الک بالدوین در اولین صحبت ها پس از اتفاق ناگوار کشته شدن فیلمبردار فیلم Rust در جریان یک تیراندازی تصادفی توسط او، گفته است که هالینا هاچینز دوست او بوده، این دو در اولین روز فیلمبرداری در نیومکزیکو با هم شام خورده اند و در صحبت با همسرش هیلاریا بارها به تلاش برای تدوین مقررات سختگیرانه تر برای استفاده از سلاح های واقعی در هنگام تولید فیلم و سریال ها اشاره می کند. بالدوین و همسرش که از بحث خود در این مورد فیلم گرفته اند، در منچستر، ورمونت، ماشینشان را پارک کرده و در مورد اتفاقی که منجر به کشته شدن هاچینز شد با خبرنگاران صحبت می کنند.
الک بالدوین که به وضوح عصبانی به نظر می رسد خطاب به دوربین می گوید :«چکار می خواهی بکنی؟ زنی مرده است. او دوست من بود. روزی که من برای شروع فیلمبرداری به سانتا فی رسیدم. با جوئل، کارگردان فیلم و او با هم شام خوردیم. ما یک گروه بسیار بسیار منسجم برای ساخت یک فیلم با هم بودیم و سپس این اتفاق وحشتناک رخ می دهد». هیلاریا که ظاهراً می خواهد چیزی به شوهرش بگوید، به سمت او می رود اما بالدوین نمی خواهد صحبت هایش قطع شود و می گوید: «ببخشید» و خطاب به عکاسان می گوید که از طرف دفتر کلانتری سانتا فی به او گفته شده است که در مورد پرونده صحبت نکند اما بی صبرانه منتظر اداره پلیس است تا یافته های خود را منتشر کنند. این بازیگر شناخته شده هالیوود که به وضوح عصبانی و ناراحت است، در ادامه می گوید: «غیر از این دیگر چه سوالاتی دارید؟».
او مدعی می شود که پس از مرگ تراژیک این فیلمبردار ۴۲ ساله، هر روز با پلیس صحبت می کند. در ادامه هیلاریا به همسرش نزدیک شده و با موبایل خود از عکاسان و خبرنگاران فیلم می گیرد. در ادامه یکی از خبرنگاران در مورد اینکه آیا الک با خانواده هاچینز صحبت کرده سوال می کند اما اسم او را اشتباه می گوید که به وضوح باعث عصبانیت بالدوین و هیلاریا می شود. هیلاریا به این خبرنگار می گوید :«نام او هالینا است. اگر این قدر برای دیدن ما وقت گذاشته اید باید نامش را بدانید». الک نیز عصبانیت خود را چنین نشان می دهد: «اسمش را نمی دانی؟ شوخی نکن. هالینا هاچینز. من با شوهرش، متیو و پسرش ملاقات کردم. بله این کار انجام شد و مشکلی وجود ندارد». وقتی هیلاریا می خواهد خبرنگاران را از سوال کردن بیشتر باز دارد، الک بالدوین بار دیگر عصبانی شده و خطاب به همسرش با لحنی تند می گوید: «یک لطفی به من بکن. می خواهم به این سوالات جواب بدهم. شوهر او به شدت در غم و اندوه فرو رفته است. هر از چند گاهی اتفاقاتی در سر صحنه ساخت فیلم ها رخ می دهد اما نه چیزی شبیه این اتفاق. این اتفاق یک بار در تریلیون بار رخ می دهد».
وی در ادامه مدعی می شود که شوهر هاچینز در شوک کامل بوده و این دو دائماً در تماس هستند: «ما خیلی نگران خانه و پسرش هستیم. همانطور که گفتم، ما بی صبرانه منتظر اداره پلیس هستیم تا ببینیم تحقیقاتشان به چه نتیجه ای رسیده است». همان خبرنگار بار دیگر می پرسد که آیا الک بالدوین بار دیگر در فیلمی که سلاح در آن وجود داشته باشد کار خواهد کرد یا خیر.
بالدوین چنین پاسخ می دهد: «نمی توانم پاسخ ین سوال را بدهم. هیچ فکری در این مورد ندارم. فقط این را می دانم که تلاش مداوم برای محدود کردن استفاده از سلاح گرم در سر صحنه های فیلمبرداری چیزی است که به شدت به دنبال آن هستم. اما یک چیز را به یاد داشته باشید که به نظر من بسیار مهم است و آن اینکه، چند گلوله در ۷۵ سال گذشته در فیلم ها و سریال های ساخته شده شلیک شده است؟ میلیاردها گلوله. ما باید بدانیم چه زمان اتفاق بدی می افتد و این اتفاق وحشتناک و بسیار ناخوشایند است. برخی اقدامات پیشگیرانه جدید باید به کار گرفته شود، سلاح های مناسب، سلاح های پلاستیکی، نه گلوله های واقعی. اما تصمیم این موضوع با من نیست. من در این حوزه کارشناس نیستم، باید این موضوع را درک کنید. از این رو هر تصمیمی که دیگران بگیرند در مورد اینکه برای حفاظت از افراد در هنگام ساخت فیلم ها چه باید کرد، من کاملاً موافق هستم و به هر شکلی که بتوانم با آن همکاری خواهم کرد».
بالدوین در ادامه می گوید که بعید می داند ساخت فیلم Rust از سر گرفته شود. وقتی از بالدوین پرسیده می شود که چرا خانواده او به ورمونت نقل مکان کرده اند، هیلاریا بار دیگر شروع به صحبت کرده و می گوید: «موضوع شخصی است» اما بالدوین بار دیگر رشته کلام را در دست می گیرد و می گوید: «این شخصی است. این یک مسئله شخصی است. سوال دیگری ندارید؟». وقتی خبرنگاران می گویند سوال دیگری ندارند، الک بالدوین از آن ها می خواهد که به حریم خصوصی او احترام بگذارند: «فرزندان من اکنون در خودرو در حال گریه کردن هستند» و هیلاریا ادامه می دهد: «چون شماها دارید آن ها را تعقیب می کنید و آن ها این را می دانند».
این بازیگر سرشناس در ادامه می گوید: «به نشانه احترام به شما، من بیرون آمدم [تا با شما صحبت کنم]. اجازه ندارم در مورد تحقیقات صحبت کنم. هر روز با پلیس صحبت می کنم… حرفم من این است که از شما می خواهم… ما با نهایت احترام نشستیم با شما صحبت کردیم. اکنون خواهش می کنم می شود لطف کنید دست از تعقیب کردن ما بردارید و ما را تنها بگذارید؟». هیلاریا می گوید: «بروید خانه هایتان» و بالدوین اضافه می کند: «هر آنچه که می توانستیم را به شما گفتیم» و سپس به سمت خودروش می رود. شوهر هاچینز که وکیل است در مصاحبه به دیلی میل گفته بود :«من با الک بالدوین صحبت کرده ام و او بسیار حمایتگر بوده است». پدر هاچینز نیز گفته است که این اتفاق «یک خانواده بی نقص» را نابود کرده است.
آناتولی اندروسوویچ ۶۶ ساله در مراسم دخترش در لس آنجلس شرکت کرده و به صحبت در مورد روز عروسی دخترش می پردازد: «روز بسیار شادی بود. خانواده ما خیلی به مت نزدیک شده و بسیار خوشحال کننده بود که آن ها را شاد می دیدیم. اما اکنون همه چیز از بین رفته است. زندگی ما پوچ و پر از غم و اندوه شده است. خیلی وحشتناک است زیرا ما به آن ها افتخار کرده و از اینکه آن ها را اینقدر شاد می دیدیم خوشحال بودیم».
بدون نظر