یک پادآرمانشهر در واقع جامعه ای تخیلی و مربوط به آینده است که به شکل هولناکی در مسیر اشتباه قدم برداشته و به جایی به شدت ترسناک تبدیل شده است. هر ساله فیلم ها و سریال های جدیدی با داستانی که در یک فضای پادرآرمانشهری رخ می دهند ساخته می شود که هر کدام فضایی متفاوت دارند. جوامعی لذت جو و دولت هایی توتالیتر هستند که بر اساس ترس بنا شده اند و گاهی نیز با جوامعی پوچ گرا مواجه می شویم که نمونه آن را در فیلم های تری گیلیام دیده ایم. این جوامع اگر چه تاریک و خطرناک هستند اما تا زمانی که بر طبق قوانین آن ها رعایت کنید، نباید چندان نگران عاقبت کار خود باشید. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۵ فیلم علمی تخیلی برتر تاریخ سینما که داستان آن ها در یک پادرآمانشهر تاریک و ترسناک رخ می دهد آشنا کنیم.
۱۵-Fahrenheit 451 (1966)
در آینده ای نزدیک، کار آتشنشانان خاموش کردن آتش نخواهد بود بلکه وظیفه ای که برایشان تعیین شدن سوزاندن کتاب هاست. ادبیات از هر نوعی خطر محسوب می شود، در جامعه ای که پذیرش بی چون و چرا و بدون تفکر قوانین و نرم ها تعیین شده توسط حاکمان و البته شادی سطحی ارزش محسوب می شود. گای مونتاگ (اسکار ورنر) یکی از این آتشنشانان است که عاشق یک قاچاقچی کتاب به نام کلاریس (جولی کریستی) می شود. در شرایطی که گای به اخلاقی بودن شغل خود شک می کند، رابطه او با همسرش لیندا که شخصیتی بسیار مبهوت و بدون تفکر دارد بیش از پیش دچار مشکل می شود، زنی که تنها به سریال های تلویزیونی ریالیتی شو و تعاملی علاقه دارد. برای یک علمی تخیلی نویس مشهور آمریکایی مانند ری بردبری هیچ جامعه پادآرمانشهری وجود نداشت جز جامعه ای که ادبیات را آنچنان خطرناک و بی ارزش بداند که به شکلی فعال برای نابودی آن تلاش کند. رمان او با نام Fahrenheit 451 در سال ۱۹۵۳ منتشر شده و اساس ساخت تنها فیلم انگلیسی زبان فرانسوا تروفو فیلمساز شهیر موج نو سینمای فرانسه شد. و اگر چه فیلم بی نقص نیست اما نقش مهمی در جایگاه کنونی رمان بردبری به عناون یک کلاسیک ژانر داشت.
۱۴- THX 1138 (1971)
فیلم THX 1138 اولین تجربه کارگردانی جرج لوکاس به عنوان یک فیلمساز ناشناخته بود. داستان فیلم در داخل فضای یک شهر مینیمالیستی و سرد رخ می دهد جایی که ساکنان آن توسط نیروهای پلیس رباتیک و استفاده اجباری از مواد مخدری که احساسات را سرکوب می کنند کنترل می شوند. داستان فیلم با عشق ممنوعه بین شهروند THX 1138 (رابرت دووال) و LUH 3417 (مگی مک اومی) آغاز می شود. در سال ۱۹۶۷، جرج لوکاس یک فیلم دانشجویی کوتاه به نام Electronic Labyrinth: THX 1138 4EB ساخته بود. این فیلم تمثیلی علمی تخیلی در مورد مردی بود در یک جامعه مربوط به آینده که سعی دارد از نظارت الکترونیکی همیشه حاضر محیطش فرار کند. چهار سال بعد، کمپانی فیلمسازی فرانسیس فورد کوپولا، American Zoetrope، به لوکاس فرصتی داد تا فیلم دانشجویی خود را به یک فیلم سینمایی بلند تبدیل کند. فیلم THX 1138 با نقدهای متفاوتی روبرو شد و در باکس آفیس نیز شکست خورد اما بعد از موفقیت لوکاس با فیلم Star Wars در سال ۱۹۷۷، جایگاه یک فیلم کالت کلاسیک را یافت.
۱۳- Logan’s Run (1976)
در نگاه اول، دنیای فیلم Logan’s Run شبیه بهشت است، جایی که انسان های جوان و زیبا روزهایشان را در ولنگاری و عیش و نوش می گذرانند در حالی که ماشین ها تمام زحمت ها را بر عهده دارند. اما وقتی می دانید با یک فیلم علمی تخیلی پادآرمانشهری مواجه هستید باید انتظار یک واقعیت تلخ و تکان دهنده را نیز داشته باشید. در این جامعه وقتی انسان ها به تولد ۳۰ سالگی شان می رسند طی یک مراسم به نام «چرخ و فلک» کشته می شوند. لوگان ۵ (مایکل یورک) یک «سَندمَن» است، افسر امنیتی که شهروندانی که قصد دارند از چرخ و فلک فرار کنند را شکار کند. او مخفیانه وارد گروه فراری ها می شود اما خیلی زود را در حال فرار با جسیکا ۶ (جنی آگوتر) می یابد. این دو با هم شهر ترسناکشان را به مقصد دنیایی رازآلود که آن بیرون وجود دارد ترک می کنند. Logan’s Run تنها فیلم علمی تخیلی مایکل اندرسون فیلمساز بریتانیایی است که بر اساس رمانی نوشته ویلیام اف نولان و جرج کلیتون جانسون ساخته شد. این فیلم در کمال ناباوری فیلمی موفق بوده و یک سریال تلویزیونی کوتاه عمر نیز از روی آن ساخته شد.
۱۲- Soylent Green (1973)
سال ۲۰۲۱ است و جهان به دلیل آلودگی محیط زیستی، افزایش بیش از حد جمعیت و تغییرات آب و هوایی در حال خفه شدن. چارلتون هیوستون در این فیلم نقش فرانک ثورن را بازی می کند، یک کارآگاه لس آنجلسی که مشغول تحقیق در مورد قتل یک تاجر ثروتمند به نام ویلیام آر سیمونسون (جوزف کاتن) است. در شهری که آب شرب و غذای تازه اقلامی لوکس به شمار می آیند و عموم مردم از غذایی فرآوری شده به نام «سویلنت گرین» تغذیه می کنند، تنها خاطرات خوش ثورن از صحبت های شخصیت سالومون راث (ادوارد جی رابینسون) که خاطرات قرن گذشته را به خاطر دارد. این فیلم توسط ریچارد فلیشر کارگردانی شده و بر اساس یک رمان علمی تخیلی به نام Make Room, Make Room نوشته هری هریسون در سال ۱۹۶۶ ساخته شده است. امروزه این فیلم بیشتر به خاطر پیچش داستانی پایان آن شناخته می شود اما قدرت اصلی فیلم از تصویرسازی نسبتاً درست از آینده شهر نیویورک سیتی به عنوان یک جامعه پرتنش، شلوغ و گرم است که ۴۰ میلیون انسان در آن برای بقا تلاش می کنند.
۱۱- Nineteen Eighty-Four (1984)
فیلم Nineteen Eighty-Four که بر اساس رمان مشهور جورج اورول نویسنده بریتانیایی ساخته شده، داستان وینسون اسمیت (جان هرت) را روایت می کند، یک شهروند معمولی که در ابرکشور توتالیتری اوشنیا زندگی ناخوشایندی دارد. حاکم این کشور برادر بزرگ نام دارد- که ممکن است وجود خارجی داشته یا نداشته باشد- و مردم اوشنیا به شکلی بیرحمانه توسط سیستم نظارتی موسوم به پلیس افکار به شکل دائم تحت کنترل هستند. در شرایطی که اسمیت بیش از پیش از زندگی خود ناراضی و افسرده شده است، با یک خلافکار فکری به نام اوبراین (ریچارد برتون) آشنا می شود و یک رابطه عاشقانه را نیز با جولیا (سوزانا همیلتون) آغاز می کند. اما مدت زیادی طول نمی کشد که اسمیت دستگیر می شود. این فیلم که در همان سالی که در همان سالی که داستان اورول در آن می گذرد، ساخته شده است یک اثر اقتباسی تاریک به نویسندگی و کارگردانی مایکل ردفورد فیلمساز بریتانیایی است. فیلم تحسین شده Nineteen Eighty-Four آخرین نقش آفرینی ریچارد برتون پیش از مرگ نیز بود.
۱۰- Snowpiercer (2013)
در شرایطی که تلاش انسان برای برعکس کردن گرمایش جهانی به وخیم تر شدن اوضاع انجامیده، در سال ۲۰۳۱، زمین به یک سرزمین لم یزرع و یخ زده تبدیل شده که زندگی در آن غیرممکن است. تنها بازماندگان انسانی سیاره سوار بر یک قطار هسته ای به نام The Rattling Ark هستند که در آن ثروتمندان در واگن های گرم و راحت جلو قطار سکونت داشته و فقرا و محکومان نیز شرایطی غیرانسانی را در واگن های انتهایی قطار تجربه می کنند. به رهبری کورتیس اورت (کریس ایوانز) و مرشدش گیلیام (جان هرت)، مردم یک شورش را آغاز کرده و راهشان را به سمت ابتدای قطار باز می کنند تا به سرپرست مرموز موتور (اد هریس) برسند. در ابتدا ایده یک قطار مربوط به آینده که در یک سیاره یخ زده در حال حرکت است شاید مضحک و بی معنی به نظر برسد اما Snowpiercer در مورد رئالیسم نیست. بونگ جون-هو کارگردان شهیر کره ای یک روایت کابوس وار از جامعه کنونی ما را با محدود کردن آن در داخل فضای تنگ و تاریک یک قطار به تصویر کشیده است. این فیلم که در زمان انتشار خود با استقاب گسترده جهانی مواجه شد در واقع اقتباسی نصف و نیمه از یک رمان گرافیکی فرانسوی به نام Le Transperceneige از ژاک لوب و ژان مارک روشه است.
۹- Gattaca (1997)
زمانی در آینده، پیشرفت ها در زمینه ژنتیک به والدین اجاز می دهد که کیفیت های ژنتیکی فرزندانشان را تغییر دهند، حتی پیش از اینکه این فرزندان به دنیا آمده باشند. در نتیجه انسان هایی که دستکاری ژنتیکی نشده و به اصطلاح بی نقص نیستند، انسان هایی کم ارزش و دون پایه تلقی می شوند. وینسنت فریمن (ایتن هاوک) یکی از این «بی ارزش ها» است که کاری دون پایه دارد. او اما می خواهد فضانورد شود و چنان در این زمینه مصمم است که به کمک یک دوست ویلچرنشین از دسته انسان های «باارزش» به نام جروم یوجین مارو (جود لا) نتیجه آزمایشات ژنتیکی خود را دستکاری می کند. اما ژروم در ادامه عاشق همکار جدیدش آیرین کاسینی (اوما تورمن) می شود که ممکن است رویای فریمن را به خطر بیندازد. اندرو نیکول در اولین تجربه کارگردانی خود ما را یک دنیای به شدت کمالگرا از انسان های دستکاری ژنتیکی شده می برد که در آن جامعه بسته به کدهای ژنتیکی افراد محدودیت های سنگینی را علیه آن ها اعمال می کند. اگر چه فیلم Gattaca در گیشه شکست خورد اما اکنون به یک کالت کلاسیک تبدیل شده است.
۸- Minority Report (2002)
آیا امکان دارد شما محکوم شوید به دلیل اینکه شاید در آینده مرتکب یک خلاف خاص شوید؟ این سوالی است که در فیلم تریلر علمی تخیلی Minority Report ساخته استیون اسپیلبرگ پرسیده می شود. جان اندرتون (تام کروز) رییس بخش پیش جنایت است، بخشی از اداره پلیس که از افراد دارای توانایی های پیش شناختی برای دستگیری جنایتکاران پیش از انجام جنایات استفاده می کند. اما بعد از این که تازه ترین پیش بینی او را به نقشه کشیدن برای یک قتل متهم می کند، اندرتون نسبت به این سیستم کاری مردد می شود. در شرایطی که رییسش لامار بورخس (مکس فون سیدو) دستور شکار او را به ماموری به نام دنی ویتور (کالین فارل) می دهد، اندرتون سعی می کند قبل از وقوع قتل، قاتل واقعی را پیدا کند. دنیای فیلم Minority Report دنیایی با نظارت حکومتی دائم است: تبلیغات هدفمند به شکلی مستقیم در بخش هوشیار مغز شهروندان کاشته می شود در شراطی که حکومت به طور دائم مردم را در خانه هایشان اسکن می کند. بخش پیش جنایت یک قدم هم از این جلوتر رفته و آینده محتمل را برای متهم کردن افراد به جنایاتی که هنوز انجام نداده اند اسکن می کند.
۷- V For Vendetta (2006)
فیلم V for Vendetta به تهیه کنندگی واچوفسکی ها، یک فیلم نادر در میان فیلم های علمی تخیلی پادرآرمانشهری است. داستان فیلم در مورد یک ابرقهرمان تنهاست که به مبارزه با یک سیستم حکومتی بیرحم می پردازد. بریتانیا در آینده ای نزدیک توسط گروهی فاشیست از حزب نورسفایر رهبری می شود. در این شرایط یک شخص خودسر ماسک دار که تنها با نام وی (هوگو ویوینگ) شناخته می شود شروع به بمبگذاری و ایجاد دردسر برای این رژی به شدت فاسد می کند و در این تلاش برای نابودی سیستم از درون، ایوی هاموند (ناتالی پورتمن) نیز به کمک وی می آید. فیلم V for Vendetta بر اساس یک رمان گرافیک نوشته آلن مور ساخته شده و در حالی که رمان اصلی شخصیت وی را یک انسان دو چهره، همزمان مبارز آزادی و یک دیوانه، به تصویر می کشد، فیلم جیمز مک تیگو او را به قهرمان رک و راست نشان می دهد.
۶- Brazil (1985)
فیلم Brazil دنیایی بسیار شبیه رمان ۱۹۸۴ جورج اورل دارد اما با روایتی که به سمت فیلم های Monty Python می رود. تری گیلیام کارگردان این فیلم در شاهکار خود به ما نشان می دهد که تنها چیز بدتر از یک پادآرمانشهر کارآمد، پادآرمانشهری فاسد و ناکارآمد و در آستانه فروپاشی است. فیلم Brazil دنیایی از کالاهای بنجل، محیط مسموم و بوروکراسی بی پایان در داخل یک حکومت را به تصویر می کشد که به اندازه همان ناکارآمدی، خشن و پارانویایی است. در این دنیا یک کارمند دولتی دون پاینه در وزارت اطلاعات به نام سم لوری (جاناتان پرایس) زندگی می کند. در تلاش برای تصحیح یک اشتباه کوچک دفتری، لوری این خطای او به اعدام یک فرد بیگناه منجر شده است. در جریان تحقیقاتش، لوری عاشق یک راننده کامیون به نام جیل لیتون (کیم گریست) می شود که ظاهراً یک تروریست ضد حکومت است. اما در یک دنیای فاسد و کارتونی، حقیقت و عشق ارزشی ندارد، جایی که نزدیک ترین چیز به واژه قهرمان، یک لوله کش خائن به نام هری تاتل (رابرت دنیرو) است.
۵- Children Of Men (2006)
فیلم Children of Men که بر اساس رمانی علمی تخیلی نوشته پی دی جیمز، جنایی نویس بریتانیایی، ساخته شده داستان جهانی را روایت می کند که به مدت دو دهه هیچ کودک جدیدی در آن متولد نشده است. در شرایطی که زمین به تمامی در هرج و مرج و ویرانی فرو رفته است، دولت بریتانیا بیش از پیش سرکوبگر شده، تلاش دارد نظم را برقرار کند و تمامی مهاجران غیرقانونی را در زندان هایی خاص نگهداری می کند. تئو (کلایو اوون) یک فعال مدنی سابق است که همسر سابقش جولیان (جولیان مور) به سراغ او می آید تا در مراقبت از کی (کلر-هوپ اشیتی) به او کمک کند، زنی که تنها زن باردار جهان به شمار می آید. آلفونسو کوارون کارگردان و سناریست مشهور مکزیکی در ابتدا با فیلم درام Y Tu Mamá También در سال ۲۰۰۱ نظر جهانیان را به خود جلب کرد. در Children of Men او به شکی مهیج و تکان دهنده سقوط یک جامعه سرکوبگر را به تصویر می کشد، حتی در شرایطی که با تمام قوا و با تمام ابزارها سعی در برقرار نظم دارد. فیلم که تعدادی سکانس اکشن تک برداشتی ماندگار در خود دارد مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و نامزد دریافت سه جایزه اسکار از جمله بهترین سناریو اقتباسی و بهترین فیلمبرداری شد اگر چه در باکس آفیس موفقیت چندانی نداشت.
۴- The Matrix (1999)
دنیای The Matrix شابد بدترین و ترسناک ترین دنیای پادرآرمانشهری باشد. در دیگر داستان ها، انسان ها دستکم از زندگی خود در جامعه ای که اساساً مسیر اشتباه می رود آگاه هستند. اما در The Matrix، تمام واقعیت شخصیت قهرمان تنها یک شبیه سازی خلق شده برای انسان های بیهوش شده است که توسط هوش مصنوعی به عنوان منبع انرژی استفاده می شوند. نئو (کیانو ریوز) هکری است که بعد از مواجهه با مورفیوس (لورنس فیشبرن) و ترینیتی (کری-آن ماس) از واقعیت ماجرا آگاه می شود. اما در داخل دنیای The Matrix نئو توسط مامورینی که هوش مصنوعی هستند، به رهبری مامور اسمیت (هوگو ویوینگ) مورد تعقیب قرار می گیرد، کسی که سعی می کند از نابودی واقعیت مجازی و بیداری بشریت جلوگیری کند. بیش از ۲۰ سال پس از ساخت، فیلم The Matrix هنوز هم ترکیبی هیجان انگیز از سکانس های اکشن اضطراب آور با یک داستان علمی تخیلی متافیزیکی غافلگیر کننده است. این فیلم که به کارگردانی و نویسندگی واچوفسکی ها ساخته شد با تحسین منتقدان و موفقیت در باکس آفیس مواجه شده و در بخش های تکنیکی نیز برنده چهار جایزه اسکار شد.
۳- Blade Runner (1982)
در سال ۲۰۱۹، شهر لس آنجلس یک ابرشهر است که در باران های اسیدی خفه شده که مردم آن زندگی فقیرانه و دردناکی در سطوحی پایین تر از ثروتمندان دارند. ریک دکارد (هریسون فورد) که در گذشته یک شکارچی جایزه بگیر متخصص در زمینه شناسایی انسان های مصنوعی بوده نیز در این دنیا زندگی می کند. وقتی گروهی از این انسان های مصنوعی به رهبری روی بتی (روتگر هاور) برای بیشتر کردن طول عمر چهار ساله خود وارد شهر لس آنجلس می شوند، دکارد مامور پیدا کردن و بازنشسته کردن (کشتن) این اندرویدها می شود. فیلم Blade Runner ساخته ریدلی اسکات تصویری حیرت انگیز از یک دنیای علمی تخیلی پادآرمانشهری را به تصویر می کشد و این داستان را با یک فیلم نوآر دهه ۴۰ ترکیب می کند. فیلم بعد از انتشار با نقدهای متفاوتی همراه شد و در باکس آفیس نیز موفقیت چندانی نداشت اما خیلی زود به یک کلاسیک علمی تخیلی تبدیل شد.
۲- A Clockwork Orange (1971)
الکس (مالکوم مک داول) یک نوجوان سایکوپات و رهبر دار و دسته ای است که به طور مرتبط دست به خشونت و تجاوز می زند. بعد از آخرین جنایاتش، مقامات بریتانیای آینده او را به درمان به روش های جدید تغییر روانشناختی محکوم می کنند تا تمایلات خشونت آمیز او را درمان کنند. ظاهراً درمان اثربخش بوده اما الکس که دیگر توانایی مبارزه ندارد، خود را در معرض بخشش تمام قربانیان قبلی خود می بیند، و بدین ترتیب او در معرض خشونت هایی قرار می گیرد که روزگاری به دیگران روا داشته بود. داستان فیلم A Clockwork Orange که به نویسندگی و کارگردانی فیملساز مشهور استنلی کوبریک ساخته شده بر اساس یک رمان علمی تخیلی پادآرمانشهری به همین نام نوشته آنتونی بورخس است. از طریق داستان خلاف های یک نوجوان در جامعه ای در آینده نزدیک، هم رمان اصلی و هم فیلم کوبریک ماهیت خوب و بد و اهمیت اختیار و اراده را به نقد می کشند.
۱- Metropolis (1927)
Metropolis را می توان پدربزرگ فیلم های علمی تخیلی پادآرمانشهری دانست. فضای شهری بزرگ و انسان زدایی شده این فیلم را می توان در فیلم هایی با تنوع بن مایه ای مانند Blade Runner, Batman, Dark City, Fifth Element و Brazil دید. در هنگام ساخت، فیلم Metropolis پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینما تا آن زمان بود. فریتز لانگ فیلمساز آلمانی از دکورهای بزرگ، مدل های غول پیکر و صدها هنرور برای سکانس های شورش های شهری و فجایع صنعتی استفاده کرد. و در حالی که تولیدات معاصر مشابه همگی یا داستان های انجیلی یا حماسه های تاریخی بودند، فیلم لانگ را می توان اولین فیلم حماسی علمی تخیلی تاریخ سینما دانست. داستان فیلم Metropolis که توسط همسر لانگ، تئا ون هاربو، نوشته شده، روایت ساده ای در مورد درگیری بین کارگران در حال زجر کشیدن در کارخانه های زیرزمینی و طبقه حاکم است که در آسمانخراش های بزرگ خود از زندگی نهایت لذت را می برند. با بالا گرفتن درگیری های داخلی، تمامی جامعه دچار بحران می شود. اچی جی ولز نویسنده مشهور داستان های علمی تخیلی بریتانیا در سخنانی مشهور فیلم لانگ را تقبیح کرده و آن را «احمقانه ترین فیلم» انست اما کمتر از یک قرن بعد، Metropolis یکی از بهترین فیلم های کلاسیک علمی تخیلی و کلیت سینما به شمار می آید.
کارگردان Minority Report رو اشتباه نوشتین. استیون اسپیلبرگ درسته.
سلام. حق با شماست ممنون بابت تذکر و تیزبینی تون
پست بسیار جالبی بود، به این لیست اضافه بفرمایید فیلم و سریال داستان ندیمه و فیلم بسیار زیبای in time. فیلم v for vendetta که ترجمه شده (ک مثل کینه) هم به نظرم دیدنش برای هر ایرانی در این روزها واجبه.