علی مطهری نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که صحبت های اخیرش در مورد حجاب و ستار بهشتی در کلاب هاوس بسیار جنجالی شده بود، به انتقادات از صحبت هایش واکنش نشان داد. وی درباره انتقادها به صحبت هایش در مورد ستار بهشتی گفته است: «منظورم از بیان آن جمله محبت کردن به منتقدان بود نه اینکه با دو گونی برنج دهان منتقدان را ببندیم اما جور دیگری از سخنانم برداشت شد و همان تکه اظهارتم فقط دست به دست شد؛ در حالیکه خانم گوهر عشقی خودش به خانه و دفتر من آمده و می‌داند با تمام فشارهایی که روی من بود و در مجلس نهم می گفتند این موضوع خط قرمز نظام است و اصلا پیگیری مسائل حقوق بشری را قبول نداشتند، اما در مجلس من تنها کسی بودم که پیگیری زیادی کردم تا خاطیان مجازات شوند و وزیر را به کمیسیون آوردیم و از تریبون مجلس گفتم یک کارگر را شکنجه کردید و از دنیا رفت».
مطهری در ادامه صحبت هایش در این مورد گفته است: «این موضوع شبیه ماجرای دختر آبی بود که من گفتم چرا موضوع رفتن دختر به یک ورزشگاه را اینقدر بزرگ کردید و او را به دادگاه انقلاب فرستادید. حرف من این بود که باید با آن دختر صحبت میشد نه اینکه او را در دادگاه محکوم کنید. همان موقع صداوسیما مرا بسیار تخریب کرد و به آقای علی عسگری هم گفتم دستکم بگذارید به اتهامات پاسخ بدهم که صداوسیما نگذاشت».
علی مطهری در مورد مسئله حجاب و دیدگاهش نسبت به این موضوع نیز گفته است: «من با ساپورت مخالف نبودم. مخالفتم با کسانی بود که فقط با ساپورت در خیابان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند اما کلا وضع حجاب در کشور را قابل قبول میدانم و معتقدم مسئله حجاب مسئله اصلی کشور ما نیست. حکومت اسلامی قبول نمی‌کند خانم‌ها نیمه عریان به خیابان بیایند اما درباره نداشتن روسری، با جریمه خودروها به خاطر برداشتن یا عقب رفتن روسری هم مخالفم و باید از کنار این مسائل بگذریم. مردم با اراده خودشان حجاب را قبول دارند. اما برخی میگویند باید آزاد باشیم. بنابراین معتقدم حجاب الان اختیاری است. حجاب اجباری آن چیزی است که طالبان می‌گفت. اگر روزی رییس جمهور شوم، تلاش می‌کنم برخوردهای سختگیرانه نسبت به حجاب را از بین ببرم. برخورد باید با کسی باشد که بخواهد عریان بیرون بیاید. حتی اگر کسی روسری خودش را کنار بگذارد، نباید با او برخورد کرد».
این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، هفته گذشته در سخنانی در کلاب هاوس در مورد حجاب چنین گفته بود: «من حجاب را انتخاب نمی‌بینم و به آزادی در آن اعتقاد ندارم. من نیمه عریان بودن را آزادی انسانی نمی‌دانم و آن را آزادی حیوانی و غریزی تلقی می‌کنم. هنوز هم معتقدم اگر رفراندومی برگزار شود رای اکثر مردم به حجاب اختیاری نخواهد بود. اگر کسی کنار دریا تحریک نمی شود بیمار است…خدا خواسته ما تحریک شویم.باید تحریک شویم…اینکه جوان ما با دیدن دست یک خانم تحریک می شود، خوب است…الان در اروپا مشکل دارند با این مسئله و تحریک نمی شوند. مردها تحریک نمی‌شوند و زن‌ها رو می‌آورند به مردهای آفریقایی!».
یاد یک موضوعی افتادم ، حالا که این آقا پسر مرتضی مطهری است بگذارید بگویم ، سالها پیش وقتی فقط ۱۸ سالم بود کتاب مسئله حجاب مرتضی مطهری را خواندم ممکن هست تعجب کنید چون من پسر نوجوانی بودم وکنجکاو در این کتاب روایتی از دوره پیغمبر اسلام را مرتضی مطهری آورده بود که اینجا باز گو می کنم ، میگویند در آن جنگی که خبر آوردند محمد کشته ویازخمی شده نیمه شب خبر به خانه محمد رسید عایشه دست حفصه را می گیرد وسراسیمه به طرف محل جنگ راه می افتند در راه در کوچه های مدینه ابوبکر وعمر که پدرهای عایشه وحفصه هم بودند سر راهشان را می گیرند ومی پرسند کجا می روید عایشه هم می گوید مگر نمدانید خبر آورده اند محمد زخمی یا کشته شده می رویم تا اگر مرده بر مرگش مویه کنیم واگر زخمی شده زخمش را تیمار کنیم ، ابوبکر می گوید نمی شود بروید شما دوتا دختر تنها هستید اگر در این کوچه های خلوت ودنج مردی به شما دست درازی کند چه می شود آن وقت آبروی پیغمبر می رود شما به خانه برگردید تا ما خودمان پیگیری کنیم عایشه دختر زبان آوری بوده وبا آنکه سن کمی داشته قدرت بیان بالایی داشته و مشاجره با آن دو مرد را می آغازد که چه شده که شما چون مرد هستید هر جا خواستید بروید وهر کار خواستید بکنید آبرویتان نمی رود ولی ما که زن هستیم همیشه باید مراقب باشیم و هرکاری نکنیم وهر جایی نرویم … با این حرفها نمی تواند آن دو مرد را متقاعد کند و به ناچار دست حفصه را می گیرد وناراحت وعصبانی به خانه برمی گردد ، می گوید چند شب بعد از آن ماجرا در خانه محمد داشته استخوانی را در کاسه آبگوشت پاک می کرده عایشه شروع به تعریف ماجرای ان شب می کند وهمه چیز را بازگو می کند پیغمبر با عصبانیت کاسه را بالا می برد وبه زمین می کوبد (معنای این کار محمد اینست که آه این هم سنت وآیین من نیست) اما مرتضی مطهری بعد از نقل این ماجرا شروع به دفاع از حجاب می کند که حالا من کاری ندارم ولی چیزی که من میدانم وبا شواهد تاریخی هم می دانم در زمان زندگی پیغمبر اسلام چیزی به نام حجاب یا دست کم در شکل اجباری وجود نداشته در قرآن هم با اینکه ان کلمه حجاب عربی هست به معنای پوشش زن به کار نرفته و اصلا حجاب در قرآن نیست تنها آیه ای که درباره پوشش زن حرف می زند ایه ۴ سوره نساء هست اگر شماره آیه را اشتباه نگویم که ان هم معنای دیگری از آن فهمیده می شود آیه می گوید ای محمد به زنان خود وزنان مومنه بگو جلبابها را به سر نزدیک سازید تا از زنان غیر مومنه باز شناخته شوید که این هم یعنی بطور ضمنی این حق را برای زنان غیر مومنه باز شناخته که اجباری حجاب نپوشند ، احمد کسروی در کتاب همه خواهران ودختران ما می گوید سربند پوشیدن رسم زنهای عرب نبوده ورسم زنهای ایران قبل از اسلام بوده که لباس چند تکه ومجللی می پوشیده اند ویکی از اجزای این لباس پارچه ای بنام روسری بوده وزنهای عرب بر اثر معاشرت وهمنشنی با زنهای ایرانی این رسم را از ایشان گرفتند وبعد منتشر کردند به تمام دنیای اسلام
باز انتخابات و داستان همیشگی ….. هیییییی
برو قرصای بارداریتو بفروش مطهری…
یعنی میشه با شرت بگردیم ؟ ?
عجب!!!
یاد یک موضوعی افتادم ، حالا که این آقا پسر مرتضی مطهری است بگذارید بگویم ، سالها پیش وقتی فقط ۱۸ سالم بود کتاب مسئله حجاب مرتضی مطهری را خواندم ممکن هست تعجب کنید چون من پسر نوجوانی بودم وکنجکاو در این کتاب روایتی از دوره پیغمبر اسلام را مرتضی مطهری آورده بود که اینجا باز گو می کنم ، میگویند در آن جنگی که خبر آوردند محمد کشته ویازخمی شده نیمه شب خبر به خانه محمد رسید عایشه دست حفصه را می گیرد وسراسیمه به طرف محل جنگ راه می افتند در راه در کوچه های مدینه ابوبکر وعمر که پدرهای عایشه وحفصه هم بودند سر راهشان را می گیرند ومی پرسند کجا می روید عایشه هم می گوید مگر نمدانید خبر آورده اند محمد زخمی یا کشته شده می رویم تا اگر مرده بر مرگش مویه کنیم واگر زخمی شده زخمش را تیمار کنیم ، ابوبکر می گوید نمی شود بروید شما دوتا دختر تنها هستید اگر در این کوچه های خلوت ودنج مردی به شما دست درازی کند چه می شود آن وقت آبروی پیغمبر می رود شما به خانه برگردید تا ما خودمان پیگیری کنیم عایشه دختر زبان آوری بوده وبا آنکه سن کمی داشته قدرت بیان بالایی داشته و مشاجره با آن دو مرد را می آغازد که چه شده که شما چون مرد هستید هر جا خواستید بروید وهر کار خواستید بکنید آبرویتان نمی رود ولی ما که زن هستیم همیشه باید مراقب باشیم و هرکاری نکنیم وهر جایی نرویم … با این حرفها نمی تواند آن دو مرد را متقاعد کند و به ناچار دست حفصه را می گیرد وناراحت وعصبانی به خانه برمی گردد ، می گوید چند شب بعد از آن ماجرا در خانه محمد داشته استخوانی را در کاسه آبگوشت پاک می کرده عایشه شروع به تعریف ماجرای ان شب می کند وهمه چیز را بازگو می کند پیغمبر با عصبانیت کاسه را بالا می برد وبه زمین می کوبد (معنای این کار محمد اینست که آه این هم سنت وآیین من نیست) اما مرتضی مطهری بعد از نقل این ماجرا شروع به دفاع از حجاب می کند که حالا من کاری ندارم ولی چیزی که من میدانم وبا شواهد تاریخی هم می دانم در زمان زندگی پیغمبر اسلام چیزی به نام حجاب یا دست کم در شکل اجباری وجود نداشته در قرآن هم با اینکه ان کلمه حجاب عربی هست به معنای پوشش زن به کار نرفته و اصلا حجاب در قرآن نیست تنها آیه ای که درباره پوشش زن حرف می زند ایه ۴ سوره نساء هست اگر شماره آیه را اشتباه نگویم که ان هم معنای دیگری از آن فهمیده می شود آیه می گوید ای محمد به زنان خود وزنان مومنه بگو جلبابها را به سر نزدیک سازید تا از زنان غیر مومنه باز شناخته شوید که این هم یعنی بطور ضمنی این حق را برای زنان غیر مومنه باز شناخته که اجباری حجاب نپوشند ، احمد کسروی در کتاب همه خواهران ودختران ما می گوید سربند پوشیدن رسم زنهای عرب نبوده ورسم زنهای ایران قبل از اسلام بوده که لباس چند تکه ومجللی می پوشیده اند ویکی از اجزای این لباس پارچه ای بنام روسری بوده وزنهای عرب بر اثر معاشرت وهمنشنی با زنهای ایرانی این رسم را از ایشان گرفتند وبعد منتشر کردند به تمام دنیای اسلام