فیلم وسترن خوب، بد، زشت (The Good, The Bad And The Ugly) از آن دسته فیلم هایی است که نیاز به معرفی ندارد. داستان حماسی سرجیو لئونه در مورد سه هفت تیرکشی که در بحبوحه آشوب های جنگ داخلی آمریکا به خاطر گنجی پنهان شده با هم درگیر می شوند، داستانی خونین و تکان دهنده که نگاهی بسیار منحصربفرد به فصلی بسیار خشن در تاریخ آمریکا دارد اما همزمان حس پرزرق و برق بودن ژانر وسترن و ماجراجویانه بودنش را نیز حفظ کرده است.
شخصیت بلوندی با بازی کلینت ایستوود و تاکو با بازی الی والاش با یک انرژی کمدی تقریباً دوستانه بار اصلی فیلم را به دوش می کشند در حالی که لی ون کلیف در نقش شخصیت منفی چشم عقابی در پس زمینه در کمین نشسته است و علیرغم حضور کوتاهش در برابر دوربین در هر صحنه ای که ظاهر می شود تمام توجه مخاطب را به خود جلب می کند. با سبک کارگردانی متمایز و منحصربفرد لئونه و موسیقی متن افسانه ای و بی بدیل انیو موریکونه فقید، فیلم خوب، بد، زشت یکی از به یاد ماندنی ترین و موثرترین فیلم های وسترن تاریخ سینماست. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با واقعیاتی جالب و کمتر شنیده شده در مورد این فیلم وسترن ماندگار آشنا کنیم.
۱-اورسن ولز سعی کرد سرجیو لئونه را از ساخت خوب، بد، زشت منصرف کند
در طی مراحل پیش تولید فیلم خوب، بد، زشت، اورسن ولز فیلمساز افسانه ای هالیوود به لئونه در مورد ساخت این فیلم هشدار داد و فیلم های ساخته شده در مورد جنگ داخلی آمریکا را «سم باکس آفیس» می دانست. از زمانی که فیلم So The Red Rose در سال ۱۹۳۵ در گیشه شکست خورد، فیلم هایی که در مورد جنگ داخلی آمریکا ساخته شده بودند (غیر از Gone With The Wind) تقریباً جملگی شکست خوردند. اما لئونه تصاویر گرفته شده توسط یک عکاس افسانه ای قرن نوزدهم دوران جنگ داخلی آمریکا تهیه شده بودند را مطالعه کرده و اصرار داشت که فیلم او نسبت به دیگر فیلم های وسترن ساخته شده در ایالات متحده در فضای جنگ داخلی این کشور متفاوت بوده و از لحاظ تاریخی دقیق تر خواهد بود. علیرغم فیلمبرداری صحنه ها در اسپانیا و استفاده عمده از بازیگران ایتالیایی، فیلم لئونه از فیلم های مشابه قبلی خود دقیق تر و معتبرتر بود.
۲- چارلز برانسون پیشنهاد ایفای نقش چشم عقابی را نپذیرفت
علیرغم مدت زمان کوتاه در داستان در مقایسه با ایستوود و والاش، لی ون کلیف توانست با بازی بسیار خاص خود در نقش منفی چشم عقابی، این فیلم را به صحنه هنرنمایی محض خود تبدیل کند. با این وجود، لئونه در ابتدا از سپردن این نقش به او راضی نبود زیرا بر این باور بود که با توجه به نقش آفرینی قبلی او در فیلم For A Few Dollars More در نقش داگلاس مورتیمر مهربان، مخاطبان دیدن او در نقش منفی داستان را دوست نخواهند داشت. انتخاب اول لئونه برای این نقش چارلز برانسون بود که به خاطر بازی در فیلم The Dirty Dozen پیشنهاد بازی در فیلم لئونه را نپذیرفت. جالب اینکه در فیلم قبلی لئونه،For A Few Dollars More، نیز انتخاب اولی کارگردان چارلز برانسون بود که باز با رد شدن این پیشنهاد توسط وی، لئونه به سراغ ون کلیف رفت. بالاخره برانسون دو سال بعد در فیلم وسترن و ماندگار دیگری با نام Once Upon A Time In The West با لئونه همکاری کرد.
۳- کلینت ایستوود در ابتدا نقش بلوندی را به خاطر ترس از تحت تاثیر قرار گرفتن نقشش نپذیرفت
کلینت ایستوود که قبلاً نیز در دو فیلم وسترن دیگر با لئونه همکاری کرده و رابطه خوبی با این کارگردان شهیر ایتالیایی نداشت در ابتدا علاقه زیادی به بازی در فیلم خوب، بد، زشت نداشت. ایستوود که به ستاره فیلم بودن عادت کرده بود، از این بیم داشت که شخصیت او در فیلم تحت تاثیر شخصیت پرانرژی تاکو رامیرز که هنوز بازیگر نقش آن انتخاب نشده بود قرار گرفته و بدین ترتیب نقش او کمتر دیده شود. ایستوود خود در این باره چنین گفته است: «در فیلم اول تقریباً تنها بودم. در دومی، دو نفر بودیم و اکنون سه نفر. اگر قضیه همینطور پیش می رفت در آخر در میان یک دسته سوار کامل قرار می گرفتم». بعد از توافق بر سر یک دستمزد ۲۵۰۰۰۰ دلاری و یک فراری کاملاً جدید در میان چیزهای دیگر، ایستوود در نهایت نقش بلوندی را پذیرفت و بدین ترتیب ماندگارترین فیلم خود را با اکراه بازی کرد.
۱۷- شهری که در یکی از سکانس های اولیه دیده می شود دکور یک فیلم وسترن مشهور دیگر است
هالیوود به خاطر تجهیز و استفاده مجدد از دکورهایش شناخته می شود و این موضوع در مورد فیلم های وسترن به طور خاص صدق می کند که ظاهر ساختمان ها و سردر مغازه ها را می توان مجدد رنگ آمیزی کرده و با کمی تغییرات یک شهر کاملاً جدید ساخت بدون این که نیاز به هزینه زیادی وجود داشته باشد. البته فیلم خوب، بد، زشت بیشتر یک فیلم ایتالیایی است تا هالیوودی و لئونه از دکوری که قبلاً ساخته شده بود بدون دستکاری زیادی استفاده کرد. شهر کثیفی که شخصیت بلوندی در آن برای اولین بار توکو را در آن به دار اعدام می سپارد دقیقاً همان شهری است که فیلم معروف Django از سرجیو کوربوچی اوایل همان سال در آن فیلمبرداری شده بود. هیچ چیزی در این شهر برای فیلم لئونه تغییر داده نشد و حتی تمیزکاری هم در آن بین مدت زمان ساخت دو فیلم صورت نگرفت که همین موضوع حالت کهنه، خاک آلود و گلی این شهر را در پی داشت.
۱۶- سرجیو لئونه و الی والاش در طول ساخت فیلم تقریباً همیشه به زبان فرانسوی صحبت می کردند
در کمال ناباوری، برای کارگردانی که بسیاری از بهترین و ماندگارترین فیلم های وسترن تاریخ سینما را ساخته، لئونه در هنگام ساخت خوب، بد، زشت به سختی چند کلمه انگلیسی صحبت می کرد. برای کارهای قبلی با ایستوود، لئونه از یک مترجم استفاده کرده بود. با این وجود هم لئونه و هم والاش زبان فرانسوی بلد بودند، در حالی که بازیگر نقش توکو ذره ای ایتالیایی بلد نبود و به همین دلیل این دو زبان فرانسوی را برای برقرار کردن ارتباط با هم در جریان ساخت فیلم انتخاب کردند. بدین ترتیب بازیگر آمریکایی و کارگردان ایتالیایی در سر صحنه ساخت فیلم خوب، بد، زشت فرانسوی صحبت می کردند، فیلمی وسترن در فضای جنگ داخلی آمریکا که ملغمه هنری بی نقصی بود.
۱۵- تنها ۵ بازیگر در فیلم خوب، بد، زشت دیالوگ هایشان را به زبان انگلیسی ادا می کنند
وسترن های اسپاگتی جدای از صحنه های پرخشونت و جهان بینی بدبینانه شان به خاطر دوبله بسیار ضعیفشان شناخته می شوند که معمولاً از کیفیت صوتی بسیار پایین و لب زنی ضعیف رنج می برند. فیلم های تولید شده توسط کارگردانان و استودیوهای ایتالیایی در آن دوران نیز به طور زنده صدای بازیگران را ضبط نمی کردند زیرا استاندارد عایق صوتی بودن استودیوهای ایتالیایی اغلب بسیار پایین بود. بازیگران به همان زبان مادری خود صحبت کرده و در مراحل پس از تولید، از دوبله برای اضافه کردن زبان انگلیسی به بازی آن ها استفاده می شد.
از آنجایی که اکثری بازیگران فیلم خوب، بد، زشت ایتالیایی بوده و هیچ کدام زبان انگلیسی صحبت نمی کردند، تنها سه بازیگر اصلی فیلم (کلینت ایستوود، الی والاش و چشم عقابی) در مقابل دیگر بازیگرانی که عمدتاً به زبان ایتالیایی صحبت می کردند دیالوگ هایشان را به زبان انگلیسی بیان می کردند. دو بازیگر دیگری که در طول سکانس های این فیلم انگلیسی صحبت می کردند ال مالوک و جان بارتا بودند که هر دو در سکانس های بسیار اندکی حضور یافتند.
۱۴- قبرستان تپه غمگین انگیز در سال ۲۰۱۵ توسط طرفدارنان فیلم مورد بازسازی گسترده قرار گرفت
قبرستان تپه غمگین انگیز (سَد هیل)، همان گورستان بزرگی که در سکانس پایانی معروف فیلم خوب، بد، زشت دیده می شود در سال ۱۹۶۶ توسط ارتش اسپانیا ساخته شده و بیش از ۵,۰۰۰ قبر را در خود جای داده بود. این لوکیشن فوق العاده بدون شک یکی از نمادین ترین و به یاد ماندنی ترین لوکیشن های تاریخ سینماست. علیرغم گستردگی کاری که برای ساخت و بازسازی این لوکیشن انجام شد، این گورستان به همان شکل به حال خود رها شد و طی دهه ها با روییدن گیاه در اطراف قبرها تقریباً از دیده پنهان شد.
در سال ۲۰۱۵، گروهی از علاقمندان سینما تصمیم گرفتند این قبرستان را از زیر زمین بیرون بیاورند که در پی آن داوطلبان بسیاری روانه بورگوس در اسپانیا شدند تا این قبرستان را بازسازی نمایند. فرآیند بازیابی این قبرستان در قالب یک فیلم مستند به نام Sad Hill Unearthed به تصویر کشیده شده و این مکان اکنون به یکی از جاذبه های گردشگری علاقمندان فیلم لئونه تبدیل شده است، در حالی که قبرها نام شخصیت های فوت کرده فیلم خوب، بد، زشت مانند سرجیو لئونه و الی والاش را بر خود دارند.
۱۳- اسکلت های درون تابوت که در اوخر فیلم به نمایش در می آیند واقعی هستند
در طی سکانس قبرستان تپه غمگین، وقتی که بلوندی تابوت آرچ استانتون را باز می کند و می بیند که به جای گنج در داخل آن اسکلت پوسیده وجود دارد، چیزی که می بینید اسکلت دست ساز نیست بلکه کارگردان تصمیم گرفته بود در این صحنه از اسکلت واقعی انسان استفاده کند. البته این کار تصمیمی به خاطر کاهش هزینه یا تاکتیکی برای شوکه کردن مخاطب نبود بلکه ماجرا داستانی جذاب داشت. کارلو لوا از طراحان صحنه فیلم دریافت که زنی در مادرید یک اسکلت واقعی را برای اجاره در اختیار دارد. این اسکلت مربوط به مادر بازیگر او بود که در وصیتنامه خود نوشته بود حتی بعد از مرگش نیز دوست دارد به بازیگری ادامه دهد. اگر اسکلت های او هنوز در حال بازی کردن هستیم نمی دانیم.
۱۲- سکانس منفجر کردن پل به اخراج یکی از تیم تولید منجر شد
در طی سکانس مبارزه بزرگ فیلم در نزدیک انتهای آن، سرجیو لئونه از فرمانده ارتش اسپانیا که با تیم تولید برای منفجر کردن پل در اوج داستان فیلم همکاری می کرد، به نشانه تشکر خواست که فیوز را فشار دهد. در کمال ناباوی، یکی از اعضای تیم تولید که در همان شبکه رادیویی مورد استفاده سازندگان فیلم صحبت می کرد از کلماتی مشابه در یک صحبت بی ربط به ماجرای انفجار استفاده کرد که باعث شد فرمانده اسپانیایی به اشتباه فکر کند دستور فشردن فیوز به او داده شده است. در آن زمان هیچ یک از دوربین ها در حال ضبط تصور نبودند و لئونه خشمگین بلافاصله یکی از تیم تولید را اخراج کرد. سپس فرمانده اسپانیایی پیشنهاد کرد ارتش این کشور تمامی پل را از نو بازسازی کنند تا از نو فیلمبرداری انجام شود، تنها با این شرط که فرد اخراج شده بازگردانده شود. لئونه با این شرط موافقت کرد و فرد اخراج شده را بازگرداند و در ادامه سکانس بی نقص مربوط به انفجار پل را تصویربرداری کردند.
۱۱- کلینت ایستوود نزدیک بود در اثر برخورد تکه های سنگ ناشی از انفجار کشته شود
در جریان فیلمبرداری سکانس مربوط به انفجار پل، نزدیک بود نه تنها دوران حرفه ای بلکه زندگی کلینت ایستوود نیز به پایان برسد. از آنجایی که فیلم در سال ۱۹۶۶ ساخته شد، هیچ امکاناتی مانند جلوه های پیشرفته کامپیوتری وجود نداشت که در سکانس های انفجار برای محافظت از جان بازیگران استفاده شود. به همین دلیل کلینت ایستوود و الی والاش در هنگام انفجار پل در کیسه های شنی در همان حوالی صحنه پناه گرفتند. بدنبال انفجار پل، یک تکه سنگ به اندازه یک مشت به سمت این دو پرت شده که نزدیک بود به سر ایستوود برخورد کند. وقتی سکانس مربوط به این صحنه را در حالت اسلوموشن نگاه کنید خواهید دید که این تکه سنگ به فاصله چند سانتیمتری سر ایستوود برخورد می کند. البته این تنها مورد سهل انگاری، بی مسئولیتی و بسیار خطرناکی نبود که در تولید فیلم خوب، بد، زشت رخ داد.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های ژانر وسترن که از دیدن آن ها پشیمان نخواهید شد
از بهترین فیلم هایی که تا بحال دیده ام