یک کودک ۲ ساله در حال بازی در باغچه پشتی خانه خانوادگی خود در بینگول ترکیه بود که یک مار نیش خود را در او فرو برد. کودک شروع به جیغ زدن کرد. همسایهها برای کمک به نوزاد دویدند و با وحشت او را با مار ۵۰ سانتی در دهانش یافتند. این کودک انتقامجو موفق شد مهمان ناخواسته باغ را پس از گاز گرفتن با دندانهایش بکشد.ظاهرا او در حال بازی با مار بوده است که مار به او حمله می کند. همسایه ها فورا او را به بیمارستان کودکان بینگول رساندند، که در آنجا به مدت ۲۴ ساعت تحت نظر قرار داشت. گزارش ها حاکی از آن است که حال او خوب است و در حال بهبودی است. پدرش مهمت ارجان که هنگام حمله مار سر کار بود گفت: «واقعاً خداوند او را حفظ کرده است. همسایههایمان به من گفتهاند که مار در دست فرزندم بوده، با آن بازی میکرده و سپس او را نیش زده است. او هم در واکنش مار را گاز گرفته است.»یک دختر هشت ساله هم پس از گزش یک مار سمی در حین پیک نیک با خانواده اش مجبور شد به سرعت به بیمارستان منتقل شود. دختر کوچکی که نامش فاش نشده است، از روی کنجکاوی دستش را به سمت مار می برد، اما مار او را گاز می گیرد و انگشتش به سرعت متورم می شود. امدادگران این دختر بچه را به بیمارستان کودکان بیرمنگام منتقل کردند و در آنجا سرم ضد سم به او تزریق شد.احساس ترس یکی از مکانیزم های حیاتی دفاعی بدن است و برای حفظ تعادل داخلی بدن ماست. ترسیدن اولین واکنش بدن در برابر خطرات بالقوه است. این حس پیش از هر گونه اقدام تهدید آمیزی فعال می شود. اما ترس در هنگام تولد با نوزاد به دنیا نمی آید. در ماه های اولیه پس از تولد، نوزادان به هیچ عنوان حس ترس ندارند. انسان ها به مرور یاد می گیرند از عواملی که تهدیدشان می کند و یا برایشان خطرناک است، بترسند. در نتیجه در نمونه هایی از این دست که انتظار داریم واکنش طبیعی مبنی بر ترس صورت پذیرد در کودکان شاهد واکنشی غیر از آن هستیم.
بیشتر بخوانید:
وسط شهر گزیده شدن توسط جانوران خیلی خطرناک نیست و دیدید که حتی باعث مشکل برای یه بچه دو ساله هم نشده
مشکل وقتیه که آدم در جنگل و روستا گزیده بشه که حداقل دو ساعت تا نزدیک ترین بیمارستان راهه که باعث مرگ میشه
برادرم استرالیا زندگی میکنه. پرستاره خانومش. یه سیستم خیلی خوبی دارن. تو هر منطقه که مقداری ادم زندگی میکنه یه درمانگاه داره. کنارش روستاها یه فرودگاه خاکیه. هر هفته پرستار دارو و پادزهرها با هواپیما میره هفت روز دیگه هواپیما میاد پرستار قبلی رو میبره پرستار جدید رو میاره. به اینا میگن پرستارهای رورال دیستریک. و باور نمیکنی حقوقش اندازه یه دکتر هست. چون کل ساعت روز یعنی ۲۴ ساعت وقت کاری براش حساب میشه. ولی خب مثلا شب شده پرستار خوابه یهو بیمار میاد. این بدیش هست که کل ۲۴ ساعت باید انتظار بیمار داشته باشه.
چی شد الان.. میشه یبار دیگه توضیح بدی
برادرم استرالیا زندگی میکنه. پرستاره خانومش. یه سیستم خیلی خوبی دارن. تو هر منطقه که مقداری ادم زندگی میکنه یه درمانگاه داره. کنارش روستاها یه فرودگاه خاکیه. هر هفته پرستار دارو و پادزهرها با هواپیما میره هفت روز دیگه هواپیما میاد پرستار قبلی رو میبره پرستار جدید رو میاره. به اینا میگن پرستارهای رورال دیستریک. و باور نمیکنی حقوقش اندازه یه دکتر هست. چون کل ساعت روز یعنی ۲۴ ساعت وقت کاری براش حساب میشه. ولی خب مثلا شب شده پرستار خوابه یهو بیمار میاد. این بدیش هست که کل ۲۴ ساعت باید انتظار بیمار داشته باشه.
این چیزی که گفتی مناطق جنگلی و دور افتاده برمیگرده به امکانات. همش به امکاناته. تو استرالیا که بدترین جا رو زمینه برا زندگی و حتی حشره نیش میزنه ادم میمیره با امکانات شده یه کشور مرفهه که با گزش مار هم ادم نمیمیره. چون پادزهر همه جا هست و هر کردوم از اون درمانگاه های روستایی چندتا امبولانس دارن که گشت میرن. یعنی امبولانس تو درمانگاه نیست که وقتی نیاز بشه بره. امبولانس به صورت پخش شده تو جاده ها یا پمپ بنزینها وای میستن. و تو امبولانس پادزهر مار و عقرب و جانورهای همون منطقه تو یه چمدون مخصوص وجود داره. که اگه یکی نیاز داشت سریع برسه به مصدوم و ۲۰ دقیقه ایی میرسن. این سیستم روستاییش هست. بعد میرسیم به شهرک. بیمارستان تو شهرک یا شهرهای کوچیک مسئول این درمانگاه های روستایی هستن. و این شهرک ها معمولا چندتا هلیکوپتر هم دارن. که اگه وضع خیلی اوژانسی باشه هلی کوپتر میاد.
خلاصه یه سیستم عجیبی هست فقط باید توش باشی سر در بیاری. و جالبه همش وظیفه ی پرستاره. یعنی دکتر فقط تو بیمارستان هست. وقتی دانشجو پرستاریشو تموم میکنه بعد سه سال بسته به علاقش معمولا یه دوره تخصصی یکساله رو هم میره. یا مستقیم بعد فارغ التحصیلی شروع میکنه یا مثلا ۵ سال کار میکنه بعدش میره این دوره های تخصصی رو. حالا این دوره های تخصصی یکیش تشخیص بیماریها هست. به نوعی همون تخصص ویزیت پزشک رو تو یکسال فرا میگیره . اینطوری پرستار تشخیص میده که بیماری طرف مثلا سرما خوردگی هست یا اینکه جدی هست و باید دکتر بره؟ و پرستار بعد این دوره یکساله حق تجویز نسخه هم داره. کامپیوتری هست در واقع. پرستار میبینه طرف یه انفلونزا داره براش یکی دوتا قرص مینویسه و بعد طرف میره داروخانه کارت شناسایی شو میده و داروخانه دارو رو میده. اینطوری کمبود شدید دکتر یا پزشک رو کاهش داده به کمبود عادی. اول از همه کل دنیا و کل کشورای دنیا کمبود پزشک دارن. اما با بعضی برنامه میشه این کمبود رو کمتر کرد. کشور ما مثلا کمبود شدید شدید داره.
آهان..
شما استرالیا رو با ایران مقایسه میکنید ؟
به شتر گفتن کمرت کجه گفت کجام راسته که کمرم باشه
حالا چیه ما درسته که این چیزها رو داشته باشیم
الان باید عسکر بهدخودشدبیاد بابا یه بچه دوساله مارو کشته اونوقت تودهرروز نیشت میزنن یه رویکردی به خودت داشته باش عسکر جان
خدا ماره رو بیامرزه
ای کوچولوی شیطون آفرین:)
نه جانم اشتباه میگی ترس بصورت غریضی در وجود انسان هست از بَدو تولد او
غریزی ، جانم
غریزی درسته
توی کشور خودمان را خبر نداری آیا میدانید داخل روستا های خودمان بهورزان عزیز هستند خدمات بهداشتی و درمانی می دهند
یعنی دمش گرم این بچه خوشگل و شیرین را
دختر دوساله رو تو ترکیه که آب و هوایی سرد داره و خطر نیش مار خیلی پایین مارنیش زده و سریع جونش نجات دادن
بعد تو لردگان جایی که پر از مار و عقرب هست دختر همین سن سالی رو عقرب نیش میزنه و میبرنش درمانگاه و به علت نبود پادزهر جونش از دست میده وجنازه سرد و بی جونش میسپارن دست پدرش
خداوندا چرا این شد روز و روزگار ما
بابابی خیال اینااونی که میمیره رانمیگن که روزی چندنفرتوترکیه استرالیامیمیده توایران خودمونم به دلیل گرم بودن مارهاسمی ترن وزیادترن بااونجامقایسه نکن
واقعیت نداره وهمش دروغه
بچهای این زمونه گودزیلا هستد دقیقا از عهده خود
شان بر میان
دمششش گرررم?