اگر می توانستید دقیق تر به فیلم های ترسناک بیندازید بدون شک با رازهای بسیاری مواجه می شدید. اگر چه معمولاً کسی ریشه فیلم های ترسناک را جستجو نمی کند اما در میان آن همه ترس و وحشت، پیام های پنهانی وجود دارد که توسط کارگردانان در جای جای داستان کار گذاشته شده اند. این فیلم ها ابهامات و تمثیلات اخلاقی را ارائه می کنند که تنها با دقت و تعمق در داستان فیلم به آن ها پی خواهید برد. برای مثال، جردن پیل در فیلم های Get Out و Us به خوبی و به وضوح این کار را انجام داده است و کابوس های تصویری خود را با دانه هایی پنهان از نژادپرستی و فقر تزیین کرده که مخاطبان براحتی با آن ها ارتباط برقرار می کنند. فیلم رسانه ای برای انعکاس شرایط جامعه است و آینه همیشه چیزهای خوب را در خود نشان نمی دهد. در ادامه این مطلب به فیلم های ترسناکی می پردازیم که انگیزه های نهایی شان را زیر لایه هایی از خون، تاریکی و وحشت پنهان کرده اند.
۸- Aliens- اشاره به جنگ ویتنام
بدون شک شما نیز از خود خواهید پرسید که یک هیولای ترسناک بزرگ و مکنده چه ارتباطی می تواند با جنگ ویتنام داشته باشد اما پیام این فیلم کمی عمیق تر از سطح این فیلم علمی تخیلی پنهان شده است. طرفداران و منتقدان به یک اندازه به این موضوع اشاره کرده اند که فیلم Aliens تمثیلی از جنگ ویتنام است، جایی که نیروهای ویژ دریایی قلیل اما به شدت مجهز به جایی اعزام شدند که فکر می کنند پیروزی ساده ای در انتظارشان است اما با عملیات چریکی همه جانبه و غیرقابل تصور طرف مقابل مواجه شدند. نیروهای ویژه زمینی که به سیاره ای دیگر فرستاده می شوند به خاطر اتکای بیش از حدشان به تکنولوژی در مقابله با دشمنی بسیار باهوش و خبیث تادیب شدند که ثابت می کند وقتی با دشمن جدیدی مواجه می شوند، غرور به کارتان نخواهد آمد. جیمز کامرون خود گفته است که از جنگ ویتنام به عنوان الگو برای خلق شخصیت نیروهای ویژه دریایی در این فیلم استفاده کرده و به بررسی کفتمان نیروهای آمریکایی و واقعیت نبردهای ویتنام برای تصمیم گیری در این فیلم پرداخته است.
۷- The Shining – اشاره به مرگ میراث بومی آمریکا
فیلم The Shining در طی سال ها مورد نقدهای بسیاری قرار گرفته است. برخی آن را یک فیلم ترسناک کلاسیک و برخی برداشتی مدرن از مینوتور (جانور افسانه ای یونان که نیمى از بدنش گاو و نیم دیگرش انسان بود) افسانه ای دانسته اند و بعضی نیز آن را عذرخواهی شخصی استنلی کوبریک به خاطر جعل فرود آمدن انسان روی ماه دانسته اند. اما زیر تمام این گمانه زنی ها، برخی تئوری جالبی را مطرح می کنند که به نظر می رسد واقعیت شاهکار کوبریک در ژانر وحشت باشد و آن تمثیلی از مرگ فرهنگ بومی آمریکاست. کلید این تئوری آنجاست که گفته می شود هتل اورلوک بر روی زمین گورستانی متعلق به بومیان باستان ساخته شده است. این بخش از ماجرا در رمان اورجینال نبوده و ظاهراً کوبریک به داستان اضافه کرده است.
وقتی این موضوع را با تابلوهای ناواهو آویزان از دیوارهای هتل و مقادیر زیادی پودر آشپزی Calumet مقایسه می کند- برندی که مردی با سرپوش بومیان آمریکا را به تصویر می کشد- این تئوری بیش از پیش برایتان روشن می شود. گفته می شود که آسانسور پر از خون نیز نمادی از کشتار بومیان آمریکایی است و استفاده از تبر برای کشتار نیز به خیانت مهاجران سفید پوست در آمریکا اشاره دارد، در حالی که نام Overlook به معنای مشرف بودن و چشم انداز، به توانایی انسان در نگاه به دشمنی های گذشته بین سفیدپوستان و بومیان آمریکا شاره می کند.
۶- Drag Me To Hell- اشاره به بیماری گرسنگی و طمع
به عنوان یک کمدی ترسناک پیچیده و پرجزییات، فیلم Drag Me To Hell یک فیلم ترسناک مضحک است که به یک اندازه به ارواح شیطانی و بزهای سخنگو می پردازد. و در حالی که سعی دارد به داستان زنی نفرین شده و دخالت های شیطانی بسیار بپردازد، تهدید ماوراءالطبیعه داستان آن طور که به نظر می رسد نیست. فیلم Drag Me To Hell در واقع نزول آرام کریستین به جهنم است در حالی که عقلش و جسمش را به خاطر یک بیماری گرسنگی از دست می دهد. او با تقلای درونی اش با بیماری جوع یا گرسنگی اختیاری کنترل می شود، بیماری که در قالب تلاش لامیا برای شکار روحش خود را نشان می دهد، در حالی که کریستین در واقع در نبرد ابدی با خودش گرفتار شده است.
کریستین در کودکی به عنوان یک کودک چاق شناخته شده و به او لقب «ملکه خوک ها» داده شده است و قصد دارد با تبدیل شدن به یک بانکدار جذاب و موفق، این گذشته ناخوشایند را پاک کند. غذا ارتباط امروز و گذشته اوست در حالی که هر وقت لامیا ظاهر می شود، کریستین در نزدیک ترین فاصله با خوردن قرار دارد: لامیا همیشه در آشپزخانه به او حمله می کند، به شکل چشمی در کیک او نمایان می شود و از استفراغ به عنوان فرم مداوم شکنجه استفاده می کند. این پیرزن نمادی از کاری است که بیماری کریستین با او می کند اگر نتواند جلوی خودش را بگیرد. این پیرزن آینده اوست، زشت، بی دندان و کسی که از میز بانک ها شکلات می دزدد. وحشت واقعی فیلم Drag Me To Hell فشار جامعه روی زنان جوان برای جذاب و لاغر بودن است و جامعه در این فرآیند او را به قعر جهنم محکوم می کند.
۵- Beetlejuice- اشاره به بیماری انزواطلبی
Beetlejuice یکی از تعیین کننده ترین فیلم های یک نسل است، فیلمی که دیدگاه خیره کننده و به شدت خاص تیم برتون به دنیایی که توسط مردگان تصرف شده را به تصویر می کشد. داستان فیلم در مورد بارابارا و آدام میتلند است که به شکلی غیرمنتظره و با بدشانسی تمام در یک حادثه تصادف خودرویی کشته می شوند اما مرگ مانع از آن نمی شود که روحشان دوباره به خانه بازگردد. بعد از بازگشت به خانه، تمام کاری که این دو شخصیت انجام می دهند تلاش برای ترساندن خانواده دیگری است که تازه به این خانه آمده است. اینکه میتلندها برای همیشه در فضای دنیای فانی گرفتار شده اند بسیار جالب است و برخی آن را به تجربه انزواطلبی و دوری از اجتماع تشبیه کرده اند. افراد انزواطلب از ترک خانه یا فضای امن شخصی شان وحشت دارند. در واقع روبرو شدن میتلندها به ویرانه ای پر از کرم و مرگ بعد از ورود به خانه شان، تمثیلی از ترس هایی است که شخصیت های انزواطلب بعد از خروج از منطقه امنشان حس می کنند. آدام حتی نسخه ای شهر را در اتاق زیرشیروانی اش دارد که راهی برای ارتباط برقرار کردن با دنیای بیرون است، کاری که هیچگاه در واقعیت نمی توانست انجام دهد.
۴- Battle Royale – اشاره به فشار آموزشی
فیلم مشهور ژاپنی Battle Royale که فیلم های The Hunger Games بی سروصدا از آن تقلید کردند، در مورد گروهی از دانش آموزان است که در جزیره ای رها شده و مجبور می شوند تا سرحد مرگ با هم مبارزه کنند تا در نهایت یکی از آن ها باقی بماند. و همانند دیگر فیلم های این فهرست، این فیلم نیز اجازه ندارد کمی خوشگذرانی خشن به نام فیلمی ترسناک باشد بلکه در عمل به نقد فشارهای مضاعف سیستم آموزشی ژاپن روی دانش آموزان می پردازد. بچه ها مجبور می شوند برای زنده ماندن با هم بجنگند در حالی که تنها یک نفر باقی می ماند، هجوی بر اینکه چطور افراد مجبور می شوند یکدیگر را زیر پا بگذارند تا بتوانند به نهایت پتانسیل آموزشی شان برسند. تنها یک نفر می تواند در کلاس بهترین باشد و تنها یک نفر اجازه دارد زنده بماند. وقتی مرگ این نوجوانان را می بینیم، این اتفاق اغلب اوقات زمانی رخ می دهد که مهربانی و دوستی را به یکدیگر نشان می دهند زیرا انجام کاری با کمی زاویه نسبت به قوانین تعیین شده، به بدترین شکل ممکن مجازات خواهد شد.
۳- The Texas Chainsaw Massacre- اشاره به گیاهخواری
فیلم The Texas Chainsaw Massacre را باید زایش ژانر وحشت دانست، فیلم اسلشر الهام بخش و شخصیت های شرور ماندگارش که از زمان انتشار فیلم در سال ۱۹۷۴ دائماً بحث ژانر فرعی اسلشر بوده اند. و در حالی که این فیلم را باید پدربزرگ بساری از فیلم های ترسناک و پر از خونریزی ژانر وحشت دانست، مورد تفسیر جامعه مدافع حقوق حیوانات نیز قرار گرفته است. گفته می شود که این فیلم شخصیت هایش را در جایگاه حیواناتی قرار می دهد که به کشتارگاه فرستاده می شوند و ترسی را را به نمایش می گذارد که معمولاً این حیوانات در مسیر پرورش تا کشتار در صنعت دامپروری تجربه می کنند. وقتی داستان فیلم را نگاه می کنید می بینید که چندان نیز این تفسیر بیراه نیست.
در اولین مرگ داستان، مردی را می بینیم که وارد خانه ای ظاهراً امن شده در حالی که نمی داند چه چیزی انتظارش را می کشد، و آن سوی خانه با چکش مورد حمله قرار گرفته و سپس سلاخی می شود. البته خانواده سایر قبلاً یک کشتارگاه را مدیریت می کردند و همان کار همیشگی شان را روی قربانیانی پیاده می کنند که پا در ملک آن ها گذاشته اند. چنگک های گوشت نقش مهمی در تجربه Texas Chainsaw ایفا می کنند و همچنین کشتار افرادی که در برابر چشم های سالی یک به یک کشته می شوند. در واقع قربانیان این فیلم حیوانات وحشت زده ای هستند که ما هر روز گوشتشان را می خوریم.
۲- Birdbox – اشاره به شبکه های اجتماعی
Birdbox در واقع چالشی بود که در آن افراد با چشم های بسته وارد محل عبور ماشین ها می شدند و اگر چه خیلی فراگیر نبود اما اینترنت آن را به مثابه یک پاندمی جهانی از دیوانگی به تصویر کشید. در کمال ناباوری، این همان مشکلی است که فیلم Birdbox سعی دارد به آن اشاره کند، اینکه شبکه های اجتماعی هیولایی نامرئی و پنهان است که زندگی روزمره ما را نابود کرده است. چرا شبکه های اجتماعی؟ شبکه های اجتماعی نیروی همیشه حاضر و دیوانه کننده ای در مقیاس جهانی است که بارها ثابت کرده سلامت ما را تهدید می کند اما این تهدید تنها برای کسانی پیداست که به دنبالش می گردند.
و کسانی که توسط قدرت این شبکه ها بلعیده شده و دیگران را نیز به تماشای آن وادار می کنند، خط مشخصی وجود دارد که می تواند وارد ترول ها و چالش های مضحک اینترنتی و هدفشان از آسیب زدن به مردم در فضای آنلاین شود. برای تقویت بیشتر این خوانش از فیلم Birdbox، در ابتدای فیلم، خواهران جسیکا و مارلوری در مورد نقاشی مالوری صحبت می کنند، نقاشی که آخرین شام را به تصویر می کشد در حالی که شخصیت های داخل آن مشغول ور رفتن با تلفن های همراهشان هستند. مالوری در این سکانس به کنایه می گوید: «تنهایی تصادفی است. تنهایی مربوط به ناتوانی افراد در ارتباط برقرار کردن است».
۱- The Fly- اشاره به بیماری و کهولت سن
جف گلدبلوم در فیلم The Fly که در سال ۱۹۸۷ ساخته شده یک جادوگر واقعی است. او نقش دانشمندی را بازی می کند که به شکل تصادفی ترکیب ژنتیکی خود را با ترکیب ژنتیکی یک مگس خانگی در هم می آمیزد و در ادامه فیلم رفته رفته به چیزی بین این دو تبدیل می شود، در حالی که می خواهد نامزدش را نیز به هیولای مشابهی تبدیل کند تا بتوانند سطح جدیدی از زندگی را با هم تجربه کنند. اما اینکه او با پیشرفت داستان ترسناک و ناخوشایند می شود تنها به تمایل کراننبرگ به استفاده از ترفندهای وحشت فیزیکی نیست، بلکه این داستان به ترس از پیر شدن اشاره دارد.
با نفوذ بیشتر ژن های مگس در او، گلدبلوم از جوانکی سالم که اوج خوبی است به موجود ناخوشایند و پر از چروکی تبدیل می شد و به نحوی فرآیند پیری را با سرعتی خیره کننده تجربه می کند. کراننبرگ این شرایط را با چنان روند تهوع آور و ناخوشایندی به تصویر می کشد که انعکاس اجتناب ناپذیری فساد و زوالی جسمی است که همه ما متحمل خواهیم شد. گلدبلوم حتی قبل از اینکه به مگسی ناخوشایند تبدیل شود که بدن قبلی اش را از دست داده هم یک جسد متحرک است و این موضوع به ترسی اشاره دارد که همه ما با آن به دنیا آمده ایم: ترس از پیر شدن، اضمحلال و فساد فیزیکی در درون کالبدمان و در نهایت مرگ.
بیشتر بخوانید:
۱۰ فیلم ترسناک جدیدی که باید حتماً در فهرست تماشای علاقمندان به ژانر وحشت باشند
چه دیدگاه جالبی نسبت به فیلما بود. اکثرا به این نکات توجه نمیکنیم چون فقط میخوایم یه فیلم ببینیم و یکم هیجان زده بشیم
مطلبی خوبی بود
سپاس