کمتر از ۲۴ ساعت تا آغاز گلدن گلوب امسال مانده و سعی کردیم در این چند روز باقی مانده تا جایی که می شود به نامزدهای بخش سینمایی این مراسم نگاهی داشته باشیم. در آخرین مطلب از این سلسله مقالات به پرحاشیه ترین و پربحث ترین و البته مهمترین جایزه این مراسم نگاهی داریم: بهترین فیلم سال ۲۰۱۸. این جایزه هم همانند دیگر جوایز گلدن گلوب به دو دسته درام و کمدی تقسیم می شود و باهم نگاهی خواهیم داشت به ۵ نامزد معرفی شده در هر بخش و بررسی می کنیم که شانس برنده شدن هر یک چگونه است. با روزیاتو همراه باشید.
در وهله اول به ۵ عنوان معرفی شده در بهترین فیلم درام سال ۲۰۱۸ نگاهی می اندازیم.
۱- پلنگ سیاه Black Panther
پلنگ سیاه تنها فیلم ابرقهرمانی حاکم در لیست نامزدهای گلدن گلوب امسال به شمار میرود و توانسته در سه بخش بهترین فیلم و بهترین موسیقی متن و بهترین آواز نامزد شود. دیزنی، تهیه کننده اثر، حساب ویژهای روی این فیلم باز کرده و آن را برای تمامی بخشهای نیز به آکادمی اسکار معرفی کرده تا بلکه بتواند در آن رویداد هم در چندین قسمت به لیست نامزدهای نهایی راه پیدا کند.
فیلم پلنگ سیاه اولین ابرقهرمان سیاهپوست مارول را به تصویر میکشد و فروش هنگفتی هم در سرتاسر دنیا داشت و نگاه منتقدین به آن بهتر از امتیازشان به دیگر فیلم ابرقهرمانی مهم مارول امسال یعنی «جنگ بینهایت» بود. البته که سیاهپوست بودن بازیگر اصلی و دیگر تیم سازنده فیلم روی این تحویل گرفتنها هم بیتاثیر نبوده اما فیلم پلنگ سیاه به هر دلیل و رانتی که بتواند جایزهای از آن خود کند، برای طرفداران فیلمهای ابرقهرمانی خوشحال کننده خواهد بود. بیش از ده سال است که این سبک فیلمها دوباره روی پرده سینما جان گرفتهاند و گیشهها را فتح میکنند اما در نگاه منتقدین و جشنوارهها آنچنان به چشم نمیآیند. پلنگ سیاه اگر بتواند جایزه بهترین فیلم را از آن خود کند، این طلسم را شکسته است.
۲- بلکککککنرمن BlacKkKlansman
فیلم BlacKkKlansman هم اثر دیگری است که داستانش پیرامون سیاهپوستهای آمریکا میچرخد و تقریبا واقعیت تاریخی دارد. در این فیلم بعد از مدتها شاهد بازیگری پسر دنزل واشنگتن در نقش اصلی بودیم و او توانست با قدرت بازیگری خود، فیلم را یک تنه جوری پیش ببرد که حالا نامش در میان بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۸ قرار بگیرد. BlacKkKlansman طنز تلخی دارد و به داستان سیاهپوستان چند دهه پیش آمریکا اشاراتی دارد و برخلاف فیلمهایی چون Moonlight آنچنان حالت شعارزدگی ندارد. BlacKkKlansman کمدی درام جمع و جوری است که از همه لحاظ سینمایی، استانداردها را رعایت کرده ولی بعید است که بتواند جایزه بهترین فیلم را از آن خود کند چرا که رقبای بسیار سرسختتر و شایستهتری در کنارش ایستادهاند.
۳- Bohemian Rhapsody
ساخته شدن فیلمی بر اساس گروه محبوب موسیقی Queens نوید این را میداد که یا با یک اثر شاهکار روبرو میشویم یا با اثری که به شدت مورد نکوهش طرفداران قرار میگیرد. خوشبختانه بعد از اکران فیلم، مشخص شد که سازندگان و عوامل فیلم بیشتر از بخش عمدهای از تماشاگران فیلم عاشق این گروه موسیقی هستند و عشقشان به فردی مرکوری (خواننده این گروه) و سبک موسیقی آن را در جای جای فیلم جاری ساختهاند.
Bohemian Rhapsody که نام یکی از معروفترین قطعات موسیقی این گروه محسوب میشود، فیلمی است در ستایش موسیقی، انسانیت، آزادی و بازهم موسیقی. رامی ملک به عنوان بازیگر اصلی فیلم کولاکی به پا کرده که به هیچ وجه نمیتوان او را نادیده گرفت؛ او به تنهایی فیلم را به مرحلهای میرساند که میتوان آن را یک شاهکار سینمایی تلقی کرد. Bohemian Rhapsody اثر ماندگاری در سینمای درام حساب میشود و اینکه چرا در بخش موزیکال قرار نگرفته هم برای عدهای سوال است؛ البته که فیلم در چارچوبهای یک اثر موزیکال نمیگنجد ولی خالی از آواز نیست.
۴- اگر خیابانهای بیل میتوانستند صحبت کنند If Beale Street Could Talk
امسال در بخش بهترین فیلم درام شاهد نامزد شدن سه فیلم با محوریت سیاهپوستان هستیم و همین مساله برای خودش رکوردی محسوب میشود. سازنده فیلم جنجالی Moonlight (که به زعم عدهای همچون بنده به هیچ وجه لیاقت دریافت بهترین فیلم سال را در قبال رقبایش نداشت) بار دیگر پشت دوربین قرار گرفته و اثری به مراتب ضعیفتر از فیلم قبلی خود را ساخته که در رودربایستی قرار گرفتن با داوران، به لیست نهایی راه پیدا کرده است. فیلم If Beale Street Could Talk برخلاف فیلم قبلی این کارگردان، شعارهایش را این بار مستقیما به سمت تماشاگر فریاد میزند و از همین حیث به شدت توی ذوق میزند.
If Beale Street Could Talk بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده و مثل همیشه نتوانسته آنچنان که باید و شاید بتواند یک اثر اقتباسی بهتر از منبع اصلیاش از آب در بیاید. فیلم از حیث فیلمنامه هم دارای حفرههای فراوانی است و بازیگران نیز نمیتوانند به خوبی کار قبلی کارگردان ظاهر شوند. در مجموع با اثری طرف هستیم که به نظر نمیرسد چندان در رسیدن به جایزه اصلی موفق عمل کند و احتمالا نامش به عنوان همین نامزد باقی خواهد ماند؛ مگر مثل دو سال پیشی که Moonlight به طور اتفاقی و ناگهانی جایزه اسکار را برد، این بار هم چنین اتفاقی رخ بدهد.
۵-ستاره متولد میشود A Star Is Born
باز هم با فیلمی روبرو هستیم که مضمون موسیقی را درون خود دارد اما در بخش درام نامزد شده است. فیلم ستاره متولد میشود برخلاف Bohemian Rhapsody کاملا در استاندارد یک اثر موزیکال جای میگیرد ولی طبعا کمدی نیست و تنها دلیلی که میتوان برای بودنش در لیست بهترینهای درام متصور شد، همین موضوع است.
بردلی کوپر از دنیای بازیگری به دنیای کارگردانی سرک کشیده و در اولین تجربه خود، اثری بینظیر را ساخته که عشق از سر و روی آن میبارد. او در فیلمش به همراه لیدی گاگا ظاهر شده و توانسته این خواننده را به ستاره سینمای هالیوودی تبدیل کند و نام فیلمش را بامسماتر سازد. لیدی گاگا پس از این فیلم اگر بخواهد راهش را در سینما ادامه دهد، آینده روشنی در انتظارش خواهد بود و به احتمال زیاد میتواند کارنامه هنری بازیگری خود را روز به روز غنیتر سازد. زوج کوپر و گاگا (که در واقعیت صنمی با یکدیگر ندارند) شیمی خاص و به یادماندنی را در فیلم A Star Is Born خلق کردهاند که باور کردن آن کاری بس ساده است و همین موضوع میتواند آن را به یکی از گزینههای بسیار محتمل برای دریافت جایزه بهترین فیلم درام کند.
بیشتر بخوانید:
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین کارگردان سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین فیلمنامه سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین انیمیشن سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین بازیگر زن سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین موسیقی متن فیلم سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
نگاهی هم داریم به پنج اثری که در بخش موزیکال و کمدی قرار گرفتهاند، بخشی که عناوین حاضر در آن معمولا با آثار عامهپسندتر همخوانی دارد ولی امسال این قانون نانوشته تاحدی تغییر پیدا کرده است.
۱- خرپولهای آسیایی Crazy Rich Asians
Crazy Rich Asians تلاشی دوباره برای هالیوود است که به سینمای پرمخاطب و دارای بیش از یک میلیارد تماشاگر چینی نفوذ کند و این تلاش برخلاف آثاری چون Meg جواب مثبتی داده است. Crazy Rich Asians بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده که دنبالههایی هم دارد و استودیو سازنده فیلم یعنی برادران وارنر اعلام کرده که دستور ساخت ادامههای این اثر را نیز صادر کرده است. بودجه کم در قبال فروش بسیار خوب فیلم، باعث شده که برادران وارنر روی این فیلم حساب ویژهای باز کند و بخشی از بازار بکر سینمای چین را با ساخت این سلسله فیلمها برای خود کند.
Crazy Rich Asians برخلاف آثار گذشته ساخته شده هالیوود برای سینمای آسیا و یا خود فیلمهای چینی، از استانداردهای سینمایی روز دنیا برخوردار است و بازیگران آن نیز برخلاف عموم چینیها، غلوآمیز جلوی دوربین ظاهر نمیشوند و بازی نرم و روانی از خود به جای میگذارند. Crazy Rich Asians اثری است سرخوش که میلیاردها طرفدار در دنیا دارد و وجودش در این لیست یک الزام بود اما برنده شدنش نه.
۲-سوگلی The Favourite
سوگلی تنها اثر تاریخی حاضر در لیست به شمار میرود و به سبب بازیگران قدرتمند و فیلمنامه قرص و محکمش و از همه مهمتر، طراحی صحنه و چهره خارق العادهاش پکیجی است از آموزش درس سینما. سوگلی کمدی زیرپوستی دارد که بسیار با احتیاط وارد شریانهای فیلم شده و میتواند فیلم را زا آن حالت کسل کنندگی و عصا قورت دادگی سایر آثار تاریخی متمایز سازد. The Favourite در خیلی از محافل و جشنوارههای سینمایی موفقیت کسب کرده و بعید نیست که بتواند در گلدن گلوب هم به عنوان حاکم لیست معرفی شود؛ چرا که این اثر در تمام جوانب فنی سینمایی یک فیلم عالی عمل میکند و بینقصی جزو صفتهایی است که میتوان به آن اطلاق کرد.
۳-کتاب سبز Green Book
فیلمی بیوگرافی-درام و البته با اسانس کمدی که از کتاب Negro Motorist Green Book الهام گرفته است و.تِم کلی این فیلم کمدی در مورد معضل نژادپرستی است؛ پس در نتیجه با احتساب Green Book ما با ۴ فیلم درباره این موضوع روبرو هستیم و از نظر من این میتواند زنگ خطری برای سینما باشد! توگویی کارگردانان میتوانند با دست گذاشتن روی ساخت فیلمی با مضمون نژاد پرستی، تضمین راه یابی فیلم خودشان به نامزدهای نهایی گلدن گلوب و اسکار را بکنند و این موضوع میتواند در آینده برای صنعت سینمای هالیوود دردسر ساز شود و آن را به کارخانه کلیشه سازی بدل کند.
فیلم Green Book البته از این کلیشهها تا حد زیادی فاصله گرفته و نکته قابل توجه بازی قدرتمند بازیگر فیلم یعنی ویگو مورتنسن است که در تمام سکانسهای اثر پادشاهی میکند. او که به گزیده انتخاب کردن آثاری که در آن هنرپیشگی میکند مشهور است، با انتخاب فیلم Green Bookبرگ دیگری از قدرت بازیگری خود را به نمایش میگذارد که به خاطر آن نامزد بهترین بازیگر مرد هم میشود. پیتر فارلی، کارگردان فیلم تا پیش از ساختنه این اثر آنچنان کارگردان مهمی در هالیوود به شمار نمیرفت و کارنامه گوهرباری هم ندارد (وجود عنوان احمق و احمقتر ۲ درخشانترینشان است!) اما با تغییر سبک خود توانسته وارد فاز جدیدی از سینماگری خود شود. فیلم تا حدی شبیه به فیلمهای جادهای است و فیلمنامه اش نوشته Nick Vallelonga و Brian Currie بوده که از یک تور واقعی توسط موسیقیدان ماهر Don Shirley (با بازی علی) الهام گرفته شده است.
همان طور که فیلم نشان می دهد، Shirley زادهی جاماییکا می توانست سازهای مختلفی را بنوازد، از کلاسیک گرفته تا جاز؛ او به چندین زبان حرف می زد (مثلا روسی)؛ و خودش را یک نجیب زاده می دانست که به شدت مودب است.
۴-بازگشت مری پاپینز Mary Poppins Returns
ساخت دنباله برای یک فیلم شاهکار موزیکال کلاسیک تاریخ سینما آن هم بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال، یک کار بسیار ریسکی است که تنها والت دیزنی جرات داشت خطرش را به جان بخرد. شخصیت مری پاپینز در دنیای کتاب بیش از یک بار بین کاغذهای کتب داستان برای کودکان ظاهر شده است و دیزنی تصمیم گرفت که همین امر را در جهان سینما هم تکرار کند و بار دیگر مری پاپینز را برای کودکان نسل هزاره سوم هم تکرار کند. سلیقه و روحیه کودکان امروزی به هیچ وجه با کودکان ۵۰ سال پیش قابل قیاس نیست و تیم سازنده اثر با آگاهی و دانش بر این موضوع، فیلمنامهای تدارک دیده که بتواند کودکان تکنولوژی زده امروزی را پای اثر بنشاند و همچنین کودکان دیروز، پریروز و پس پریروزی که حالا تبدیل به والدین و افراد پا به سن گذاشتهای شدهاند را نیز جذب خود کند.
هنر ساخت این فیلم میتواند درسنامهای برای دروس مدیریت، روانشناسی، سینما و… باشد و بار دیگر ثابت میکند که دیزنی سلطان بی بدیل هالیوود محسوب میشود و میداند باید دقیقا چکار کند. این استودیو نبض تماشاگر را در هر قرن و سالی که زندگی کند میشناسد و موفقیتهایش تکراری نیست؛ مری پاپینز جدیدی که روانه اکران کرده با وجود تغییرات بسیار گسترده و دگرگون شده نسبت به فیلم کلاسیکش، همان حس را به علاوه طراوت و تازگی خاصی دارد که توصیفش در جملات کار راحتی نیست.
۵- معاون Vice
تاد مک کارتی منتقد شهیر سینما درباره فیلم معاون مینویسد: «کریستین بیل و امی ادامز در نقش دیک و لین چنی در کمدی سیاه آدام مک کی درباره معاون رئیس جمهور سابق آمریکا یعنی جورج بوش پسر نقش آفرینی میکنند. تبحر کارگردان فیلم در امر فیلمسازی در آخرین اثرش به خوبی نشان داده میشود و پیشرفت کردن او در زمینه کارگردانی کاملا محسوس است. کمدی سیاه و تراژدیک مک کی درباره مردی است که به یکی از معاونین قوی و خطرناک رئیس جمهوری در طول تاریخ تبدیل میشود و کریستین بیل با ایفاگری هنرمندانه این نقش، آن را به بهترین نحو ممکن از آب در می آورد.»
فیلمنامه فیلم معاون طوری نوشته شده که بتواند مخاطب غیرآمریکایی را نیز درگیر خود کند و این موضوع برای فیلمی با موضوع تاریخی سیاسی نکته بسیار ظریف و مهمی تلقی میشود. به عنوان مثال فیلمی مثل لینکلن اثر استیون اسپیلبرگ که چند سال پیش اکران شد و از قضا با روی خوشی هم در این جشنواره های سینمایی روبرو شد، فیلمی نبود که مخاطب غیرآمریکایی بتواند با آن ارتباط خوبی برقرار کند (به همین مثال فیلم Darkest Hours که درباره زندگی چرچیل بود هم اضافه کنید که بیشتر برای مخاطبین انگلیسی و بریتانیایی قابل هضم بود)
معاون اما میتواند با فرامرزی بودن خود و طنز گروتسکی که در ذات فیلم قرار گرفته، حیطه تماشاگران خود را از خاک آمریکا به جهان گسترش دهد و موفقیتی بزرگ برای کارگردانش به ارمغان بیاورد، موفقیتی که بعید نیست بتواند در گلدن گلوب امسال به نهایت خود برسد و گوی طلایی را از آن خود کند.
بیشتر بخوانید:
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین کارگردان سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین فیلمنامه سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین انیمیشن سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین بازیگر زن سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
همراه با گلدن گلوب ۲۰۱۹: بهترین موسیقی متن فیلم سال ۲۰۱۸ کدام یک خواهد بود؟
بدون نظر