سحر زکریا در مصاحبه ای جدید دوباره جنجال آفریده و خیلی از بازیگران معروف سینما را مورد انتقاد شدید خود است. او در خصوص مافیای موجود در سینما می گوید در سال های دور هم به همین ترتیب بوده که یک سری بازیگر خاص از پروژه ای به پروژه ی دیگر می رفتند و فیلم ها و سریال ها را قبضه کرده بودند و بقیه هنرمندان به حاشیه رانده شده بودند.
وی به بی سوادی یکی از بازیگرها در حوزه ی تخصصی خودش انتقاد می کند و بعد درباره ی مافیای سینمای ایران می گوید یک زمانی همه می دانستند شریفی نیا مافیای سینمای ایران است و حالا یک خانم جای او را گرفته. او سپس می گوید که نقش ها اغلب در مهمانی های شبانه توزیع می شوند.
وی با اشاره به یک منتقد که نوشته بوده مهران مدیری تامین اجتماعی نیست که نقش از او طلب کنند، می گوید: «شما بیجا می کنید این را می گویید. ما نردبانی بودیم برای مهران مدیری.» بعد تهدید می کند که اگر سکوتش را درباره مهران مدیری بشکند اتفاقات بدی رقم خواهد خورد.
سحر زکریا سپس درباره ی اظهارنظرها و موضع گیری های بعضا ضد و نقیض برخی بازیگران در مورد مسائل سیاسی می گوید: «جالب اینجاست آن هایی که سبز بودند در دوره ی احمدی نژاد بیشترین نقش ها را داشتند و بیشترین جوایز را گرفتند.»
او به انتقاد از رامبد جوان هم می پردازد و می گوید: «همین آقایی که در این وضعیت به مردم می گوید رژیم بگیرد اتفاقا تصویر همین آقا بر روی بیلبوردهای شهر است… این آقا حتی ایران را قابل ندانست که برای بچه اش پاس ایرانی بگیرد.»
او دوباره درباره ی ماجرای رقص گوهر خیراندیش در عروسی دخترش می گوید: «خانمی در جشن حافظ تریبون پیدا می کند و می گوید سریال زیر خاکی را می خواستند بخوابانند، نمی دانستم در عروسی دخترم هم نباید می رقصیدم. خانم بازیگر، ما بسیار خوشحالیم که شما رقصیدید، ما نمی گوییم شما نرقصید… اما اینکه می گویند آمپول هوا می خواستند به ایشان تزریق کنند و تئوری های توطئه را یکی یکی ردیف می کنند یک بحث دیگر است… این خانم آن جا رقصیدند هیچ اتفاقی نیفتاد. آقای حیاتی در پاسخ به سوال “خواننده ی مورد علاقه تان کیست؟” گفت “ابی” و او را از صدا و سیما کنار گذاشتند!»
سحر زکریا در واکنش به حرفی که یکی از نمایندگان مجلس مدتی پیش زده بود می گوید: «من نمی فهمم جمع کنید بروید یعنی چه؟ این جا مملکت من است. مال من است… مگر این جا را به نام شما سند زده اند؟ بعد وقتی می روی به تو می گویند وطن فروش!»
سحر زکریا در پایان می گوید: «آن ور دنیا بچه وقتی می خواهد پیش دبستانی برود شاهنامه فردوسی و خیام را به او یاد می دهند. اما این جا بچه های ما یک ورق از شاهنامه فردوسی نمی دانند.»
بدون نظر