۱۳ نکته جالب و جذاب در مورد فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت که شاید نمی‌دانستید

۱۳ نکته جالب و جذاب در مورد فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت که شاید نمی‌دانستید

بعد از نزدیک به ۱۰ سال و ۸ فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید. شش اپیزود پایانی این سریال شامل ارجاعات و لایه هایی پر از معنا بود که به فصول گذشته یا کتاب های جرج آر آر مارتین اشاره داشت. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از ارجاعات و اشارات مهم فصل هشتم و پایانی سریال بازی تاج و تخت آشنا کنیم.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

ترتیب تیتراژ ابتدایی فصل هشتم سریال برای روایت یک داستان تازه تغییر کرد

در فصول قبلی روی اسطرلاب تیتراژ آغازین سریال طرح هایی کشیده شده بود که شورش رابرت و دیگر داستان های تاریخی که در وستروس مشهور بود را شامل می شد. اما تیتراژ فصل هشتم با یک اتفاق مهم جدید آغاز می شود: پادشاه شب دیوار نگهبانی بخش شرقی در کنار دریا را ویران می کند. در این تیتراژ می توان ردیفی از ارتش مردگان را در گوشه سمت راست پایین اسطرلاب دید که هم نشان دهنده اعضای نایت واچ در حال فرار و هم کلاغ هایی است که برن در کالبد آن ها فرو رفته است. در بخشی دیگر از اسطرلاب تیتراژ ابتدایی یک گرگ مرده (بانو کاتلین) از برج های دوقفو (قلعه خاندان فری) آویزان شده در حالی که مردی پوست کنده شده (خاندان بولتون) سر یک گرگ دیگر (راب استارک) را در دست دارد. در سمت چپ نیز یک شیر (تایوین لنیستر) یک ماهی را با دندان هایش (خاندان تالی) گرفته است. تولد سه اژدها نیز در یکی دیگر از طرح های تیتراژ ابتدایی به تصویر کشیده می شود.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

سکانس ورود دنریس تارگرین و جان اسنو به وینترفل

سکانس ابتدایی فصل هشتم بازی تاج و تخت را می توان یادآور اولین اپیزود از سریال دانست، زمانی که شاه رابرت و همراهانش وارد وینترفل شدند. بالا رفتن پسربچه از درخت در اولین سکانس از اپیزود اول فصل هشتم ارجاعی مستقیم به بالا رفتن برن استارک از دیوارهای قلعه برای داشتن منظره ای بهتر از مهمانان بود. از همه مهم تر، رامین جوادی، آهنگساز سریال، نسخه ای جدید از آهنگ «ورود پادشاه» را برای این سکانس به کار گرفته بود که از زمان اپیزود اول سریال نشنیده بودیم. این موسیقی به آشنا بودن سکانس ابتدایی فصل هشتم می افزود. آریا نیز بخشی از تجربه خود از ورود پادشاه در اپیزود اول سریال را در این قسمت از فصل هشتم نیز تکرار می کند. وقتی به اپیزود آزمایشی سریال نگاه می کنیم می بینیم که او بیرون از دیوارهای قلعه ایستاده و ورود پادشاه و ملازمانش به شهر را نظاره می کند. در ادامه شیوه خوشامدگویی وینترفلی ها و بوسه جان اسنو روی سر برن بسیار شبیه اتفاقاتی بود که در فصل اول سریال رخ داده بود. دیدار مجدد آریا و جان نیز یادآور خداحافظی آن ها در فصل اول است.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

اژدهایی که جان اسنو سوار می شود به نام پدرش نامگذاری شده است

دنریس تارگرین سه اژدهای خود را با الهام از مهم ترین مردان زندگی اش نامگذاری کرده است:  دروگون با الهام از نام کال دروگو، ویسریون با الهام از نام برادرش ویسریس و ریگال با الهام از نام برادرش ریگار تارگرین. ویسریون در فصل قبل کشته شده و اکنون در اختیار پادشاه شب بود و دنریس همیشه بیش از همه دروگون را انتخاب می کرد. بدین ترتیب تنها ریگال باقی می ماند، اژدهایی سبز رنگ که با الهام از نام پدر جان اسنو نامگذاری شده بود اگر چه هنوز جان از هویت واقعی خود و پدرش بی اطلاع است.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

سکانس عاشقانه دنریس و جان نزدیک آبشار در وینترفل به رابطه جان و ییگریت اشاره داشت

در اپیزود اول فصل هشتم بازی تاج و تخت، جان و دنریس در کنار یک آبشار و غار گفتگوی عاشقانه ای دارند. اگر چه در این سکانس دروگون تلاش کرد این دو را از هم دور نگه دارد اما دنریس سعی داشت نزدیکی بیشتری با جان داشته باشد و گفت: «می توانیم هزار سال اینجا بمانیم. هیچ کسی ما را پیدا نمی کند». این سکانس ارجاعی به اولین رابطه عاشقانه جان اسنو با ییگریت دارد که در آن ییگریت به جان می گوید: «بیا برنگردیم. بیا مدت بیشتری همینجا بمانیم. نمی خواهم این غار را ترک کنم، جان اسنو». در فصل چهارم و در حالی که ییگریت در آغوش جان در حال مرگ است بار دیگر به ماجرای این غار اشاره می کند. این حال و هوا به نماد آرامش و عشق نادر موجود در سریال تبدیل می شود.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

در اپیزود دوم دنریس از عبارت «برادر کوچولو»ی جیمی برای تیریون استفاده می کند

وقتی تیریون سعی می کند از جیمی دفاع کند، دنریس می گوید:«شاید او می داند که برادر کوچکش به کمکش خواهد آمد. درست تا آن لحظه ای که او گلوی مرا می برد». در کتاب های مارتین، در مورد سرسی گفته می شود که او یک بخش سوم بسیار مهم دارد. در سکانس فلش بک فصول قبلی، جادوگر جنگل به سرسی جوان می گوید: «والونکار دست هایش را روی گردن سفید رنگ پریده تو فشار داده و زندگی را از کالبد تو بیرون خواهد کرد». در زبان والریایی، والونکار به معنای «برادر کوچولو» است و سرسی این پیشگویی را چنین معنا کرد که در نهایت به دست تیریون کشته خواهد شد. اما بسیاری فکر می کردند که والونکار واقعی جیمی است زیرا او نیز برادر کوچکتر سرسی محسوب می شود هر چند این کوچکتر بودن تنها به اندازه چند دقیقه است.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

هم سر داووس و هم گیلی از دیدن دختری که آن ها را به یاد شیرین می انداخت شوکه شدند

در حالی که وینترفل برای نبرد با ارتش مردگان پادشاه شب آماده می شود، دختری در مقابل سر داووس و گیلی قرار می گیرد که سوختگی های روی صورتش درست شبیه همان چیزی است که روی صورت شیرین دیده می شد. داووس به شیرین به چشم دختر خود نگاه می کرد و به شدت از کشته شدن او به آن شیوه هولناک به دست استنیس و با ایده ملیساندرا ناراحت بود. شیرین به گیلی و داووس کمک کرد خواندن یاد بگیرند. در فصل پنجم شاهد رابطه نزدیک بین شیرین و گیلی بودیم، زمانی که این دو در قلعه سیاه اقامت داشتند. در ادامه آهنگی شنیده می شود که نسخه موزیکال آهنگی است که شیرین خوانده بود. در فصل سوم شنیده می شود که شیرین ترانه ای حماسی به نام «زیر دریا همیشه تابستان است» را می خواند. ملودی این آهنگ در اپیزود دوم فصل هشتم نیز شنیده می شود زمانی که داووس با دیدن دختر وینترفلی که بسیار شبیه شیرین است به یاد او می افتد.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

وردهایی که ملیساندرا برای روشن کردن شمشیرهای دوثرکی ها خواند بسیار آشنا بود

وردهایی که ملیساندرا در آغاز اپیزود سوم و جنگ وینترفل برای روشن کردن شمشیر دوثرکی ها به زبان می آورد همان وردهایی بود که توسط بریک دونداریون استفاده می شد. ملیساندرا درست کمی پیش از شروع جنگ پیدا شده و از ورد والیرینی برای روشن کردن تیغه شمشیر اسب سواران دوثراکی استفاده کرد. بخشی از این ورد شامل عبارت «آئکسیو اُنیوس» به معنای «خداوند روشنایی» است. این همان وردی است که بریک دونداریون برای روشن کردن اسلحه خود استفاده می کند اما دیگر لازم نیست آن را به زبان بیاورد. دیوید جی پترسون، زبان شناسی که زبان والیرینی و دوثراکی را برای سریال ساخت معنای وردهای ملیساندرا را در وبسایت خود منتشر کرده است.

Āeksios Ōño, aōhos ōñoso ilōn jehikās! Āeksios Ōño, ilōn misās! Kesrio syt bantis zābrie issa se ossȳngnoti lēdys!

خداوند روشنایی، روشناییت را بر ما ارزانی دار! خداوند روشنایی، از ما دفاع کن! زیرا شب تاریک و پر از وحشت است!

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

آخرین لحظات ثیون گریجوی در گادزوود ارتباطی تاریک با کتاب های مارتین داشت

مارتین تاکنون تنها ۵ کتاب از ۷ کتاب خود در مجموعه «ترانه ای از یخ و آتش» را منتشر کرده است. در فصول منتشر شده قبلی از دید ثیون، گفته می شود که او به ندرت از شخصیت شکنجه شده ریک خارج می شود. ثیون مرگ را «شیرین ترین رستگاری که می تواند خواهان آن باشد» دانسته و وینترفل را خانه خود می داند. ثیون با خود می گوید که وینترفل «خانه واقعی من نیست اما بهترین خانه ای است که داشته ام». ثیون در وینترفل می چرخد و خود را در گادزوود می بیند و آنجا با درخت مقدس صحبت می کند: «لطفا، یک شمسیر، این تمام چیزی است که می خواهم. بگذار به عنوان ثیون بمیریم نه به عنوان ریک».

در کتاب های مارتین در این لحظات، برن هنوز آنسوی دیوار و در حال یادگیری استفاده از قدرت هایش است. در کتاب های مارتین گفته می شود که ثیون صورت برن را در درخت مقدس می بیند و نجواهایی را در باد می شنود. به احتمال فراوان این نجواها صدای برن بود که از قدرت خود برای دیدن از طریق درخت مقدس استفاده می کرد. علیرغم اینکه اتفاقاتی که ثیون را به گادزوود رساند در سریال و کتاب های مارتین با هم تفاوت دارند، لحظه ای که برن به ثیون می گوید وینترفل خانه اوست نیز معنای بسیار بیشتری برای کسانی داشت که کتاب های مارتین را مطالعه کرده بودند.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

مرگ ثیون با سخنرانی که قبلاً در وینترفل کرده بود ارتباط داشت

ثیون بعد از اینکه دید در برابر دشمن شانسی ندارد تصمیم گرفت مرگی قهرمانانه داشته باشد و با نیزه خود به پادشاه شب حمله کرد. پادشاه شب به سادگی حمله او را دفع کرده و با دسته نیزه ثیون را کشت. در اپیزود پایانی فصل دوم، در مورد نبرد وینترفل برای سربازان آیرون بورن سخنرانی کرد. وقتی ثیون وینترفل را از چنگ برن درآورد، بولتون ها به نام راب استارک برای بازپس گرفتن وینترفل به آنجا حمله کردند. ثیون که خود را در محاصره می دید فکر می کرد می تواند در بیرون از دیوارهای وینترفل با آن ها مبارزه کند. او خطاب به مردانش گفت: «برادران ما امروز در کنار هم کشته خواهیم شد. ما از خونریزی در اثر صدها زخم خواهیم مرد، در حالی که تیرها در گردنمان و نیزه ها در شکممان فرو رفته است. اما فریادهای جنگ مان تا ابدیت طنین انداز خواهد شد. آن ها در مورد نبرد وینترفل خواهند سرود تا اینکه آیرون آیلندز به زیر امواج فرو برود. هر مرد، زن و کودکی خواهد دانست ما که بودیم و چقدر ایستادگی کردیم». او بعد از این سخنرانی توسط مردانش بیهوش و تحویل رمزی داده شد اما سخنان او در سکانس های پایانی اپیزود سوم فصل هشتم طنین بهتری داشت و او همانطور که گفته بود به افسانه ای در روایت نبرد وینترفل واقعی و اصلی تبدیل شد.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

دیوید بنیاف و دی بی وایز در یکی از سکانس های اپیزود چهارم در نقش دو وایلدلینگ ظاهر شدند

در جریان جشن پس از پیروزی در نبرد وینترفل، دیوید بنیاف و دی بی وایز، شورانرهای سریال، در نقش دو وایلدلینگ ظاهر می شوند. آن ها را می تواند در یکی از سکانس های جشن با لب های خندان و در حال ادای احترام به جان اسنو در حالی که تورمند از دستاوردهای پادشاه سابق شمال تمجید می کند دید.

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

اپیزود پنجم با نامه ای از واریس در مورد هویت واقعی جان اسنو آغاز می شود

در اپیزود چهارم مشخص شد که واریس قصد کشتن دنریس و پادشاه کردن جان اسنو را داشت. نامه او یادآور پیامی است که ند استارک در فصل اول برای استنیس برثیون فرستاد. در آن نامه به هویت واقعی جافری و اینکه وی نتیجه زنای سرسی و جیمی است اشاره شده بود که باعث وقوع نبرد پنج پادشاه شد. در تصویری از نامه واریس که می خواست به نقاط مختف کشور بفرستد چنین آمده بود: «… تنها تارگرین باقیمانده نیست. ریگار و لیانا… پسرشان هنوز زنده است- توسط ادارد استارک مخفی شده بود. نام او… و او وارث واقعی آیرون ثرون است».

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

جیمی به آروزیش برای مردن رسید

در فصل پنجم، جیمی به بران گفت که می خواهد در آغوش زنی که دوست دارد بمیرد. در حالی که برخی این زن را برین اهل تارث می دانستند، در نهایت جیمی در حالی که خواهر دوقلویش، سرسی، را در آغوش کشیده بود جانش را از دست داد و به آرزویش رسید. در کتاب های مارتین نیز هم سرسی و هم جیمی از آرزوی خود برای مرگ در کنار هم می گویند. در سومین کتاب، جیمی با خود می گوید: «من نمی توانم بمیرم در حالی که سرسی زنده است. ما با هم خواهیم مرد همانطور که با هم متولد شدیم».

بعد از نزدیک به 10 سال و 8 فصل کامل به عنوان بزرگ ترین و موفق ترین سریال شبکه HBO، سریل بازی تاج و تخت (Game of Thrones) بالاخره به پایان رسید.

عشق جان به آریا و سانسا نقش مهمی در کشته شدن دنریس به دست او دارد

جان به خاطر خدمت به ملکه دنریس از مقام پادشاهی شمال کناره گیری می کند و نمی خواهد مانع اعدام شدن تیریون شود. اما قبل از ترک اتاق محل زندانی شدن تیریون، تنها لنیستر بازمانده از او در مورد سانسا و آریا سوال می کند: «و خواهرانت؟ آیا فکر می کنی آن ها نیز زانو خواهند زد؟». جان می گوید که آن ها نیز چاره ای جز زانو زدن در برابر دنریس ندارند اما تیریون تلاش می کند به جان بقبولاند که دنریس خواهرانش را خواهد کشت و در ادامه می گوید: «همین حالا باید انتخاب کنی». این موضوع یادآور همان پیشنهادی است که واریس قبل از مرگ ند استارک به او داد. ند نیز در پایان فصل اول می خواست سرنوشتش را پذیرفته و شرافتمندانه بمیرد و گفت که زندگی اش دیگر برایش اهمیت ندارد.

واریس در ادامه به او می گوید: «پس زندگی دخترانت چه می شود، سرورم؟ آیا برایت ارزشمند نیست؟». درست همانطور که ند استارک شرافت خود را به خاطر جان جان اسنو نادیده گرفت، او بار دیگر برای نجات جان فرزندانش به مردم اجازه داد که او را به اشتباه خائن بدانند. سال ها بعد، جان اسنو نیز با انتخاب مشابهی روبرو شد: امنیت خانواده اش یا حفظ شرافت خود. و درست مانند مردی که او را بزرگ کرده بود، اسنو نیز خانواده اش را در مواقع بحرانی بر همه چیز ترجیح داد.

بیشتر بخوانید: در کتاب «بادهای زمستان» برای شخصیت‌های سریال بازی تاج و تخت چه اتفاقی می‌افتد؟

۷ سکانس بسیار مهم و جنجالی که از فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت حذف شدند

منبع: insider
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
بدون نظر

ورود