خودکشی کودک کار مهمان ماه عسل در سن ۱۸ سالگی و واکنش احسان علیخانی + ویدیو

خودکشی کودک کار مهمان ماه عسل در سن ۱۸ سالگی و واکنش احسان علیخانی + ویدیو

«هیچ آرزویی ندارم، چون تا شب سر کار بودم وقت نداشتم بهش فکر کنم». این جمله ای است که از دیروز بارها و بارها در رسانه ها و شبکه های اجتماعی دست به دست می شود زیرا صاحب این جمله که سال ۱۳۹۳ در کودکی در برنامه ماه عسل شرکت کرده بود در سن ۱۸ سالگی خودکشی کرده است. روز دوشنبه بود که صفحه اینستاگرام «خانه ایرانی لب خط» خبر خودکشی رضا فیوجی ، کودک کار سابق را اعلام کرد، پسر بچه ای که سال ها قبل در برنامه ماه عسل به تهیه کنندگی احسان علیخانی حضور یافته و گفته بود شبانه روز کار می کند و نان آور خانواده اش است به همین دلیل وقت کافی برای فکر کردن به اینکه چه آرزویی دارد را ندارد.

روز دوشنبه بود که صفحه اینستاگرام «خانه ایرانی لب خط» خبر خودکشی رضا فیوجی ، کودک کار سابق را اعلام کرد، پسر بچه ای که سال ها قبل در برنامه ماه عسل به تهیه کنندگی احسان علیخانی حضور یافته

جمله های رضا در برنامه ماه عسل بسیار ساده و بی تکلف بود اما به شدت تکان دهنده و دردناک: «من هیچ آرزویی ندارم، چون وقت نکردم بهش فکر کنم، چون تا شب سر کار بودم، اصلا نتونستم بهش فکر کنم». صفحه اینستاگرام «خانه ایرانی لب خط» که از کودکان کار حمایت می کند در با انتشار تصویری از رضا فیوجی نوشت است: «در کمال ناباوری، درگذشت یکی از جوانان خانه‌ی ایرانی لب خط را تسلیت می‌گوییم، رضا در سن ۱۸ سالگی متاسفانه بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده است». رضا فیوجی نام جوان ۱۸ ساله ای بود که از حدود ۱۳ سالگی تحت پوشش جمعیت امام علی قرار گرفت. او و خانواده اش در محله شوش  تهران زندگی می کردند و زمانی که مهمان برنامه ماه عسل شد تقریباَ ۱۳ سال داشت.

رضا فیوجی به تئاتر علاقه داشت و بر اساس شنیده ها استعداد زیادی نیز در این زمینه داشت. او تجربه یک بار خودکشی را داشت و به همین دلیل تحت مشاوره و درمان مددکاران قرار داشت اما بعد از مشکلات مسکن و ازدواج بار دیگر دست به خودکشی زد و این بار دیگر زنده نماند. همانطور که گفته شد، واکنش ها به خودکشی رضا فیوجی در شبکه های اجتماعی بسیار بوده اما تازه ترین واکنش از طرف احسان علیخانی مجری و تهیه کننده برنامه ماه عسل بوده که جزییات بیشتری از شخصیت و رنج های رضا فیوجی را بیان می کند. علیخانی با انتشار تصاویری از رضا فیوجی در اینستاگرام خود چنین نوشته است:

درد اینجاست که “درد” را نمی‌توان به کسی حالی کرد!

درباره رضا، حضورش در ماه‌عسل، خبر خودکشی‌اش و این خبر غمناک و تلخ…

خبری شوکه‌کننده و این میزان سنگین برای همه ما که او را دیده بودیم و از دلش خبر داشتیم…

رضا ۷ سال پیش مهمان ماه‌عسل شد. وقتی قرار شد موضوع کودکان کار، برای اولین‌بار در تلویزیون مطرح شود، رفقای جمعیت امام‌علی که در زمینه بچه‌های کار فعالیت می‌کردند و دنبال تحصیل و آموزش‌شان بودند، گروه ما را با تعدادی از این بچه‌ها آشنا کردند، مستندی ساخته شد و بچه‌های جمعیت، با کسب اجازه از خانواده‌ها، تعدادی از بچه‌ها را به برنامه آوردند تا همه -تاکید می‌کنم همه- دردهای زیر پوست شهر را ببینیم و کاری بکنیم؛ چه، کسانی که مسئولیت قانونی دارند و چه انسان‌هایی که از دستشان کاری برمی‌آید.

رضا جمله معروف “آرزویی ندارم چون وقت نکردم بهش فکر کنم” را در برنامه گفت. همه دیدند و آن روز، تعداد زیادی پیگیر کمک و یاری او و امثال او شدند و رضا را پیدا کردند.

چند روز بعدش، مهمان ویژه‌برنامه عید فطر شد و گفت آرزو دارم از این محله برویم.

مهدی رحمتی و حنیف عمران‌زاده با مردانگی، فراهم کردن خانه جدید را تقبل و خانه‌ای برای رضا و خانواده‌اش رهن کردند.

اینکه چرا بعد از حدود یک سال با شکایت اهالی محل، مجبور به ترک آن خانه شدند بماند؛ که دردی بزرگتر است!

رضا با بچه‌های خانه ایرانی لب خط کار می‌کرد با کلی آرزوی جدید و عشق، تا مادرش به طور ناگهانی از دنیا رفت و او دچار شوک و غمی سنگین شد. دو بار دست به خودکشی زد و خانه ایرانی لب خط، رضا را کامل تحت‌نظر مددکار و روانشناس قرار داد و او قول داده بود هر وقت فکر خودکشی به ذهنش خطور کرد با مددکار صحبت کند.

دوباره رضا شروع کرد به درس‌خواندن و تمرین تئاتر. حتی بازی در چند تئاتر در خانه لب خط و کار کردن تا جایی که خودش دستگاهی بخرد و درآمدی بهتر داشته باشد.

رضا ازدواج کرد؛ در سن کم و با دختری کم‌سن‌تر و باز بحرانی جدید برای او.

عکس‌های رضا در زمین فوتبال و اجرای تئاتر و محل کار، نشان می‌دهد که عشق و امید به آینده در او زنده بود تا…

البته هنوز مراجع قانونی علت فوت را رسما اعلام نکرده‌اند.

به دلایل حفظ حریم خصوصی و اخلاق، حتی رفقای خانه ایرانی لب خط هم نمی‌توانند از مشکلات رضا و پیرامونش حرفی بزنند و باید در این داغ، شریک شد و گریست.

چقدر در آن سالها تحت فشار بودیم که چرا اینقدر تلخ و غمگین شده برنامه؟! چرا از درد و رنج می‌گویید؟!
رفقا می‌دانید چقدر بچه‌هایی شبیه رضا در همین شهر زندگی می‌کنند؟!

موضوع کودکان کار و فقر در میان آن ها بحث تازه ای نیست. هزاران نفر مانند رضا فیوجی در نقطه نقطه شهرهای بزرگ وجود دارند و شوربختانه سرنوشت و داستانی بهتر از رضا ندارند. حل مشکلات رضا برای کسانی که می توانستند و می دانستند کار سختی نبود اما دیگر برای رضا دیر شده است. برای اینکه رضا فیوجی های دیگر سرنوشت بهتری داشته باشند باید کاری کرد.

بیشتر بخوانید: همه حاشیه‌های داغ «احسان علیخانی»: از «طلاق» تا «دستمزد نجومی»

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
۶ نظر

ورود

  • آنتی رضا ستوده دی ۱۷, ۱۳۹۹

    یقه بسته ها مچکریم…

  • Milad دی ۱۷, ۱۳۹۹

    باید از حسن و غربزده ها تشکر کرد که چه به روز مملکت اوردن و چجوری خون شهدا را پامال کردن….

  • امیر دی ۱۸, ۱۳۹۹

    با تشکر از گرگان وال استریت ?

    • موز آبان ۱۵, ۱۴۰۰

      بله راست میگید
      از شنیدن اینها سخت تر و دردناک تر این هست که بدونی کاری از دستت بر نمیاد?

  • ناشناس دی ۱۹, ۱۳۹۹

    چقدرسخته…خیییلی سخته وقتی نتونی کاری براهمچین کسانی انجام بدی..بازمنی که دستم خالیه شایدوظیفم کمتراز کسانی باشه که اوضاع مالیش عالیه وهیچچچچچ کمکی به همچین کسانی نمیکنن…خانم ضیغمی ازفوت رضا ناراحت شدن عزیزم شما یه چندتا غضروف زاپاس دیگه بخربزارتویخچال خونت واسه عملهای بعدیت….بقیه یقه سفیدام که دیگه فبها….اونا که ملت ذره ای براشون ارزش نداره