تقریباً هر کسی چیزی در مورد نقاط ضعف و مشکلات جوایز اسکار برای گفتن دارد، با این وجود جوایز اسکار همچنان پیشاهنگ باکیفیت ترین مراسم اهدای جوایز سینمایی باقی مانده است. آکادمی علوم و هنرهای تصویری متحرک نیز به شیوه های مختلف نشان داده که می داند در کجاها دچار مشکل و نقص بوده و سعی کرده تغییراتی تاثیر گذار را در فرآیندهای تصمیم گیری خود اعمال کند. اگر چه برخی از این تغییرات جنجالی و غیرعقلانی جلوه کرده اند، برخی دیگر نتایج خوبی را در پی داشته اند. برای مثال در بخش نامزدهای بهترین فیلم سال اسکار ۲۰۱۹ شاهد یک فیلم کمیک بوکی، یک فیلم سیاه و سفید ساخته نتفلیکس، فیلم های مورد علاقه منتقدین، فیلم های موفق در باکس آفیس و یک بازسازی پیچیده از «رانندگی برای خانم دیزی» (Driving Miss Daisy) هستیم. با این وجود هنوز مشکلات و نواقصی وجود داشت که در نهایت جایزه به فیلم «کتاب سبز» رسید.
صنعت اسکار اهمیت بسیار زیادی به موفقیت فیلم ها در بخش جوایز و همچنین تبلیغات فیلم می دهد و به همین دلیل است که هر ساله تعدادی از بهترین فیلم های سال نادیده گرفته می شوند تنها به این دلیل که نمی توانند به خوبی پشتیبانی شوند. وقتی که آکادمی اسکار اواردز می گوید که به بهترین فیلم های تولید شده در جهان احترام می گذارد منظورش بهترین فیلم های ساخته شده در ایالات متحده، بریتانیا و کشورهای عضو ناتو است. بسیاری از بهترین، هیجان انگیزترین و شالوده شکن ترین فیلم های سال در واقع فیلم های مستند و فیلم های خارجی هستند که معمولاً نادیده گرفته می شوند. در این مطلب تلاش داریم کمی به این رویه ناخوشایند بپردازیم. در حالی که هیچ چیزی نمی تواند زمان را به عقب بازگرداند، در ادامه این مطلب قصد داریم نادیده گرفته شدگان برجسته در هر دسته بندی مراسم اسکار ۲۰۱۹ را به شما معرفی کنیم. بدون شک این لیست کاملاً شخصی است اما بسیاری از موارد اشاره شده مورد توافق اغلب سینما دوستان و منتقدین این عرصه هستند.
بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد: ایتن هاوک برای «اولین اصلاح شده»
بسیاری بر این باورند که جان دیوید واشنگتن در فیلم «بلککلنزمن» (BlackkKlansman) و رایان گاسلینگ برای بازی در فیلم «نخستین انسان» (First Man) می توانستند در فهرست نهایی نامزدهای دریافت جایزه اسکار بخش بهترین بازیگران نقش اول مرد قرار بگیرند. مارسلو فونته باید برای بازی در فیلم «مرد سگی» (Dogman) در فهرست نهایی قرار می داشت. همچنین جای تاسف است که جان سی رایلی و خواکین فینیکس علیرغم بازی های تحسین برانگیز خود در فیلم مشترکشان «برادران سیسترز» (The Sister Brothers) و بازی های جداگانه خود، به ترتیب در فیلم های «استن و اولی» (Stan & Ollie) و «تو هرگز واقعاً اینجا نبودی؟» (You Were Never Really Here) جایگاهی در فهرست نهایی نامزدهای اسکار بخش بازیگری ندارند.
در فیلم «اولین اصلاح شده» (First Reformed) ایتن هاوک یکی از بهترین نقش آفرینی های دوران بازیگری خود را ارائه داده است که بر قله یک دهه فعالیت شگفت انگیز هنری او قرار می گیرد. در نقش کشیش ارنست تولر، هاوک درماندگی و تشکیک درونی یک مرد باایمان ما رادیکالیزی شده را به تصویر می کشد. بازی هاوک در این نقش بسیار ظریف و احساسی است که تنفر ما از موسسات فریبکار امروزی به تصویر می کشد بدون این که ذره ای تروریسم را جذاب جلوه دهد. هر کسی که امسال جایزه اسکار این بخش را ببرد، بدون شک از تغییرات شدید ظاهری و استفاده از اعضای مصنوعی (و البته استعداد) کمک گرفته است اما هاوک با خودخوری و کشیدن دردها به درون، بهترین نقش آفرینی را در میان بازیگران مرد یکسال اخیر داشته است. جایزه این بخش در نهایت به رامی مالک برای ایفای نقش فردی مرکوری در فیلم «راپسودی بوهمی» رسید.
بخش بهترین بازیگر نقش اول زن: تونی کولت برای «موروثی»
امیلی بلانت برای «بازگشت ماری پاپینز» (Mary Poppins Returns) و وایولا دیویس برای «بیوه ها» (Widows) می توانستند جزو نامزدهای نهایی بخش بهترین بازیگران زن نقش اول اسکار باشند. همچنین نباید از بازی روزاموند پایک در فیلم «جنگ خصوصی» (A Private War) غافل شد اما بدترین بی عدالتی در این بخش، بدون شک نادیده گرفته شدن تونی کولت برای بازی در فیلم «موروثی» (Hereditary) است. در سال های اخیر آکادمی نشان داده که به فیلم های پرفروش و مورد علاقه سینماروها توجه بیشتری دارد و به همین دلیل بسیاری فکر می کردند که بازی حیرت انیگز کولت از چشم داوران اسکار دور نمی ماند اما در کمال ناباوری اسم او در فهرست نهایی جایی نیافت.
کولت در یک فیلم ترسناک بسیار تاثیرگذار یک بازی حیرت انگیز از خود در نقش یک مادر که با بدترین کابوس پدر و مادرها روبرو می شود ارائه می دهد و این تنها اول ماجراست. کلیت فیلم بر این اصل استوار است که کولت بتواند تعادل بین غم و خشم با مهربانی مادرانه حفظ کند و فیلمنامه نیز موقعیت های بی نقصی را در اختیار او قرار می دهد که وی بتواند مهارت و استعداد خود را در قالب یک شخصیت به خوبی پرداخته شده به نمایش بگذارد. همانند انتخاب ما برای بخش بازیگران مرد، کولت باید نه تنها در فهرست نامزدهای بخش قرار می داشت بلکه یکی از پرشانس ترین بازیگران نقش اول زن برای کسب جایزه اسکار نیز می بود. جایزه این بخش در نهایت به اولیویا کلمن برای بازی در فیلم «سوگلی» رسید.
بخش بهترین بازیگران نقش مکمل مرد: استیون یئون برای «سوختن»
تقریباً همه فکر می کردند که تیموتی شالامه برای بازی در فیلم «پسر زیبا» (Beautiful Boy) در میان نامزدهای نهایی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد حضور خواهد داشت. با شانسی کمتر از او نیز مایکل بی جوردن برای «پلنگ سیاه» (Black Panther) و برایان تایری هنری برای «اگر خیابان بیل می توانست حرف بزند» (If Beale Street Could Talk) نیز می توانستند در این بخش نامزد شوند. هیو گرانت نیز علیرغم بازی خوبش در فیلم «پدینگتون ۲» (Paddington 2) مورد غضب داوران اسکار قرار گرفت. اگر چه انتخاب نهایی ما نیست اما سایمون راسل بیل برای بازی خارق العاده خود در این فیلم می توانست جزو نامزدها باشد. با این وجود بدترین جفای داوران اسکار در این بخش نادیده گرفتن استیون یئون به خاطر بازی در فیلم «سوختن» (Burning) است.
بازی یئون یکی از بهترین جنبه های این فیلم بود که منتقدان را شیفته خود ساخت. به عنوان یک سایکوپات فریبنده اما خطرناک، یئون از تصویر واضح خود و سال ها حسن نیت خود در نقش مثبت و دوست داشتنی گلن در سریال «مردگان متحرک» (The Walking Dead) برای ایفای یک نقش ماندگار استفاده می کند که تنوع استعدادی او را نشان داده و آغاز دوره ای جدید از حرفه بازیگری این بازیگر جوان و خوش آتیه را اعلام می دارد. این جایزه معمولاً به قاتلین و هیولاهای آدمکش تعلق می گیرد و یئون نیز باید شانسی برای حضور در این جمع دوست داشتنی می یافت. جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در نهایت به ماهرشالا علی برای فیلم «کتاب سبز» رسید.
بیشتر بخوانید: مراسم اسکار؛ بازیگران مشهور چگونه لباس «فرش قرمز» خود را انتخاب می کنند؟
بخش بهترین بازیگر نقش اول زن: آلبا رورویچر برای «خوشحال مثل لازارو»
حتی بعد از اینکه فیلم «نخستین انسان» در گیشه شکست خورده و شانس خود برای اسکار را از دست داد همه کلر فوی شایستگی قرار داشتن در فهرست نهایی نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل زن داشت. مارگو رابی نیز برای بازی در فیلم «ماری ملکه اسکاتلند» (Mary Queen of Scots) نامزد دریافت جایزه بفتا و SAG شد اما در نهایت نتوانست هیچکدام را بدست آورد. تیلدا سوینتون نیز مانند رویه سال های گذشته اش بازی شایسته اسکاری از خود در فیلم «ساسپیریا» (Suspiria) به نمایش گذاشت. تاین دالی نیز در فیلم های «تصنیف باستر اسکروگز» (The Ballad of Buster Scruggs) و هر دو قسمت «کارخانه نان پزی» (A Bread Factory) بازی های تحسین برانگیزی ارائه داده بود.
اگر چه بازیگران زن بسیاری می توانستند در این بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شوند اما کسی در مورد استحقاق آلبا رورویچر برای بازی اش در فیلم «خوشحال مثل لازارو» (Happy As Lazzaro) شکی ندارد. در این فیلم که توسط خواهرش کارگردانی شده، رورویچر نقش آنتونیای قدرنشناس را بازی می کند. در حالی که او به خاطر منافع اقتصادی برای لذت بردن از زندگی تغییر رفتار می دهد، صورت او خیلی چیزها را به مخاطب منتقل می کند. «خوشحال مانند لازارو» یک نوع داستان اخلاقی است و بخش زیادی از توجهات به سمت آدریانو تاردیولو در نقش اصلی داستان می رود اما رورویچر یک نقش مکمل محکم و موثر را از خود ارائه می دهد. جایزه اسکار این بخش در نهایت به رجینا کینگ برای بازی در فیلم «اگر خیابان بیل می توانست حرف بزند» رسید.
بخش بهترین موسیقی متن: جانی گرین وود برای «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی»
فیلم «نخستین انسان» تا روزهای آخر پیش از اعلام نامزدهای اسکار یکی از شانس های اصلی این بخش در نظر گرفته می شد، در حالی که موسیقی متن مارکو بترامی برای «یک مکان آرام» (A Quiet Place) و موسیقی متن «نابودی» (Annihilation) نیز می توانستند در این فهرست قرار داشته باشند. اما بدترین نادیده گرفته شده در این بخش جانی گرین وود است که در سال های اخیر موسیقی متن های خیره کننده ای ساخته و بعد از نامزد شدن در این بخش در سال گذشته برای فیلم «رشته خیال» (Phantom Thread) بسیاری بر این باور بودند که امسال نیز برای موسیقی متن تاثیرگذار فیلم «تو هیچ وقت واقعاً اینجا نبودی» نامزد خواهد شد، اتفاقی که البته رخ نداد. جایزه اسکار این بخش در نهایت به فیلم «پلنگ سیاه» رسید.
بخش بهترین گریم: «استن و اولی»
دندان های رامی مالک در فیلم «راپسودی بوهمی» (Bohemian Rhapsody) توجه بسیاری را به خود جلب کرد و فیلم «سوگلی» (The Favourite) نیز با صورت های سرخ و کلاه گیس های خاص خود می توانستند در این بخش رقابت داشته باشند. در این بخش تنها ۳ نامزد ارائه شده است که به هیچ عنوان کافی به نظر نمی رسد و به نحوی در حق فیلم های «ساسپیریا» و «استن و اولی» در این بخش اجحاف شده است. در فیلم اول، گریمور توانسته به زیبایی تیلدا سوینتون را به سه شخصیت متفاوت تبدیل کند از جمله یک پیرمرد و این کار را بسیار بی نقص ارائه داده است. در «استن و اولی» نیز با کار گذاشتن یک چانه جدید توانسته جان سی رایلی را به الیور هاردی دوست داشتنی تبدیل کند. فیلم هایی که در بخش بهترین گریم نامزد شده اند شایستگی حضور رقابت در این بخش را دارند اما در سالی به این خوبی برای هالیوود باید این دو فیلم نیز در میدان رقابت جایی می داشتند. جایزه اسکار این بخش در نهایت به فیلم «معاون» تعلق گرفت.
بخش طراحی لباس: فیلم «زاما»
در این بخش اتفاق چندان شوکه کننده ای رخ نداد اما برخی انتظار داشتند که «هیولاهای شگفت انگیز» (Fantastic Beast) و «آسیایی های دیوانه ثروتمند» (Crazy Rich Asians) را نیز در رقابت های این بخش ببیند. فیلم «زاما» (Zama) ساخته لوکرتیال مارتل که داستان آن در دوران استعمار آمریکای جنوبی رخ می دهد زیبایی های بصری خارق العاده ای دارد. این فیلم باید در چندین بخش نامزد می شد اما در هیچ بخشی مورد توجه داوران اسکار قرار نگرفت. طراحی لباس صورت گرفته در این فیلم نه تنها مانند نامزدهای اصلی با موقعیت زمانی داستان منطبق است بلکه خود مانند یک شخصیت در مورد رتبه اجتماعی، امتیاز ویژه و ویژگی های شخصیتی هر یک از شخصیت ها ایفای نقش می کند. این موضوع در مورد شخصیت اصلی داستان، دون دیگو دِ زاما، صدق می کند که کت قرمز رنگ و کلاه سه گوشش به نماد تابعیت نامعقول و حال بهم زنش از پادشاه تبدیل می شود. می گویند که لباس انسان ساز است اما در این فیلم لباس ها برای خود داستان می گویند. جایزه اسکار این بخش نیز در نهایت به فیلم «پلنگ سیاه» رسید.
بیشتر بخوانید: پیش بینی اسکار ۲۰۱۹: آن هایی که برنده می شوند و آن هایی که باید برنده شوند
اسکار چند سالی هست (از دوره اول اوباما) رنگ سیاسی به خودش گرفته و ناداوری درونش مشهود هست ، که توی این مقاله هم به گوشه هایی ازش پرداخته