنداره دیدن آینده با چشم ذهن است که بیانگر میل، رؤیاها، امیدواریها، هدفها و برنامه هاست. آلبرت انیشتن می گفت «تصور و تخیل مهمتر از دانش است» خاطره و حافظه موضوعی مربوط به گذشته است محدود است. پنداره مربوط به آینده است. بی انتها و نامحدود است.
انضباط برنامه ریزی برای رسیدن به هدف است.تنها آنهایی که انضباط دارند به واقع آزاد هستند. آنهایی که انضباط ندارند بردگان روحیه، اشتها و اشتیاق خود هستند. به طور کلی کسانی که وقت خود را صرف بهانه و توجیه می کنند، کسانی هستند که فاقد توجه و انضباط هستند. دلیل همیشه وجود دارد، اما بهانه را باید کنار گذاشت.
اشتیاق برخاسته از دل است و به شکل خوشبینی، هیجان، پیویند عاطفی و تصمیم خود را نشان می دهد. افراد مشتاق معتقدند که بهترین راه پیش بینی کردن آینده، خلق کردن آن است. راه رسیدن به اشتیاق در زندگی، پیداکردن استعداهای منحصربه فرد و یافتن نقش خود و مقصود خود در زندگی است. لازم است قبل از اینکه کاری را شروع کنید خودتان را بشناسید.
در آخر نیز بگوئیم که برای آشنایی با اندیشه های آقای استفان کاوی، توصیه می کنیم به سایت ایشان به این نشانی مراجعه کنید. در این سایت، اندیشه ها، سخنرانی ها، بخش هایی از کتب و مقالات دکتر قابل مشاهده خواهد بود. در صورتی که به عضویت سایت در بیایید، می توانید در انجمن هواداران اندیشه های دکتر کاوی شرکت کرده و خدماتی را نیز از کارشناسان موسسه ایشان دریافت کنید.
بدون نظر