همه می دانیم که قدرت هسته ای باعث شده انقلابی در جهان شکل گیرد. برخی مهندسان و دانشمندان به استفاده ی صرف از انرژی هسته ای برای تولید انرژی برق رضایت نداده و می خواهند که همه جا از این منبع انرژی پاک و خارق العاده استفاده کنند. مواردی که در این فهرست آمده اند نمونه هایی از تجهیزات متعارفی هستند که دانشمندان و مهندسان رآکتورهای هسته ای را روی آن ها سوار کرده اند تا ببینند نحوه ی کار این مولدهای انرژی بر روی این تجهیزات و ماشین های متعارف چگونه خواهد بود.
۱۰- هواپیمای هسته ای Convair NB-36
بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم، قدرت های جهانی سرمایه گذاری عظیمی در ساخت هواپیماهای جنگی هسته ای دارای قابلیت پرتاب بمب هسته ای کردند. از آن جایی که در آن دوره بمب های هسته ای در دوران ابتدایی تکوین خود بودند، استفاده از بمب افکن های با قابلیت طی مسافت های طولانی بهترین گزینه برای بمباران اهداف دشمن بودند. اگر چه این بمب افکن ها از قابلیت های فوق العاده ای برخوردار بودند اما ناگزیر محدودیت هایی نیز داشتند. حتی بمب افکن های دوربرد نیز تنها تا مسافت های معینی می توانستند پرواز کنند و این محدودیت در برد همیشه وجود داشت.
برای حل این مشکل متخصصان نظامی ایالات متحده به یک فناوری عجیب و غریب متوسل شدند. فرماندهان نیروی هوایی این کشور بر روی آزمایشاتی در مورد قرار دادن رآکتورهای هسته ای در داخل بمب افکن ها سرمایه گذاری کردند.
در آن دوران، بمب افکن اصلی ترین بمب افکن نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بمب افکن های غول پیکری با نام «B-36 Peacemaker» بودند. این بمب افکن چنان بزرگ بود که می توانست یک رآکتو سنگین هسته ای را در خود جای داده و به راحتی پرواز کند. مهندسان شرکت هواپیماسازی «Convair» تغییراتی را در بمب افکن بی-۳۶ ایجاد کردند تا بتوانند یک رآکتور کوچک هسته ای را روی آن سوار کرده و بدین ترتیب این بمب افکن بتواند به ماموریت هایی با مسافت های بی پایان برود. برای این که خدمه ی هواپیما در معرض تشعشات هسته ای این رآکتور قرار نگیرند، کابین های آن ها با قابلیت محافظت در برابر تشعشات هسته ای ساخته شده بودند. همچنین تانکرهای آب بزرگی در اطراف این رآکتور قرار داده شده بود که هر گونه تشعشع خارج شده را جذب کنند.
در اولین آزمایش پروازی این هواپیما، رآکتور به موتورها وصل نشد. کمپانی هواپیماسازی «Convair » قصد داشت که از هواپیمای ان بی-۳۶ (NB-36) به عنوان یک هواپیمای آزمایشی ایرودینامیک برای بمب افکن ایکس ۶ استفاده کند که به طور کامل با انرژی هسته ای کار می کرد. حتی در حالی که توان موتورهای هواپیما توسط رآکتور هسته ای تولید نمی شد نیز نیروی هوایی ایالات متحده در مورد هواپیمای ان بی-۳۶ بسیار حساس بود. بر روی این هواپیما علائم هشدار دهنده ی تشعشات رادیواکتیو نصب شده و یک خط تلفنی ویژه برای رییس جمهور وقت ایالات متحده برقرار گردید که در صورت وقوع هر اتفاق یا مشکلی فوراَ در جریان امر قرار گیرد.
در طی آزمایشات، این خط اضطراری در هنگامی که آژیر آتش سوزی نصب شده در اتاقک رآکتور به کار افتاد مورد استفاده قرار گرفت. علی رغم موفقیت های اولیه و امیدوار کننده بودن آزمایشات ابتدایی، توسعه ی تکنولوژی هواپیماهای معمولی و قابلیت سوختگیری در آسمان، استفاده از انرژی هسته ای در هواپیماها را غیرضروری کرد. همچنین نگرانی هایی در مورد امنیت پرواز با چنین هواپیماهایی وجود داشت که در نهایت باعث شد این پروژه در سال های دهه ی ۱۹۶۰ کنار گذاشته شود.
۹- تانک هسته ای Chrysler TV-8
در دوران جنگ سرد، فرماندهان نیروهای ناتو از این موضوع بیم داشتند که دولت شوروی سابق از سلاح های تاکتیکی هسته ای خود برای برگرداندن ورق جنگ در روی زمین استفاده کند. در ایالات متحده کمپانی کرایسلر (Chrysler) تانکی را طراحی کرد که منحصراً برای مقابله با حمله ی هسته ای تولید شده بود. تانک تی وی-۸ (TV-8) هیچ وقت به مرحله ی تولید انبوه نرسید و در واقع یک مدل مفهومی بود که نشان دهد ساخت چنین تانکی امکان پذیر است. این تنها باری بود که تلاش هایی برای طراحی و ساخت یک تانک دارای قابلیت هسته ای صورت گرفت.
برای این که این تانک از انفجار هسته ای جان سالم به در ببرد، طراحی و ساختار این تانک بسیار غیرمتعارف بود. تمامی اجزای حیاتی این تانک از جمله موتور و سیستم جنگ افزاری در داخل برجک گرد آن قرار می گرفت. این برجک در برابر دنیای خارج کاملاً غیر قابل نفوذ شده بود و خدمه نیز از مانیتورهای مدار بسته برای دیدن محیط اطراف خود استفاده می کردند.
این تانک که در زمره ی تانک های با اندازه ی متوسط قرار می گرفت یک توپ استاندارد ۹۰ میلی متری داشت. برجک عجیب این تانک قابلیت گردش نداشت یعنی این که خدمه مجبور بودند برای هدف قرار دادن مواضع پشت سر خود باید تمام تانک را برمی گرداندند. بر روی گنبد برجک تانک تی وی-۸ دو مسلسل تعبیه شده بود که فرمانده تانک مسئولیت هدایت و کنترل آن ها را بر عهده داشت. در ابتدا یک نیروی محرکه ی متداول در این تانک به کار برده شده بود اما کمپانی کرایسلر بعدها یک رآکتور شکافت کوچک را در قسمت پشت برجک نصب کرد و بدین ترتیب تانک به وسیله ی نیروی الکتریسیته تغذیه می شد.
بعد از بررسی های دقیق توسط ارتش ایالات متحده آمریکا اعلام گردید که این تانک هیچ برتری قابل ملاحظه ای در مقابل تانک های معمولی نداشته و این پروژه نیز تعطیل شد.
۸- بازوکای هسته ای M-29 Davy Crockett
جای تعجب ندارد که در دوران جنگ سرد تمامی نیروهای نظامی، اعم از زمینی، هوایی و دریایی، به دنبال تولید سلاح های عجیب و غریب بودند اما ناتو استفاده های عجیب و غیرمتداول از سلاح های هسته ای را در انحصار خود داشت. از آن جا که کشورهای عضو ناتو با خطر حمله ی نیروی زمینی ارتش شوروی سابق به اروپا مواجه بودند، دولت ایالات متحده هزینه های هنگفتی را در زمینه ی توسعه سلاح های سبک هسته ای که در صورت وقوع جنگ بتوانند ورق را برگردانند سرمایه گذاری کرد.
یکی از این سلاح ها بازوکای هسته ای M-29 Davy Crockett بود. این بازوکا یک جنگ افزار بدون لگد (عقب رفتن سلاح در هنگام شلیک گلوله) به شمار می رفت که گلوله هایی کوچک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای شلیک می کرد که آن را به یک بازوکای هسته ای تبدیل کرده بود.
در ابتدا قرار بود که این بازوکا توسط سربازان به میدان نبرد حمل شده و یک تیم ۳ نفره مسئول شلیک کردن آن باشند. بعدها با تغییراتی که در آن به وجود آمد این امکان فراهم شد که بتوان آن را روی جیپ و دیگر خودروهای نظامی سوار کرد. متاسفانه برای ایالات متحده آمریکا (و خوشبختانه برای جهان) این بازوکا چندان کارآمد نبود زیرا در بهترین شرایط نیز برد آن بسیار کم بوده و تشعشعات هسته ای آن می توانست خطرات زیادی را برای نسل های آینده مردم اروپا در پی داشته باشد.
استفاده از بازوکای ام-۲۹ بسیار ساده بود. بعد از این که در محل نصب می شد، خدمه یک گلوله ی تخمین مسافت ۳۷ میلی متری را شلیک می کردند تا مسافت قبضه تا هدف و مسیر پرتاب گلوله را مشخص کنند. دقت بازوکای بسیار بد بود حتی در مواردی که از پرتاب تخمین مسافت استفاده می شد. در دوران آزمایش این اسلحه در صحرای نوآدا به ندرت پیش می آمد که گلوله در مساحت چند صد متری که تعیین شده بود فرود آید که واقعیتی نگران کننده برای یک سلاح هسته ای به شمار می رفت. با وجود این نقص ها، بازوکای مذکور از سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ در نقاط مختلفی از اروپا مستقر گردید هر چند هیچ وقت در میدان نبرد مورد استفاده قرار نگرفت.
۷- مدارگَرد قمرهای یخی مشتری: فضاپیمایی هسته ای
قمرهای گالیله ای سیاره ی مشتری ویژگی های بسیار شگفت انگیزی دارند. یکی از این ویژگی ها امکان وجود اقیانوس در این قمرهاست و مخصوصاً در قمرهای اروپا (Europa) و گانی مید (Ganymede). هر جا که آب باشد امکان حیات نیز وجود خواهد داشت و سازمان فضایی ناسا نیز علاقه ی زیادی به این موضوع نشان می داد. برای بررسی این قمرها، ناسا و آزمایشگاه پیش رانش جت (Jet Propulsion Laboratory) انواع مختلفی از فضاپیماها را طراحی کرده و ساختند. یکی از جالب ترین آن ها، فضاپیمایی بسیار پیشرفته به نام مدارگَرد قمرهای یخی مشتری (Jupiter Icy Moons Orbiter (JIMO)) بود که از سوخت هسته ای استفاده می کرد.
مدارگَرد قمرهای یخی مشتری یک دستگاه کاربردی ساخته شده در خلال پروژه پرومیتوس (Project Prometheus) سازمان ناسا بود که بر روی استفاده از انرژی هسته ای برای به حرکت درآوردن موتورهای یونی فضاپیماها کار می کرد. آزمایشات نشان داد که نه تنها ساخت فضاپیماهای هسته ای ممکن است بلکه این موضوع شرایط را برای انجام ماموریت هایی باورنکردنی در مورد گردش در فضا نیز فراهم می سازد.
فضاپیمای هسته ای مذکور توان الکتریکی بسیار بالاتری نسبت به دیگر فضاپیماهای آن دوران ایالات متحده آمریکا داشت به طوری که این فضاپیما می توانست تنها در طول یک ماموریت هر سه قمر گالیله ای یخی مشتری را مورد مطالعه قرار دهد. بعد از این که مدتی را در مدار یک قمر به گردش می پرداخت می توانست موتور هسته ای خود را روشن کرده و برای مطالعات بعدی به قمر بعدی سفر کند.
وقتی که زمان اختصاص دادن بودجه فرا رسید، سازمان ناسا در مورد این فضاپیمای جدید بسیار خوشبین بود و اطمینان داشت که می توان با این فضاپیمای دارای موتورهای هسته ای می توان قمرهای گالیله ای را برای یافتن حیات مور د مطالعه قرار داد. اما با توجه به بلندپروازی های این پروژه، ناسا خیلی زود متوجه شد که برای تامین بودجه ی آن با مشکل روبرو خواهد شد. همچنان که این پروژه در حال انجام بود، مدیران ناسا به این نتیجه رسیدند که تامین هزینه های آن از توان این سازمان خارج است. از این رو آن ها به تکنولوژی های کم هزینه تری برای سفر به فضا و بررسی قمرها روی آوردند.
۶- ماشین هسته ای نوکلئون فورد
قبل از این که انرژی هسته ای مانند امروزه به یک انرژی ترسناک تبدیل شود، امید تازه ای را برای داشتن نسل جدیدی از منابع انرژی پاک و بادوام به وجود آورده بود. بر همین اساس مایه ی تعجب نبود که در دهه ی ۱۹۵۰، مهندسان و مخترعان سعی می کردند که از این انرژی نو برای راه اندازی وسایل و ماشین های زیادی استفاده کنند. بعضی از این ایده ها بسیار عجیب و غیرقابل باور به نظر می رسیدند اما شرکت خودروسازی فورد طرحی بلندپروازانه برای قرار دادن یک رآکتور هسته ای در داخل یک خودروی معمولی آماده کرد.
این خودروی مفهومی که «نوکلئون» (Nucleon) نام داشت. در این خودرو رآکتورهای هسته ای کوچکی قرار می گرفت و صفحات محافظت کننده در برابر تشعشات هسته ای نیز بسیار سبک طراحی شده بودند. هر خودرو نوکلئون می توانست قبل از این که رآکتور آن به شارژ مجدد نیاز داشته باشد مسافتی در حدود ۸.۰۰۰ کیلومتر را طی کند. شرکت فورد به جای تلاش برای پیدا کردن راهی به منظور سوخت رسانی مجدد به رآکتور، قصد داشت ایستگاه های خاصی را طراحی کند که در آن ها رآکتور قبلی با یک رآکتور جدید جایگزین می شد. در واقع این ایستگاه های شارژ مجدد جای پمپ بنزین های کنونی را می گرفتند اما در واقع به جای سوخت فسیلی از مواد رادیواکتیو استفاده می کردند.
خودروی نوکلئون طراحی بسیار زیبایی داشت و به فضاپیماهای فیلم های علمی-تخیلی شبیه بود. سرنشینان خودرو در محفظه ای در قسمت جلو آن مستقر می شدند. چنین طراحی نامتعارفی بدین منظور بود که تا حد ممکن مسافران از رآکتور هسته ای دور نگه داشته شوند. بعد از این که جاه طلبی های اولیه فروکش کرد، کسانی که منطقی تر فکر می کردند به این نتیجه رسیدند که داشتن خودروهایی با رآکتور هسته ای که در خیابان ها و بزرگراه ها با سرعت های سرسام آور حرکت می کنند بسیار خطرناک خواهد بود. از این رو پروژه ی ساخت خودروی هسته ای نوکلئون پس از مدتی متوقف شد.
۵- موتورهای جت هسته ای پروژه ی پلوتو
در اواخر دهه ی ۱۹۵۰، دولت ایالات متحده توسعه ی موشک های بالستیک قاره پیما و موشک های کروز را آغاز کرد. نیروی هوایی این کشور آزمایشات متعددی را برای توسعه موشک هایی با بیشترین قدرت تخریب و کارآیی انجام دهد. یکی از عجیب ترین و ترسناک ترین این اقدامات پروژه ای به نام «پروژه ی پلوتو» (Project Pluto) نام داشت. این نوآوری دفاعی محرمانه در واقع در مورد ساخت یک موتور رَمجت (ramjet) هسته ای بود که پیشرانه ی لازم برای موشک های SLAM ساخت کارخانجات «ووت» (Vought) را فراهم می کرد.
رَمجت ها با استفاده از فشار هوایی که با سرعت مافوق صوت وارد موتور شده و پیش رانش و فشردگی را در پی دارد کار می کنند. موتورهای پروژه ی پلوتو یک رآکتور هسته ای بدون محافظ داشتند که در داخل رمجت کار می کرد. از آن جایی که این موتور فاقد صفحه ای محافظ برای مقاومت در برابر تشعشعات هسته ای رآکتور بود، گرمای هوای درون موتور به سرعت بالا رفته و مقدار پیشرانه ی لازم برای حرکت موشک به سمت جلو را به شدت افزایش می داد. موشک های SLAM با استفاده از رَمجت می توانستند به سرعت های حمله ی بالای ۴ برابر سرعت صوت برسند که چنین شتابی خسارت های شدیدی را به هدف وارد می کرد.
اولین رمجت هسته ای که «TORY-IIA» نام داشت در سال ۱۹۶۱ آزمایش شد. آزمایش های روی زمین به مدت ۳ سال در صحرای نوآدا که خالی از سکنه بود ادامه داشت. در حین این آزمایشات مشخص شد که رمجت مورد نظر بسیار قدرتمند بوده و روی موشک های SLAM یه خوبی کار خواهد کرد. با این وجود، با ادامه ی آزمایشات، نیروی هوایی ایالات متحده دریافت که این موشک ها حتی برای نیروهای خودی نیز بسیار خطرناک هستند.
هیچ مکان امنی برای آزمایش موشک های کروز هسته ای وجود نداشت و ممکن بود که رآکتور هیچ گاه خاموش نشود. در صورتی که این موشک بعد اصابت به هدف منفجر نمی شد یک رآکتور هسته ای فعال و روشن بدون محافظ در منطقه ی هدف باقی می ماند که خطرات زیست محیطی فراوانی را در پی داشت. خوشبختانه نیروی هوایی ایالات متحده خطرات این پروژه را بسیار بالا ارزیابی کرده و بعد از مدتی پروژه ی مذکور متوقف شد.
۴- کشتی یخ شکن هسته ای لنین
یخ شکن بودن در آب های سد شمالی ویژگی بسیار حیاتی برای کشتی ها به شمار می رود. بدون داشتن طراحی های ویژه برای یخ شکن بودن، بسیاری از سفرهای دریایی امکان پذیر نبود و این موضوع می توانست تجارت دریایی در کشورهای شمالی مانند روسیه را دچار مشکل عمده کند. قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استفاده از کشتی های یخ شکن بسیار رایج بود اما این کشتی ها در حمل سوخت با محدودیت های شدیدی دست و پنجه نرم می کردند.
برای حل این مشکل، سازندگان کشتی در شوروی سابق تصمیم گرفتند که یک رآکتور هسته ای را روی این کشتی های غول پیکر نصب کنند. اولین کشتی که با این قابلیت ساخته شد «لنین» (Lenin) نام داشت که اولین کشتی یخ شکن هسته ای و نخستین کشتی در جهان بود که از سوخت هسته ای استفاده می کرد.
کشتی لنین اولین بار در سال ۱۹۵۹ به آب انداخته شد و کاملاً شبیه یک کشتی معمولی کار می کرد. هیچ کسی قبل از آن چنین کشتی نساخته بود و این موضوع توانمندی مهندسان این کشور را به رخ رقبا می کشید. همچنین این موضوع نشان می داد که اتحاد جماهیر شوروی از انرژی هسته ای در مقاصد صلح آمیز استفاده می کند. در ابتدا کشتی لنین بسیار دقیق و فوق العاده عمل می کرد و در میان نسل جدی کشتی های این کشور بسیار شناخته شده و منحصر به فرد بود.
کشتی لنین با استفاده از موتور هسته ای خود ماموریت های بسیاری را به مناطق قطب شمال انجام داد و در سال ۱۹۷۴ نشان لیاقت لنین را دریافت کرد. این نشان بالاترین نشان افتخار در اتحاد جماهیر شوروی به حساب می آمد و معمولاً به سربازان و مقاماتی که در راه انجام وظیفه جانفشانی می کردند اهدا می شد. از آن جا که مقامات اتحاد جماهیر شوروی به کشتی یخ شکن خود علاقه ی بسیاری داشتند آن را به نماد شجاعت و خدمتگزاری تبدیل کردند.
در نتیجه ی موفقیت کشتی یخ شکن هسته ای لنین، ناوگانی از این کشتی های یخ شکن هسته ای تولید شد. این کشتی در ۵۰اُمین سالگرد به آب انداخته شدن خود بازنشسته شده و در بندر مورمانسک پهلو گرفت و از آن تاریخ به بعد به موزه تبدیل گردید. کشتی یخ شکن لنین به عنوان یک شاهکار دوران شکوفایی انرژی هسته ای و یکی از تاثیرگذارترین کشتی های تاریخ به شمار می آید.
۳- استخراج نفت با استفاده از انرژی هسته ای در پروژه ی Oilsand
امروزه حفاری در میدان های نفتی یک موضوع بسیار مناقشه برانگیز است اما در اواخر دهه ی ۱۹۵۰ بسیار بحث برانگیزتر از برهه ی کنونی بود. در سال ۱۹۵۸، دولت کانادا به دنبال پیدا کردن راهی برای استخراج بهتر و راحت تر بیتومن (bitumen)، نوعی قیر معدنی و از مشتقات نفت خام، از معادن نفت شنی آلبرتا بود.
یک زمین شناس برجسته به نام دکتر مانلی ناتلند بر این باور بود که وی بهترین روش را پیدا کرده است. ناتلند بعد از تماشای آفتاب در حال غروب در زمانی که در عربستان سعودی به سر می برد دریافت که انفجار هسته ای زیر زمین می تواند بیتومن را از شن های نفتی جدا کند و بدین ترتیب وی روشی سریع و موثر را برای استخراج این ماده ابداع نمود.
دکتر ناتلند پیشنهاد خود را با کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده در میان گذاشت که در آن دوران در حال تحقیق بر روی انفجارهای هسته ای صلح آمیز در جریان پروژه ای به نام «پلوشَیر» (Project Plowshare) بود. کمیته ی انرژی اتمی از دکتر ناتلند خواست که مطالعات خود را در این زمینه ادامه دهد و اعلام کردند که در انجام اولین انفجار نیز به وی کمک خواهند کرد. این انفجار قرار بود در عمق ۱۰ کیلومتری زمین و در مناطق دوردست آلبرتا انجام شود.
با این وجود روش پیشنهادی دکتر ناتلند نگرانی های زیست محیطی در پی داشت و به ویژه می توانست منابع آب زیرزمینی را با مواد رادیو اکتیو آلوده کند. در نهایت دولت کانادا تصمیم گرفت که توسعه ی تجهیزات و تکنولوژی های هسته ای را کنار بگذارد. نگرانی های زیست محیطی و بیم از دستیابی اتحاد جماهیر شوروی به این وسایل و تکنولوژی های هسته ای نقش مهمی در این تصمیم داشتند. به این ترتیب پروژه تحقیقاتی دکتر ناتلند نیز متوقف شد.
۲- کوله پشتی ها و مین های زمینی هسته ای
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، دولت ایالات متحده آمریکا بسیار نگران درگیر شدن در یک جنگ زمینی با اتحاد جماهیر شوروی در اروپا بود. از این رو سلاح های غیرمتعارف و عجیبی برای رویارویی زمینی با ارتش شوروی طراحی شده بود که بیشتر سلاح های هسته ای کوچک به شمار می رفتند مانند بازوکای M-29 Davy Crockett که قبلاً به آن اشاره کردیم. اما شاید بتوان عجیب ترین نسخه از سلاح های متعارف نظامی را مین های زمینی هسته ای با عنوان «تسلیحات تخریبی اتمی ویژه و متوسط» (Special and Medium Atomic Demolition Munitions (SADM and MADM)) نامید.
این سلاح در واقع یک وسیله ی هسته ای بسیار کوچک بود که درون یک کوله پشتی قرار می گرفت. نیروهای ویژه ای که این کوله پشتی های هسته ای را حمل می کردند در پشت خطوط دشمن پیاده شده و از این وسایل انفجاری هسته ای برای انهدام زیرساخت های دشمن استفاده می کردند. همچنین این افراد می توانستند این کوله پشتی هسته ای را در زیر دریا و مانند غواص ها حمل نموده و با آن به اهداف از پیش تعیین شده حمله کنند. بعد از انفجار، زمین اطراف هدف منهدم شده غیر قابل سکونت شده و هر گونه حمله ای در سراسر اروپا را متوقف می کرد یا دستکم از سرعت آن می کاست.
آموزش های استفاده از سلاح مخرب SADM در دوران جنگ سرد انجام گرفت اما بعد از مدتی کنار گذاشته شد. نمونه ی دیگری از سلاح های مشابه SADM نسخه ای کوچک تر به نام MADM بود که عمکلرد بسیار ضعیف و کارآیی کمی داشت. در اصل این سلاح نوعی مین زمینی بود که برای مختل کردن عملیات نیروهای زمینی دشمن به کار برده می شد. خوشبختانه این دو سلاح مرگبار هیچگاه در میدان نبرد مورد استفاده قرار نگرفتند.
۱- رآکتور هسته ای خانگی موسوم به LENR
بسیاری از تجهیزات هسته ای که در این فهرست به آن ها اشاره شد در زمینه ی نظامی مورد استفاده قرار می گرفتند اما یک کارآفرین و مخترع اهل شیکاگو به نام لوییس لارسن بر این باور بود که در آینده باید از رآکتورهای هسته ای در وسایل خانگی استفاده شود. لارسن مدت زیادی از زندگی حرفه ای خود را به پریدن از شغلی به شغل دیگر سپری کرده بود اما در دهه ی ۱۹۹۰ وی با هدف ساخت رآکتورهای هسته ای بسیار کوچک تحقیقات در مورد انرژی هسته ای را آغاز نمود. از آن زمان تاکنون اسم او با این حوزه از علم عجین شده است.
لارسن به دنبال توسعه ی رآکتورهای هسته ای با انرژی پایین بود که به اختصار به آن ها «LENR» گفته می شد. این رآکتورها توان تامین نیروی الکتریسیته ی لازم برای یک خانه را داشتند. این رآکتورها هیچ گونه تشعشعاتی نداشته و به اندازه ی یک دستگاه مایکروویو بودند. بر اساس ادعاهای خود او، مطالعات نشان می داد که تکنولوژی لازم و امکان استفاده از چنین رآکتورهای خانگی وجود دارد و تنها مسئله نحوه ی ساخت آن ها است. اما بسیاری بر این باور بودند که پروژه ی رآکتورهای خانگی لارسن نیز مانند پروژه ی رآکتور جوش سرد دانشگاه یوتا یک پروژه ی از پیش شکست خورده و غیرعملی است.
با این وجود به نظر می رسد که حق با لارسن بوده زیرا اخیراَ سازمان ناسا تحقیق بر روی رآکتورهای هسته ای با انرژی پایین را برای تامین انرژی مصرفی خانه ها و فضاپیماها آغاز کرده است. فیزیکدانی به نام جوزف زاوودنی تحقیقات لارسن را جدی گرفته و اعلام کرده که پروژه ی رآکتورهای هسته ای با انرژی پایین لارسن با پروژه ی جوش سرد دانشگاه یوتا تفاوت های بنیادین دارد. وی هم اکنون رهبری تیمی از متخصصان ناسا را برای توسعه ی رآکتورهای هسته ای دارای قابلیت استفاده در خانه ها بر عهده دارد.
اگر چه به نظر می رسد که این پروژه دستکم در آینده ای نزدیک به نتایج مطلوب نخواهد رسید اما وزارت انرژی ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ بودجه ایی را در این زمینه در اختیار زاوودنی و تیم تحقیقاتی او قرار داده است. برای دیدن نتایج این تحقیقات باید چندین سال صبر کنید.
بدون نظر