یکی از ماندگارترین نمادهای قدرت نظامی ایالات متحده ناوهای هواپیمابر این کشور هستند. امسال یکصدمین سالگرد حضور ناوهای هواپیمابر در نیروی دریایی ایالات متحده است و بین به آب انداخته شدن ناو هواپیمابر USS Langley به عنوان اولین ناو هواپیمابر این کشور و تازه ترین ناو هواپیمابر این کشور به نام USS Gerald R. Ford ده ها فروند از این کشتی های غول پیکر جنگی در ایالات متحده ساخته و وارد سرویس شده اند. کشتی ها و هواپیماهایی که در ترکیب با یکدیگر یک ناو هواپیمابر را تشکیل می دهند تغییرات بسیار فراوان و هیجان انگیزی را تجربه کرده اند و در طی دهه ها تکنولوژی های جدیدی را در خود دیده اند، از جمله موتورهای جت، سیستم پیشران الکترومغناطیسی، رادار و نیروی هسته ای.
در سال ۱۹۲۲ بود که طور رسمی عملیات ساخت ناو هواپیمابر USS Langley در مرکز کشتی سازی Norfolk Naval Yard در ویرجینیا به پایان رسید. این ناو که در ابتدا به عنوان یک کشتی مخصوص حمل و نقل زغال سنگ به نام Jupiter به کار گرفته شده بود، ایده آل ترین گزینه برای تغییر کاربری به یک ناو هواپیمابر بود زیرا فضای انبار بسیار زیادی داشت و اتاق های فراوان آن به راحتی می توانست پرسنل بال هوایی را در خود جای دهد در حالی که خطر آتش سوزی و دود در آن به شدت پایین بود. این کشتی بزرگ به یک عرشه پرواز بسیار وسیع، تجهیزات پشتیبانی پرواز، و یک آسانسور هواپیما برای حرکت بین عرشه پرواز و آشیانه زیر عرشه و حتی یک کبوترخانه برای هواپیماهایی که سیستم ارتباط بی سیم نداشتند مجهز شده بود.
در کل، این کشتی بیش از ۵۲۰ فوت (۱۵۸.۵ متر) طول داشته و در حالت بارگیری کامل می توانست تا ۱۴,۰۰۰ تن محموله را جابجا کند و البته به ۵ قبضه توپ های ضد هوایی ۵ اینچی نیز مجهز شده بود. Langley اولین کشتی نیروی دریایی ایالات متحده بود که از سیستم منجنیقی برای به پرواز درآوردن هواپیماها و کابل های گیر کننده برای کمک به متوقف شدن هواپیماهای در حال فرود روی عرشه کمک می گرفت. این ناو می توانست تا ۳۶ فروند هواپیمای دوباله Vought VE-7S “Bluebird” را روی عرشه خود جای دهد، هواپیمای تک نفره ای که حداکثر سرعت آن به ۱۱۷ مایل بر ساعت و برد آن به حداکثر ۲۹۰ مایل می رسید. هواپیمای VE-7S تنها به یک مسلسل Vickers کالیبر ۳۰ مجهز بود که برنامه ریزی آن طوری بود که از میان پروانه هواپیما شلیک می کرد.
هواپیماهای بلوبرد که برای عملیات های شناسایی به کار گرفته می شدند، سلاح های سنگین تر را فدای برد بیشتر کرده بودند زیرا سلاح های سنگین باعث می شدند که هواپیماها نتوانند مسافت خیلی طولانی را در یک پرواز پوشش دهند. ناو هواپیمابر Langley به عنوان یک کشتی شناسایی به کار گرفته شده و طوری طراحی شده بود تا بتوان از هواپیماهای آن برای شناسایی در افق و جستجوی ناوگان های دشمن استفاده کرد. بعد از شناسایی محل استقرار ناوگان های دریایی دشمن، کشتی Langley این اطلاعات را با نیروهای دریایی تهاجمی همان حوالی مخابره می کرد که با توپ های بزرگ ۱۴ تا ۱۶ فوتی شان با کشتی های جنگی دشمن درگیر می شدند. تنها دو دهه بعد بود که نیروی دریایی ایالات متحده متوجه برتری ناو هواپیمابر Langley در میدان نبرد دریایی شدند، زمانی که در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ حمله مخفیانه به بندر پرل هاربر باعث شد تغییر کاربری این کشتی به یک ناو هواپیمابر جنگی دائمی شود.
در زمستان ۱۹۴۱، نیروی دریایی ایالات متحده دارای ۸ فروند ناو هواپیمابر بود، از جمله ناو Langley که سومین ناو هواپیمابر بزرگ جهان بود. حمله به بندر پرل هاربر باعث شد که آمریکا ناگزیر در جنگ جهانی دوم وارد شود اگر چه ایالات متحده در این جنگ هیچ یک از ناوهای هواپیمابرش را از دست نداد. در جریان حمله به بندر پرل هاربر، نیروی دریایی امپراطوری ژاپن به آمریکا نشان داد که چطور به خدمت گرفتن چندین ناو هواپیمابر به صورت ترکیبی در قالب نیرویی دریایی می تواند قدرت هوایی را تقویت کرده و می توان از آن نه تنها برای نابود کردن ناوگان های دریایی دشمن برای حمله به اهداف زمینی نیز استفاده کرد. نیروی دریایی ایالات متحده که قبلاً نیز از ناوهای هواپیمابر خود برای عملیات های شناسایی به منظور کمک به ناوگان های کشتی های جنگی استفاده کرده بود، به سرعت از این واقعه درس گرفته و از ناوها برای نابودی نیروی دریایی ژاپن در نبرد میدوی سود برد. بعد از آن کمپین تهاجمی جزیره به جزیره در اقیانوس آرام راه افتاد که پیشرفت ژاپن را متوقف و سپس وادار به عقب نشینی تا تسلیم کامل کرد.
در این اثنا، صنعت ایالات متحده وارد عرصه ساخت ناوها و جنگنده های مخصوص جای گرفتن روی عرشه این ناوها با قابلیت ها و تکنولوژی های جدید و پیشرفته کرد و تنها چهار سال و نیم بعد از واقعه پرل هاربر، ایالات متحده بیش از ۹۹ ناو در انواع مختلف در ناوگان دریایی خود داشت. در طول دوران جنگ سرد نیز ناوهای هواپیمابر به عنوان یک قدرت نظامی عمده تاثیرگذاری شان را حفظ کرده و هواپیماهای پیستونی را با هواپیماهای جت جایگزین کردند، در حالی که ناوهای آمریکایی نیروی هسته ای را جایگزین سوخت های فسیلی کردند. حتی اختراع بمب اتمی نیز به قدرت و برتری ناوهای هواپیمابر پایان نداد و به جای افول، ناوها به پلتفرمی برای بکارگیری سلاح های گرما هسته ای تبدیل شدند.
وقتی اتحاد جماهیر شوروی در پایان جنگ سرد فرو پاشید، ناوگان ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی ایالات متحده نیز کوچک شده و به ابزاری برای جنگ های در دوردست به منظور پشتیبانی از جنگ های زمینی با قدرت هوایی دریاپایه تبدیل شدند. اکنون سومین دهه از قرن بیست و یکم نیز آغاز شده و تهدیدهای جدید از جانب روسیه و چین می تواند به معنای پایان کار ناوهای هواپیمابر باشد یا آن ها را وادار سازد تا چیزی جدید و خلاقانه را معرفی کنند تا بتوانند به حاکمیت و قدرت تعیین کننده خود در حوزه جنگ دریایی ادامه دهند.
ناو هواپیمابر USS Gerald R. Ford که در سال ۲۰۱۷ دستور ساخت آن داده شد، جدیدترین ناو هواپیمابری است که به ناوگان ناوهای ایالات متحده می پیوندد. این ناو در Newport News در ایالت ویرجینیا و تنها در فاصله ۲۵ مایلی Norfolk ساخته شده است، جایی که یک قرن پیش کشتی Langley به یک ناو هواپیمابر تغییر کاربری داد. مانند تمام ناوهایی که بعد از دهه ۱۹۲۰ ساخته شدند، ناو Ford نیز برای بکارگیری به عنوان یک ناو هواپیمابر ساخته شد. تمام عرشه این ناو به عنوان باند پرواز به کار گرفته شده و طول کلی آن ۱۰۹۲ فوت (۳۳۳ متر) است که بیش از دو برابر طول عرشه اولین ناو هواپیمابر ایالات متحده است. ناو Ford با استفاده از انرژی هسته ای کار کرده و دو رآکتور هسته ای A1B باعث شده اند این ناو بردی نامحدود داشته باشد.
ناو هواپیمابر Ford نه یک بلکه سه بالابر یا آسانسور پرواز دارد، به علاوه ۱۱ آسانسور برای انتقال تجهیزات نظامی از انبارها به عرشه و در کل بیش از ۱۰۰,۰۰۰ تن نیز وزن دارد، یعنی ۶.۶ برابر وزن ناو هواپیمابر Langley. از تجهیزات جنگی ناو هواپیمابر فورد می تواند به سیستم پرتاب موشک Evolved Sea Sparrow برای دفاع هوایی، دو سیستم پرتاب موشک Rolling Airframe Missile (RAM) برای دفاع نقطه ای و سه سیستم Mk.-15 Phalanx Close-In Weapon که هر کدام دارای یک مسلسل گاتلینگ ۲۰ میلیمتری برای دفاع در برابر تهدیدهای هوایی و سطحی است. اما درخشش اصلی ناو هواپیمابر فورد مربوط به بال هوایی آن است. توسعه انواع دیدی از هواپیماها و تکنولوژی های جدید، از جمله موتورهای جت و رادار، به این ناو امکان داده تا امکان انجام هر ماموریتی، از شناسایی گرفته تا هر ماموریتی که به ناوگان دریایی ایالات متحده محول می شود را انجام دهد.
ناوهای هواپیمابر کنونی ایالات متحده تا ۶ نوع پرنده نظامی را روی عرشه خود جای داده اند، از جمله ۴۰ تا ۴۴ فروند F/A-18E/F و F-35C Joint Strike، پنج فروند هواپیمای جنگ الکترونیک EA-18G Growler، چهار فروند هواپیمای هشدار سریع E-2D Hawkeye، دو فروند هلیکوپتر تیلت روتور CMV-22B Osprey tiltrotor و ۱۹ هلیکوپتر Seahawk. در آینده نزدیک نیز قرار است هواپیماهای بدون سرنشین MQ-25A Stingray نیز روی عرشه این ناوهای هواپیمابر به کار گرفته شوند. نتیجه ترکیب این تجهیزات پیشرفته یک بال هوایی با نزدیک به ۸۰ نفر خدمه و هواپیماهای بدون خدمه ای است که می توانند به تنهایی جنگی هوایی را علیه دشمن انجام دهند، از نبرد هوا به هوا تا دفاع ناوگانی، حملات سطحی علیه کشتی ها و اهداف زمینی و حتی جنگ ضد زیردریایی.
ناوهای هواپیمابر در طول یکصد سال گذشته تغییرات بزرگی را تجربه کرده اند اما هنوز هم ظاهرشان تقریبا دست نخورده باقی مانده است: یک کشتی بزرگ با عرشه وسیع و هواپیماهایی که روی آن جای گرفته اند. نمی دانیم که یکصد سال پیش رو چه چیزهایی برای ارائه دارد و آیا در سی سال آینده آیا ناوهای هواپیمابر به شکل کنونی همچنان وجود خواهند داشت یا خیر. اگر ناوهای هواپیمابر منسوخ شوند، بدون شک چیزهایی بسیار قوی تر جایشان را خواهند گرفت. اما در حال حاضر، نوادگان ناو Langley قدرتمندترین کشتی های سطحی دریاها هستند.
در حال حاضر ناوگان ناوهای هواپیمابر ایالات متحده از ۱۱ ناو تشکیل شده که شامل ۱۰ فروند ناو کلاس نیمیتز و یک ناو هواپیمابر جدید کلاس فورد است. تمامی این ۱۱ فرون ناو هواپیمابر با استفاده از نیروی هسته ای کار کرده و بال هوایی آن ها در کل از ۷۴ فروند هواپیما و هلیکوپتر با قابلیت ها و ماموریت های متفاوت تشکیل شده است. هر ناوگروه تهاجمی معمول از یک ناو هواپیمابر با بال هوایی همراهش، یک رزمناو مجهز به موشک های هدایت شونده، دو ناوشکن مجهز به موشک های هدایت شوندده و یک زیردریایی تهاجمی هسته ای تشکیل شده است. ماموریت کشتی های همراه ناو پشتیبانی و دفاع از ناو است اما بسیاری از آن ها دارای قدرت آتش قابل توجهی برای انجام عملیات های جداگانه نیز هستند، از جمله موشک های کروز سطح به زمین Tomahawk.
ده فروند از یازده فروند ناو هواپیمابر ایالات متحده در خود این کشور مستقر بوده و بین ساحل غربی و شرقی این کشور پراکنده شده اند. یک ناو هواپیمابر به نام USS Ronald Reagan نیز در بندر یوکوسوکا در ژاپن مستقر است. دستکم سه فروند ناو هواپیمابر در هر لحظه در دریا مستقر هستند و سه فروند دیگر نیز از ماموریت بازگشته یا برای ماموریت آماده می شوند. دیگر ناوهای هواپیمابر نیز معمولاً اورهال های طولانی مدت یا فرآیند مدرن سازی را تجربه می کنند که باعث می شود دو تا سه سال از انجام ماموریت های دریایی دور باشند.
دیگر کشورهای جهان نیز هنوز به باور خود به ناوهای هواپیمابر ادامه داده و روی این بخش از نیروی دریایی شان سرمایه گذاری قابل توجهی کرده اند. بریتانیا در حال حاضر دو ناو هواپیمابر Queen Elizabeth و Prince of Wales را در اختیار دارد و برزیل نیز به صورت آزمایشی از هواپیماهای بدون سرنشین روی ناو هواپیمابر دست دوم خود به نام Atlantico استفاده می کند. ژاپن نیز می خواهد دو ناوشکن خود را به ناو هواپیمابر تبدیل کند. فرانسه، کره جنوبی و روسیه نیز از برنامه های خود برای ساخت ناوهای هواپیمابر جدید در آینده نزدیک سخن گفته اند.
ناوهای هواپیمابر به یک دلیل سال هاست که سلاح برتر دریاها باقی مانده اند و آن نیز این دلیل است که در طی این مدت همچنان بدون آسیب جدی به کار خود ادامه داده اند. این کشتی یک فرودگاه شناور محض است و قدرت اصلی آن از بال هوایی اش نشأت می گیرد. با تغییر هوانوردی، ناوهای هواپیمابر نیز به خوبی توانسته اند تکنولوژی های مدرن را بپذیرند، از موتورهای پیستونی به موتور های جت و از بمب ها و اژدهای بدون قابلیت هدایت به جدیدترین سلاح های هدایت شونده به کمک جی پی اس. ناوهای هواپیمابر هسته ای، مانند ناوهایی که در ایالات متحد و فرانسه به کار گرفته شده، برتری های منحصربفردی دارند، مانند حرکت در سرعت های بالا- حداقل ۳۳ گره دریایی- و ماه ها نیازی به سوختگیری مجدد ندارند. این قابلیت به ناوهای هسته ای امکان می دهد تا به سرعت به نقاط درگیری در هر نقطه ای از جهان برسند و بسیار سریع به بحران های جهانی پاسخ دهند.
سی سال پس از پایان جنگ سرد، نسل جدیدی از سلاح ها تولید شده اند که می توانند اولین تهدید عمده برای ناوهای هواپیمابر باشند. یکی از این سلاح ها موشک های بالستیک ضد کشتی ساخت چین است، از جمله DF-21D و DF-26 که توانایی هدف قرار دادن ناوهای هواپیمابر در حال حرکت را از فاصله ۲,۴۸۵ مایلی نیز دارا هستند. این برد بسیار بیشتر از برد جنگنده های پیشرفته است که روی عرشه ناوهای هواپیمابر قرار دارند و برای هدف قرار دادن این موشک ها، ناو باید به مسافتی در برد این موشک ها برود، اقدامی که بسیار خطرناک است زیرا ناوهای هواپیمابر یک دارای استراتژیک و محل خدمت بیش از ۶,۰۰۰ خدمه است. روسیه نیز سلاح های ضد کشتی جدید ساخته است. سیستم موشکی مافوق صوت Kinzhal که بر اساس موشک بالستیک زمین پرتاب Iskander-M ساخته شده، امکان شلیک از یک جنگنده مدرن سازی شده MiG-31 را داراست.
سرعت موشک Kinzhal به حداکثر ۱۰ ماخ می رسد که توانایی سیستم های دفاعی در ساقط کردنش را به چالش می کشد. گفته می شود که این موشک قابلیت حمل کلاهک هسته ای را نیز داراست و اگر چه در ساخت ناوهای هواپیمابر ایالات متحده به حمله با سلاح های هسته ای نیز فکر شده اما هدف قرار دادن ناوهای هواپیمایی این کشور با موشک های هسته ای اگر مرگبار نباشد بسیار فلج کننده خواهد بود. البته در حال حاضر سلاح های زیادی نیستند که بتوانند ادعا کنند توان غرق کردن یک ناو هواپیمابر را دارند. نقطه ضعف اصلی ناوهای هواپیمابر هزینه ساخت آن هاست: ساخت جدیدترین ناو هواپیمابر ایالات متحده که همان USS Ford است بیش از ۱۳ میلیارد دلار هزینه در پی داشته است.
و این رقم البته تنها هزینه ساخت خود ناو است که باید هزینه ساخت بال هوایی جدید آن متشکل از ۷۴ پرنده را نیز به آن اضافه کرد که روی هم قیمتی بیش از ۶.۵ میلیارد دلار دارند و هزینه کشتی های محافظ نیز ۱۰ میلیارد دلار است. سی میلیارد دلار برای به پرواز درآوردن تنها ۴۴ جنگنده هزینه زیادی است و اگر تورم را در نظر بگیریم،بسیار بیشتر از هزینه ناوها و هواپیماهای جنگی است که در طول جنگ جهانی دوم ساخته شده است.
برخلاف ناوهای هواپیمابری که با سوخت فسیلی کار می کنند، باید هزینه اوراق کردن ناوهای هواپیمابر هسته ای را نیز مد نظر قرار داد. در سال ۲۰۲۰ آتش سوزی بزرگی در کشتی USS Bonhomme Richard رخ داد که نصف سایز یک ناو هواپیمابر را داشت و اوراق کردن آن بیش از ۳۰ میلیون دلار هزینه داشت. اما اوراق کردن ناو هواپیمابر هسته ای USS Enterprise بین ۱ تا ۱.۵ میلیارد دلار هزینه در پی خواهد داشت که بخش اعظم آن صرف اوراق کردن ایمن هشت رآکتور هسته ای Westinghouse A2W آن خواهد شد.
با تمام این شرایط، ایالات متحده می خواهد سه فروند ناو هواپیمابر جدید نیز بسازد و از هواپیماهای بدون سرنشین سوخت رسان MQ-25A Stingray در اواخر دهه ۲۰۲۰ روی آن ها استفاده کند در حالی که نسل جدیدی از جنگنده ها جایگزین جنگنده های F/A-18E/F Super Hornet خواهند شد، جایگزینی که در دهه ۲۰۳۰ صورت خواهد گرفت. بدین ترتیب ناوهای هواپیمابر کلاس فورد جایگزین ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز می شوند، فرآیندی که تا بعد از سال ۲۰۵۰ نیز طول خواهد کشید. ناوهای هواپیمابر کلاس فورد با تکنولوژی هایی ساخته شده اند که به آن ها امکان می دهد مطابق با زمان پیش بروند، مانند منجنیق های الکترومغناطیسی که به پرتاب پهپادهای کوچک بدون سرنشین کمک می کنند. علاوه بر این، این ناوها دارای تکنولوژی تولید برق بسیار پیشرفته تری برای تامین انرژی توپ های ریلی و سلاح های دفاعی لیزری هستند.
بیشتر بخوانید:
معمای ناو هواپیمابر USS Gerald R. Ford ؛ گرانقیمتترین کشتی تاریخ با مشکلات فراوان
۱۳ کشور دارای بال هوایی متحرک؛ چه کشورهایی در جهان ناو هواپیمابر در اختیار دارند؟
مقاله بسیار خواندنی و کاملی بود
با سپاس از نگارنده محترم.
باز هم درمورد جنگ جهانی دوم، مطلب بنویسید.
با تشکر