یک ساعت. یک نقاشی. یک جوجه کباب روی میز شام. و یک گفتگوی کوچک.
این ها و چیزهای روزمره کوچک در مسیر فیلم The Father معنایی بسیار مهم و تکان دهنده پیدا می کنند. همه این ها همزمان قابل درک برای همگان اما در ذهن همواره در حال تغییر شخصیت آنتونی هاپکینز غیرقابل اتکا، غیرقابل درک و فرار هستند، یک مرد ۸۰ ساله اهل لندن که قربانی زوال عقل شده است.
فیلم The Father در مراسم اسکار ۲۰۲۱ موفق شد در دو بخش بهترین بازیگر مرد نقش اول و بهترین سناریو اقتباسی را بدست آورد، فیلمی که یکی از بهترین و تحسین شده ترین فیلم های سال بوده و موفقیت آن در اسکار قابل پیش بینی بود. فلورین زیلر نویسنده و کارگردان این فیلم، آن را بر اساس یک نمایشنامه موفق فرانسوی به همین نام ساخته است. وی در این فیلم ما را در ذهن آنتونی هاپکینز بیمار قرار می دهد که از قضا در فیلم نیز آنتونی نام دارد و بدین ترتیب به ما اجازه می دهد درماندگی و گیجی او را طوری تجربه کنیم انگار که خودمان در چنین شرایطی هستیم.
اما کارگردان همزمان نقطه نظر اطرافیان و افرادی که از آنتونی مراقبت می کنند را نیز به تصویر می کشد، در حالی که این افراد سعی دارند با رفتارهای دمدمی مزاج و بسیار متغیر آنتونی هماهنگ بوده و به خاطرات مشوش او سروسامان دهند. مخاطب هیچگاه متوجه نمی شود چه چیز واقعیت است و چه کسی راست می گوید زیرا شخصیت ها می آیند و می روند و در طول داستان به شخصیت ها و اسامی مختلفی پرداخته می شود که همگی از دریچه نگاه آنتونی دیده و تفسیر می شوند. در واقع شناختی که مخاطب از اتفاقات و شخصیت های فیلم دارد از زاویه شناخت و درک آنتونی است. همه چیز زودگذر و فانی است اما همزمان هر لحظه احساس ضرورت و واقعی بودن می دهد. هاپکینز در یک بازی بسیار تحسین برانگیز که جایزه اسکار را نیز برای وی در پی داشت، در پیدا کردن راه خود در این ترکیب گل آلود و مبهم از آینده و حال با مشکل دست و پنجه نرم می کند.
بازی هاپکینز در نقش پیرمردی که دچار زوال عقل شده بسیار کاریزماتیک و گاه دیوانه وار است و در مواردی نیز هر دوی این مولفه ها را همزمان در خود دارد. دقتی خاص و باورنکردنی در تکنیک او برای بازی در این نقش وجود دارد زیرا وی گستره وسیعی از احساسات و عواطف را برای ایفای نقش آنتونی به کار می گیرد اما همزمان یک نرمی و پذیرا بودنی در بازی هاپکینز و شخصیت او وجود دارد که تاکنون به ندرت از او دیده بودیم. بدون شک نقش آنتونی در فیلم The Father یکی از بهترین نقش آفرینی های وی در طول دوران فعالیت طولانی و پربارش است. و دخترش آن با بازی الیویا کلمن نیز به همین اندازه تاثیرگذار بازی می کند.
شخصیت آن نیز باید سوار این چرخ و فلک سرگیجه آور شود و مانند یک بریتانیایی سرسخت خود را کنترل کند در حالی که هر لحظه در آستانه فروپاشی و وا دادن قرار دارد. او لبخند می زند در حالی که در چشمانش چشمه ای از اشک در حال فوران است و زمانی که پدرش بدخلقی می کند و توهین می کند کمی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند اما همزمان صبوری اش را ادامه می دهد. به عنوان راهنمای مخاطب، کلمن مانند همیشه تاثیرگذار و تحسین برانگیز ظاهر شده است. اما به طور کلی، دنیای فیلم از دریچه نگاه هاپکینز دیده می شود و در ابتدا این دنیا بسیار آرام و دوست داشتنی به نظر می رسد. در ابتدا او در بعدازظهری خوشایند در آپارتمان وسیع و زیبای خود در لندن در حال گوش دادن به اپراست.
اما خیلی زود، آن برای دیداری کوتاه از پدرش به لندن سر می زند و به او می گوید که با مردی آشنا شده و قرار است برای زندگی با آن مرد به پاریس برود. ظاهر و رفتار آنتونی در لحظه تغییر می کند و احساس زخم خوردن را به مخاطب منتقل می کند، در حالی که با ناباوری می پرسد: «تو؟ منظورت یه مَرده دیگه؟». در ادامه وقتی واقعیت درازمدت این خبر را درک می کند، آنتونی لایه ای عمیق تر از زخم خود را عیان می کند :«پس اگر درست فهمیده باشم، می خواهی ترکم کنی، همینطوره؟ داری منو ترک می کنی». صورتش کمی در هم فرو می رود اما همچنان سعی دارد خود را شجاع نشان داده و بگوید کنترل خودش را در دست دارد. نسخه هایی از این گونه مکالمه در طول فیلم بارها و بارها اتفاق می افتد، برای مثال در مورد مکان گذاشتن ساعت مچی مورد علاقه اش یا رفتار ناخوشایندی که با پرستار قبلی خود دارد. و وقتی که فکر می کنیم ریتم فیلم The Father را درک کرده و وارد آن شده ایم، حال و هوای فیلم و بازیگران ناگهان تغییر می کند.
شاید این آپارتمان آنتونی نیست و مال آن باشد و او می خواهد پدرش را نیز با خود ببرد. شاید او شوهری به نام پل با بازی روفوس سول دارد و هنوز هم با او زندگی می کند. ورود ایموژن پوتس به عنوان یک کاندیدای قابل برای مراقبت از آنتونی کمی نور به این شرایط تاریک و بغرنج می تاباند زیرا این موضوع به آنتونی فرصت می دهد تا یک زن جوان زیبا هم صحبت شود. آنتونی بسیار بدعنق و همزمان افسونگر است و خودش با خوشحالی به این موضوع اعتراف می کند. اما این پرستار جدید او را به یاد دیگر دخترش می اندازد که نقاش بود و نقاشی اش روزگاری روی دیوار آویزان بود و الان معلوم نیست چه اتفاقی برای آن افتاده است. ملاقات اول آنتونی با شخصیت لارا نمونه بی نقصی از شوکی است که کارگردان به یکباره به مخاطب وار می کند و نمایانگر تغییراتی است که در ذهن و رفتارهای شخصیت اصلی فیلم رخ می دهد.
فیلم The Father یک تصویرسازی غریب و بیرحمانه از احساسی است که هر فردی ممکن است در زمان از دست دادن کنترلش بر روی درک خود از واقعیت دنیای اطرافش تجربه کند. فیلم The Father به عنوان یک درام به ظاهر ساده و یک دینامیک به ظاهر آشنا آغاز می شود در شرایطی که دختری از دست پدر پیرش که در حال از دست دادن درک خود از واقعیت است، خسته شده است و پیرمردی که به پرستار خود اجازه مراقبت نمی دهد. دکوراسیون آپارتمان هر لحظه در حال تغییر استو این روشی خلاقانه برای انتقال شرایط تکان دهنده ذهن کسی است که به زوال عقل مبتلا شده است. این حال و هوا معرف شوک های ناگهانی هر روزه و غیرممکن بودن درک رنجی که فرد مبتلا به زوال عقل تجربه می کند، برای دیگران است. تماشای این فیلم تجربه ای دشوار و تکان دهنده برای مخاطب است که بیش از همه به بازی ویرانگر هاپکینز در نقش اصلی داستان باز می گردد. تلاش او برای تشریح منطقی شرایطش برای خود و دیگران بسیار تاثیرگذار و تکان دهنده است.
در برخی از لحظات آرام اما ناخوشایند فیلم، دنیای او بار دیگر تغییر کرده اما آنتونی همچنان ساکت است زیرا می داند که تلاش او برای سوال کردن در مورد دنیایی که پس از بیدار شدن در برابر چشمانش ظاهر شده، گوش شنوایی پیدا نخواهد کرد. همانطور که می توان انتظار داشت، The Father یک داستان درماندگی است و زیلر ما را در داستان به پیش می برد با علم به این که شرایط هیچگاه برای آنتونی بهتر نشده و اینکه او از این تجربه ناخوشایند خلاص نخواهد شد. این تجربه ای است که به طور قطع و قابل درکی، بسیاری از افراد از آن دوری خواهند کرد زیرا بسیاری از ما تجربه اش را داشته ایم و یکی از نزدیکانمان را براحتی می توانیم جای شخصیت هاپکینز بگذاریم. اما برای کسانی که می توانند این تجربه تماشای تلخ را تحمل کنند، فیلم The Father با شما خواهد ماند، برای مدتی بسیار بیشتر از آنچه انتظار دارید و می خواهید.
بیشتر بخوانید: معرفی و نقد فیلم Nobody ؛ باب اودنکرک در قالب John Wick در یک اکشن معمولی
بدون نظر