در ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ یک سریال درام جدید از شبکه HBO در مورد خانواده هایی در حال نزاع، زامبی های یخی و اژدهایان ساخته شده با جلوه های کامپیوتری شروع به پخش کرد و چه خوشتان آمده باشد و چه برعکس آن، نمی توانید تاثیری که سریال Game of Thrones بر نه تنها تلویزیون و فرهنگ عامه بلکه بر جهان در کلیت آن داشت را نفی کنید. ماجراجویی های مسیر داستان افسانه ای این سریال بسیار وحشی، عجیب و جداب بود و اکنون در آستانه ۱۰ سالگی شروع به یاد ماندنی ترین سریال تاریخ تلویزیون باز می خواهیم از جنبه دیگری به این سریال بپردازیم.
در سریال Game of Thrones شخصیت گرگور کلیگین ملقب به کوهستان یا کوهستان سوارکار (The Mountain Who Rides) بزرگ جثه ترین، ترسناک ترین و بیرحم ترین شخصیت جنگجوی سریال به شمار می رفت، شخصیتی به شدت منفور که انسان ها را تنها با یک ضربه شمشیر غول پیکرش به دو نیم تبدیل می کرد و برادر کوچکترش را در آتش سوزانده بود. تفاوت دیگر شخصیت گرگور کلیگین این بود که تنها شخصیت در سریال Game of Thrones به شمار می آید که دو بار بازیگر نقش آن عوض شده، کشته شده و دوباره به زندگی بازگردانده شده و دوباره کشته شد. اما تمام کوهستان های سریال به یک اندازه تاثیرگذار و مناسب نبودند. در ادامه این مطلب قصد داریم بهترین گرگور کلیگین های سریال Game of Thrones را رتبه بندی کنیم.
۴- یان وایت (فصل دوم)
نکته اصلی در مورد گرگور کلیگینِ یان وایت این است که آنقدر بلند قد بود که بیشتر شبیه یک توهم بصری متحرک به نظر می رسد. او چنان بلند است که چارلز دنس (بازیگر نقش تایوین لنیستر) با نزدیک به ۱۸۸ سانتیمتر قد در مقابل او شبیه عروسک های فرانچایز Saw است. در هر سکانسی که در کنار مایسی ویلیامز ظاهر می شود، انگار که گاندالف کنار خانه هابیت ها ایستاده است. و اما علیرغم داشتن قدی بسیار بلندتر از همبازی هایش، گرگور کلیگین ویت اصلاً شبیه کوهستان نیست. او بیشتر شبیه ساقه لوبیاست تا یک غول. وایت با بازی هوشمندانه خود، در حالت سکوت همیشگی اش ترسناک تر است و گاه و بیگاه دست به خشونت می زند که با حال و هوای آریا در دوران شکنجه در قلعه هرنهال بسیار متناسب است. اما برای شخصیت گرگور کلیگین، بحث فیزیک و جثه مهم ترین ویژگی است که وایت از این لحاظ چندان مناسب نقش او نیست.
۳- کونان استیونز (فصل اول)
هر بار که یک سری کتاب مشهور و پرطرفدار در قالب فیلم یا سریال به تصویر کشیده می شود، طرفداران به شکل قابل درکی در مورد تصویرسازی از شخصیت های مورد نظرشان بسیار بیمناک و نگران هستند. در مورد خاص گرگور کلیگین نیز طرفداران سری کتاب های A Song of Ice and Fire، به محض دیدن کونان استیونز در حال فرو کردن نیزه در گلوی پیشکار بیچاره و یک اپیزود بعد، نصف کردن یک اسب، خیالشان آسوده شد. استیونز به شکلی بسیار طبیعی برای ایفای نقش کوهستان ساخته شده بود. استیونز در این نقش بسیار خوب جا افتاده بود با توجه به اینکه ظاهر او شبیه سگ بولداگی بود که به او سرم تقویت عضلانی زده شده بود.
اما مدت زمان حضور او در برابر دوربین چنان اندک و تقریباً بدون دیالوگ است که سوگند می خورم بسیاری از مردم فکر می کنند هافثور جولیوس بیورنسون از همان ابتدا نقش گرگور کلیگین را بازی کرده بود. مایه تاسف است زیرا درگیری بین گرگور و سندور کلیگین (روری مک کان) در اپیزود The Wolf and the Lion هنوز هم یکی از سکانس های نبرد در سریال Game of Thrones است. شاید بتوان گفت که کونان استیونز با توجه به ظاهر و رفتار خشن و بیرحمانه اش، از نظر بسیاری همچون نویسنده کامل ترین چهره برای ایفای نقش گرگور کلیگین بود اما جای خود را به بیورنسون داد.
۲- هافثور جولیوس بیورنسون، مرده (فصل پنجم تا هشتم)
بخش مربوط به رابرت استرانگ در سریال Game of Thrones از هر جهت دوست داشتنی بود، یکی از معدود دفعاتی که یک درام با فانتزی فراوان جایی مناسب برای تم های وحشت کلاسیک در خود داشت. این موضوع با شخصیت متفاوت و نیم دیوانه-نیم دانشمند کایبرن (آنتون لسر) آغاز می شود، شخصیتی که برای آزمایش بر روی انسان ها اشتیاقی شهوت گونه دارد. شاید یکی از جذاب ترین سکانس های سریال زمانی است که جان اسنو (کیت هرینگتون) یک مرده متحرک را به حاکمان جمع شده در وستروس نشان می دهد و در حالی که همگی از دیدن این موجود شوکه شده اند، در یک سکانس بسیار کوتاه، کایبرن به وضوح از دیدن این موجود هیجان زده می شود.
و یک دانشمند دیوانه بدون مخلوقش هیچ نیست. سر رابرت استرانگ یک گرگور کلیگین بازگشته از مرگ در ظاهری متفاوت است که نقش جیسون وورهیس را در سه فصول پایانی سریال ایفا می کند. علیرغم نقدهای عمدتاً منفی از فصل پایانی، سکانس مبارزه سندور و گرگور کلیگین در انتهای راه خود یکی از زیباترین سکانس های خشونت در سریال است.
۱- هافثور جولیوس بیورنسون، زنده (فصل چهارم)
در سریال Game of Thrones هیچ گرگور کلیگین بدی نداشتیم اما واقعیت این است که استیونز و وایت تا حدودی به خاطر انسان بودن غیرقابل انکارشان در محدودیت قرار داشتند. در مقابل، هافثور بیورنسون نیز با توجه به ویدیویی که در آن یک ماشین لباس شویی را چند متر به هوا پرتاب می کند شایستگی های خود را به عنوان یک انسان قدرتمند به رخ می کشد. بیورنسون اما بهترین کوهستان است زیرا ماهیت و جذابیت ترسناک شخصیت کوهستان را به معنای واقعی کلمه در خود دارد و تعلیق حیاتی که برای هر فانتزی مایه مرگ و زندگی را دارد، به آن می دهد.
سکانس قضاوت با نبرد در اپیزود The Mountain and the Viper در فصل چهارم سریال را باید بهترین سکانس مبارزه تن به تن در کلیت سریال Game of Thrones دانست که البته کاریزمای بی پایان و کنترل شده پدرو پاسکال نقش مهمی در آن دارد. اما بیشتر از همه در این سکانس است که بیورنسون در نقش یک ستاره ظاهر شده و به شهرت می رسد، آنگاه که الاریا سند (ایندرا ورما) خطاب به شوهرش می گوید: «می خواهی با این مبارزه کنی؟» و این سوالی است که بدون شک شما هم در همان لحظه از خود پرسیده بودید.
بهترین گرگور کلیگین همون اولی بود، شخصیت خیلی خشنی داشت و ظاهرش هم به نقش میخورد، همه چیش برای این نقش عالی بود