قتل ریحانه عامری یکی دیگر از قتل های خونبار ناموسی در ایران است که خبر آن در هفته های اخیر کام ملت ایران را تلخ کرده است. ریحانه عامری دختری ۲۲ ساله است که با ضربه های تبر پدر جانش را از دست می دهد تا پرونده فرزند کشی های اخیر با مرگ رومینا و ریحانه از این هم سنگین تر شود.
ماجرای قتل ریحانه عامری در کرمان
خواهر ریحانه عامری تعریف می کند که صبح ۲۷ خردادماه برای دیدن خانواده اش به خانه پدری اش در کرمان می رود اما وقتی وارد خانه شد، هیچ یک از اهالی خانه داخل خانه نبودند و در اتاق ریحانه نیز بسته بود.
دختر جوان در خانه منتظر بازگشت پدر و مادر و خواهر بود که متوجه جابه جا شدن قالی های داخل خانه می شود و آنها را شروع به مرتب کردن می کند. خواهر ریحانه عامری تعریف می کند که در حین این انتظار پدرش با چهره ای آشفته و لباس های بهم ریخته وارد خانه شد و بدون اینکه حرفی بزند به اتاقش رفت و دوباره از خانه خارج شد.
دقایقی بعد از رفتن پدر ریحانه عامری، مادر ریحانه به خانه بازگشت و وقتی متوجه می شود ریحانه داخل خانه نبوده متعجب می شود و به دختر دیگرش می گوید که شب گذشته ریحانه ساعت ۲۳:۳۰ به خانه بازگشت و پدرش با او جروبحث کرد و ریحانه به اتاقش رفت و پدرش تهدید کرد که یک روز ریحانه را می کشد. غیبت ریحانه طولانی می شود و مادر که موضوع جر و بحث دیشب را خوب به خاطر دارد تصمیم می گیرد با دختر دیگرش به داخل اتاق ریحانه برود.
داخل اتاق به هم ریخته شده بود و همه لباس های دختر ۲۲ ساله وسط اتاق بود؛ مادر و خواهر ریحانه عامری شروع به مرتب کردن اتاق می کنند که در بین لباس ها رطوبتی احساس می کنند. آنها با نگرانی لباس ها را کنار می زنند و متوجه می شوند وسط اتاق پر از خون است.
مادر و خواهر ریحانه عامری با دیدن این صحنه هولناک با پلیس تماس می گیرند و خیلی زود تیم های پلیسی در محل حاضر می شوند و در تحقیقات ابتدایی مشخص می شود مسیر خون تا کنار خودرو رفته است و فرضیه قتل پیش روی ماموران قرار گرفت.
پدر ریحانه عامری شب قبل او را تهدید به مرگ کرده بود و حالا هم در خانه حضور نداشت؛ همین ها کافی بود تا فرضیه قتل دختر جوان توسط پدرش قوت بگیرد. ماموران موبایل پدر ریحانه عامری را ردیابی می کنند و مشخص می شود وی در بیابان های روستای اختیار آباد بوده است.
پدر ریحانه عامری سرانجام بعد از ساعت ها غیبت وارد خانه شد، سراسیمه بود و سکوت کرده بود، پلیس و مردم به دنبال سرنخی از ریحانه عامری بودند و این در حالی بود که صندوق عقب خودروی پدر ریحانه عامری و پلاک خودرویش خون آلود بود.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه ساعت ۱۱ شامگاه دوشنبه پدر ریحانه عامری سکوتش را شکست و ادعا کرد دخترش را به قتل رسانده و او را به بیابان های روستای اختیارآباد در اطراف کرمان منتقل کرده است.
پدر ریحانه عامری به قتل دخترش اعتراف کرد. مادر درمانده او نیز با شنیدن این خبر حالش بد شد و به بیمارستان منتقل شد. بلافاصله بعد از این اعتراف ها ماموران به بیابان های اطراف روستای اختیار آباد رفتند و با جسد خونین این دختر ۲۲ ساله که به قتل رسیده بود روبرو شدند. گفته می شود ریحانه تا ساعت ۲۱ زنده بوده و به خاطر خونریزی زیاد به کام مرگ فرو رفته است.
خواهر ریحانه در بازجویی ها اعلام کرد که سال ۹۶ هم پدرش ریحانه عامری را تا حد مرگ کتک زده تا جایی که دست و پای او شکسته بود و مجبور شده بودند او را به بیمارستان برسانند.
پدر ریحانه نیز در توضیحاتش چنین گفت:
ریحانه سرکش بود مدام فیلمهای مدلینگ، و تصاویر نامناسب از خود در اینستاگرام منتشر میکرد، گفته بودم او را به قتل میرسانم تا اینکه دیشب دیر آمد و تصمیمم قطعی شد. و ریحانه را کشتم.
تکمیلی
پلیس کرمان: خبر قتل دختر کرمانی با تبر صحت ندارد؛ قتل با میله آهنی بود!
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان:
۲۶خردادماه اختلاف خانوادگی پدر و دختر و عصبانیت پدر موجب قتل دختر جوان شد.
در این حادثه، میله آهنی که توسط پدر و در عصبانیت پرتاب می شود با سر دختر برخورد کرده و موجب مرگ وی می شود
مملکت رسما شده رزیدنت ایول۴
وای خدایا
یه کاری باید بکنین
نمیشه همینطوری هر دیوونه ا ی از راه رسید بیاد بچه شو بکشه
واقعا که
همشون به خاطر قوانین اسلامی کشورمون هست که خیلی قشنگ بر اساس قبل از دایناسور ها بوده
قتلهای ناموسی تو ایران خیلی بالاست. متاسفانه بین اشناها و فامیلامون تا الان چند نفر دست به قتل ناموسی زدن.
متاسفانه روش خیلی از قتلا اینطوریه دختر بیچاره رو به زور مثلا به طناب میبندن و میگن خودکشی کرده یا به زور قرص میدن
یادمه گفته بودن بیشتر خودکشیهایی که توش دخترا هستن در اصل قتل هستش
وقتی مجازات والدین برای قتل فرزند فقط چند سال حبس هست نتیجه همین میشه البته نمیدونم پدرها چجوری میتونن بچه خودشون رو بکشن واقعا درک نمیکنم
شکی درش نیست که عدهای به مانند هم ، دارن از عمل هم تقلید میکنن و این عمل در اونها به یک هنجار اجتماعی تبدیل شده ، متاسفانه تصور رسانهها از جامعه بدین صورت که با عنوان کردن این موضوعات ، هرفردی قادر به فهم و درک شرایط پیش آمدست در صورتی که کاملا خلاف این اتفاق افتاده و حتی این موضوع به یک نوع تبلیغ خشونت میتونه تبدیل بشه که گویا شده . جامعه ما قادر به تحلیل هیچ واقعه ای درون خودش نیست …