صحبت های سجاد عبادی همسر آزاده نامداری در مراسم چهلم آنچنان سوزناک بود که با شنیدن آنها اشک در چشمان هر شنوندهای حلقه میزند. در آغاز، مقدمه کوتاهی از فعالیتها و زندگی شخصی آزاده نامداری را برای شما آماده کرده ایم و در ادامه به بخشهایی از صحبت های همسر او در مراسم چهلم می پردازیم.
بیوگرافی آزاده نامداری
آزاده نامداری متولد نهم آذر ۱۳۶۳ در کرمانشاه است. او از ۱۹ سالگی وارد تلویزیون شد و در سال ۱۳۸۴ با اجرا در برنامه «تازهها» در سیمای خانواده به شهرت رسید.
آزاده نامداری در سال ۱۳۹۴ با سجاد عبادی ازدواج کرد و در مهر ۱۳۹۵ خبر از به دنیا آمدن دخترش به نام گندم داد.
آزاده نامداری پس از ۱۲ سال فعالیت در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به طور غیررسمی ممنوع التصویر شد و در ۷ فروردین ۱۴۰۰، خبر درگذشت او منتشر شد. پیکر وی در ۹ فروردین ۱۴۰۰ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
صحبت های سوزناک سجاد عبادی
حالا، پس از گذشت ۴۰ روز از فوت وی، همسر آزاده نامداری در مراسم چهلمش لب به سخن گشود و حرفهای تلخی درباره ناگفتههای روزهای پر از رنج آزاده نامداری زد. او صحبت های خود را با بغضی که در گلو داشت اینگونه شروع کرد:
«بار الهی خودت شاهد و ناظر بودی که در ۱۹۱۴ روز زندگی عاشقانهمان شبی نبود که پیش از خواب از تو نخواهم که از غصههایش کم کنی و بر دوش من بگذاری؛ که او روح و جان من است و مثل گل لطیف و حساس».
او در ادامه عنوان کرد که قصد دارد یک بار برای همیشه گوشهای از رنج و غمهای آزاده نامداری را در این سالها بیان کند، غمهایی که در آخر قلب او را از حرکت انداخت. سجاد عبادی به ممنوع الکاری آزاده نامداری اشاره کرد که چطور در اوج شکوفایی مانع او شدند.
او با طعنه به شبه روزنامهای اشاره کرد که به دلیل مصاحبه با آن دردسرهایی برای آزاده نامداری ایجاد شد و به موجب آن حتی مجبور شد زمانی که باردار بود درگیر دادگاه باشد. صحبت های او در این رابطه اینگونه ادامه یافت:
«دستوری که معاون وقت سیما به تو داده بود که برو با این رسانهها صحبت کن که ممنوعیت تو رفع شود و رفع شد. بگویم از آن مجری بدلی که برای نبودنت ختم قرآن نذر کرده بود. چهکارهایی که با دروغ و نیرنگ در حق تو انجام دادند.
از مدیران ترسو که تک تکشان شاهد این بلایا بودند و در خلوت به ما حرف میزدند و عکسش را عمل میکنند.
کاش تا فرصت زندگیشان به سر نیامده از حقایق بگویند که آن دنیا دیگر جای محافظه کاری نیست ولی تو آنقدر بزرگ بودی که از همه گذشتی اما همینها تپش قلبت را به شماره انداخت. همین قضاوتها، ناجوانمردیها، نیرنگها».
سپس درباره برنامه آبان، برنامهای برای زنان ایران، صحبت کرد که تنها پس از ۱۵ قسمت به دلیل عدم توافق درمورد دعوت مهمانها متوقف شد.
سجاد عبادی سپس از کارشکنی یک شاعر گمنام گفت که چطور مانع توزیع کتاب «خانومی که تو باشی» شد. اما نامداری با روحیه خستگی ناپذیرش ناامید نشد و پیش تولید یک برنامه اجتماعی دیگر را آغاز کرد تا بعد از سفرشان آن را شروع کنند. سفری که زندگی او را دگرگون کرد.
اما سجاد عبادی با بغض سنگین گلویش اعلام کرد که پوشش نامداری حتی در سالهایی که عضو هیچ سازمانی نبود و سالها بعد از آن واقعه تغییری نکرد و حتی دهها پیشنهاد فیلم و سریال را به خاطر سبک پوشش رد کرد و هیچ وقت ادعا الگو شدن نداشته است.
همسر آزاده نامداری در میان صحبت های خود از روح الله زم گفت که در شبهای قبل از اعدامش از آزاده نامداری طلب حلالیت کرده بود. او از تلاشهای همسرش تمجید کرد که چطور با روح زخم خورده خود همچنان امید به زندگی را از دست نداد و به سراغ ادامه تحصیل در مقطع ارشد در رشته روانشناسی بالینی رفت.
او قصد فعالیت در حوزه روانشناسی کودک و خانواده در فضای مجازی را داشت که عدهای شاکی شدند و آن برنامه هم متوقف شد. سپس به سراغ گزارش فوتبال بانوان رفت و بعد از دو برنامه احضارش کردند که در صورت تکرار حکم تعلیق میگیرد.
وی صحبت هایش را با گریه ادامه داد:
«خدای من شاهد است که در طول سه سال گذشته برای هدر نرفتن مهارت و استعدادت روزنهای نبود که جستجو نکرده باشی، دنبال مجوزی نبود که نرفته باشی. دهها مسئول و کارگردان و تهیه کننده شاهد ماجرا هستند.
اما همهشان وعدههای پوچ، امیدهای واهی، رنجهای پیاپی بود. کار به جایی رسید که دوستان نزدیکت را به خاطر حمایت از تو تحریم و ممنوع میکردند؛ دوستانی که امروز هم نیامدند.»
او در میان صحبتهایش علت تنها بودن آزاده نامداری در عید نوروز را بیان کرد؛ آزاده نامداری برای برنامه ریزی و پیش تولید یک برنامه در حوزه روانشناسی عید را در خانه ماند و با وجود اینکه دوست داشت به دیدار مادربزرگ همسرش در شمال برود اما در خانه ماند تا به کارهایش برسد. اما همین کار نیمه تمام باعث تنهایی او شد و آنچه که نباید اتفاق افتاد.
سجاد عبادی در سخنان پایانی خود از زندگی عاشقانه خود با آزاده نامداری صحبت کرد و از خداوند برای همسرش، خود و خانوادهاش طلب آرامش کرد و صحبت های خود را با آیهای از قرآن اینگونه پایان داد:
«گمان مبر که خدا از آنچه ظالمان انجام میدهند غافل است؛ بلکه کیفر آنها را برای روزی به تأخیر انداخته است که چشمها در آن از حرکت باز میایستد».
بدون نظر