فریبا کوثری بازیگر باسابقه و شناخته ی شده ی کشورمان شب گذشته مهمان برنامه خندوانه بود و به همین بهانه می خواهیم مروری بر زندگی حرفه ای و شخصی این بازیگر داشته باشیم.
با بیوگرافی فریبا کوثری همراه باشید.
فریبا کوثری متولد سال ۱۳۴۵ در زاهدان و دارای مدرک دیپلم اقتصاد است.
پدرش در زاهدان معاون اداره پست و تلگرام بود و تنها یک برادر دارد. وقتی ۵ سال داشت خانواده اش به تهران نقل مکان کردند.
در جوانی دوست داشت مهماندار هواپیما شود اما دست سرنوشت باعث شد وقتی ۲۲ ساله بود بدون دانش بازیگری وارد این عرصه شود.
در سال ۶۷ با فیلم سینمایی «در مسیر تندباد» ساخته ی مسعود جعفری جوزانی و سریال تلویزیونی «بخش چهار جراحی» ساخته ی مسعود فروتن فعالیت بازیگری خود را آغاز کرد.
فریبا کوثری در مصاحبه ای گفته زمانی که بازیگری را شروع کرد از آنجایی که جنگ تازه به پایان رسیده بود، کلاس بازیگری زیادی وجود نداشت به همین دلیل سعی کرد با بازی در آثاری که فرصت همبازی شدن با استادان بازیگری آن زمان را برایش فراهم می کرد، بازیگری را بیاموزد.
فریبا کوثری طی سال های بعدی نیز به فعالیت بازیگری خود ادامه داد اما در سال ۸۰ با سریال پربیننده ی «معصومیت از دست رفته» به کارگردانی داوود میرباقری بود که به شهرت رسید.
شهرت او با حضور در سریال های «دلنوازان» ساخته ی حسین سهیلی زاده (سال ۸۸) و «مختارنامه» ساخته ی داوود میرباقری (سال ۸۹) به اوج رسید.
از دیگر آثاری که فریبا کوثری در آن ها حضور داشته می توان به سریال های تلویزیونی بی گناهان، بانو، دیوار، سقوط یک فرشته و انقلاب زیبا و فیلم های سینمایی دندان مار، خسوف و سوپر استار اشاره کرد.
فریبا کوثری مجری گری را هم در سال ۹۶ با برنامه تلویزیونی «زنان قصه ما» تجربه کرد.
او درباره ی این تجربه گفته: «دغدغه های من آسیب های اجتماعی در حوزه زنان است برای همین اجرا در برنامه “زنان قصه ما” را قبول کردم. می دانم مجری باید حجمی از اطلاعات داشته باشد اما چون این قصه درباره زنان بود احساس کردم راحت تر می توانم با مهمانان ارتباط برقرار کنم.»
فریبا کوثری تاکنون ازدواج نکرده و مجرد است.
او در مصاحبه ای در اینباره گفته: «به شدت به خانواده وابسته ام ، در تمام این سال ها این وابستگی توام با احترام بوده و همیشه نزدیک مادر و برادرم بودم. من ارتباط نزدیکی با برادرزاده هایم کیمیا و پوریا دارم ، ازدواج نکردم چون این موضوع علل مختلفی دارد که ترجیح می دهم نگوییم. هیچوقت دلم نخواسته مادر شوم ، این را از صمیم قلب می گویم چون با تفکراتی بزرگ شده ام که فکر می کنم اگر فرزند داشته باشم مادر سختگیری می شدم. خودم هم مادر سختگیری داشتم اما دست و پایش را می بوسم و بعد از خدا تنها چیزی هست که در دنیا دارم و می پرستمش. اختلاف سنی من و مادر تنها ۱۵ سال است همین علت باعث شده که با هم احساس نزدیکی بیشتری داشته باشید. وقتی کم سن و سال بودیم پدرم مرحوم شد و مادرم به نوعی ما را به دندان گرفت و بزرگ کرد.»
بدون نظر