سلب مسئولیت: روزیاتو صرفا نمایشدهنده این متن تبلیغاتی است و تحریریه مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.
هر کدام از ما برای داستان کوتاه تعریف خاصی داریم ولی شاید بتوان جملهی دوست عزیزی که میگفت: «داستان کوتاه به اثری گفته میشود که میتوان آن را در عرض یک ساعت خواند ولی در طول یک عمر آن را بهیاد آورد» را بهترین تعریف در وصف داستان کوتاه بهشمار بیاوریم.
ما ایرانیها در طول تاریخ فرهنگدوست بودنمان را با همهی مشکلات، جنگها، کشتارها، غارتهای مادی و معنوی و… که از سر گذراندیم، به همگان ثابت کردهایم؛ میتوانیم برای گواه این مورد هم به ساخت و حفظ کتابخانههای مختلف در سراسر میهن عزیزمان اشاره کنیم. امروزه کمتر کسی (بهدلیل داشتن دغدغههای فکری، شغلی و… که اقتضاء زندگی در این برههی تاریخ است) قادر خواهد بود که کتابهای قطور و رمانهای طولانی بخواند؛ شاید بتوان یکی از دلایلی که سبب شده به مرور کتاب داستان کوتاه جایش را در بین کتابخوانهای حرفهای باز کند را همین مورد دانست. داستان کوتاه معاصر آن هم از نوع فارسی و ایرانی به دلیل قرابت زمانی و فرهنگی، برای مخاطب ایرانی ملموستر است. در ادامه به معرفی ۱۰ تا از بهترین داستان های کوتاه ایرانی میپردازیم:
۱ – قلب نارنجی فرشته
این کتاب که نخستین اثر مرتضی برزگر بود، سال ۱۳۹۶ توسط نشر چشمه منتشر شد و توانست در مدت زمان کوتاهی جوایز ادبی زیادی چون «داستان کوتاه فرشته»، «احمد محمود»، «جلال آل احمد»، «صادق هدایت» و… را برای برزگر کسب نماید. مرتضی برزگر که متولد ۱۳۶۰ است با این اثر خود پختگی قلم و توانایی زیادش در مرگ ناگهانی، انتقام، سقوط، کودکی و… که همگی دارای مضمونهای اجتماعی هستند را بیان نموده است. از ویژگی داستانهای قلب نارنجی فرشته میتوان به ملموس بودنش برای عموم مردم اشاره کرد که دلیل آن هم نشأت گرفتن موضوع و شخصیت داستانها از دل جامعه است. مورد دیگری که ردپایش را میتوان در تمامی داستانها دید، حس فقدان و تنهایی است که برزگر توانسته برای آن، به بهترین شکل ممکن پایانی تکاندهنده رقم بزند تا جایی که برخی از منتقدان براینباورند که داستانهای او قابلیت فیلم شدن را داراست.
۲ – مردی که گورش گم شد
خیلی از نویسندگان، فیلمسازان و… هستند که در اولین اثرشان چنان عالی عمل میکنند که باعث تعجب قدیمیترهای حرفهی خود میشوند؛ حافظ خیاوی را هم میتوان از این دسته از افراد بهشمار آورد. «مردی که گورش گم شد» نخستین اثر نویسنده بوده که در سال ۱۳۸۶ توسط نشر چشمه منتشر شد و توانست جایزهی ادبی روزی روزگاری را در سال ۱۳۸۷ کسب کند. خیاوی در این اثرش که بیشتر بهشکل خاطرهگویی بیان شده، ۷ داستان کوتاه ایرانی را بیان کرده که تلاش نموده دغدغهی همیشگیاش که همان داشتن رنگ و بوی بومی و محلی در داستانش است را رعایت نماید. ۳ داستان نخست کتاب با عناوین «روزهات را با گیلاس باز کن»، «آنها چهجوری میگریند» و «چشمهای آبی عمو اسد» به بیان بیپیرایهی باورهای دینی و چالشهای ذهنی یک نوجوان روستایی در برابر این مسائل میپردازد. خیاوی در ۴ داستان بعدی با عناوین «صف دراز مورچگان»، «مردی که گورش گم شد»، «ماه بر گور میتابد» و «مردها کی از گورستان میآیند؟» به بیان قصههایی میپردازد که بهنحوی با مرگ مرتبط هستند. نام این اثر، از یکی از داستانهایش گرفته شده که راوی در آن مُرده و از درون گور با مخاطب حرف میزند. از ویژگی برجستهی این کتاب میتوان به بیان دغدغه و تفکرات نسل جدید در یک محیط روستایی با افراد ساده و بیآلایش اشاره کرد. «مردی که گورش گم شد» ازجمله کتابهایی است که باید در لیست خرید کتاب های داستان کوتاه تان از گاج مارکت داشته باشید.
۳ – راننده تاکسی
آمدن اسم «محمود فرجامی» به عنوان نویسنده در کتاب «راننده تاکسی»، یکی از موارد اعتباربخشی این اثر است. فرجامی که در کسوتهای مختلفی چون روزنامهنگار، نویسنده، مترجم، طنزپرداز و… فعالیت داشته با ترجمه کتاب “بیشعوری” نامش بر سر زبانها افتاد، وی یکی از موسسان و رئیس سابق انجمن جهانی طنز فارسی بود. فرجامی در مقدمهی کتاب اعتقادش را اینگونه بیان کرده که: «اگر قدرت یا بینش لازم برای اصلاح نداریم، دستکم تصویری از جامعهی خودمان ارائه بدهیم، تصویری که طنزآمیز بودن آن اصلا نباید مانع واقعی بودنش بشود.» وی همچنین در توضیح چرایی انتخاب تاکسی به عنوان مکان روایت قصهها و راننده در نقش راوی داستان گفته که هیچ جایی مثل تاکسی محل تجمع آدمهای مختلف از دل جامعه، گفتگوی کوتاه و بحثهای گاها جدی آدمها نیست. این اثر در ابتدا قرار بود که بهصورت نمایشنامه طنز باشد و کُنشهای اجتماعی ما ایرانیها در آن بیان شود اما پس از نظرخواهی از چند تن از طنزپردازان به شکل داستانهای کوتاه منتشر شد. این کتاب دربردارندهی ۱۸ داستان کوتاه بوده که نشر نی آن را در سال ۱۳۸۸ منتشر کرد و در آن معضلات رایج قشر متوسط جامعه به اشکال گوناگون بیان شده است. ازجمله موضوعاتی که در این اثر به آنها اشاره شده میتوان زودباور بودن، زود قضاوت کردن، عادات روزمره ما ایرانیها و… را نام برد. شما هم میتوانید با تهیهی این کتاب از فروشگاه اینترنتی گاج مارکت به دنیای آدمهای سوارشده به این سمند قسطی پا بگذارید.
۴ – عشق روی پیادهرو
بهجرات میتوان “مصطفی مستور” را یکی از برجستهترین نویسندگان معاصری دانست که بیشتر در عرصهی داستان کوتاه فعالیت دارد و آثارش در صدر جدول پرفروشهای کتاب داستان و رمان فارسی است. مستور در «عشق روی پیادهرو» ۱۲ داستان کوتاه را بیان کرده که برخی از آنها الهام گرفته از خاطرات و اتفاقاتی بوده که در کودکی تجربه کرده است. در داستانهای خواندنی این اثر که توسط نشر چشمه منتشر شده به مفهوم و ماهیت عشق از دید خاصی نگاه میشود. از موضوعات مختلفی که در قصههای کتاب پیش رویتان جاری است میتوان به زندگی، عشق، غم و اندوه، خدا و… اشاره کرد. «دو چشم خانهی خیس»، «مثل یک قاصدک»، «بعدازظهر سبز»، «شبهای یلدا»، «مردی که تا زانو در اندوه فرو رفت»، « عشق روی پیادهرو»، «آرزو»، «چند خط کج و کوله بر دیوار»، «آن مرد داس دارد»، «هل من محیص؟»، «زلزله» و «مهتاب» عناوین داستانهای کوتاه این مجموعه است.
۵ – میدان ونک یازده و پنج دقیقه
مگر میشود از داستان کوتاه فارسی از نویسندگان معروف نام ببریم و یادی از سیامک گلشیری نکنیم؟ او که در این سالها با کتابهای خوب و پرفروش خود، حرفهای بودنش را در عرصهی نویسندگی به همگان ثابت کرده پسر احمد گلشیری و برادرزادهی هوشنگ گلشیری (نویسنده و مترجم) است. این اثر که دربردارندهی ۱۸ داستان کوتاه برای نوجوانان و بزرگسالان بوده توسط نشر چشمه چاپ شده است. گلشیری در «میدان ونک یازده و پنج دقیقه» مواردی چون شهر، روابط زناشویی، آدمهای غریبه، کودکان، تنهایی و… را دستمایهی داستانهای خود قرار داده است. از برجستگیهای این کتاب میتوان به بدل شدن لحظات آرامگونه به شرایط بغرنج و بحرانی اشاره کرد. او شخصیتهای داستان را در موقعیتهای سادهای چون بحثهای خانوادگی، ترافیک هنگام غروب و پیدا کردن یک شیء قرار میدهد و آن زمان است که شروع میکند به واکاوی تصویر درونی شخصیت اصلی داستان. یکی از ویژگیهای برجستهی این کتاب، تنوع در تم داستانی آن بوده بهطور مثال تم جنایی در «همهش پنج دقیقه فرقشه»، داستان با تم رئالیسم و حتی روابط زناشویی مثل «مثل کتری نقرهای» و «یک شب دیروقت».
۶ – دو دنیا
اگر قصد دارید که خرید کتاب آنلاین از فروشگاه کتاب گاج مارکت داشته باشید، حتما آثار گلی ترقی را هم به سبد خریدتان اضافه کنید. برای آن دسته از خوانندگانی که ترقی را نمیشناسند باید بگویم او سال ۱۳۱۸ در خانوادهای ثروتمند در تهران بهدنیا آمد. وی فرزند لطفالله ترقی است که در آن روزگار وکیل بود. گلی ترقی در کارنامهی خود مدیریت مجلهی ترقی که در دههی چهل چاپ میشد را هم دارد. «دو دنیا» دربردارنده ۷ داستان کوتاه بوده که در سال ۱۳۸۱ منتشر شد. طرز بیان داستانهای این کتاب خاطرهگونه بوده و مکان و زمان وقوع داستانها نیز شهر تهران و پاریس در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۷ است. بهجرات میتوان این کتاب را جلد دوم و ادامهی کتاب «خاطرههای پراکنده» از همین نویسنده دانست. ترقی حتی پس از جنگ ایران و عراق که همراه با خانوادهاش به فرانسه مهاجرت کرد هم دست از نوشتن برنداشت و توانست جوایز ادبی داخلی و خارجی مختلفی را به خود اختصاص دهد. ترقی در این اثر داستانهایش را از دید یک دختربچهی بازیگوش و شیطان بیان میکند. شاید برایتان جالب باشد که از داستان یکی از کتابهای ترقی فیلمی (درخت گلابی) به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شده. «اولین روز»، «خانمها»، «آن سوی دیوار»، «گلهای شیراز»، «فرشتهها»، «پدر» و«آخرین روز» عناوین داستانهای این کتاب است.
۷ – آدمها
یکی از جذابیتهای غیرقابلانکار در کتابهای داستان، لحن صمیمی و بیپیرایهی نویسنده است که خواننده بتواند سریع با متن ارتباط برقرار کند؛ بهجرات این مورد را میشود در آثار احمد غلامی بهویژه در این کتابش دید. غلامی که علاوه بر نویسندگی، روزنامهنگار هم بوده و حتی یک دورهای سردبیر روزنامهی شرق را نیز بهعهده داشته، نامی آشنا برای کتابخوانهای حرفهای است. « آدمها» که دربرداندهی ۶۲ داستان کوتاه بوده توسط نشر ثالث منتشر شده و دارای موضوعات مختلفی (حتی جنگ) است. غلامی داستانهای این کتاب را در ابتدا برای روزنامهی اعتماد نوشته بود که بعدها آن را بهصورت کتاب مستقلی چاپ کرد. برخی از منتقدین و خوانندگان از «آدمها» با عنوان آلبوم خاطرات نویسنده یاد کردهاند.
۸ – عزاداران بیل
شاید بعضیها غلامحسین ساعدی را نشناسند ولی قطعا همهی ما فیلم «گاو» ساختهی داریوش مهرجویی را که از روی داستان چهارم عزادارن بیل ساخته شده، دیدهایم. ساعدی (معروف به گوهر مراد) که در اصل پزشک بود، مطبش در دلگشای تهران، محلی برای شناخت قشر متوسط جامعه شد و عطش وافرش به نویسندگی باعث گردید که داستانهای زیادی با درونمایهی اجتماعی بنویسد. او در این اثر خود ۸ داستان کوتاه با مضمون پیوسته بیان کرده که در همهی آنها به نوعی مرگ و نیستی مطرح شده است. شخصیتهای داستانهای این کتاب مشترک هستند و مکان اتفاق همگی آنها هم روستایی در بخش جنوبی ایران به نام بیل است که اهالی آن علاوه بر فقر مادی، از فقر فرهنگی نیز رنج میکشند. شیوهی روایت قصههای این کتاب که در سال ۱۳۴۳ چاپ شد، دانای کل است. سیاهی و کِرِختیای که بر سر مردمان این روستا سایه افکنده ما را با شکل جدیدی از داستانگویی آشنا میکند که به سادهترین شکل ممکن بیان میگردد. «عزاداران بیل» که میتوان از آن با تعبیر “اثر بدون تاریخ انقضا” یاد کنیم تصویر جامعهای است که ناآشنا بهنظر نمیرسد. برخی از نویسندگان معتقدند که «نقاب مرگ سرخ» اثر ادگار آلن الهامبخش ساعدی در این کتاب بوده است. از دیگر برجستگیهای این کتاب میتوان به شریک بودن حیوانات با اهالی روستا، در جریان زندگی و مصیبتهای اتفاق افتاده دانست. سرانجام ساعدی در سال ۱۳۶۴ در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در نزدیکی آرامگاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.
۹ – قصههای بهرنگ
صمد بهرنگی داستاننویس، محقق، مترجم، شاعر و معلم در سال ۱۳۱۸ در تبریز به دنیا آمد. او که در خانوادهای فقیر زاده شده بود، درد و رنج طبقهی پایین جامعه را بهخوبی احساس میکرد و بعدها نیز تمرکز کاری خود را بیشتر برای گروه سنی کودک و نوجوان گذاشت و حتی برخی آثارش توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. یکی از ویژگیهای مثبت آثار بهرنگ، امیدبخشی و نشان دادن راه زندگی با شجاعت، دلخوشیهای سادهلوحانه و… برای خواننده، از طریق شخصیتهای داستانهایش است. بسیاری از صاحبنظران معتقدند مطالعهی داستانهای بهرنگ، کودکان را با مسائل حیاتی زندگی اجتماعی آشنا میکند و به آنها اشتیاق رویارویی و نبرد با دشواریهای زندگی را میدهد.
۱۰ – بوی قیر داغ
این اثر نخستین کتاب منتشر شده از علیاکبر حیدری بوده که دربردارندهی ۱۲ داستان کوتاه است. «بوی قیر داغ» که در سال ۱۳۹۳ توسط نشر روزنه منتشر شد، توانست در بخش ادبیات داستانی، پرفروشترین کتاب اصفهان شود. حیدری که برخی منتقدین او را پیرو سنت گلشیری میدانند، معتقد است که تمام داستانهایش به خواننده حس استشمام بوی قیر داغ را میدهد. قصههای این کتاب دربارهی تاثیر گذشتهی افراد بر زندگی حالشان است و رها نشدن زندگی روزمره از زیر سایهی اتفاقات پشت سر گذاشته شده. در مجموعه داستان بوی قیر داغ، واکنش شخصیتها به اتفاقات زندگی، قابل پیشبینی نیست، همانگونه که در زندگی روزمره نمیشود واکنش نزدیکترین اشخاص را حدس زد. امیرحسین یزدانبد در نشستی با موضوع این کتاب گفته: «زاویهی دید تمام داستانهای مجموعه بوی قیر داغ، ترکیبی از زاویهی دید نمایشی متاثر از نگاهی سینمایی و دانای محدود به شخصیت است. حیدری با ترکیب این دو بهشیوهی خودش نوعی زاویهی دید کمتر کار شده را پیش گرفته که محصولش رویهی درونکاوانهی تاثیرگذاری به داستانها داده است.»
مطالعه بیشتر : ۱۰ تا از بهترین داستان های کوتاه آموزنده به زبان انگلیسی
<very nice post moral short story</a