تقریبا همه ازدواجها با یک رابطه بسیار مهم و پایانناپذیر همراه است: ارتباط زوجین با پول.
این مقوله بسیار عمیق و پیچیده است و در بسیاری از ادوار تاریخی به درستی شناخته و درک نشده است. مردم در گذشته بر این باور بودند که «ثروت تو هرکجا باشد، قلبت هم همانجاست.»
با این تفاسیر میتوان گفت که «پول» فقط یک واحد ارزیابی ثروت نیست بلکه احساسات انسان نیز به آن وابسته است. لارن پاپ، یکی از کارشناسان آزمایشگاه مسایل زناشویی در دانشگاه ویسکانسین در مدیسون، در این رابطه گفته: «احساسات درونی بسیار زیادی در رابطه با پول و ثروت وجود دارد که میتوانند قدرت و تعادل یک رابطه عاطفی را تحت تاثیر خود قرار دهند.»
این کارشناس همچنین بر این باور است: «مسالهی پول چیزی است که ما از دوران کودکی با خود به بزرگسالی حمل میکنیم. بنابراین این سوال پیش میآید که پول چه مفهمومی برای هر کسی خواهد داشت؟ اگر فردی چیزی بخرد، آیا این عمل نشاندهندهی عشق است؟ این کار نشانهی عذرخواهی است؟ یا موضوع موردانتظار شما بوده؟»
جنگ و دعوای زوجهای بر سر مسایل ملی فقط برای داشتن سهم برابر و داشتن پول کافی نیست؛ این مشاجرهها اغلب در ترسها، امیدها و خواستههای یک فرد ریشه دارند.
ترس از تنها بودن و فقیر شدن در هم آمیخته شده است؛ ازدواج و ثروت هر دو به مفهوم داشتن حمایت و ساحل امن هستند. بیجهت نیست که اغلب زوجهایی که تحت فشارهای مالی قرار دارند خیلی بیشتر از دیگر افراد از یکدیگر طلاق میگیرند و ازدواجشان به ناکامی ختم میشود. همچنین، به همین خاطر است که بسیاری از مردم تا زمانی که از لحاظ مالی و اقتصادی احساس امنیت و ثبات نداشته باشند، تن به ازدواج نمیدهند. یا آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند در مقایسه با افراد بیسواد و کمسواد، دیرتر ازدواج میکنند زیرا آموختهاند که باید اول ثبات مالی داشته باشند، سپس مسئولیت یک زندگی را بپذیرند.
مطالعات علمی نشان دادهاند که مسایل مالی پررنگترین و رایجترین موضوع بحث و دعوای زوجها را تشکیل داده است. طولانیترین مشاجرههای زناشویی اغلب سر پول است که بعضا هرگز هم تمام نمیشود و هیچ کدام از طرفین هم سراغ راهکار مناسب برای حل مساله نمیروند.
مطالعات دکتر پاپ نشان میدهد که دعواهای مالی برعکس بقیه مشاجرهها با گذشت زمان بدتر و شدیدتر میشوند. این نتیجه بدنبال تحقیق روی یکصد زن و یکصد شوهر در بازه زمانی دو هفتهای بدست آمده است. محقق از این افراد خواسته بود موضوع تمامی مشاجرههای خانوادگی خود را با جزئیات کامل و رتبهبندی دعوا بر اساس شدت آن را یادداشت کنند.
بررسی این خاطرهها نشان داد زنان و مردان هر دو پس از دعواهای مالی به شدت احساس افسردگی داشتند. این در حالیست که دعواهایی که سر مسایل دیگری صورت گرفته بود چنین حسی را بدنبال نداشتند.
بیشتر زوجها بر این باور هستند که پول و بحثهای مالی اکثرا مشکلاتی هستند که از بیرون به آنها تحمیل شده و مشکلی نیست که رابطه عاطفی آن را پدید آورده باشد.
افزایش سطح درآمد زنها و قدرت اقتصادی آنها
در ۳۷ سال گذشته، درصد زنانی که درآمدهای بیشتر از همسران خود دارند به طور فزایندهای افزایش یافته است. به طوری که بر اساس آمار، از ۴ درصد به ۲۵ درصد رسیده و وجود دو حقوق (زن و مرد) از نظر بسیاری از افراد لازمه زندگی کنونی است و نباید آن را ناهنجاری تلقی کرد.
اما در تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ انجام شد، مشخص شد بالاتر بودن سطح سواد و سطح درآمد زنان به بحثها و مشاجرههای زیادی بر سر موضوع پول بین زن و شوهرها منجر شده است.
نسل زنانی که در خانهای بزرگ شدهاند که مادر از پدر درخواست پول میکرد یا برای داشتن درآمد پس از طلاق با مشکلات عدیدهای مواجه بود اکنون به جهتی پیش میرود که سعی میکنند جایگاه امن خود را داشته باشند و بدنبال پیشگیری قبل از وقوع مشکل هستند. محققان در پی تحقیقات خود روی ۲۰۰ نفر ذکر شده در بالا به این نتیجه رسیدهاند که زنان به طور کاملا متفاوت از همدیگر بدنبال استقلال مالی هستند.
مرد به عنوان تامینکننده هزینههای زندگی
در سراسر جهان میزان درآمد زنان و شمار زنان شاغل افزایش زیادی داشته از این رو مردان همچون قبل لازم نیست دو یا چند کار همزمان داشته باشند تا از پس تامین هزینههای زندگی بر بیایند. آنها با یک انتخاب صحیح و ازدواج با زنی که شاغل است، میتواند تعادل اقتصادی زندگی را برقرار کنند.
اما محققان در نتیجهی بررسیهایشان به این نتیجه رسیدهاند، مردانی که درآمد کمتر از همسران خود دارند به سمت خیانت کردن و مصرف دارو برای رفع مشکل اختلال نعوظ گرایش بیشتری دارند.
یک تحقیق در دانمارک (کشوری که برابری حقوق زن و مرد در آن بسیار بالاست) ثابت کرده در خانوادههایی که زنان درآمد بیشتر از مردان دارند، مصرف داروی ED حدود ۱۰ درصد بیشتر از بقیه خانوادههاست.
آنها همچنین متوجه شدند زنانی که حقوق بیشتر یا مساوی با شوهر خود دارند هم بیشتر از بقیه داروی ضداضطراب مصرف میکنند.
اداره آمار ایالات متحده آمریکا نیز در یکی از گزارشهای خود در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که اغلب زن و شوهرها در پرسشنامههای دولتی واقعیت را بیان نکرده اند و زنان رقمی کمتر از حقوق واقعی و مردان درآمدی بالاتری از حقوق خود را اعلام کردهاند.
چرا؟
به این خاطر که مردان تصور میکنند اگر حقوق کمتر داشته باشند یعنی تامینکننده خانواده نیستند. قرنهاست که مردان و زنان آموختهاند مرد خانواده باید کار و خرج زندگی را تامین کند و این الگو هنوز هم در زندگیهای امروز پابرجاست. بنابراین اگر مردی نخواهد یا نتواند هزینههای زندگی را تامین کند، این طور برداشت میشود که او بیعرضه است و توان حمایت و تامین خانواده را ندارد.
محققان ثابت کردهاند حتی در قرن ۲۱ میلادی هم برای بسیاری از مردم یکی از نشانههای عاشق بودن و متعهد بودن مرد این است که پول خرج کند.
در واقع دانشمندان در پی تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که در باور عموم، پول خرج کردن مرد یکی از دلایل اصلی جذاب به نظر رسیدن اوست. به این صورت که اگر در این زمینه ضعیف باشد، اعتمادبهنفس خود را در اتاق خواب از دست خواهند داد. از این رو با خیانت کردن یا مصرف داروهای مربوط به اختلالهای جنسی، سعی در جبران این مشکل دارند.
این در حالیست که زنان وقتی در آمد بیشتری دارند، سعی نمیکنند احساس شرمساری مرد خود را تحریک کنند اما به طور همزمان لازم دارند که هزینههای زندگی را تامین کنند و از این رو به داروهای ضد اضطراب و ضد استرس روی میآورند.
مقایسه کردن دشمن لذت در زندگی است.
وقتی پای این مقایسه به ازدواج باز میشود، حکم سواستفاده را پیدا میکند.
زوجها اغلب همدیگر را با کارهایی که برای هم انجام دادهاند، قیاس میکنند. همین سبب بروز بحث و دعوا میشود. یک تحقیق سوئدی با مطالعه یافتههای خود در طول ۲۱ سال به این نتیجه رسید، زنانی که ارتقا شغلی میگیرند و حقوقشان افزایش مییابد، دو برابر بیشتر از بقیه احتمال طلاق گرفتن دارند؛ اما فقط زنانی که زندگی آنها بر اساس الگوهای قدیمی و سنتی بوده است (به این خاطر که از نظر آنها مرد وظیفه تامین هزینهی زندگی را دارد و زن باید خرج کند.)
البته خبر خوب این است که نسل جدید کمتر به این باورها گرایش دارند. یعنی تاثیر درآمد دوبرابری زنان نسبت به مردان در زندگی مشترکشان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی تفاوت زیادی با تاثیر آن در زندگی زنان در دهه ۹۰ میلادی دارد. و امروزه کم نیست تعداد مردانی که درآمد بیشترِ همسر خود را نه تنها مایه شرمساری خودشان نمیدانند بلکه به آن افتخار هم میکنند. به این دلیل که به این درک رسیدهاند موفقیت یکی از آنها در تیم دو نفرهشان نتیجه برد-برد دارد.
یک چیز را هنگام دعوا سر پول به یاد داشته باشید
شواهد زیادی وجود دارد که ثابت میکند ازدواج باعث ثروتمند شدن افراد میشود.
این یک ادعای تو خالی نیست. درست است که ازدواج مخارج زیادی دارد از قسط و کرایه خانه گرفته تا تامین هزینههای خانه، اما ورایِ پول و خرجها و هزینهها، یک نکته روانشناسی در رابطه با ارتباط ازدواج و ثروت وجود دارد و آن این است:
مردانی که ازدواج موفق دارند، مسئولیتپذیرتر هستند، کمتر عصبی و خشن رفتار میکنند، به ندرت سراغ فعالیتهای غیرقانونی میروند و از نظر ذهنی و فکری هم سالمتر از مردان مجرد هستند. بنابراین، بیشتر از مرد مجرد میتوانند کسب درآمد کنند.
ازدواج یک سیستم گروهی است. در حالی که مشکلات مالی یکی از طرفین را درگیر میکند، طرف دیگر با منبع درآمد مجزا در این سیستم حضور دارد و میتواند به کمک آن بشتابد. همین سبب میشود تا زن و مرد در زندگی با کمک هم گامهای بلندتر و موفقیتآمیز داشته باشند.
بدون نظر