مجموعه ماموریت غیرممکن که در ایران با نام «بالاتر از خطر» هم شناخته میشود، همواره در زمینه خلق صحنههای اکشن نسبت به سایر آثار هالیوودی پیشتاز بوده و این مساله باعث شده تا همیشه مورد استقبال علاقمندان ژانر اکشن قرار بگیرد. فیلم Mission Impossible: Fallout ششمین سری از این مجموعه است که به تازگی بر پرده سینماها رفته و باردیگر طرفداران این گونه آثار را با خلق صحنههای عظیم اکشن خود مبهوت کرده است.
فیلمهای جدید ماموریت غیرممکن هم از زمانی که در اواخر قرن بیستم پا بر عرصه گذاشت، با ستاره شجاع خود تام کروز (که تمام بدلکاریها را خودش شخصا انجام میدهد) در این امر عقب نماند و هر بار که فیلمی جدید از این سری به اکران در میآید، طرفداران آماده برای پذیرایی شدن توسط صحنههای اکشن ناب و دست اول از نوع ماموریت غیرممکنی هستند.
محبوبیت این سری فیلمها در بین ایرانیان نیز به خاطر پخش سریال کلاسیک آن در سالهای قبل از انقلاب سابقهای طولانی دارد.
فیلم Mission Impossible: Fallout ماموریت غیرممکن: فال آوت ششمین سری از مجموعه ماجراهای ایتان هانت، قهرمان این مجموعه است که به تازگی به روی پرده نقرهای آمده و با استقبال خوب تماشاگران روبرو شده است.
ایتان هانت و دوستانش حالا در گروه غیرممکن برای خود اسم و رسمی به پا کردهاند و تمام سرویسهای امنیتی دنیا آنها را به عنوان زبدهها و زبردستان پلیسی میشناسند. در همان سکانس افتتاحیه فیلم و شرح ماموریت ایتان هانت، با داستانی غنی روبرو میشویم: گروه حواریون که معتقدند دنیا باید پاکسازی شود تا مردمان به رستگاری برسند، کماکان به اعمال تروریستی خود ادامه میدهند و قصد دارند با بمبگذاری در مناطق مقدسی چون مکه، واتیکان و اورشلیم آشوب عظیمی در دنیا به پا کنند.
گروه حواریون یک دانشمند نروژی را در اختیار خود دارند و همچنین افرادی چون لین (که در نسخه پنجم این سری،فیلم قبلی، نقش منفی اصلی داستان بود) پشت آنها هستند. در این بین اما شخصی به نام لارک وجود دارد که هویتش نامشخص است و رهبری این گروه را بر عهده دارد.
ایتان و گروهش به دستور رییس خود وارد ماجرا میشوند تا به پلوتونیومهایی دست پیدا کنند که لارک و یارانش دنبال آنها هستند و قصد دارند با آنها بمباران شهرهای مقدس را پیاده سازی کنند. در این بین اما MI6 که به مهارت ایتان و تصمیمگیریهای احساسیاش شک دارد، او و تیمش را مجبور میکند تا با مامور زبده آنها (با بازی هنری کاویل) همکاری کنند و این ماموریت سری تبدیل به یک عملیات مشترک بین دو سازمان بزرگ جاسوسی میشود…
فیلم جدید ماموریت غیرممکن برخلاف آثار قبلی خود تا حدی وابسته به نسخههای پیشین خود است و این امر شاید برای برخی تماشاگران تازهکار خوش نیاید. در حقیقت بهتر است برای فهمیدن کامل جزییات ریز داستان حداقل قسمت پیشین آن و یا در حالتی خوشبینانهتر سه قسمت آخر را دیده باشید. البته این را هم بگویم که کارگردان حواسش به تماشاگران تازهکار هم بوده و تا حد زیادی سرنخهایی به بیننده میدهد و ماجرای قسمتهای قبل را یادآوری میکند تا الزامی به دیدن آثار قبلی پیش نیاید.
داستان فیلم Mission Impossible: Fallout پر از لایههای جاسوسیست و پیچیدگی آن نسبت به آثار پیشین بیشتر شده و همین مساله یک ترقی برای این سری محسوب میشود. فیلم با مدت زمان دو ساعت و نیمه خود، داستان تودرتوی خود را بیان میکند و کاملا حواسش به حس و حال مخاطب هم هست و نمیگذارد که تماشاگر هیچگاه حوصلهاش سر برود.
ریتم فیلم و حفظ آن و بالانس صحنههای اکشن و دیالوگمحور به حدی سنجیده شده به کار رفته که باید به کارگردان و فیلمنامه نویس کار (که هر دوی این امور توسط Christopher McQuarrie انجام شده) تحسین گفت. مک کواری در کنار حفظ این بالانس، چاشنی همیشگی طنز زیرپوستی این سری را رها نکرده و آن را در جایگاه درستش به کار برده است.
صحنههای اکشن نیز همانطور که پیشتر اشاره شد شامل سکانسهای ناب و دست اولیست که برخی از آنها تاکنون در پرده سینما دیده نشدهاند. تعقیب و گریزهای داخل فیلم Mission Impossible: Fallout یکی از بهترینهای نوع خود است و با هر وسیله نقلیهای که تصورش را کنید این کار صورت میگیرد. تام کروز در تک تک این صحنهها با وجود سن و سالی که از او گذشته، میدرخشد و وقتی بدانیم که بیشتر این بدلکاریها را خودش شخصا انجام داده، برای او و قدرت بازیگریاش احترام بیشتری میگذاریم.
سایر اعضای تیم بازیگری نیز به خوبی از نقش خود برآمدهاند و هنری کاویل که به عنوان سوپرمن جدید سینما شناخته میشود، به خوبی خودش را از بند لباس ابرقهرمانیاش رها میکند. هم که بار دیگر در قالب کاراکتر منفی داستان فرو رفته، همانند فیلم قبلی میدرخشد و ابهتی ترسناک را برای بیننده به نمایش میگذارد که چیزی از جنون جوکر کمتر ندارد.
شخصیت مرموز او در همان ابتدای خط داستانی لو میرود و اوج قدرت فیلمنامه در اینجاست که سعی بر کتمان کردن و پنهان کردن این موضوع ندارد، بلکه با همین اشارههای تابلو داستان را پیش میبرد و بازهم در نهایت به بیننده رودست میزند. هرچند اگر مبالغه نکنیم هم باید اعتراف کرد که در برخی موارد، فیلمنامه لوث میشود و حدس زدن آن قابل پیشبینی است اما در کلیت کار و چارچوب اصلی، به خوبی خودش را حفظ میکند.
نام جی جی آبرامز (خالق سریال لاست و فیلمهای جدید جنگ ستارگان و..) و تام کروز در بخش تهیه کنندگی این اثر میدرخشد و این موضوع نوید از کنار گذاشته بودجه نسبتا بالا و حساب شدهای برای فیلم میدهد. بودجهای که بر اساس خبرهای درز شده نزدیک به ۱۸۰ میلیون دلار برآورد شده و فروش ۵۵۰ میلیون دلاری آن تا لحظه نوشتن این مطلب، حکایت از سوددهی فیلم دارد.
البته این سوددهی کمتر از حد انتظارات بوده و با وجود اینکه منتقدین نسبت به فیلم ابراز لطف زیادی داشتهاند، این موضوع کمی عجیب به نظر میرسد.
فیلم Mission Impossible: Fallout ششمین ماجرای ایتان هانت افسانهای را روایت میکند، فردی که به نوعی جیمز باند آمریکاست (جیمز باند متعلق به انگلستان است و در هالیوود به تصویر در آمده) و زمزمههایی مبنی بر کناره گیری تام کروز از این نقش به گوش میرسد. اخباری که شخصا آن را حقیقی نمیدانم چرا که کروزی که بیننده در این فیلم میبیند، حالا حالاها قصد رکاب زدن در کالبد این مامور زبده سرویس ماموریت غیرممکن را دارد.
بدون نظر