خارج از مبارزه برای نجات بشریت، به نظر می رسد که هیچ شباهتی بین شخصیت های سریال The 100 و قهرمانان دنیای سینمایی مارول وجود نداشته باشد اما در واقع اینطور نیست. اگر چه در سریال The 100 خبری از ابرقهرمانان نیست اما میلی در میان شخصیت های این سریال وجود دارد که باعث می شود دست به هر کاری بزنند تا افراد شانسی برای اثبات خودشان داشته باشند. در جریان هفت فصل سریال The 100 ، گروه اصلی شخصیت ها اشتراکات زیادی با برخی از شخصیت های اصلی و فرعی دنیای انتقام جویان داشته اند. جدای از سرسختی شان در مبارزه، گذشته پر از تروما و تغییرات ناگهانی در شخصیت چیزهایی است که در مورد این شخصیت ها یکسان است. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با شخصیت هایی که در این دو دنیا به هم شباهت دارند آشنا کنیم.
اوکتاویا: گامورا
اوکتاویا و گامورا ممکن است شرایط بزرگ شدن متفاوتی داشته باشند- اکتاویا از جامعه دور مانده در حالی که گامورا برای آدمکش شدن آموزش دیده است- اما شخصیت های بسیار مشابهی دارند. هر دو زن به دنبال مکانی هستند که بتوانند به آن احساس تعلق بکنند اما مسیر آن ها برای رسیدن به این هدف از شرارت می گذرد. اکتاویا که بسیار دیرتر نسبت به گامورا برای جنگجو شدن آموزش دیده، برای نجات مردمش به شخصیت شرور تبدیل می شود. اما در ادامه مسیر زندگی اش را تغییر داده و به یک زن صلح طلب تبدیل می شود. گامورا نیز خود را در شرایطی مشابه می بیند، زمانی که برای ثانوس کار کرده و برای دنیای بیرون یک شرور محسوب می شود. بعد از آشنایی با دیگر اعضای نگهبانان کهکشان است که او مسیرش را به سمت صلح تغییر داده و به جای نابودی بشریت، برای دفاع و نجات آن ها تلاش می کند.
مانتی: ارسکین
مانتی و دکتر اسرسکین در حوزه های بسیار متفاوتی تخصص دارند. در حالی که اولی یک نابغه کامپیوتر و متخصص در کشاورزی است، دومی در زمینه زیست شناسی و دستکاری ژنتیکی تبحر دارد. اما هر دو مرد از مسیر تاریکی روی برگردانده تا مسیر درست را برای قهرمانان داستان هایشان مشخص کنند. مانتی بیشتر از همه به خاطر دست کشیدن از زندگی خود برای نجات بشر شناخته می شد اما در ابتدا او حاضر بود برای بقا دست به هر کاری بزند، کاری که می خواست با نابودی مونت ودر انجام دهد. دکتر ارسکین برای هایدرا کار کرده و با آزمایشاتی که انجام می دهد جمجمه قرمز را خلق می کند. در نهایت مانتی به مدافع صلح کردن بین گروه های بازمانده انسانی روی کرده زمین تبدیل می شود و ارسکین از دست هایدرا فرار کرده و در شکست گروه او و آوردن کاپیتان آمریکا به جهان کمک می کند.
هارپر: چشم عقابی
هارپر در سریال The 100 تیر و کمانی ندارد و البته جاسوس هم نیست. اما مانند چشم عقابی (Hawkeye) او شخصیتی معمولی در میان گروهی از رهبران فوق العاده است که دنبال کمی فضا است. او همچنین یکی از زوج های حمایتگر و باثبات سریال از لحاظ عاطفی است، که شباهت بسیاری با چشم عقابی دارد که تنها عضو انتقام جویان بود که خانواده داشت. با شباهتی بسیار به مانتی، هارپر برای بقا دست به هر کاری می زند. اگر چه او قدرت های فراانسانی ندارد اما می تواند قدرت خاص خودش را حفظ کند. در نهایت اما از نبرد خسته است و تنها می خواهد با کسانی باشد که دوستشان دارد و درگیری را پشت سر می گذارد. او این فرصت را بدست می آورد زمانی که او و مانتی در فضا صاحب فرزند می شوند در حالی که بقیه انسان ها خواب هستند. چشم عقابی زمانی که به طور موقت از دنیای ابرقهرمانی بازنشسته می شود فرصت چنین کاری را می یابد.
میلر: ماشین جنگی
میلر یک معاون بی نقص است. او همیشه حاضر است تا پشتیبانی کند. گاهی اوقات در سریال The 100، این نقش را برای بلامی ایفا می کند و گاهی اوقات برای اکتاویا یا کلارک. همیشه یکی از دوستانش در جایگاه رهبری قرار دارد و میلر یک برتری تاکتیکی برای آن ها فراهم می کند. اگر چه ماشین جنگی در ابتدا دوست تونی استارک است اما به دومین شخص تبدیل می شود که با موفقیت لباس مرد آهنی را به تن می کند. حتی تونی خودش یک لباس مخصوص برایش می سازد. او همیشه در بزنگاه ها به کمک تونی می آید و همیشه در کنار اوست. این دقیقاً همان دوستی است که در مورد میلر نیز دیده می شود.
اکو: بیوه
زندگی به عنوان جاسوس و پیوستن به یک گروه جدید برای بقا شاید بیشتر به بیوه سیاه شبیه باشد اما اکو شخصیت اکو شباهت های بسیار دیگری با یک بیوه دیگر دارد، خواهر کوچکتر ناتاشا که یلینا بلووا نام دارد. شخصیت اکو در سریال The 100 از زندگی اش در آزگدا به شکلی غیرمنتظره بیرون انداخته می شود. یلنا نیز شرایط مشابهی دارد اگر چه با کمک عامل شیمیایی است که از برنامه نویسی اتاق سرخ و نه آخرالزامان خلاص می شود. هردو زن جوان در کودکی به اسارت رهبرانی قدرتمند در می آیند و برای بقا مجبور به کشتن می شوند. اکو برای بالا رفتن از نردبان ترقی در آزگدا دوستش را به قتل می رساند و یلنا به یک کودک آدمکش تبدیل می شود. هر دوی آن ها زندگی شان را تغییر می دهند و خانواده ای برای اتکا می یابند؛ اکو به سراغ خواهر و برادر بلیک رفته و یلنا به سراغ ناتاشا می رود.
ریون: بَنر
به عنوان باهوش ترین شخصیت در دنیای سریال The 100، تنها یک نفر از باهوش ترین شخصیت های دنیای سینمایی مارول با ریون برابری می کند. این شباهت نیز زمانی بیشتر می شود که هر دوی آن ها تلاش دارند از خشمشان خلاص شوند. برای بروس، ین خشم در قالب هالک خود را نشان می دهد تا زمانی که راهی برای ترکیب دو چهره خودش می یابد. برای شخصیت ریون، خشم خود را در قالب سرزنش کردن کلارک به خاطر مشکلات بشریت نشان می دهد. در حالی که ریون می خواهد از دانش علمی خود برای کارهایی مانند منفجر کردن پل در ابتدای سریال استفاده کند، در نهایت می فهمد که باید از این ماجراها عبور کند، درست همانند بنر که می خواهد شخصیت مرد سبز رنگ او چیزی بیشتر از خشونت داشته باشد.
مورفی: لوکی
مورفی شخصیتی حقه باز است که در صورت ضرورت و برای دستیابی به چیزی که می خواهد، دست به دروغگویی می زند اما در مورد افرادی که خودی می داند، احساس دلسوزی دارد. سخت است بگوییم کجا شخصیت جان مورفی به پایان رسیده و لوکی لاوفسیون آغاز می شود. هر دو شخصیت ماجراجویی هایشان را به عنوان شخصیت هایی آغاز کردند که برای رسیدن به خواسته هایشان دست به هر دروغی و انجام هر کار بدی متوسل می شوند. اما هر دوی آن ها قلب بزرگی داشته که نشان می دهد تمان دروغ ها و دسیسه چینی های آن ها به خاطر احساس گمشدگی و بی قدرتی است. مورفی در The 100 به قهرمان تبدیل شده که برای نجات کودکان در یک سیاره بسیار دوردست تلاش می کند، در حالی که لوکی در تلاش برای کمک به برادرش در مبارزه با ثانوس می میرد.
اموری: کویک
بسیاری از طرفداران دنیای مارول بر سر این نکته اختلاف داردند که آیا شخصیت کویکِ دیزی جانسون بخشی از خط زمانی اصلی دنیای سینمایی مارول است یا نه، زیرا Agents Of SHIELD مسیری متفاوت از نسخه های سینمایی را در پیش می گیرد. اما با وجود بحث چند دنیایی، تمام خطوط زمانی در کانون داستان قرار داشته و شروع شخصیت کویک در دنیای مارول شباهت بسیاری با روایت شخصیت ایموری در سریال The 100 دارد. هر دوی این شخصیت ها بدون خانواده بزرگ شده و برای بقا در گروه های خطرناکی افتاده اند. در حالی که دیزی با رایزینگ تاید کار می کند و یاد می گیرد چطور با تردستی کارت های شناسایی را کش برود، اموری در بیابان زندگی کرده و به دارایی های مسافران دستبرد می زند. هر دو با اتفاقاتی غیرمنتظره خانواده ای جدید می یابند و در نجات بشریت نیز به نحوی مشارکت دارند. هر دوی آن ها در این مسیر هدایت سفینه های فضایی را می آموزند. اگر چه دیزی دارای نوعی از قدرت های فراانسانی است اما اموری نیز اراده ای مشابه برای کمک به دیگران دارد.
بلامی: مرد آهنی
بلامی یک نابغه مهندسی نیست که رازهای سفر در زمان را کشف می کند. اما این بدان معنا نیست که او و شخصیت مرد آهنیِ تونی استارک مسیر مشابهی را طی نکرده اند. تونی استارک کمی خودخواه است و وقتی معرفی می شود می خواهد خودنمایی کند. بلامی نیز چنین است اگر چه ثروتی برای پشتیبانی از خود ندارد. او از جذابیت و کاریزمای خود برای کشاندن نوجوانان به سمت خود با فلسفه «هر چیزی که ما می خواهیم باید همانطور شود» استفاده می کند. هر دو شخصیت اما زمانی که می فهمند رویکردشان به اطرافیان آسیب می زند، مسیر خود را تغییر می دهند. تونی به مرد آهنی و انتقام جو تبدیل می شود در حالی که بلامی به رهبر گروهش و یکی از بهترین جنگجویان تبدیل می گردد. هر دوی این ها برای نجات دنیایی که به آن باور دارند می میرند، در حالی که به شخصیت های بهتری نسبت به ابتدای داستان تبدیل شده اند.
کلارک: اسکارکت ساحره
با توجه به اینکه کلارک و بلامی در نقش متحد بسیار ناجور هستند، بسیاری کلارک را کاپیتان آمریکا در مقابل بلامیِ مرد آهنی می دیدند. در حالی که شباهت هایی وجود دارد، اما شخصیت کلارک شباهت بیشتری به اسکارلت ساحرهِ واندا دارد. کلارک رویایی فکر می کند و به اجبار وارد دنیایی شده که او را به یک جگنجو تبدیل می کند. او همانند یک بچه در زمین رویاپردازی می کند، همان کاری که واندا برای تصور دنیای بی نقص از طریق تماشای سریال های خانوادگی انجام می دهد. هر دوی این شخصیت ها به خواسته هایشان می رسند اما به شیوه ای که متفاوت از رویاهایشان است. کلارک و واندا به مبارزانی مصمم تبدیل می شوند که برای حفاظت از عزیزانشان مصمم بوده و می خواهند کار درست را انجام دهند اما در دوران غم و اندوه، قضاوتهایشان اندکی غبارآلود می شود.
بدون نظر