مستند Killing Escobar ؛ داستان اجیرشدگان حرفه‌ای که مامور ترور پابلو اسکوبار بودند + ویدیو

حسین علی پناهی شنبه، ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

برای یک انسان کارآزموده در جنگ که عاشق ماجراجویی است، پیشنهاد ترور پابلو اسکوبار برای دیو تامکینز به عنوان یک سرباز اجیر، پیشنهادی بود که نمی شد به راحتی آن را رد کرد. یک رهبر کارتل مواد مخدر با صدای بلند به او گفت: «دیوید! سر اسکوبار را برایم بیاور و من به خاطر آن به تو یک میلیون دلار خواهم داد». او سر پابلو اسکوبار را می خواست، بیرحم ترین قاچاقچی مواد مخدری که جهان به خود دیده و روزگاری مسئولیت توزیع ۸۰ درصد کوکایین جهان را بر عهده داشت.

مستند Killing Escobar در مورد گروهی نیروی اجیر شده کارآزموده انگلیسی است که قرار بود پابلو اسکوبار را ترور کنند. — پابلو اسکوبار

دیو آن روز را به یاد می آورد که در پاسخ گفت: «باشه، حتماً». او اکنون می گوید: «پول برایشان ارزشی نداشت. آن ها میلیاردها دلار پول داشتند». این ماموریت دشوار برای دیو که یک فرد خبره در زمینه باز کردن گاوصندوق اهل حومه بیسینگ استوک در همپشایر بود، چندان دشوار به نظر نمی رسید. علیرغم اینکه وی هیچگاه به طور رسمی آموزش نظامی ندیده بود، این قاچاقچی سابق اسلحه اهل لندن، در بسیاری از نبردهای خونین در نقاط مختلف جهان حضور داشته بود. از این رو برای ماموریت کشتن پابلو اسکوبار، او گروهی از نیروهای ویژه سابق به سبک فیلم Dirty Dozen را دور هم جمع کرد. او پیتر مک آلیس از نیروهای ویژه سابق SAS که اهل گلاسکو بود و چندین مدال شجاعت در جنگ داشت را به عنوان فرمانده تاکتیکی عملیات انتخاب کرد که می گوید: «از شما خواسته نخواهد شد پابلو اسکوبار را بکشید مگر اینکه تجربه مناسب را داشته باشید».

تحت رهبری دیو و پیتر، این گروه کثیف سوار بر دو هلیکوپتر خود را به منطقه جنگلی اطراف محل زندگی پابلو اسکوبار رسانده و در این ماموریت آنقدر مهمات به همراه داشتند که به گفته خودشان برای کشتن ۳,۰۰۰ نفر کافی بود. اکنون این ماجراجویی فراموش نشدنی و دیوانه وار در قالب یک فیلم مستند به نام Killing Escobar بازسازی شده است. دیو که اکنون ۷۸ سال دارد و از دنیای سربازان اجیر دور شده، پیتر مک آلیس می گوید: «وقتی دیو اسم هدف را گفت بسیار هیجان زده شدم. برای من این ماموریت یک ماجراجویی بود و پول در درجه دوم اهمیت قرار داشت. این چیزی بود که من برایش ساخته شده بودم. پیتر نیز مانند خودم، پیشینه مبهمی داشت اما انسان شریفی بود. برای مردی که هیچ تجربه سربازی نداشت او شخص بسیار شجاعی بود. اگر بگوید قرار است کاری را انجام دهد حتماَ انجامش خواهد داد».

دیو که اکنون ۸۰ سال دارد و در بیسینگ استوک در کنار هفت نوه اش زندگی می کند می گوید: «با تاجران دریایی به دریا رفته و اگر شرایط مجبورم نمی کرد برای باقی زندگی ام همانجا می ماندم. به صورت یک پلیس مشت زدم و به زندان افتادم». او در ادامه در باز کردن گاو صندوق به مهارت رسیده و بعد از صحبت با یک چترباز سابق به نام جان بنکس در یک شرکت حمل و نقل، زندگی او به طور کلی تغییر کرد. دیو در این باره می گوید: «قبل از ورشکستگی از آن کمپانی بیرون آمدم اما قبل از آن همیشه به دفتر می رفتم. تمامی کارمندان مرد شرکت همگی چتربازان سابق بودند. یک شب در حالت نیمه مستی، یکی گفت تنها چیزی که به آن نیاز داریم یک جنگ تمام عیار لعنتی است و باید به عنوان سربازان اجیر وارد جنگ شویم. در ادامه جان در روزنامه یک آگهی داده و تلفن ما هیچوقت از زنگ خوردن باز نایستاد. خیلی زود آن ها به آنگولا دعوت شده و من نیز با آن ها دعوت شدم».