دکتر علیرضا مرندی ، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی و رئیس تیم پزشکی رهبر با حضور در برنامه «سلام تهران» از شبکه ۵ سیما در مورد سبک زندگی ساده رهبر انقلاب صحبت کرد و تصریح کرد که بارها دیده شده سوراخ های لباس های ایشان دوخته شده است هر چند این موضوع در دوربین ها دیده نمی شود و اینکه ایشان همیشه ارزان ترین میوه ها را می خورند.
دکتر مرندی در مورد نحوه آشنایی خود با رهبر انقلاب گفته است: «در آن زمان وزیر بهداری بودم و ایشان رئیسجمهور بودند؛ بنابراین این توفیق را داشتم که در خدمت ایشان باشم. گاهی بعد از جلسات دولت دونفره قدم میزدیم، من از فداکاریهای همسرم در دوران زندگی میگفتم که اگر توفیق در زندگی یا تحصیل داشتم از او بوده است. رهبر معظم انقلاب نیز از همسرشان میگفتند که در زمان زندان و تبعید ایشان با چه سختیها، با وضع مادی نامطلوب و شرایط سخت چطور زندگی را یکتنه اداره میکرده است».
علیرضا مرندی در مورد اینکه چطور مسئولیت مراقبت از رهبر و ریاست تیم پزشکی ایشان را بر عهده گرفتند نیز می گوید: «مشخص بود که ایشان به زنان و بنیاد خانواده اعتقاد دارند. پس از آن تدریجاً پزشک کودکانشان شدم و توفیق تردد درون منزل و ارتباط خانوادگی با ایشان را داشتم. از جانب من به سمت ایشان همیشه عشق است و ایشان نیز خیلی محبت دارند. سال ۱۳۵۹ معاون درمان وزارت خانه بودم که یک سکته قلبی کردم و از همان موقع مشکل پیدا کردم». دکتر مرندی در مورد رعایت کردن اصول بهداشتی و مراقبت های کرونایی از جانب رهبر نیز می گوید: «در مراسمی که به تازگی داشتند ما از ایشان خواهش کردیم که به استفاده از ماسک و کم کردن تعداد افراد در سالن توجه کنند. در این موارد ایشان بسیار رعایت میکنند و هرچه که گروه پزشکی میگویند توجه میکنند؛ البته این ویژگی را دارند که باید برایشان تبیین کنیم و وقتی دلیلش برایشان مشخص میشود به طور کامل اجرا میکنند».
در مورد ساده زیستی رهبر نیز دکتر مرندی چنین گفته است :«از آنجاییکه با خانوادهشان در ارتباط بودم میدانم که همسرشان خارقالعاده بوده و تمامی اعضای خانواده سادهزیست هستند. خود ایشان در زندگی، تغذیه و غیره تلاش میکنند مانند پایینترین طبقات زندگی کنند. مثلاً وقتی به ایشان توصیه میکنیم که میوه خوردن برای بدنتان لازم است، جواب منفی نمیدهند اما وقتی میخواهند میوه را خریداری کنند سؤال میکنند که ارزانترین میوه کدام است و ارزانترین مواد غذایی چه چیزی است. همیشه دلشان میخواهد با سختی طبقات پایین آشنا باشند؛ این ویژگی کمتر بین مسئولین و افراد پیدا میشود».
در ادامه دکتر علیرضا مرندی در مورد سادگی لباس پوشیدن رهبر انقلاب می گوید: «لباسهای ایشان را همیشه تمیز میبینیم اما گاهی دیده میشود که سوراخهایش دوخته شده است؛ البته ممکن است این مورد در تلویزیون دیده نشود. یکبار به سفر کربلا رفته بودم و عبایی برای ایشان آورم. پس از چند روز به من گفتند آیا میشود این عبا را داده و به جای آن سه عبای دیگر بدوزم؛ البته آن عبا نیز ویژگی خاصی نداشت اما مقداری قیمتش از متوسط بیشتر بود. ایشان حاضر نبودند از آن استفاده کنند و من طبیعتاً حرفی نداشتم. هرگونه که فکر کنیم ایشان بهترین الگو برای یکایک ما مردم هستند».
او در ادامه در مورد سبک زندگی و ازدواج در خانواده رهبر انقلاب تصریح می کند: «من در ازدواج یکایک فرزندان رهبر معظم انقلاب بودم. هر مراسمی رهبر معظم انقلاب داشته باشند بیش از یک نوع غذا وجود ندارد؛ یعنی تنوع نیست؛ چه عزا باشد و چه عروسی. گاهی اوقات در پذیرایی حتی میوه نیز وجود ندارد و فقط چای و شیرینی است. بقیه مسئولین نیز اگر مانند ایشان عمل میکردند و الگو بودند مردم نیز میگفتند ما نیز باید اینگونه باشیم اما چون مسئولین اینگونه نیستند مردم نیز تصور میکنند که باید اشرافی باشند. هرکدام از مسئولین که اشرافیگری را باب کردند یا هنوز نشان میدهند که به معنای واقعی مردمی نیستند، ظلم کرده و باید پاسخگو باشند».
دکتر علیرضا مرندی چه تحصیلاتی دارد؟
دکتر علیرضا مرندی در بخشی از صحبت هایش در مورد خودش و تخصصش می گوید: « در سال ۱۳۴۵ به آمریکا رفتم؛ البته در ایران پزشک شده و سپاه بهداشت را نیز گذرانده بودم. برای تخصص به آمریکا رفتم؛ تخصص کودکان و بورد تخصص را از آمریکا گرفتم. رشته فوق تخصص نوزادان را خواندم و بورد فوق تخصص را نیز دریافت کردم. در حال حاضر ۲ نفر در کشور بیشتر نیستیم که بورد فوق تخصص از آمریکا داریم. در آمریکا ابتدا استادیار و سپس دانشیار شدم. از نظر راحتی و آسایش وضع خیلی مطلوبی داشتیم خصوصاً که بعد از مدتی که به صورت تماموقت در دانشگاه بودم، پارهوقت شدم و بعدازظهر مطب زدم و بسیار موفق بودم. همچنین رئیس بخش کودکان دانشگاه و رئیس بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بودم. در واقع زندگی دنیوی خوبی داشتم».
مرندی در مورد علت بازگشتش به ایران همزمان با انقلاب نیز می گوید: «پیش از اینکه به ایران بیایم منزل قصر مانندی خریده بودم اما آن زمان در ایران نیز زمان طاغوت بود و خاطراتی که از آن زمان داشتیم، خاطرات خوشی نبود؛ یعنی از اسلام خبری نبود؛ در نتیجه تفاوت چندانی بین ایران و آمریکا در آن زمان وجود نداشت. البته قطعاً در ایران افراد متدین وجود داشتند اما امام خمینی(ره) اکثر ما را تربیت کردند نه اینکه همه از ابتدا انقلابی بودند؛ دوست داشتیم برگردیم اما نه به آن ایران. وقتی مسائل مربوط به انقلاب شروع شد علاقهمندی ما خیلی بیشتر شد و روزی که اعلام شد که انقلاب پیروز شده است همان لحظه من و همسرم تصمیم گرفتیم که باید به ایران بازگردیم؛ البته برای ما نیز راحت نبود چراکه همه امکانات مانند منزل، مطب و غیره را باید فروخته و بازمیگشتیم. لطف الهی شامل حال ما شد که این تصمیم را گرفتیم».
مرندی آمدنش از ایالات متحده به ایران را چنین توصیف می کند: «برای ما توفیق عظیمی بود که از سرزمین کفر به زیر پرچم جمهوری اسلامی بیاییم. از روزی که آمدیم مدتها بیکار بودم؛ بااینکه آنجا دانشیار بودم اما هیچیک از دانشگاهها در ایران من را نپذیرفتند حتی بهداری نیز به همین ترتیب. اما بهطورکلی نفس کشیدن در این کشور و در این فضا برای ما ارزشمند بوده و هست. اینجا برای ما بهشت است و منتی بر سر ما است که در این سرزمین زندگی کنیم». او در مورد ساده زیستی در خانواده اش نیز می گوید :«در زمان جنگ وقتی دختر من ازدواج کرد در منزل کوچکی که در سه راه طالقانی داشتیم هیچکس از همسایهها و دیگران متوجه نشدند که عقد ازدواج صورت گرفته است. یک مراسم کوچکی گرفتیم و حتی شام نیز ندادیم صرفاً شیرینی و میوهای بود که اعضای خانواده عروس و داماد کنار هم صرف کردیم و این شد تمام مراسم. در حال حاضر نیز چنین شرایطی عملی است اما سطح توقعات خود را بسیار بالا بردهایم و بیشتر آن به مسئولین برمیگردد یعنی الگوها بد بودهاند».
عشق